پیامبر اسلام، میان تاریخ، دروغ و اسطوره
باورهای اسلامی ایرانیان، یکی از عوامل خشونت بار و ویرانگر هویتی آنان است. قرآن و شخصیت های دینی مانند پیامبر و امامان شیعه، مخرب اندیشه در روان ایرانیان می باشند. باید خردگرایی را فعال نمود و یکی از عوامل توسعه خرد و استقلال اندیشه، نقد دین و اسطوره های آن است.
... قرآن، کتاب، وحی
وحی در نظام تک خدایی ادیان ابراهیمی بمعنای داشتن شناختی است که منشا خدایی دارد. در اسلام، قرآن مدعی است که تمامی کلام آن، الهام خداوند است که تا روز قیامت دارای اعتبار می باشد. بعلاوه اسلام برآنست که قرآن خلق نشده بلکه ازلی می باشد. بمعنای دیگر ادعای اسلام بر این است که شناخت ناشی از زندگی و تجربه و تاریخ بی معناست و پیامبر اسلام دارای کلامی ابدی و برای همه زمانهاست. روشن است که از نظر جامعه شناسی و علم تاریخ، این ادعا بی پایه است و شناخت، محصول روند تاریخ و تجربه و خلاقیت فکری و روانی انسان ها می باشد. شناخت اسمانی بی معناست و ادعای شناخت با منشا الهی از طریق وحی، به نوعی افسونگری سحرآمیز نزدیک است. قرآن نه الهامی از آسمان است، نه رویای و خواب و خیال محمد است، بلکه همانگونه که در تحقیقات پیش نوشتم، قرآن پیش از هرچیز کتابی است تاریخی که توسط کاتبان و حاکمان نوشته شده است...
غزوات محمد، استراتژی قدرت و دولت
تاریخ جوامع بشری سرشار از جنگ و خشونت است زیرا اعمال زور مستقیم یک قاعده عمومی بوده است. تنظیم قواعد و قانون، راهی برای کنترل خشونت یا کاهش خشونت بوده است ولی مناسبات سلطه گری و تصرف موضع برتر از جانب انسانها، پیوسته قوانین را به فراموشی سپرده است. در دین یهود از جمله چنین می آید:«چون یهوه خدایت تو را به زمینی که برای تصرفش به آن جا میروی درآورد و امتهای بسیار را که حِتیان و جِرجاشیان و اموریان و کنعانیان و فِرِزّیان و حِوّیان و یَبوسیان، هفت امت بزرگتر و عظیمتر از تو باشند از پیش تو اخراج نماید و چون یهوه خدایت، ایشان را به دست تو تسلیم نماید و تو ایشان را مغلوب سازی آنگاه ایشان را بالکلّ هلاک کن و با ایشان عهد مبند و برایشان ترحم منما»( سفرتثنیه، فصل های ۷ و ۲۰).
در اسلام خشونت یکی از ویژگی های ساختاری دین است زیرا کسب موضع و قدرت در جامعه پرتخاصم سرزمین حجاز، توسط قبیله قریش و خانواده بنی هاشم و شخص محمد، جنگ و غزه و جهاد و قتل را به قاعده اصلی تبدیل می کند. بنابراین محمد تنها با جنگ و خشونت می توانست به اهداف خود برسد.
در «سيره حلبيه» آمده است: جنگهايى كه رسول خدا در آنها بود، «غزوه» و آنچه كه آنحضرت در آنها شركت نداشته «سريه» ناميده میشود. به شرط آنكه بيش از يک تن در آنها حضور داشته باشند و چنانچه آنحضرت فقط يک تن را گسيل میداشت بدان «بعث» گفته میشود. (ابوالفرج حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، ج ۳، ص ۲۱۳، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۶قمری)
مسعودى مینويسد: «غزوات؛ يعنى سفرهاى جنگى پیامبر كه شخصاً در آن شركت داشت بيست و شش غزوه بود. بعضى گفتهاند ۲۷ غزوه بود. گروه اول رفتن پيامبر را از خيبر تا وادى القرى يک غزوه گرفتهاند، اما معیار ۲۷ غزوه آن است که رفتن به وادى القرى غزوه¬ای مستقل از غزوه خیبر به شمار آید؛ زيرا پيامبر وقتى خيبر را گشود بیآنكه به مدينه باز گردد از آنجا سوى وادى القرى رفت.( مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: داغر، اسعد، ج ۲، ص ۲۸۰ – ۲۸۱، دار الهجرة، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۹قمری)
جلد چهارم تاریخ طبری درباره جنگ و کشتار مخالفان پیامبر اسلام است. طبری از قول ابن اسحاق می نویسد:«همه غزه های پیمبر که خود او رفت بیست و شش بود.» و می افزاید «پیمبر از وقتی که به مدینه آمد تا وقتی درگذشت سی و پنج دسته به غزا فرستاد».(جلد چهار برگ ۶۲). یکی از ویژگی های پیامبر اسلام روحیه خشونتگرا و نظامی او بود. پیامبر از زمان هجرت به مدینه به عنوان یک فرمانده نظامی عمل کرده و در پی جنگ علیه رقبا و تصرف سرزمین دیگران است. بسیاری از آیه های قرآنی این روحیه جنگجوئی را به نمایش می گذارد و این روحیه تنها به پیامبر محدود نمی شود، بلکه این روحیه مطابق روحیه و خواست امیران و خلفای عرب استعمارگر و مهاجم نیز می باشد. پیامبر اسلام طبق نظر طبری بیست و شش جنگ را بطور مستقیم برپا کرد و البته محمد تعداد زیادی جنگ را نیز بطور غیر مستقیم هدایت کرد.
در تاریخ بشری، کدام پیامبر برای رسالت خود تا این میزان به جنگ دست زده است؟ زرتشت، مسیح، بودا، کنفوسیوس، با صدای صلح و آرامش تبلیغ کردند. فیلسوفان مبلغ جنگ نبودند. ارسطو، افلاتون، ابن رشد، ابوعلی سینا، دکارت، نیچه، هگل، اهل دانایی و فلسفه بودند. ولی نرون و ناپلئون و هیتلر و صدام حسین و خمینی و همه تروریست های جهان با شعار خشونت و سیاست جنگ وارد میدان شدند. بحث بر سر اولویت های فکری و سیاسی افراد و جهت گیری برای زندگی در جامعه است. پیامبر اسلام خواهان تسلیم حریفان است و از آنجا که حریفان مدافع منافع خود هستند و مقاومت می کنند، بنابراین پیامبر اسلام بشکل تعرضی خواهان سرکوب آنهاست. استراتژی پیامبر، جهاد و تصرف و غارت است و به همین خاطر سیاست او نه بر پایه پیام صلح، بلکه بر اساس غلبه بر دیگران و انقیاد دیگران است. الله در سراسر قرآن تهدید می کند، جهنم را نشان می دهد و خواستار قتل دیگران است. سیاست های جنگی محمد، تهاجمی و برای کسب سرزمین دیگران است. بعلاوه در هر جنگی قصد غارت ثروت، یک هدف جنگی است و طبق آیه ۲۴ سوره النسا تصرف و تجاوز به زنان بعنوان زنان کفار کاملن شرعی می باشد. تنها راهی که محمد در برابر مخالفان خود، «مشرکان» و «کفار» و یهودیان، قرار می دهد تسلیم یا جنگ است و غزوات متعدد پیامبر اسلام در راستای هدف سیاسی و نظامی محمد قابل فهم است...
»»»
در اسلام خشونت یکی از ویژگی های ساختاری دین است زیرا کسب موضع و قدرت در جامعه پرتخاصم سرزمین حجاز، توسط قبیله قریش و خانواده بنی هاشم و شخص محمد، جنگ و غزه و جهاد و قتل را به قاعده اصلی تبدیل می کند. بنابراین محمد تنها با جنگ و خشونت می توانست به اهداف خود برسد.
در «سيره حلبيه» آمده است: جنگهايى كه رسول خدا در آنها بود، «غزوه» و آنچه كه آنحضرت در آنها شركت نداشته «سريه» ناميده میشود. به شرط آنكه بيش از يک تن در آنها حضور داشته باشند و چنانچه آنحضرت فقط يک تن را گسيل میداشت بدان «بعث» گفته میشود. (ابوالفرج حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، ج ۳، ص ۲۱۳، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۶قمری)
مسعودى مینويسد: «غزوات؛ يعنى سفرهاى جنگى پیامبر كه شخصاً در آن شركت داشت بيست و شش غزوه بود. بعضى گفتهاند ۲۷ غزوه بود. گروه اول رفتن پيامبر را از خيبر تا وادى القرى يک غزوه گرفتهاند، اما معیار ۲۷ غزوه آن است که رفتن به وادى القرى غزوه¬ای مستقل از غزوه خیبر به شمار آید؛ زيرا پيامبر وقتى خيبر را گشود بیآنكه به مدينه باز گردد از آنجا سوى وادى القرى رفت.( مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: داغر، اسعد، ج ۲، ص ۲۸۰ – ۲۸۱، دار الهجرة، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۹قمری)
جلد چهارم تاریخ طبری درباره جنگ و کشتار مخالفان پیامبر اسلام است. طبری از قول ابن اسحاق می نویسد:«همه غزه های پیمبر که خود او رفت بیست و شش بود.» و می افزاید «پیمبر از وقتی که به مدینه آمد تا وقتی درگذشت سی و پنج دسته به غزا فرستاد».(جلد چهار برگ ۶۲). یکی از ویژگی های پیامبر اسلام روحیه خشونتگرا و نظامی او بود. پیامبر از زمان هجرت به مدینه به عنوان یک فرمانده نظامی عمل کرده و در پی جنگ علیه رقبا و تصرف سرزمین دیگران است. بسیاری از آیه های قرآنی این روحیه جنگجوئی را به نمایش می گذارد و این روحیه تنها به پیامبر محدود نمی شود، بلکه این روحیه مطابق روحیه و خواست امیران و خلفای عرب استعمارگر و مهاجم نیز می باشد. پیامبر اسلام طبق نظر طبری بیست و شش جنگ را بطور مستقیم برپا کرد و البته محمد تعداد زیادی جنگ را نیز بطور غیر مستقیم هدایت کرد.
در تاریخ بشری، کدام پیامبر برای رسالت خود تا این میزان به جنگ دست زده است؟ زرتشت، مسیح، بودا، کنفوسیوس، با صدای صلح و آرامش تبلیغ کردند. فیلسوفان مبلغ جنگ نبودند. ارسطو، افلاتون، ابن رشد، ابوعلی سینا، دکارت، نیچه، هگل، اهل دانایی و فلسفه بودند. ولی نرون و ناپلئون و هیتلر و صدام حسین و خمینی و همه تروریست های جهان با شعار خشونت و سیاست جنگ وارد میدان شدند. بحث بر سر اولویت های فکری و سیاسی افراد و جهت گیری برای زندگی در جامعه است. پیامبر اسلام خواهان تسلیم حریفان است و از آنجا که حریفان مدافع منافع خود هستند و مقاومت می کنند، بنابراین پیامبر اسلام بشکل تعرضی خواهان سرکوب آنهاست. استراتژی پیامبر، جهاد و تصرف و غارت است و به همین خاطر سیاست او نه بر پایه پیام صلح، بلکه بر اساس غلبه بر دیگران و انقیاد دیگران است. الله در سراسر قرآن تهدید می کند، جهنم را نشان می دهد و خواستار قتل دیگران است. سیاست های جنگی محمد، تهاجمی و برای کسب سرزمین دیگران است. بعلاوه در هر جنگی قصد غارت ثروت، یک هدف جنگی است و طبق آیه ۲۴ سوره النسا تصرف و تجاوز به زنان بعنوان زنان کفار کاملن شرعی می باشد. تنها راهی که محمد در برابر مخالفان خود، «مشرکان» و «کفار» و یهودیان، قرار می دهد تسلیم یا جنگ است و غزوات متعدد پیامبر اسلام در راستای هدف سیاسی و نظامی محمد قابل فهم است...
»»»
نوشته فوق بخشی کوتاه و گزیده شده از آخرین مقاله تحقیقی با ارزشی است که توسط جلال ایجادی تا کنون در دو بخش نوشته و منتشر شده است. خواندن بخش نخست و سپس بخش دوم این مقاله را به همه کاربران گرامی این برگه پیشنهاد می کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر