آیا خدا هم دروغ می گوید؟ اگر پنهان کردن بخشی از راستی و واقعیت را هم "دروغ" نام بگذاریم، و آن خدا هم "الله" باشد، چرا که نه!
در "قرآن" می خوانیم که قوم "لوط" برای گرایشات همجنسی شان آسیب سختی برایشان فرستاده شد:
در "قرآن" می خوانیم که قوم "لوط" برای گرایشات همجنسی شان آسیب سختی برایشان فرستاده شد:
سوره ۱۱: هود، آیه ۸۲
پس چون فرمان ما آمد آن را زير و زبر كرديم و سنگ پاره هايى از سنگ گلهاى لايه لايه بر آن فرو ريختيم
پس چون فرمان ما آمد آن را زير و زبر كرديم و سنگ پاره هايى از سنگ گلهاى لايه لايه بر آن فرو ريختيم
و همه نابود شدند:
سوره ۱۵: الحجر، آیه ۵۹
مگر خانواده لوط كه ما قطعا همه آنان را نجات می دهيم
مگر خانواده لوط كه ما قطعا همه آنان را نجات می دهيم
پس از آن چه می شود؟ در "قرآن" که چیزی نیامده است، با اینهمه "الله" که پیشترها نامی دیگر داشت و او را "یهوه" می گفتند، چنین گفته بود:
تورات، سفر پیدایش، بخش ١٩، آیه های ٣٠ تا ٣٨
و لوط از صوغر برآمد و با دو دختر خود در كوه ساكن شد زیرا ترسید كه در صوغر بماند.
پس با دو دختر خود در مَغاره سُكْنی گرفت، و دختر بزرگ به كوچك گفت: «پدر ما پیر شده و مردی بر روی زمین نیست كه برحسب عادت كل جهان، به ما در آید.، بیا تا پدر خود را شراب بنوشانیم، و با او همبستر شویم، تا نسلی از پدر خود نگاه داریم.»،
پس در همان شب، پدر خود را شراب نوشانیدند، و دختر بزرگ آمده با پدر خویش همخواب شد، و او از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد،
و واقع شد كه روز دیگر، بزرگ به كوچك گفت: «اینك دوش با پدرم همخواب شدم، امشب نیز او را شراب بنوشانیم، و تو بیا و با وی همخواب شو، تا نسلی از پدر خود نگاه داریم.»،
آن شب نیز پدر خود را شراب نوشانیدند، و دختر كوچك همخواب وی شد، و او از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد،
پس هر دو دختر لوط از پدر خود حامله شدند، و آن بزرگ، پسری زاییده، او را موآب نام نهاد، و او تا امروز پدر موآبیان است، و كوچك نیزپسری بزاد، و او را بنعَمّی نام نهاد. وی تا بحال پدر بنیعمون است
و لوط از صوغر برآمد و با دو دختر خود در كوه ساكن شد زیرا ترسید كه در صوغر بماند.
پس با دو دختر خود در مَغاره سُكْنی گرفت، و دختر بزرگ به كوچك گفت: «پدر ما پیر شده و مردی بر روی زمین نیست كه برحسب عادت كل جهان، به ما در آید.، بیا تا پدر خود را شراب بنوشانیم، و با او همبستر شویم، تا نسلی از پدر خود نگاه داریم.»،
پس در همان شب، پدر خود را شراب نوشانیدند، و دختر بزرگ آمده با پدر خویش همخواب شد، و او از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد،
و واقع شد كه روز دیگر، بزرگ به كوچك گفت: «اینك دوش با پدرم همخواب شدم، امشب نیز او را شراب بنوشانیم، و تو بیا و با وی همخواب شو، تا نسلی از پدر خود نگاه داریم.»،
آن شب نیز پدر خود را شراب نوشانیدند، و دختر كوچك همخواب وی شد، و او از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد،
پس هر دو دختر لوط از پدر خود حامله شدند، و آن بزرگ، پسری زاییده، او را موآب نام نهاد، و او تا امروز پدر موآبیان است، و كوچك نیزپسری بزاد، و او را بنعَمّی نام نهاد. وی تا بحال پدر بنیعمون است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر