مجموعه نوشتار خلقت و آفرینش در قرآن.
آیا شیطان و فرشتگان دارای علم غیب بوده اند؟
برای پاسخ دهی به این سوال باید آیاتی از قرآن را که در این باره غیر مستقیم بحث می نمایند. بررسی نمایم تا بهتر به کیفیت عمل و کاربردی شیطان و فرشتگان آگاه و مطلع بگردیم؟
بهترین آیه برای شروع که البته نخستین آیه از این موضوع در قرآن است. همان بقره (30) و آن سوال بی ربط و یا فضولی فرشتگان مقرب دستگاه الهی در امور محرمانه الله قادر و توانا است.
بقره(30) فرشتگان گفتند پروردگارا آیا کسانی را خواهی گماشت که در زمین فساد کنند و خونها ریزند؟
در باب اینکه این سوال از پایه و اساس دخالت در دستگاه آفرینش است. جای هیچگونه بحثی نیست و به این قضیه در نوشتارهای بعدی خواهیم پرداخت.مسلمانان معتقدند که فرشتگان از علم غیب مطلع بوده اند و فقط خواسته اند به الله تذکر و گوشزد دال بر " یفسد فیها و یفسک الدما" بدهند و این اطلاعات درون سازمانی آفرینش و خلقت و لوح محفوط الله را از پیش با خبر بوده اند.
ما هم نظر مسلمانان را می پذیریم که فرشتگان و کارکنان دستگاه آفرینش و خلقت بر امور و مسائل غیب آگاه و مطلع بوده اند. بخصوص بعد از آخرین مکالمه ثبت شده درآیات قرآن بین الله و شیطان در موقع اخراجش و تهدید بر الله.
ص(82- 83) شیطان به هنگام اخراج بگفت. به عزت و جلال تو قسم که خلق را تمام گمراه خواهم کرد مگر خاصان بندگانت.
همین اشاره شیطان به " خاصان بندگانت" دال بر این است که او از این موضوع که عده ای ایمان خود را به الله حفظ خواهند نمود و جز "خاصان بندگانت" خواهند شد. مطلع و آگاه بوده است. این ناشی از علم غیب شیطان بوده است. مثل علم غیب فرشتگان دراظهار آینده نگری در بقره(30) از فساد و خونریزی بشر بر روی زمین.
پس به استناد بر این دو آیه الهی فوق هم فرشتگان و هم شیطان از علم غیب الهی و ساختار آفرینش بشر مطلع و آگاه بودند.
حال سوال مطرح شده در ذهن و خرد آدمی این است. که اگر شیطان و فرشتگان بر علم غیب و آفرینش بشر آگاه بوده اند و شیطان که مقامش از سایر فرشتگان بالاتر بوده است با داشتن این علم الهی و غیب چرا باید ترتیب و نقشه شوم گول زدن آدم و زوجه را در بهشت طراحی نماید؟
مگر به استناد بر همان عالم غیب نمی دانسته که عواقب عمل او در گول زدن حوا و خوراندن میوه ممنوعه به او چیست؟
چگونه است که مقام و رتبه شامخ خود را در دستگاه الهی برای خوراندن یک میوه ناقابل به موجودی جدید الخلقه بخطر می اندازد؟ خود را مغضوب و تبعید و اخراجی می نماید برای چه؟
آیا این عمل شیطان با آن علم غیب و الهی او درص(۸۲-۸۳) در تضاد نمی باشد؟
آیا در این قصه سازی ادیان توحیدی و قوم یهود از بدو آفرینش و خلقت شما رد پای از ذهن خیال پرور آدمی نمی بینید؟ آیا براستی این قصص همگی ریشه زمینی و دنیوی ندارند و برگرفته از ذهن آدمیان نمی باشند؟.
برای پاسخ دهی به این سوال باید آیاتی از قرآن را که در این باره غیر مستقیم بحث می نمایند. بررسی نمایم تا بهتر به کیفیت عمل و کاربردی شیطان و فرشتگان آگاه و مطلع بگردیم؟
بهترین آیه برای شروع که البته نخستین آیه از این موضوع در قرآن است. همان بقره (30) و آن سوال بی ربط و یا فضولی فرشتگان مقرب دستگاه الهی در امور محرمانه الله قادر و توانا است.
بقره(30) فرشتگان گفتند پروردگارا آیا کسانی را خواهی گماشت که در زمین فساد کنند و خونها ریزند؟
در باب اینکه این سوال از پایه و اساس دخالت در دستگاه آفرینش است. جای هیچگونه بحثی نیست و به این قضیه در نوشتارهای بعدی خواهیم پرداخت.مسلمانان معتقدند که فرشتگان از علم غیب مطلع بوده اند و فقط خواسته اند به الله تذکر و گوشزد دال بر " یفسد فیها و یفسک الدما" بدهند و این اطلاعات درون سازمانی آفرینش و خلقت و لوح محفوط الله را از پیش با خبر بوده اند.
ما هم نظر مسلمانان را می پذیریم که فرشتگان و کارکنان دستگاه آفرینش و خلقت بر امور و مسائل غیب آگاه و مطلع بوده اند. بخصوص بعد از آخرین مکالمه ثبت شده درآیات قرآن بین الله و شیطان در موقع اخراجش و تهدید بر الله.
ص(82- 83) شیطان به هنگام اخراج بگفت. به عزت و جلال تو قسم که خلق را تمام گمراه خواهم کرد مگر خاصان بندگانت.
همین اشاره شیطان به " خاصان بندگانت" دال بر این است که او از این موضوع که عده ای ایمان خود را به الله حفظ خواهند نمود و جز "خاصان بندگانت" خواهند شد. مطلع و آگاه بوده است. این ناشی از علم غیب شیطان بوده است. مثل علم غیب فرشتگان دراظهار آینده نگری در بقره(30) از فساد و خونریزی بشر بر روی زمین.
پس به استناد بر این دو آیه الهی فوق هم فرشتگان و هم شیطان از علم غیب الهی و ساختار آفرینش بشر مطلع و آگاه بودند.
حال سوال مطرح شده در ذهن و خرد آدمی این است. که اگر شیطان و فرشتگان بر علم غیب و آفرینش بشر آگاه بوده اند و شیطان که مقامش از سایر فرشتگان بالاتر بوده است با داشتن این علم الهی و غیب چرا باید ترتیب و نقشه شوم گول زدن آدم و زوجه را در بهشت طراحی نماید؟
مگر به استناد بر همان عالم غیب نمی دانسته که عواقب عمل او در گول زدن حوا و خوراندن میوه ممنوعه به او چیست؟
چگونه است که مقام و رتبه شامخ خود را در دستگاه الهی برای خوراندن یک میوه ناقابل به موجودی جدید الخلقه بخطر می اندازد؟ خود را مغضوب و تبعید و اخراجی می نماید برای چه؟
آیا این عمل شیطان با آن علم غیب و الهی او درص(۸۲-۸۳) در تضاد نمی باشد؟
آیا در این قصه سازی ادیان توحیدی و قوم یهود از بدو آفرینش و خلقت شما رد پای از ذهن خیال پرور آدمی نمی بینید؟ آیا براستی این قصص همگی ریشه زمینی و دنیوی ندارند و برگرفته از ذهن آدمیان نمی باشند؟.
پدیده موهوم و دست ساز االله در دین اسلام و بینش خود خدابینی محمد از یک شخص زمینی و دنیوی بمراتب در برابر مسائل و معظلات بوجود آمده ضعیفتر عمل می نماید. علت آن است که این خالق و الله ذهنی بر گرفته از مناسبات عشیره ای در جامعه کوچک عربستان می باشد.براستی نگرش قرآن و اسلام بر عالم و گیتی خود نوعی نوهین به پروردگار فرضی هستی و شعور انسان متمدن است.الله- قرآن- اسلام محصول ذهن و ضمیر محمد و تاریخ اسلام محصول مناسبات زمینی و سیاسی و اقتصادی در زمان و مکان خاص می باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر