۱۳۹۵ فروردین ۱۹, پنجشنبه

الله یک خدای بسیار بیمار


الله یک خدای بسیار بیمار و سایکوپات است.
در ایدئولوژی اسلامی-قرآنی، انسانها فقط بازیچه دست یک خدای بیمار و روانی هستند! خدایی که به شدت از آزار، اذیت، شکنجه و کشتن بندگانش لذت می برد!
فقط یک موجود بیمار و دچار علائم شدید روان پریشی میتواند دست به چنین اعمال دیوانه واری بزند که در بسیاری از آیات قرآنی نوشته شده است بطور مثال در سوره اسرا آیه ۱۶.
خدایی که انسانها را با اختیار خودش ابتدا وادار به انحراف و فساد می کند بعد همین انسانهای بی اختیار را برای اعمالی که خود او در آنها برنامه ریزی کرده مقصر اعلام می کند و به شدیدترین شکل ممکن می کشد و نابود می کند آنهم تمام ساکنان یک شهر را از ریز و درشت، از کودک تا پیر و کهنسال، خدایی حکیم، دانا و نرمال نیست و نمی تواند هم باشد. این خدا باید ساخته و پرداخته انسانهای بیمار و روان پریشی همانند خودش باشد.
با خواندن آیه زیر از قرآن و دقت کردن در محتوای آن به صحت بیمار روانی بودن " الله " این خدای محمد یا خدای عرب پی خواهید برد.
سوره اسرا، آیه ۱۶:
" و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانانش را وا میداریم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند...سپس شهر را زیر و رو می کنیم. "!!!

ازدواج با محارم


آیا نسل بشر حاصل ازدواج با محارم است !؟
قرآن، سوره نساء، آیه ۱ پاسخ پرسش بالا را داده و از قرار معلوم چنین است!
« ای مردم ، بترسید از پروردگار خود ، آن خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و هم از آن ، جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلقی بسیار در اطراف عالم از مرد و زن پراکند ...»!!!
اگر مومن و خرافه پرست باشیم، عقل و خرد انسانی را بکار نگیریم باید باور داشته باشیم که بر اساس آیه فوق همسر آدم، «حوّا» از بدن آدم آفریده شده و فرزندان آدم (برادر و خواهر) با هم ازدواج کرده اند و با ازدواج فرزندان آنها نیز با هم نسل بشر در روی زمین پراکنده شده است!
و در ادامه با توجه به محتوای این آیه باید نتیجه گیری کنیم که همه انسانها از جمله همه مسلمانان گرامی مطابق کتاب مقدس خودشان ( قرآن ) حاصل ازدواج با محارم بوده و زنازاده هستند!
آیا مسلمانان عزیز با توجه به همین آیه در قرآن قبول دارند که اجداد اولیه آنها زنازاده بودند و خود آنها نیز حاصل نهایی اینگونه ازدواج ها هستند!؟
البته که نه چون برای ماله کشیدن بر آیات قرآن علم تفسیر را علم کرده اند تا راه فراری برای خرافه پرستی هایشان داشته باشند!
امروزه ما میدانیم که چنین نیست و بر اساس یافته های دانش مدرن از جمله علم زیست شناسی پی برده ایم که چنین چیزی درست نیست و هر آنچه در کتب ادیان ابراهیمی از جمله قرآن درباره چگونگی پیدایش انسان آمده است افسانه است و پیدایش انسان بر روی زمین خلق الساعه بدستور هیچ خدای خیالی ساخته ذهن بشر نبوده بلکه حاصل میلیونها سال تغییر و تحولات زیست محیطی بوده است .
اما چرا سازندگان خدای واحد در ادیان ابراهیمی به نحوه پیدایش انسان بر روی زمین اشراف نداشته اند و چنین دروغی را در کتب دینی شان مطرح کرده اند دلیلش را باید در خرافه پرستی، بیخردی و ناآگاهی های علمی آن سازندگان دانست و جستجو کرد.
اما چرا پیروان این ادیان در قرن حاضر با توجه به دست بابی بشر به دانش مدرن و یافته های علمی متعدد صحت و اساس اینگونه افسانه سازی ها در ادیانشان را زیر پرسش نمی برند باز جای بحث و پرسش دارد!

تعداد دقیق اصحاب کهف

چرا الله به پرسش محمد درست پاسخ نداد و از گفتن تعداد دقیق اصحاب کهف طفره رفت!
قبل از تشریح و بررسی پرسش بالا باید گفت که ماجرای داستان اصحاب کهف از بیخ و بن غیر واقعی و بی پایه و اساس است و یکی از کودکانه ترین داستانهای مطرح شده در باور ادیان ابراهیمی از جمله اسلام که در قرآن آمده محسوب میشود که البته از نوشته های دوران اولیه مسیحیت بگونه ای ناقص در قرآن کپی برداری شده است.
اینکه چند تن از دست یک حاکمی فرار کنند و در یک غار پناه ببرند بدون اینکه خودشان بدانند و بفهمند به مدت دویست و یا سیصد سال بخواب رفته اند تا بدین وسیله از ظلم آن حاکم در امان بمانند یکی از خنده دارترین و مضحک ترین داستانهای نوشته شده تا کنون است!
و این داستان کودکانه یک سوره از قرآن را به خود اختصاص داده است!
اصولا چرا یک خدای قادر نخواسته و مایل نبوده یک حاکم ظالم را فورا نابود کند تا مجبور نشود اصحاب کهف را قرن ها در خواب نگهدارد تا از شر آن حاکم در امان بمانند خود جای پرسش دارد لذا باید به مطرح شدن چنین خز و عبلاتی در کتب دینی شک کرد و خندید.
با این مقدمه کوتاه حال به تشریح و بررسی پرسش بالا می پردازیم.
اعراب دگراندیش مکه هميشه با ديده شك و ترديد به ادعای نبوت محمد نگاه ميكردند و از آنجا که محمد خود را ادامه دهند راه پیامبران دین یهود و مسیحیت میدانست به همین دلیل بسیاری او را مورد آزمايش و امتحان قرار میدادند، یکی از آن پرسش ها و امتحانات این بود:
آنها از محمد پرسیدند اگر تو به راستی فرستاده خدای واحد هستی پس به ما بگو كه تعداد اصحاب كهف چند نفر بوده است؟
محمد برای پاسخ دادن يك روز وقت ميخواهد تا از جبرئيل پاسخ پرسش آنها را بپرسد اما جبرئيل به مدت ۴۰ روز به نزد محمد نيامد و مردم از این دیر کرد محمد کم کم به اين باور رسیدند كه او شخصی دروغگو و شياد است. اما محمد سرانجام خندان با پاسخی در قالب نزول یک آیه به نزد آنها برگشت.
سوره كهف، آیه ۲۲:
" به زودى خواهند گفت سه تن بودند و چهارمين آنها سگشان بود يا میگويند پنج تن بودند و ششمين آنها سگشان بود و تيری در تاريكى میاندازند و عده اى میگويند هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاهتر است و جز اندك افرادی شماره آنها را نمیداند پس در باره ايشان جز به صورت ظاهر جدال مكن و در مورد آنها از هيچ كس جويا مشويد. "!!!
اگر پرسشی را که آن دگراندیشان از محمد کردند با متن آیه فوق مقایسه کنید درخواهید یافت که الله نه تنها تعداد دقیق آنها را طبق درخواست دگراندیشان بر نمی شمرد بلكه ميگويد فقط افراد كمی از اين راز آگاهی دارند و شما هم لازم نيست كه چيزی در اين مورد بدانيد!
آیا پاسخ آن پرسش ساده از محمد این آیه ۲۲ از سوره کهف بود!؟
قطعا چنین نبوده است.
آیا واقعا رازی در پشت عنوان نکردن تعداد این اصحاب کهف بوده است!؟ قاعدتا هیچ رازی مگر ترس از فاش شدن راز شیاد بازی خود محمد.
پس چرا الله حاضر نشد که تعداد واقعی اصحاب کهف را بر شمرد!؟
این پرسش فقط یک پاسخ بیشتر ندارد و آن اینکه از آنجاییکه خدایی به اسم الله در کار نبوده و نیست و محمد هم قادر به پاسخگویی به چنین پرسشی نبوده است، پس محمد بهترین راه را در عنوان کردن چنین آیه ای از زبان الله مدینه دید تا با سری نگهداشتن تعداد اصحاب کهف از زبان الله مدینه از پاسخ دادن به پرسش های بیشتر در اینباره طفره رود.