چرا الله به پرسش محمد درست پاسخ نداد و از گفتن تعداد دقیق اصحاب کهف طفره رفت!
قبل از تشریح و بررسی پرسش بالا باید گفت که ماجرای داستان اصحاب کهف از بیخ و بن غیر واقعی و بی پایه و اساس است و یکی از کودکانه ترین داستانهای مطرح شده در باور ادیان ابراهیمی از جمله اسلام که در قرآن آمده محسوب میشود که البته از نوشته های دوران اولیه مسیحیت بگونه ای ناقص در قرآن کپی برداری شده است.
اینکه چند تن از دست یک حاکمی فرار کنند و در یک غار پناه ببرند بدون اینکه خودشان بدانند و بفهمند به مدت دویست و یا سیصد سال بخواب رفته اند تا بدین وسیله از ظلم آن حاکم در امان بمانند یکی از خنده دارترین و مضحک ترین داستانهای نوشته شده تا کنون است!
و این داستان کودکانه یک سوره از قرآن را به خود اختصاص داده است!
اصولا چرا یک خدای قادر نخواسته و مایل نبوده یک حاکم ظالم را فورا نابود کند تا مجبور نشود اصحاب کهف را قرن ها در خواب نگهدارد تا از شر آن حاکم در امان بمانند خود جای پرسش دارد لذا باید به مطرح شدن چنین خز و عبلاتی در کتب دینی شک کرد و خندید.
و این داستان کودکانه یک سوره از قرآن را به خود اختصاص داده است!
اصولا چرا یک خدای قادر نخواسته و مایل نبوده یک حاکم ظالم را فورا نابود کند تا مجبور نشود اصحاب کهف را قرن ها در خواب نگهدارد تا از شر آن حاکم در امان بمانند خود جای پرسش دارد لذا باید به مطرح شدن چنین خز و عبلاتی در کتب دینی شک کرد و خندید.
با این مقدمه کوتاه حال به تشریح و بررسی پرسش بالا می پردازیم.
اعراب دگراندیش مکه هميشه با ديده شك و ترديد به ادعای نبوت محمد نگاه ميكردند و از آنجا که محمد خود را ادامه دهند راه پیامبران دین یهود و مسیحیت میدانست به همین دلیل بسیاری او را مورد آزمايش و امتحان قرار میدادند، یکی از آن پرسش ها و امتحانات این بود:
آنها از محمد پرسیدند اگر تو به راستی فرستاده خدای واحد هستی پس به ما بگو كه تعداد اصحاب كهف چند نفر بوده است؟
محمد برای پاسخ دادن يك روز وقت ميخواهد تا از جبرئيل پاسخ پرسش آنها را بپرسد اما جبرئيل به مدت ۴۰ روز به نزد محمد نيامد و مردم از این دیر کرد محمد کم کم به اين باور رسیدند كه او شخصی دروغگو و شياد است. اما محمد سرانجام خندان با پاسخی در قالب نزول یک آیه به نزد آنها برگشت.
آنها از محمد پرسیدند اگر تو به راستی فرستاده خدای واحد هستی پس به ما بگو كه تعداد اصحاب كهف چند نفر بوده است؟
محمد برای پاسخ دادن يك روز وقت ميخواهد تا از جبرئيل پاسخ پرسش آنها را بپرسد اما جبرئيل به مدت ۴۰ روز به نزد محمد نيامد و مردم از این دیر کرد محمد کم کم به اين باور رسیدند كه او شخصی دروغگو و شياد است. اما محمد سرانجام خندان با پاسخی در قالب نزول یک آیه به نزد آنها برگشت.
سوره كهف، آیه ۲۲:
" به زودى خواهند گفت سه تن بودند و چهارمين آنها سگشان بود يا میگويند پنج تن بودند و ششمين آنها سگشان بود و تيری در تاريكى میاندازند و عده اى میگويند هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاهتر است و جز اندك افرادی شماره آنها را نمیداند پس در باره ايشان جز به صورت ظاهر جدال مكن و در مورد آنها از هيچ كس جويا مشويد. "!!!
" به زودى خواهند گفت سه تن بودند و چهارمين آنها سگشان بود يا میگويند پنج تن بودند و ششمين آنها سگشان بود و تيری در تاريكى میاندازند و عده اى میگويند هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاهتر است و جز اندك افرادی شماره آنها را نمیداند پس در باره ايشان جز به صورت ظاهر جدال مكن و در مورد آنها از هيچ كس جويا مشويد. "!!!
اگر پرسشی را که آن دگراندیشان از محمد کردند با متن آیه فوق مقایسه کنید درخواهید یافت که الله نه تنها تعداد دقیق آنها را طبق درخواست دگراندیشان بر نمی شمرد بلكه ميگويد فقط افراد كمی از اين راز آگاهی دارند و شما هم لازم نيست كه چيزی در اين مورد بدانيد!
آیا پاسخ آن پرسش ساده از محمد این آیه ۲۲ از سوره کهف بود!؟
قطعا چنین نبوده است.
آیا واقعا رازی در پشت عنوان نکردن تعداد این اصحاب کهف بوده است!؟ قاعدتا هیچ رازی مگر ترس از فاش شدن راز شیاد بازی خود محمد.
پس چرا الله حاضر نشد که تعداد واقعی اصحاب کهف را بر شمرد!؟
این پرسش فقط یک پاسخ بیشتر ندارد و آن اینکه از آنجاییکه خدایی به اسم الله در کار نبوده و نیست و محمد هم قادر به پاسخگویی به چنین پرسشی نبوده است، پس محمد بهترین راه را در عنوان کردن چنین آیه ای از زبان الله مدینه دید تا با سری نگهداشتن تعداد اصحاب کهف از زبان الله مدینه از پاسخ دادن به پرسش های بیشتر در اینباره طفره رود.
قطعا چنین نبوده است.
آیا واقعا رازی در پشت عنوان نکردن تعداد این اصحاب کهف بوده است!؟ قاعدتا هیچ رازی مگر ترس از فاش شدن راز شیاد بازی خود محمد.
پس چرا الله حاضر نشد که تعداد واقعی اصحاب کهف را بر شمرد!؟
این پرسش فقط یک پاسخ بیشتر ندارد و آن اینکه از آنجاییکه خدایی به اسم الله در کار نبوده و نیست و محمد هم قادر به پاسخگویی به چنین پرسشی نبوده است، پس محمد بهترین راه را در عنوان کردن چنین آیه ای از زبان الله مدینه دید تا با سری نگهداشتن تعداد اصحاب کهف از زبان الله مدینه از پاسخ دادن به پرسش های بیشتر در اینباره طفره رود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر