۱۳۹۴ مرداد ۵, دوشنبه

الله,حافظ قرآن

الله :‌ و بدون شک ما حافظ قرآن هستیم !!!!
در پاسخ به این الله ذهن محمّدبن عبدالله باید گفت: چگونه حافظ قرآن خود را میدانی درصورتی که حتی قادر نیستی و نمیتوانی از حذف نشدن و یا ترتیب قرار گرفتن سوره ها هم حفاظت کنی !؟
به این دو مورد بطور مثال دقت کنید.
...
دو سوره‌ای كه از قرآن حذف شدند!
ابن الضريس، محمد بن ايوب (م. 294. ق) در كتاب فضائل به نقل از حماد مىنويسد: در مصحف أبىّ بن كعب دو سوره بدين صورت بود:
بسم اللّه الرحمن الرحيم اللهم إنا نستعينك و نستغفرك و نثني عليك الخير و لا نضرك و نخلع و نترك من يفجرك.
سم اللّه الرحمن الرحيم اللهم إيّاك نعبد و لك نصلي و نسجد و اليك نسعى و نحفد و نخشى عذابك و نرجو رحمتك إنّ عذابك بالكفار ملحق. (۱).
سوره ى اول «خلع» و سوره ى دوم «حفد» نام دارد. باز ابن الضريس با سندى ديگر اين دو سوره را به قرائت ابى بن كعب و ابو موسى اشعرى نسبت مىدهد و مىگويد: در مصحف عبد اللّه بن عباس، اين دو سوره- بنا به قرائت آن دو نفر- وجود داشته است. (۲).
طبرانى (م. 360 ق.) نيز اين دو سوره را به نقل از عبد اللّه بن زرير آورده است(۳).
سيوطى در الاتقان به نقل از ابو داود و بيهقى نيز اين دو سوره را نقل مىكند.(۴).
وى در الدر المنثور نيز از چند نفر از دانشمندان سخن محمد بن سيرين را كه گفته است: «ابى بن كعب اين دو سوره را در مصحف خود نگاشته بود، ولى عثمان آنها را در مصحف موجود نياورد» ذكر كرده است(۵).
بنا به تصريح برخى از دانشمندان اهل سنت، در ميان گذشتگان، از صدر اول، وجود اين دو سوره در مصحف أبىّ بن كعب هيچ جاى شك و ترديد نداشته است.(۶).
و اما در باره ترتیب قرار گرفتن سوره ها:
بدون شک مصحف هایی که از قرون اول و دوم هجری موجود هستند دارای ویژگی های اصلی قرآن محمد هستند از جمله نحوه نوشتن کلمات و جایگاه آیات و ترتیب سوره ها و آیات محذوف و اضافه شده و....
اما وقتی که این نسخه ها را با نسخه فعلی قرآن مقایسه میکنیم ، تفاوت ها و اشکالاتی را میبینیم که غیر قابل چشم پوشی هستند و این جمله (( وانا له لحافظون )) رو زیر سوال میبرد!
این چه حفاظتی هست که حتی نمیتونه جلوی این تغییرات جزیی رو بگیره ، چه برسه به اون سوره هایی که در قرآن های فعلی نیست ولی در نسخه های 1400 ساله صنعاء موجود هستن !؟!؟ به عنوان مثال:
DAM 01-32.1در مصحف که در اواخر قرن اول هجری نوشته شده و به سایر ممالک اسلامی فرستاده شد ( این مصحف در سال 1972 در جامع الکبیر .صنعاء پیدا شد ).
UNESCO Image No. 060042Bدر صفحه ترتیب سوره ها به این صورت هست که (( بعد از سوره شعرا سوره صافات قرار دارد )) در حالی در قرآن امروزی این دو سوره به هیچ وجه پشت سر هم نیستند و شعرا سوره 26 ام قرآن و صافات سوره 37 قرآن هست !!!!
آیا هنوز هم باور داری که قرآن تحریف نشده است و شخصیتی خیالی حافظ آن هست !؟
علاوه بر این تغییر ساده ، در نسخه های قدیمی قرآن حتی سوره ها و آیات و کلماتی وجود دارند که در قرآن امروزی وجود ندارند! برای اطلاعات بیشتر به لینک ارائه شده در پایین مراجعه کنید.

منابع:
(۱)ابن الضريس، فضائل القرآن، ص 157.
(۲)همان.
(۳)همان.
(۴) به نقل از: جلال الدين سيوطى، الاتقان،« النوع التاسع عشر»، ج 1، ص 67.
(۵) جلال الدين سيوطى، الدر المنثور، ج 1، ص 3 ر. ك: جلال الدين سيوطى، الاتقان، ج 1، ص 67؛ قاسم بن سلّام، فضائل القرآن، ص 189، و ابن شبّه، تاريخ المدينة المنورة، ص 712.
(۶) بدر الدين زركشى، البرهان فى علوم القرآن، تحقيق محمد ابو الفضل ابراهيم، ج 2، ص 37.

اسلام آیین شمشیر

اسلام آیین شمشیر.
اولین تاریخ یا سیرت النبی نزدیک به عصر رسو ل الله از آن ابن اسحاق (85 ـ 153) و سیره دوم یا تاریخ دوم از ابن هشام متوفی 213 ـ 218 هجری است و این دو تاریخ مرجع و مأخذ کلیه تاریخ های بعدی اسلامی میباشند.
در همین تاریخ فوق میخوانیم که رسو ل الله و لشکر اسلام پس از قدرت گرفتن در مدینه پیش روی مشرکین دو راه را گذاشت، تسلیم به او و الله وی و یا شمشیر تیز و بران اسلام و چپاول یا به اصطلاح اسلامی غنیمت دارائی و مایملک و به بردگی رفتن زنان و دختران تحت نام کنیز!
باز ...در همان تاریخ نامبرده در بالا میخوانیم که از سه قبیلۀ یهودی اهل کتاب ساکن در مدینه، محمد ابن عبدالله دو قبیله از آنها را بطرز ناعادلانه و فجیعی از مدینه اخراج و سومین قبیله " بنی قریظه " را که تسلیم هم شده و امان خاسته بود بیرحمانه قتل عام کرد (تاریخ ها بین 750 ـ 900 گردن زدن مردان و یک زن را قید کرده اند)، تمام اموال این قبیله را در بین مسلمانان تقسیم و زنان و دختران این قبیله نیز بعنوان غنیمت اسلامی اسیر تسلیم شهوت رانان مسلمین گردید و یکی از زنان بسیار زیبای آن بنام جویریه زن مسافع بن صفوان به حضرتش رسید.
تهاجم دیگر حضرتش بر یهودیان خیبر بود که برخی را کشت و برخی را به دادن جزیۀ اسلامی واداشت و صفیه دختر حی بن اخطب و زن کنانه بن ربیع از روسای خیبر را پس از کشتن شوهرش به رسول الله رسید و حضرت در راه برگشت به مدینه با او همبستر شد.
از کشتن اسرا و ترور های سیاسی حضرتش بخاطر تطویل کلام فعلاً صرف نظر میکنیم. این حقایق تاریخی ساخته و پرداختۀ ما نیست. اینها را پیروان مخلص آن حضرت در سیره های شان آورده اند.
حال دینداران گرامی هر اندازه که مایل هستید حدیث و روایت من در آوردی ارایه کنید و وصله های چهل پینه را در پیکر اسلام بدوزید ولی نمی توانید چهرۀ حقیقی اسلام را تلطیف کنید، زیرا اسلام حقیقی همانست که بنیان گذارش از خود سرمشق و میراث گذاشته است.
خلاصه کلام اینکه اسلام یک آیدیولوژی سیاسی - دینی است آنهم ایدئولوژی با چاشنی دیدگاه خشن قبایل بربر عربی پیش از محمد که هدفش احراز قدرت است نه تعالیم عالیۀ معنوی.
چنانچه میدانیم هنوز جسد بنیان گذار این ایدئولوژی سرد نشده بود که صحابه های گرامش، یعنی همرازهای نزدیک وی بخاطر احراز قدرت بجان هم افتادند و تا هم اکنون که 14 قرن میشود این جنگ و جدل مقدس اسلامی ادامه دارد و البته مایۀ الهام و رهنمودهای آنان جالب است که بدانیم در کلیه عرصه ها قرآن و حدیث بوده است.
به گفته معروف :" دوصد گفته چون نیم کردار نیست.

دعوت به اندیشیدن

مسلمانان معتقد هستند که در قرآن الله همه را دعوت به اندیشیدن کرده است!!!
ولی کدام اندیشه و اندیشیدن ؟!
لابد اندیشه های موافق نظرات او منظورش هست! اندیشه هایی که فقط در راستای قبول گفته های الله مدینه باشد و نه غیر از آن!
کجای اسلام اندیشه ی مخالف و منتقد خود را تحمل کرده و پذیرفته است؟
آیا در آل عمران ۸۵ جایی برای مخالفت و دگراندیشی باقی مانده است!؟
...
" و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است."!!!( آل عمران ۸۵ )
اینکه مخالفان عقاید اسلام مسلمانان باید به آنها برابر توبه ۲۹ جزیه (باج) بدهند دلیلش چه بوده است؟ آیا جایی برای دگراندیشیدن باقی مانده است؟
آیا اینها همه برآمده از نگرش های تاکید بر خردورزی است؟!!!
" با كسانى از اهل كتاب كه به الله و روز بازپسين ايمان نمى آورند و آنچه را الله و فرستادهاش حرام گردانيده اند حرام نمى دارند و متدين به دين حق نمى گردند بجنگید تا با خوارى به دستخود جزيه دهند." !!!( توبه ۲۹ )
کسی که بدنبال ترویج نظر و عقاید خود است کتاب می نویسد و سپس آنرا بدون تهدید و خون ریزی در معرض قضاوت و اندیشه دیگران می گذارد. اسلام دینی است که بر عکس قلمش شمشیر بوده است و قاضی اش هم شمشیر اسلام !
کدام اندیشه!؟ کدام نقد!؟
آیا برای نمونه این محمد بن عبدالله نبود که دستور شکنجه ی کنانه بن ربیع را تا سرحد مرگ برای نشان داد محل گنج صادر کرد؟!
آیا ایشان راهزن و شکنجه گر بود یا پیام آور یک اندیشه خردورزانه؟
به احکام جزای اسلامی سری بزنید تا ببینید کسی که دگر اندیش(مرتد) است از دید اسلام جرمش چیست!؟
ببینید آیا حکمش زندان و در پایان کار و مرتد ماندن اعدام هست یا نه!؟
در اسلام هیچ نظر و اندیشه دیگری بجز نظر الله مدینه و خواسته های او پذیرفته نیست.

جهنم کجاست ؟

جهنم کجاست ؟
اگر شما هم مانند من میدانستید جهنم کجاست شاید برایتان اینقدر عجیب نبود. جهنم نام دره ای است در نزدیکی اورشلیم (بیت المقدس) که در جنوب کوه صهیون واقع است. نام این دره در زبان عبری (زبان یهودیان و دین یهود) گِهینوم بوده است و از آنجایی که اعراب گ ندارند، آنها لغات را معرب می کنند یعنی گ را با ج جایگزین می کنند (مانند گرگان که در عربی جرجان می خوانند، گوهر که جوهر و جواهر شده است) این واژه گِهینوم هم به جهینوم، سپس جهنم تبدیل شده است .
بله جهنم یک مکان واقعی و دره ا...ی در نزدیکی شهر اورشلیم کشور اسراییل است و برای همین است واژه ی جهنم دره در مثل پارسی هم وجود دارد (نمونه: کدام جهنم دره ای بوده ای؟)
اما چه شد که این دره اینقدر مشهور شد را باید نگاهی به تاریخ بیاندازیم. گهینوم مختصر شده ی گه بن هینوم بوده = گه + بن + هینوم = دره + پسر + هینوم. یعنی دره ی پسر هینوم.
اما چرا نام اینجا گهینوم شد کمی باز می گردد به زمانی که در این منطقه مردمان کنعان و فینیقیه به خدایانی بنام مُلِک و بَعل باور داشته اند و در این دره پرستشگاهی برای بت های این دو خدا آفریده بودند و برای این خدایان قربانی می کردند. این قربانی کردن انقدر گسترش و متعصبانه شد که روزی فردی بنام هینوم پسر خود را در این مکان قربانی کرد و از آن پس نام این دره به گه بن هینوم یعنی دره ی پسر هینوم تغییر یافت و رفته رفته بن از نام حذف شد و گهینوم نام دره شد.
حال چه شد که نام این دره به متون مقدس ادیان ابراهیمی راه پیدا کرد ادامه ی این داستان تاریخی است و آن از این قرار است که پس از برچیده شدن ادیان پیشین این دره کاربری خود را تغییر داد و به محل سوزاندن زباله های شهر تبدیل شد. بعد ها، افراد آن منطقه، بر اساس اعتقاد خود، جنازه ی کسانی را که از رستگاری نومید شده بودند، مثل جانیان، قاتلان و آدمهایی را که دست به خودکشی می زدند، در این مکان می سوزاندند. همیشه بوی گندی می داد و جای بدی بود که مردمان این منطقه ضرب المثل از پلشتی و زباله دانی را به این دره نسبت می داده اند و چون مکان سوزاندن جسد آدم های بدکاره بود در میان مردم به صورت دشنام مثل بود که تو لایق گهینوم هستی یعنی جنازه ات را باید در آنجا سوزاند.
رفته رفته این نام و این مثل به درون کتاب های مقدس ادیان راه پیدا کرد و برای آن افسانه ها سرودند و آنرا زندگی رقت بار پس از مرگ کردند و با آب و تاب توصیفی از آن شده و جالب اینکه در خود آیین یهود زندگی پس از مرگ بهشت و جهنمی ندارد و این افزوده ها و برداشت نام گهینوم و جهنم به دو دین مسیحیت و اسلام باز می گردد. مکانی که ادیان ما را از آن می ترسانند در حال حاضر به پارکی زیبا تبدیل شده است و شما می توانید از این مکان تاریخی بصورت توریست دیدار کنید.
نوشتار فوق منتسب به دکتر محمد علی مهراسا است

پارادوکس قرآنی!

پارادوکس قرآنی!
وجود تناقضات در قرآن یکی از مشکلات عمده این کتاب است.
خود الله و یا بهتر است بگوییم نویسنده و یا نویسندگان این کتاب نیز قطعاً نمیدانستند دلیل و یا دلایل این همه تناقضگویی در این کتاب برای چیست و چه دلیلی برای آنها وجود دارد!...
و یا میدانستند و عمداً دست به این کار زده اند!

اما آنچه که مسلم است و هیچ کس در آن شک ندارد این است که اگر کتابی قرار است برای هدایت و راهنمایی همه انسانها فرستاده شود و برای همه دورانها و تا ابد نیز قابل استفاده و بهره برداری باشد نباید دارای هیچ نقص و ایرادی از هر نظر باشد. اما این امر شامل قرآن نمیشود و این کتاب پر است از انواع و اقسام اشتباهات، بر هم ریختگی و تناقضات!
حال چرا الله ، خدایی که گفته های این کتاب را به او نسبت میدهند نتوانسته کتابی بودن اشتباه و تناقضگویی به دست بندگانش بدهد و برساند خود جای تامل و پرسش دارد!؟
بطور مثال چرا خدا نتوانسته و یا نخواسته است کتابی کاملاً آسان و روان برای درک همه ارسال کند تا کسی دچار مشکل فهم آن نگردد تا به ماله کشان دین نیاز پیدا کند این خود یک معماست!؟
اینجا به یک نمونه از این تناقضگویی که البته نوعی دغلبازی هم هست با هم می نگریم.
آنها (یعنی الله و شرکاء !) اول می گویند قرآن را برای فهم همه آسان کردیم و فرستادیم! پس ما اینجا با چندین خدا طرف هستیم نه یک خدا!
" ما قرآن را برای اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟ "
( قرآن، سوره قمر، آیات 17 و 22 و 32 و 40)
بعد در جایی دیگر فقط خود الله ظاهر میشود و می گوید قسمت هایی از آن را متشابه یا شبهه انگیز فرستاده ام!
" الله كسي است كه اين كتاب را بر تو نازل كرد، كه قسمتي از آن، آيات «محكم» (صريح و روشن) است، كه اساس اين كتاب ميباشد؛ و قسمتي از آن، «متشابه» ( شبهه انگیز ) است. اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات اند، تا فتنه انگيزي كنند، و تفسير براي آن ميطلبند ، در حالي كه تفسير آنها را، جز الله و خردمندان ، نميدانند. "!
( قرآن ،سوره آل عمران، آیه 7 )
و در انتهای همین آیه این الله دغلباز می گوید:
"... و تفسير آنها را، جز الله و خردمندان ، نميدانند."!!!
یعنی این خدای عرب مکار کتابی برای بندگانش فرستاده که اولاً فقط خودش معنی آنرا می فهمد و این درست مثل این است که کسی دست خطی داشته باشد که فقط خود او قادر به خواندن آن برای دیگران باشد!
و از سوی دیگر می گوید خردمندان!
حال این خردمندان چه کسانی هستند معلوم نیست!
اگر پای صحبت مسلمانان بنشینید این کتاب را فقط آنها، پیشوایان و دکانداران دینشان می فهمند و فقط آنها هم هستند که باید این کتاب را برای دیگران از جمله بیخدایان و بی دینان تفسیر و تشریح نمایند!
اگر پای صحبت نقادان غیر مسلمان بنشینید آنها هم می گویند توان درک و فهم این کتاب را دارند و ابداً نیازی به هیچ مفسر و ماله کش دینی ندارند!
تمام این گرفتاری ها از آنجا شروع شده است که الله مدینه و یا سازندگان این الله مدینه نمی دانستند با نوشتن این کتاب چه غلطی دارند می کنند!
یا میدانستند و عمداً دست به اینکار زده اند!
آخر این چه حرف بی ربط و پوچیست که نویسنده یک کتاب بگوید این کتابی را که من نوشته ام فقط خود من هم آنرا می فهمم و نه همه خوانندگان این کتاب!؟
اینگونه تناقضگویی و سخنان گمراه کننده در یک کتاب هیچ دلیلی بجز شیاد بازی و فریب عوام و ناس نمی تواند داشته باشد.

آیات رسالت پیامبری.6

محمد با ساختن آیات از سوی الله ذهنش برای خود ردای رسالت و پیامبری دوخت.
5- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث آیات رسالت پیامبری.
جمع کل: 63 سوره و 222 آیه،
نوشتار 6 
7-1- آیات به اصطلاح جهانی بودن اسلام:
(158 اعراف) (33 توبه) (9 صف)(19 انعام)(62 مومنون)(28 سبا)=6 سوره و 6 آیه.
این آیات به اصطلاح جهانی بودن اسلام با آن آیات فوق بند 5-1 در بحث قبلی که شامل 10 سوره و 10 آیه مبنی بر هر پیغمبری و رسولی برای امتی و از میان خودشان کاملا تضاد بارز و مشخص دارد.آنچه بنام آیات جهانی مطرح میگردد فقط در بعد از مرگ محمد و شروع قیامهای داخلی عربستان شکل پذیرفت.
پروفسور رضا ایرملو این نقیصه را بدین گونه توضیح میدهد:
"موضوع رسالت جهانی پیامبر اسلام هیچ سابقه دینی ندارد. از نظر محققین و اسلام شناسان آکادمیک- واقعیت این است که برچسب جهانی بودن اسلام که بعد از در گذشت محمد توسط جانشینان وی به اقتضای مصالح و حسابگری ها و به خصوص نیاز های روز به رسالت او تعلق گرفت- همچون برچسب دیگری که پیش از آن توسط حواریون عیسی بعد از مرگ وی به رسالت او زده شده بود، هیچ کدام کار این پیامبران نبوده، بلکه کار میراث بران آنها بود. این میراث بران هر کدام با انگیزه ها و هدف های معین و هر کدام از راه هایی.... نخست به اعلام این جهانشمولی و بعد به تثبیت و بهر گیری از آن پرداختند. نتیجه این دو تلاش موازی و این دو تقلب های تاریخی در مورد جهانی بودن مسیحت و اسلام یکی در آسیا و دیگری در اروپا، در طول بیش از ده قرن برخورد بین این دو مدعیان جهانشمولی دینی را سبب شد. انبوه کشتارها، ویرانگری ها و کینه هایی که صفحات تاریخ بشریت را با سیل خون های هواداران این ادیان رنگین کرده- به نام خدا توجیه شده بی آنکه خدا و عیسی و محمد در آن جز به عنوان ابزار کشی سهمی داشته باشند." (1)
نمونه ای از دستکاریهای که بوسیله شورای منتخب در مدینه اعمال گردید یکی همین - توبه(33) است که حکومت جابر و دیکتاتور بنی امیه را بمدت 91 سال در راس هرم قدرت در دمشق قرار داد.
توبه(33)
" اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم تسلط و برتری دهد هر چند مشرکان و کافران ناراضی و مخالف باشند."
بر اساس تاریخ اسلام و بعد از حکومت خلفای راشدین خلفای حکومت بنی امیه از سال 61 هجری تا 132 به مدت 91 سال با 11 خلیفه در صدر قدرت بودند. بعد حکومت بنی عباس که آنان هم دست کمی از بنی امیه نداشتند به مدت 524 سال یعنی از 132 تا 656 هجری در منصب قدرت بودند. هر دو این حکومتها بر اساس دین و شریعت اسلامی و ادعای حکومت محمدی به قدرت سیاسی رسیده بودند. بخصوص بنی امیه که به تاریخ صدر اسلام نزدیکتر بود ادعای مشروعیت بیشتری هم داشتند!
بر اساس تاریخ نگاری اسلام سنتی ما می دانیم که:
قرآن در همان اوایل حکومت ابوبکر و جنگهای داخلی عربستان به پیشنهاد عمر جمع آوری شد و در اواسط حکومت عثمان که از سال 23 تا 35 هجری بود به پایان رسید.
این به این معنا است که از سال 610 میلادی و به رسالت رسیدن محمد ابن عبدالله تا زمان مرگ وی به سال 632 میلادی یا سال 10 هجری به مدت 23 سال- قرآن بر مسلمانان عرضه گشت. بعد از مرگ رهبر اسلام - ابوبکر بمدت 3 سال در منصب خلافت بود. عمر دومین خلیفه بمدت 13 سال و عثمان هم بمدت 12 سال تا سال 35 هجری در مقام خلافت بودند.
قرآن موجود فعلی در اواسط حکومت عثمان حاضر شده بود. از زمان نازل شدن جبرئیل بر اساس داستان ذهنی رهبر اسلام در غار حراء در سال 610 میلادی تا اواسط حکومت 12 ساله عثمان که باید حدود سال 30 هجری (652 میلادی) باشد. قرآن موجود به مدت42 سال زمان لازم داشته است تا به صورت امروزی قابل دسترس باشد. در ضمن در دهه هشتاد هجری زمانی که عبدالملک مروان و حجاج ابن یوسف ثقفی اقدام به تغییر خط کوفی قرآن جمع آوری شده دوران عثمان به خط عربی و زیر و زیر دار فعلی نمودند هم قطعاٌ با دستکاریهای بزرگی همراه بوده است. زمان عبدالملک مروان بنی امیه امپراطوری پر اقتداری بود که برای حفظ مشروعیت سیاسی و عقیدتی خود اقدام به هر کاری می نمود. مضافاٌ از نقطه نظر آنان تمام این دستکاریها فقط برای حفظ و قدرت بیشتر بیضه های اسلام ناب محمدی بوده است.
حیث المجوع قرآن و تاریخ اسلام و مجموعه نجومی احادیث و روایات همگی برگرفته از مناسبات سیاسی روز خود بوده است. اعراب در سرزمنیهای جدیدی بودند که دارای فرهنگ غالب و مردمانی متمدنتر از مسلمانان اولیه بودند. آنان قرآن را به منزله کتاب قانون اساسی برای حکومت خود تنظیم نمودند تا هم حمله غیرمشروع و تجاوز نظامی به دیگران را توجیه و هم دین و آیینی بسازند که پاسخگویی ادامه سیاست توسعه طلبانه این مهاجمین را داشته باشد.
ادامه دارد...

آیات رسالت پیامبری..5

محمد با ساختن آیات از سوی الله ذهنش برای خود ردای رسالت و پیامبری دوخت.

5- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث آیات رسالت پیامبری.

جمع کل: 63 سوره و 222 آیه،

نوشتار 5

6-1 - آیات بشر بودن محمد و تنها اختلاف داشتن او با دیگران بخاطر اتصال وی با عالم ماوراء و رسیدن وحی از طرف الله:
(انعام 50) (یونس37) (یوسف3)(ابراهیم 11 ) (نحل102) (مریم97)(انبیاء 7- 25)(الشعراء192-193-210) (عنکبوت 48)(سباء 48)(یس 5- 69)(زمر2)(فصلت 6)(شوری7)(احقاف 9)(الاسراء93)(کهف 110)(الطور 29)(النجم 3 تا 18)(الرحمن2)= 20 سوره و 39 آیه.
- ابراهیم(11) آری ما هم مانند شما بشری بیش نیستیم.
- کهف(110) ای رسول به امت بگو من مانند شما بشری هستم.

اعراب همیشه از او معجزه و کارهای غیب می خواستند تا به چشم خود ببیند و باور کنند که او رسول و فرستاده خداوند است. در نگاهی به بعضی از خواسته های اعراب می بینیم که این درخواستهای آنان همگی مادی و دنیوی بوده و بحث و خواسته فلسفی از او هیچوقت نمی خواستند که ناشی از نبود جنبه های معنوی و روحانی در بین اعراب بوده است. عرب در دنیای مادی خود زندگی میکرده و هنوز هم می کند. آرمان و هدف نهایی او از زندگی همان دم و لحظه و شکاری و شرابی و زن و پس از محمد حوری نیز بوده است. بعدها و در تماس با مدنیت و فرهنگهای غالب مثل ایران و بیزانس بقایای این آیین بیابانی اعراب بادیه نشین با مفاهیمی مثل فلسفه آشنا و آگاه شدند و زیربنای فلسفه اسلامی را باز دیگران برایشان پایه ریزی کردند. آنچه امروزه بنام فلسفه اسلامی خوانده میشود هیچ سنخیتی نه با مفاد آیات قران دارد و نه مردم و شنوندگان اولیه و بومی آن توانایی و درک و فهم آن را داشتند. قرآن بر قومی بسیار بدوی صادر شده است. مفاد آیات زیر و نوع درخواست تازیان این ساده گی و بی آلایشی را نشان میدهند.
- انعام(8) چرا فرشته ای بر او نازل نمی شود.
- انفال(32) بر سرمان سنگی از آسمان ببار.
- الاسراء(90) چشمه آبی از زمین بیرون بیاور.
- الاسراء(91) یا آنکه تو را باغی از خرما و انگور باشد.
- الاسراء(93) خانه ای از زر و کاخی از زرنگار دارا باشی.

محمد و آئین سیاسی اسلام وی تنها دین و پیامبری است که در ادیان توحیدی یا ابراهیمی فاقد معجزه بوده است.
این آیات و نوع درخواستهای مردم زمان خود از محمد پاسخی بر نواندیشان و سایر مذهبییون است که در عاجز بودن از در هم ریختگی و عدم تطابق مندرجات قران با عصر و مدنیت امروزه به دنبال آیاتی با معنای پنهان در قرآن میگردند. عنوان پوست و مغز گردو در ایده طریقت و تصوف هم با این آیات باز در سنخیت نمی تواند باشد. محمد در یک جامعه بدوی بدنبال نشر اندیشه دینی و سیاسی خود برای ایجاد دولت و حکومتی عربی بود و وی تا آنجا که می توانست مفاد آیات قران را به زبان ساده و آسان برای مردمان زمان خود بیان نموده است.

ادامه دارد...

آیات رسالت پیامبری.4

محمد با ساختن آیات از سوی الله ذهنش برای خود ردای رسالت و پیامبری دوخت.

5- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث آیات رسالت پیامبری.

جمع کل: 63 سوره و 222 آیه،
نوشتار 4

5-1- آیات تاکید و تایید بر محلی بودن الله برای قوم عرب و هر امتی رسولی:
آل عمران(164)انعام( 92)یونس(47)ابراهیم (4)نحل(36)حج(34)نمل(91)شوری(7)(توبه 128)(سجده 3)= 10 سوره و 10 آیه.
- یونس(47) برای هر امتی رسولی.
- نحل (36) همانا در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم.
این آیات محلی بودن الله با آیات عربی بودن قرآن در بخش هفتم از آیات توصیف قرآن با 10 سوره و 13 آیه" سنخیت کاملی دارد.

آیاتی فقط به زبان عربی فصیح:
یوسف(2) رعد (37) نحل (103) الشعراء(195- 198- 199)زمر(28) فصلت(3- 44)شوری(7) زخرف(3) احقاف(12) ط (113) = 10 سوره و 13 آیه.

همچنین با "آیات تقدیرگرای در ششمین بحث بر هر قومی شریعت و طریقه ای مخصوص آن قوم با 6 سوره و 6 آیه" تشابه کامل دارد.
مائده(48) هود(117) ابراهیم(4) نحل(93)الاسرا(4) مومنون(44)= 6سوره و 6 آیه
- مائده (48) ما بر هر قومی شریعت و طریقه ای مقرر داشتیم و اگر خدا ( به مشیت الهی) می خواست همه را یک امت می گردانید و لیکن این نکرد تا شما را به احکامی که در کتاب خود فرستاده است بیازماید.

تمام این آیات تاکید بر محلی بودن آیین اسلام برای اعراب دارد. وجود حجم وسیع این آیات تاکید بیشتر بر این امر است که طراحی این بینش دینی فقط برای اعراب عربستان بوده است. چرا و چگونه بر اساس تاریخ نگاری اسلام سنتی اعراب بداخل ایران تجاوز و این فاجعه تاریخی و اضمحلال فرهنگ ایران باستان را بوجود آوردند به مسئله بعد از مرگ رهبر اسلام و بحرانهای شورشهای سیاسی و قیام داخلی اعراب بر می گردد. منظور اینکه پروسه مسلمان شدن ایرانیان از همان روز یکم هجوم طاعون اسلام بر مبنای توسعه طلبی های سیاسی و اقتصادی بوده و کلید خورده است. امروزه هم بقایای مانده بجا از این آیین سیاسی در غالب شیعیان ۱۲ امامی هنوز در صدد و توسعه این اندیشه سیاسی هستند و در رقابت با برادران مسلمان و سنی کافر خود کلیت منطقه خاورمیانه را به میدان تاخت و تاز ایدئولوژی پوسیده و زنگ زده اسلامی تبدیل نموده اند.

آیات محلی بودن اسلام بدین نحو خود را توصیف میکنند، حال با این توضیحات آیا میشود این آیین محلی را جهانی جلوه نمود؟

- آل عمران (164)رسولی از میان خودشان در میان آنان بر انگیخت.
- انعام (92) تا خلق را از مکه و هر که در اطراف اوست همه را به پند های خود متنبه سازد.
- توبه (128) همانا رسولی از جنس شما و قوم عرب.
- یونس (47) برای هر امتی رسولی .
- ابراهیم (4) مگر به زبان آن قوم.
- نحل (36) همانا ما در میان هر قومی پیغمبری فرستادیم.
- حج (34) ما برای هر امتی شریعت و معبدی قرار دادیم.
- نمل(91) ای رسول بگو من مامورم که منحصرا خدای این بلد ( مکه معظمه) را که بیت الحرامش قرار داده پرستش کنم.
- شوری (7) و چنین قرآن فصیح را ما به تو وحی کردیم تا مردم مکه ام القرای و هر که در اطراف اوست(از خدا) بترسانی.

این آیات همگی خیلی واضح موقعیت و شعاع جغرافیای این آیین جدید را ترسیم و شرح ماموریت و وظایف را هم مشخص می کند. که الله یک خدای منسوخ شده قومی مثل خدای زحل در رم باستان- آپولو در یونان- آمون در مصر- مردوخ در بابل- بعل در فینیقیان و اهورامزدا در ایران باستان است.
بر اساس آیات افسانه های تورات و یا قصص قرآن الله همیشه هر پیامبری را برای طایفه و قبیله ای خاص می فرستد و چون مخاطبین محمد در آن جامعه کوچک و عشیره ای زندگی می کرده اند پس محمد ابن عبدالله هم بر اساس آیات افسانه های تورات (نمل 76) طرح و دستور کار او بوده است .
- نمل (76) همانا این قرآن اکثر احکامی که بنی اسرائیل در آن اختلاف دارند را کاملا بیان خواهد کرد( و حکم واقعی تورات را آشکار می سازد)
به استناد این آیه می باید محمد موضع قبیله ای خود را مشخص و واضح کند تا او هم مثل هود و لوط و نوح رهبر و پیامبر قوم و قبیله ای باشد.

محمد با داشتن روحیه قوم دوستی و تعصب قومی و عدم امنیت اقتصادی برای تجارت و کاروانهای بازرگانی و تصیمم جدی بر داشتن دولت مرکزی و اتحاد قبایل، همگی عامل تحریک و بیداری شدید عربی و مسئولیت پذیری وی در شنیدن صدای ذهن خویشتن به نام الله شده بود.
این آیین عربی و خدای محلی عربی الله ذهن محمد ابن عبدالله پس از او و بعد از قیام اعراب و سرکوب شدید به نام جنگهای رده در زمان ابوبکر و بعدها بلند پروازی عمر ابن خطاب و صد البته ضعف شدید امپراطوری بزرگ ساسانیان بعد از جنگهای 24 ساله خسرو پرویز با روم شرقی همه دست در دست هم داد و باعث هجوم ملخ خوران پابرهنه حجاز به سرزمین باشکوه کوروش گردید و آنچه که نمی بایست اتفاق بیفتد متاسفانه صورت گرفت و موجبات انحطاط سیاسی- فرهنگی ایران زمین را باعث شد.
استاد خنجی در توصیف هجوم طاعون اسلام بدین گونه توضیح میدهد:
"گرچه سرزمینهای درونی عربستان بیابانی و کم آب و هوا و گیاه بود ولی عربستان یک جمعیت بزرگ چندین میلیونی داشت- زیرا بلاهای طبیعی (زلزله- سیل- وبا- قحطی) که معمولا در سرزمینهای تمدنی جمعیتها را کشتار می کرد در عربستان رخ نمی داد و علت آنکه عربستان دارای یک جمعیت میلیونی بود همین بود.عمده جمعیت عربستان در یمن و در شرق عربستان جاگیر بودند. بیشترین تراکم جمعیتی عربستان در یمن بود.آمار قبایلی که در فتوحات اسلامی از یمن بیرون آمده و به عراق و ایران وشام رفته نشان می دهد که یمن در آن زمان حدود دومیلیون جمعیت داشته و بیش از یک میلیون از مردم یمن در خلال دو دهه پس از آغاز جهان گیری عرب به سرزمینهای شام و مصر و عراق و ایران کوچیدند.عربستان در این زمان از نظر جمعیتی به وضعی رسیده بود که هیچ راهی جز آن نداشت که بخش بزرگی از جمعیتش را به بیرون از مرزهایش پرتاب کند- یعنی بخش بزرگی از قبائل به هر حال می بایست که به سرزمینهای بیرون ار مزرهای عربستان می خزیدند"(1).
تراکم جمعیت عربستان البته به تنهایی نمی توانست عامل این خیزش جمعیتی به داخل خاک ایران بگردد. آنچه جرات این تفکر و جسارت را به قبائل داد همان بحران ناشی در امپراطوری ساسانیان بعد از کشته شدن خسروپرویز و فرسوده شدن ارتش ایران در جنگی سی ساله بود. قبائل اعراب قبلا هم به استناد تاریخ در نواحی مرزی ایران دست به توطئه ها و تهاجماتی زده بودند.
ولی عظمت و شوکت سیاسی - نظامی امپراطوری ساسانیان خیلی بیشتر از آن بود که بوسیله عده ای قبائل بیابانگرد ساقط بشوند. دستبرد های مرزی و قیام های محلی خیلی سریع بوسیله حکومت مرکزی ساکت می گردید. مثال آن:
واقعه گوشمالی اعراب غارتگر بوسیله شاهپور دوم ساسانی در حدود سالهای 320 میلادی و گوشمالی دوم ساسانیان بوسیله شاهپور سوم که بعد از اردشیر دوم بر تخت نشست در حدود سالهای 370- 380 میلادی بوده است.
"در ایام خردسالی شاهپور دوم قبائل عرب که در ساحل جنوبی خلیج فارس اقامت داشتند در خوزستان و نواحی اطراف آن بنای غارتگری گذاشته و حتی یکی از شیوخ عرب جرات نمود که حمله بر طیسفون کند. اشراف کشور از عهده خاموش کردن آن فتنه بر نیامدند تا اینکه شاهپور دوم به سن رشد رسید و در تنبیه غارتگران عرب همت گماشت و آنان را گوشمالی سخت داد و حتی گویند کتفهای آنان را سوراخ کرده ریسمانی در آن می گذرانید و از این سبب مشهور به ذوالاکتاف شد.میتوان گفت در سلسه ساسانیان احدی را از حیث جهانگیری و تدبیر با شاهپور دوم برابر نتوان کرد مگر خسرو انوشیروان دادگر را"(2).
البته ایران دوران پایانی سلسله ساسانی در زمان غارتگری اسلامی دوباره تازیان قبائل دیگر نه شاهپور دوم را داشتند و نه خسرو انوشیروان دادگر را بلکه در چهار سال آخر حکومتشان جمعا بالغ بر 12 پادشاه عوض نموده بودند.

ادامه دارد...

آیات رسالت پیامبری.3

محمد با ساختن آیات از سوی الله ذهنش برای خود ردای رسالت و پیامبری دوخت.

5- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث آیات رسالت پیامبری.

جمع کل: 63 سوره و 222 آیه،

نوشتار 3

2- 1- آیات پند و نصیحت و اندرز و تذکر و هدایت نومسلمانان :
(نساء170)(یونس 108) (هود12)(رعد 7) (یوسف104) ( انعام70) (نحل125)(ص 4 -87)(الطور29)(المدثر2)(غاشیه21) =11 سوره و 12 آیه.
- نسا(170) پیامبر حق برای هدایت شما از جانب خدا آمد.
- هود(12) که وظیفه تو تنها نصیحت و اندرز خلق است.
3-1- آیات رحمت و برکت دادن از رفتن به بهشت و همچنین عذاب و وحشت در صورت عدم تبعیت:
( 119 بقره)(انعام 48- 51-188) (رعد7) (کهف56) (مریم 39) (انبیاء 107) (فرقان 56) (احزاب 45) (سباء 28) (یس 70) (حج 49) (عنکبوت 50) (فاطر23) (الذریات 50- 51) (النجم 56) (ملک 26) (المدثر 2) =17 سوره و20 آیه.
- بقره(119)که مردم را به نعمت بهشت جاوید خبر دهی و از عذاب بترسانی.
- انعام(48) ما پیغمبران را جز آنکه خوبان را به رحمت حق خبر و بدان را از قهرش بترسانند نفرستادیم.
در این باب و موضوع در بحث های دوم و سوم از طبقه بندی آیات دوزخ و جنت به تفسیر سخن رفته است.
4-1- آیات تذکر الله که تو وکیل و نگهبان آنان نیستی و وظیفه تو فقط حکم کردن بین مردم است:
انعام( 14-66-107)(یونس 49-108)(رعد 36)(الاسراء 54)(شوری 48)(زمر 11- 12-41)(ماعده(49)(نمل92)=8 سوره و 13 آیه.
- انعام(66) بگو ای پیغمبر من نگهبان شما نیستم.
- انعام(107) ما تو را نگهبان ایشان نکردیم و تو وکیل آنها نخواهی بود.

اینگونه آیات پند و اندرز مکی که البته اندکی چاشنی ترساندن لفظی در آنها بوده است هرگز در بنا سازی خلافت اسلامی نقش اساسی ایفا نکرده اند.
بالاترین دلیل برای این گفته آمار مسلمان شدن کمتر از یکصد تن در مکه در طی 13 سال فعالیت دینی محمد بوده است.
از سوی دیگر سیر تاریخ اسلام و گسترش با شمشیر و کاروان زنی چگونه میتواند با این قبیل آیات همسانی داشته باشند!؟

بنابراین آیاتی بدین مضومن با سیر پر از خشونت دوران 10 ساله مدینه که ترویج و گسترش اسلام در شبه جزیره العرب بوده است به هیچ وجه سنخیتی ندارند.خود بنگرید بر سیر پاگیری این آیین بیابانی و ۸۲ سریه و ۳۴ غزوه و بالای ۸۰ ترور سیاسی از مخالفین و شعرا در مدینه!
آیا وظیفه نصیحت و پند و اندرز را میتوان با شمشیر و خنجر و نیزه و کسب و اخذ زنان و دختران قوم یهود و در نهایت ایران باستان و بیزانس اختلاط نمود؟
صد البته که میشود و از درون قوطی شعبده بازی و شاهکار های فقهی اسلامیون همه چیز امکانپذیر است. عمر ابن خطاب این شاهکار اسلامی را نمود و از همین آیات پند و اندرز بهره سیاسی گرفت و به توسعه سرزمینهای حاصلخیز برای امپراطوری و دولت اسلامی خود در مدینه پرداخت.
همین شیوه و برخورد هم امروزه در بین مسلمانان تندرو اسلامی کاربرد دارد. یعنی اینکه گروه داعش اسلامی در عراق و سوریه همان حس و انگیزه سیاسی- اسلامی عمر ابن خطاب در صدر اسلام در توسعه اراضی اسلامی را دارد.
نیک که بنگری شایسته و زیباست که این افراد و این احزاب ذوب شده در این اندیشه توحش زا را همان فرزندان دزدان مدینه و بقایای متعفن بجا مانده از آیین بیابانی اسلام بخواینم.

ادامه دارد...

آیات رسالت پیامبری..2





محمد با ساختن آیات از سوی الله ذهنش برای خود ردای رسالت و پیامبری دوخت.

5- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث آیات رسالت پیامبری.

جمع کل: 63 سوره و 222 آیه،
نوشتار 2

1- آیات دعوت و تبلیغ و ابلاغ رسالت و پند و تذکر و نصیحت و سعادت و بشارت نو مسلمین و عدم وکالت و تعهد حقوقی محمد در مقابل اعراب و نخواستن مزد و اجرت و سرویس مجانی فی سبیل الله و بشری عادی بودن محمد مثل سایرین و وحی بودن آیات و عربی و محلی بودن الله و در عین نا باوری نزول آیات جهانی!!! :

سوره بقره (119-194)آل عمران (164) نساء (64-79-170) ماءده (49- 50-67-99) انعام (14- 15-19-36-48 -50 -51-66-70 -92-107-124) اعراف (158-188-199) توبه (33-128) یونس ( 37-47- 49-108) هود (12) رعد (7-36) یوسف( 3- 104) ابراهیم (4-11) نحل (35-36- 82- 102-125-126-127) اسراء (54-60-93) کهف (56- 110) مریم (39 -97) انبیاء( 7-25- 106-107) حج (34-49-60) مومنون(62- 72) (نور54) فرقان (56-57) الشعراء((192-193-210)نمل (91)عنکبوت (50) احزاب (45 -46-47) سباء( 28-34-47-48) فاطر (22-23) یس (5- 17-69-70) ص ( 4-65-86 -87) زمر ( 2-11-12-43 -44) فصلت (6) شوری ( 7-23-48) احقاف (9-35) فتح (25-27) الذاریات (50-51) الطور (29) النجم (3 تا18-56)الرحمن(2) الحدید (25) صف (9) تغابن (12) ملک (26) جن (23) المدثر (2) الغاشیه(21) سجده (3) نمل (91) البلد (1) التین (3) قریش (1 تا 4)= 51 سوره و 135 آیه.

1-آیات دعوت و تبلیغ و ابلاغ رسالت و ........................................به 10 زیر مجموعه تقسیم میگردد:
1-1-آیات دعوت و تبلیغ و رسالت احکام الهی: 17 سوره و 29 آیه.
2-1- آیات پند و نصیحت و اندرز و تذکر و هدایت مسلمانان: 11 سوره و 12 آیه.
3-1- آیات رحمت و برکت وعده های بهشت و تهدید به عذاب جهنم: 18 سوره و 21 آیه.
4-1- آیات تذکر الله که تو وکیل و نگهبان آنان نیستی: 8 سوره و 13 آیه.
5-1- آیات تاکید و تایید الله بر محلی بودن الله برای قوم عرب 10 سوره و 10 آیه.
6-1- آیات بشر بودن محمد و اختلاف او با دیگران در اتصال به عالم ماوراء بطریق وحی: 20 سوره و 39 آیه
7-1- آیات جهانی بودن اسلام: 6 سوره و 6 آیات.
8-1- آیات عدم درخواست مزد و اجرت پیامبر از اعراب: 5 سوره و 5 آیه.
9-1- آیات متضاد در آیات رسالت پیامبری: 4 سوره و 4 آیه.
10-1- آیات سیاست محمد در قوم دوستی: 4 سوره و 8 آیه.
1-1- آیات دعوت و تبلیغ و ابلاغ رسالت و احکام الهی و اتمام حجت در سعادت و بشارت مسلمین:
( نساء 64- 79- 170)(ماعده 49- 67- 99)(انعام 36- 124)(اعراف158)(نحل 35- 82- 127) (الاسراء 54- 93) (انبیاء 7- 25- 106- 107)(حج 34) (نور54)(احزاب 46- 47) (یس 17)(شوری 48)(احقاف35)(تغابن 12)(ص 65)(زمر44)الحدید25)= 17 سوره و 29 آیه.
- نسا(79) ای پیغمبر ما تو را به رسالت برای راهنمایی مردم فرستادیم.
- نحل(35) برای رسولان ما جز تبلیغ و رسالت و اتمام حجت تکلیفی نیست.
همانطور که مستحضر هستید مفاد و کلام درونی این آیات از پایه و اساس با تحمیل عقیده و استفاده از شمشیر و زور در تضاد است.
امروزه دردمندان و دلسوزان این آیین بیابانی به لطف و برکت حکومت زور و استبداد دینی در ایران آخوند زده همه جا حضوری نامیمون دارند.
آنان مضبوحانه می کوشند که این قبیل تناقضات واضح را توجیح و ماست مالی کنند.
آیا نباید از اینان پرسیده شود که اگر محمد در مدینه با زبان زور و شمشیر با تازیان برخورد ننموده است پس چگونه آیین تبلیغی وی در ظرف فقط هشت سال و تا فتح زورکی مکه فقط ۱۰ هزار نفر شمشیر زن داشت؟ این زبان شمشیر و زور با چه توجیه عقلانی امروزه پذیرفته میگردد؟
همان صدر اسلام مگر توجیه عقلانی داشت که امروز شما فرزندان بقایای این آیین بیابانی در صدد یافتن و انطباقش با مدنت امروزه را دارید؟

ادامه دارد...

آیات رسالت پیامبری..1





محمد با ساختن آیات از سوی الله ذهنش برای خود ردای رسالت و پیامبری دوخت.

5- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث آیات رسالت پیامبری.

جمع کل: 63 سوره و 222 آیه،

نوشتار 1

بقره(118-119-145-194) آل عمران(3-4-8-156-164-183-184) نساء(64-79-153-170) مائده (49-50-67-99) انعام (7-14- 15 -19 -25-36-37-48-50-51-66-70 -92-107-124) اعراف (88-158-188-199) انفال(31) توبه (33-70-111-128) یونس (20 -37-47-49-74-108) هود (12-49-100) یوسف ( 3-102-104) رعد (7-27-36) ابراهیم (4-9-11) حجر (7- 8-14)نحل (35-36-82 -102-125-126-127) الاسراء (54-59-60-90-91-92-93-95) کهف (56- 110) مریم (39 -97) ط (133) الانبیاء (5-7-27- 106-107) حج (34-49-60) مومنون(62- 70-72) (نور54) فرقان (4-5-7-8-32-56-57) الشعراء (153- 192- 193 -196-210-224) نمل (68 -76-91) عنکبوت (48-50-51-53-68) الروم (9) سجده (3) احزاب (45-46-47) سباء (8-28-34-43-47-48) فاطر (22-23)یس(5-15-17-69-70) صافات(15-36) ص (4-65-86 -87) زمر ( 2-11-12-41-43-44) غافر (5) فصلت (6) شوری( 7-13-14-23-48) زخرف(6-30) دخان(6 -14)احقاف(7-8-9-11-12-17-35)فتح (25-27) ق (5) الذریات (50-51-52) الطور (29-30-33) النجم (3-4-5-6-7-8-9-10-11-12-13-14-15-16-17-18-56) القمر(1- 2 -4-9) الرحمن(2) الحدید (25- 28) صف (9) تغابن (12) ملک (26) قلم (2-15-51) جن (23) المدثر(2-24-25) التکویر(22-23-24- 25) المطففین(13) الغاشیه(21) الاعلی(18-19) نمل(91) البلد (1) التین (3) قریش (1 تا 4)

مجموعه آیات رسالت پیامبری مشتمل بر 4 زیر مجموعه است:
1-آیات دعوت و تبلیغ و ابلاغ رسالت و پند و اندرز و .............در 51 سوره و 135 آیه که در ده زیر مجموعه بررسی می شود.
2-آیات انگیزه اتصال به پیامبران پیشین در 25 سوره و 37 آیه که در سه زیر مجموعه بررسی می شود.
3-آیات در خواست معجزه اعراب و قوم یهود از محمد و انکار و امتناع آن در 18 سوره و 34 آیه.
4-آیات اتهام شاعری و جنون بر محمد در 20 سوره و 32 آیه.

قابل ذکر است که بعضی از سوره ها و آیات کاربردی چند جانبه دارند.
ترتیب و ردیف شماره آیات بر اساس ترجمه قرآن الهی قمشه ای می باشند.

مرور این آیات کمک به فهم و درک شرایط زمانی و مکانی سالهای 610 تا 632 میلادی و آن 23 سال معروف دوران به اصطلاح نبوت می نماید.
آیات و سوره های مدنی که با اهداف متفاوت سیاسی – اقتصادی – نظامی در آن شرایط زمان و مکان خاص صورت گرفته (شان نزول) و منشا و منظور دنیوی و حکومتی و سیاسی داشته اند.
بعدها همین آیات باصطلاح رسالت در دوران حکومت بنی امیه با دستکاریهای بیشتر و بیشتر در راستای اخذ مشروعیت سیاسی کسب کردن در کنار آیات الهی توحیدی مکه قرار گرفته و به عنوان کلام الله به صورت پتک و اهرم فشار برای منظورهای سیاسی و روز استفاده وسیعی داشته است. مشکل اصلی مسلمانان متعصب و نا آگاه از تاریخ اسلام و اعراب در همین نکته است. اگر سیر متفاوت و سرشار از تضاد آیات و سوره ها را بر اساس مشکلات روزمره و روحیات اعراب و روابط کاسبکارانه آنان با یکدیگر و به خصوص با یهودیان در نظر بگیریم همه چیز تا حدی شفاف و قابل فهم می شوند.
خیلی واضح است که از بدو آمدن محمد ابن عبدالله از مکه به مدینه او دارای اختیاراتی وسیع گشت. با تاسیس حکومت عربی – اسلامی خود نو مسلمانانی که در مکه بنده و عبد الله بودند علناٌ بنده و عبد رسول و نبی الله ذهن و ضمیر محمد قرار گرفتند. از سوی دیگر محمد در مدینه دو طایفه اوس و خزرج از کشتار بی نتیجه یکدیگر خسته شده بودن را در کنار مهاجرین در راستای اهداف زمینی خود که دست اندازی در مال و کاروان مکیان بود را متحد ساخت. محمدابن عبدالله از قوم قریش بود یعنی قومی که سالیان سال پرده دار کعبه بود و در جنگ و دسته بندی های قبایل دخالتی نداشت. با تمام قبایل رابطه ای دوستانه و محترمانه داشت چه تمام آن قبایل و اعراب برای زیارت سالیانه به مکه می آمدند. این پیشینه نیک قبیله گی به وی کمک میکرد تا به اهداف خود در اتحاد ملی دشت حجاز آسوده تر عمل نماید.

ادامه دارد...

صیغه

متعه، صیغه، مسیار،...واژگانی اسلامی و شرعی برای رسمی کردن روسپی‌گری، تن‌فروشی و یا فحشا در جوامع اسلامی!
آیا متعه که همان صیغه، مسیار، نکاح موقت و یا ازدواج موقت هم نامیده میشود، واژگانی اسلامی برای پذیرش زنبارگی مردان مسلمان و به فاحشگی کشاندن زنان مسلمان و غیر مسلمان بر اساس قرآن و سنت اسلامی نیست؟
برای پاسخ دادن به پرسش بالا ابتدا به باز کردن معنای تن فروشی بطور کلاسیک آن می پردازیم.
روسپی‌گری ،تن‌فروشی و یا فحشا، آمیزش جنسی با جنس مخالف و یا هم جنس در قبال دریافت پول و یا اشیاء قیمتی برای کسب درآمد است. این رفتار اجتماعی از دیر باز در بین جوامع بشری وجود داشته و علارغم غیر اخلاقی بودن و زشت نامیدن آن، کماکان پا برجاست. شوربختانه به دلایل مختلف از جمله فقر، بیسوادی و فشار های گوناگون اجتماعی یکی از راه های کسب در آمد از دیر باز محسوب شده و هنوز هم میباشد.
وضعیت قانونی تن‌فروشی در کشورهای متفاوت از مجازات مرگ تا امری عادی و کاری دارای قوانینی متغیر است. بطور مثال روسپی گری در بسیاری از کشورها همانند هلند قانونی و آزاد است، در برخی کشورها نظیر فرانسه غیر قانونی گردیده است و در کشور سوئد فقط برای خریداران سکس و نه فروشندگان آن غیر قانونی میباشد. در کشورهای اسلامی هم روسپی گری بصورت های مختلف درجریان است بطور مثال در کشور ترکیه همانند هلند برای روسپیگری مجازاتی نیست و آزاد است امّا در کشورهای دیگر اسلامی همانند عربستان، ایران، ... با گذاشتن کلاه شرعی و اسلامی تحت عنوان های متعه، صیغه، مسیار... فاحشگی اسلامی در این کشور ها هم بر طبق قوانین اسلامی به آرامی و بدونه سر و صدا جریان دارد.
برای روشن شدن این روسپیگری اسلامی نیاز است نگاهی به معنا و تعریف واژه های اسلامی هم وزن روسپیگری و تن فروشی کلاسیک بیندازیم.
تعریف واژه متعه یا نکاح منقطع یا ازدواج موقت که به صیغه نیز معروف است، نوعی از ازدواج کوتاه مدت و یا موقت است که در آن عقد ازدواج برای مدت معین و محدودی با مهری های معلوم، بین زن و مرد بسته می‌شود و با پایان آن رابطهٔ زوجیت خود به ‌خود منقضی می‌شود. مدت این ازدواج موقت میتواند از یک ساعت تا حتی چندین ماه بین دو طرف قرار داد توافق گردد.
در میان مسلمانان در مورد پروانه (مجوز) این ازدواج موقت اختلاف نظر است. گروه هائی از اهل سنت همانند اباضیه و زیدیان آن را حرام و شیعیان چند امامی آن را مشروع و صحیح می‌دانند. از سوی دیگردر بین اهل سنت نام دیگری برای ازدواج موقت رایج است که به آن مسیار می گویند.
در ویکیپدیا آمده است که » مسیار نوعی ازدواج موقت در فقه اسلامی است که در آن زن و شوهر با قراردادن شروطی در عقد نکاح از برخی حقوق و تکالیف خود مانند نفقه، زندگی مشترک، تعیین مسکن توسط شوهر و حق قسم (حق مساوی در هم‌بستری [در هنگام چندزنی) صرف‌ِنظر می‌کنند. در نکاح مسیار معمولاً زن و شوهر جدا از یکدیگر زندگی می‌کنند و ازدواج به‌طور رسمی ثبت نمی‌شود. این نوع از ازدواج بیشتر در میان اعراب سنی‌مذهب ساکن عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و در بین جوانانی که امکان آغاز زندگی مستقل ندارند، مردانی که بدون همسر خود به مسافرت رفته‌اند، زنان مطلقه یا بیوه‌ای که تمایل به زندگی مشترک ندارند و زنان مسنی که هنوز ازدواج نکرده‌اند، شایع است. «
اکنون ببینیم خود قرآن و روایات گفته شده از پیامبر اسلام و دیگران از جمله امامان شیعیه در باره متعه، صیغه، مسیار و یا ازدواج موقت چه گونه است.
الله در قرآن و در آیه زیر عملا حکم متعه و یا صیغه برای پیروان خود را صادر کرده است. طبق آیه 24 سوره نساء مردان مسلمان موظف به پراخت وجه و یا مبلغی به زنان و زنان نیز در ازای دریافت مبلغی که تعیین شده است به ارائه سکس و همخوابی (روسپیگری) ملزم شده اند!
سوره نساء آیه 24 :
مهر و کابین آن زنان را که از آنان بهره مند شده اید به عنوان واجب بپردازید!
از نظر سنت و روایت به چند نمونه که متعه و یا صیغه را تائید کرده است، اشاره میگردد.
پیامبر اسلام میگوید:
هر کس یک بار در زندگی خود متعه کند، درجه‌اش به مانند درجه حسن مجتبی علیه السلام خواهد بود و هر کس دوبار متعه کند، درجه‌اش به مانند حسین سید الشهداء‌ علیه السلام خواهد بود و هر کس سه بار این کار را انجام دهد،به درجة علی مرتضی علیه السلام نائل می‌آید و هر کس چهار بار متعه بگیرد، درجه‌اش همانند من خواهد بود.
لئالی الاخبار جلد 3 ص243.
امام صادق میگوید: کسی که قائل به حلال بودن متعه نباشد، از شیعیان ما نیست.
همان، ص 8.
امام باقر میگوید: "رسول خدا (ص) با زن آزادی ازدواج موقت کرد، بعضی از زنان حضرت از ماجرا با خبر شدند و تهمت فحشا به حضرت زدند، حضرت فرمود: "این ازدواج موقت است. این امر را پنهان کنید، ولی بعضی از زنان از این موضوع با خبر شدند.
وسائلالشيعة، ج 21، ص 10، ح 26377.
و همچنین آمده است که امام علی با زنی از قبیله بنی نهشل در کوفه ازدواج موقت کرد.
وسائل الشیعه، ج 21، ص 10.
حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه می‌گوید که اگر مردی دارای کنیزی باشد می‌تواند این کنیز را برای سکس در اختیار برادر قرار دهد....!
او می‌گوید برای کسی که فروش او آزاد است فرجش هم آزاد است....!
( وسائل الشیعه . حدیث 26702 ).
اکنون به چند نمونه دیگر در باب متعه و یا صیغه در کتب اهل سنت نگاه کنید.
احمدبن حنبل روايتي با سند نقل مىكند كه ابن عباس گفت : پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم متعه فرمود.
عروة بن زبير گفت : ابوبكر و عمر از متعه نهي كرده اند . ابن عباس گفت : من مىگويم : پيامبر چنين فرمود ، او مىگويد : ابوبكر و عمر نهي كرده اند !
مسند احمد بن حنبل ، ج1 ، ص337.
ذهبي نيز به سند خود حديث فوق را از ابن عباس نقل كرده است.
سير اعلام النبلاء ، ج15 ، ص243.
جابر بن عبداللَّه انصاري گويد : منادي پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم بيرون آمد و گفت : پيامبر به شما اجازه داده اند كه متعه و ازدواج موقّت كنيد
صحيح مسلم ، كتابالنكاح ، باب3 بابنكاحالمتعة ، ح13 و 14 ، ج3 ، ص193
فخر رازي مىگويد : علما در اين سخن اتفاق دارند ، كه متعه در صدر اسلام مباح بوده است.
تفسير فخر رازي ، ج10 ، ص49.
باز در همان آمده است: ... امّت اجماع كرده اند ، كه نكاح متعه در اسلام جايز بوده و هيچ كس در اين مسأله مخالفتي نكرده است.
همان ، ص52.
با توجه به مواردی که در بالا آورده شد نتیجه می گیریم که اسلام عملا تنها دینی است که خرید سکس از زنان را برای مردان مسلمان آزاد و بلامانع می داند! و اسلام تنها دینی است که از به فحشا کشاندن زنان مسلمان و غیر مسلمان ابائی هم ندارد!
این دینیست که در آن حرف از اخلاق اسلامی بسیار میزنند و این به روسپیگری کشاندن زنان برای لذت بردن مردان مسلمان تحت عنوان متعه، صیغه، مسیار،... نمونه ای از همین اخلاق و تربیت اسلامی است. اینطور نیست؟
جالب اینجاست که پیروان این دین با بی شرمی تمام روابط جنسی مردم جوامع دیگر را زیر سوال میبرند و آنان را به بی بند و باری های جنسی محکوم می کنند!
از نظر آنها روابط آزاد و مورد قبول زن و مرد با یکدیگر که فقط برای ارضای جنسی است، کاری زشت و غیر اخلاقی است امّا پیروی از احکام دینی اسلام را که لذت بردن مردان مسلمان از زنان در قبال پرداخت پول را می پذیرد، درست، اخلاقی و شرعی میداند و با تن فروشی زنان مسلمان تحت عنوان واژگان اسلامی و فریب دهنده متعه، صیغه، مسیار و یا هر واژه دیگری، از نظر اخلاقی هیچ مشکلی ندارند و تازه آنرا امری الهی و ملکوتی برای داشتن یک جامعه سالم بشری میدانند!
در اینجا باید نکته ای دیگری را به این اخلاق اسلامی یعنی روسپیگری یا متعه و صیغه اضافه کرد که خود ننگی دیگر بر چهره این آئین اهریمنی است و آن کنیز بازی، ازدواج با دختران خرد سال و پسرک بازی ( بچه بازی) میباشد، امری طبیعی که در جوامع اسلامی بویژه در کشور های حوزه خلیج فارس و کشور های اسلامی همسایه با ایران از جمله افغانستان و پاکستان رواج بسیار دارد. و این دقیقن همان سنت پیامبر اسلام است که با دخترکی شش ساله ازدواج کرد و در 9 سالگی و یا کمتر( اگر بر اساس ماه های قمری محاسبه شود.) با این دخترک همبستر شد!
و خمینی تا آنجا پیش رفت که حتی لمس کردن کودک نوزاد را هم برای بهره کشی جنسی مجاز دانسته است؟
در اینجا پرسشهائی از این پیروان متعصب و با ایمان مسلمان دارم. بويژه مورد خطاب من زنان مسلمان هستند.
آیا این دین و آئین که میگوید کاملترین است(!) بزرگترین دشمن اخلاق در جوامع بشری بشمار نمی آید؟
آیا این دین و آئين عملا و قانونا زن و کودکان را وسیله و ابزار شهوت رانی مردان مسلمان قرار نداده است؟
آیا شریعتمداران دین اسلام همانند پااندازان حرفه ای در سراسر جهان این فاحشه خانه گسترده و پر رونق جهان اسلام را با نام هائی همانند متعه، صیغه، مسیار،... مدیریت و سازماندهی نمی کنند و از این راه ثروت های هنگفتی را به جیب خود سرازیر نمی نمایند؟
آیا پیروی از یک چنین دین و آئین دون مایه، دون نگر و غیر اخلاقی خود نوعی فاحشگی مغزی برای پیروان آن بحساب نمی آید؟
آیا زمان بیداری فرا نرسیده است؟
قضاوت درباره این نوشته و پرسش های در پی آن با شما مخاطبان این متن خواهد بود.

برده داری در اسلام:

برده داری در اسلام:
کافی است که اشاره ای به برده داری در قران شود انجاست که صدای وااسلامای مسلمانان درآمده سریع از غرب ایراد میگیرند اما این دسته از دینداران یا دکانداران دین از خود سوال نمیکنند که در قانون مدنی کدام کشور اروپایی خرید و فروش زن آزاد است؟!
اما طبق قانون اسلام نه تنها برده داری به صراحت ممنوع نشد بلکه هر کدام از بزرگان اسلام خود برده داشتند!
طبق قانون مدنی کشورهای مدرن جایگاه زن و مرد در پیشگاه قانون یکسان است
اما شما یک کشور اسلامی نام ببرند که چنین شرایطی دا...شته باشد
از کشورهای اسلامی بگذریم مسلمانان طبق نص قرآن چنین برابری را نمی بینند
مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است. و از آن جهت که از مال خود نفقه میدهند، بر زنان تسلط دارند (آیه ی 34 سوره ی نساء)
یعنی ابتدا الله پذیرفته که عده ای را به دیگری برتری بخشیده (اکتسابی نبوده و مردان برای آن تلاش نکرده اند)
سپس به دلیل توان مالی زنان را زر خرید مردان می کند!(یعنی دلیل مالی دلیل دیگر برتری است)
جالب این است که از نظر الله فهم و قدرت تفکر در این برتری جایگاهی ندارد!

۱۳۹۴ مرداد ۱, پنجشنبه

نمونه ای از تناقضگویی های الله در قرآن!

نمونه ای از تناقضگویی های الله در قرآن!
در این آیه الله آدم را برای زندگی در بهشت آفریده است.
" پس از آن به آدم گفتيم: اى آدم تو و همسرت در بهشت سكونت كن و از نعمت‌هاى آن هر چه مى‌ خواهيد بخوريد. اما به اين درخت نزديك نشويد و از ميوه آن نخوريد كه از ستمكاران خواهيد شد."
(سوره بقره، آیه ۳۵)
و در این آیه الله آدم را برای خلافت کردن بر روی زمین آفریده است!
" و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت، گفتند آيا در آن كسى را مى گمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو تنزيه مى كنيم و به تقديست مى پردازيم. فرمود، من چيزى مىدانم كه شما نمى دانيد."!!!
( سوره بقره، آیه ۳۰)
مگر نه این است که آدم برابر آیه ۳۵ از سوره بقره برای زندگی در بهشت خلق شده بود و چون گول شیطان را بعداً برابر آیات ۳۶ به بعد در سوره بقره خورد به زمین تبعید شد!
پس چرا هنگام خلقت آدم، الله به فرشتگان برابر آیه ۳۰ سوره بقره از همان ابتدا نوید خلیفه ای بر روی زمین را می دهد!؟
اگر این آدم برای خلافت بر روی زمین آفریده شده بود پس چرا الله او و همسرش را در بهشت ساکن کرد و نگه داشت!؟
آیا کسی پاسخی منطقی بدور از ماله کشی برای این تناقضگویی الله دارد؟