محمد با ساختن آیات از سوی الله ذهنش برای خود ردای رسالت و پیامبری دوخت.
5- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث آیات رسالت پیامبری.
جمع کل: 63 سوره و 222 آیه،
نوشتار 4
5-1- آیات تاکید و تایید بر محلی بودن الله برای قوم عرب و هر امتی رسولی:
آل عمران(164)انعام( 92)یونس(47)ابراهیم (4)نحل(36)حج(34)نمل(91)شور ی(7)(توبه 128)(سجده 3)= 10 سوره و 10 آیه.
- یونس(47) برای هر امتی رسولی.
- نحل (36) همانا در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم.
این آیات محلی بودن الله با آیات عربی بودن قرآن در بخش هفتم از آیات توصیف قرآن با 10 سوره و 13 آیه" سنخیت کاملی دارد.
آیاتی فقط به زبان عربی فصیح:
یوسف(2) رعد (37) نحل (103) الشعراء(195- 198- 199)زمر(28) فصلت(3- 44)شوری(7) زخرف(3) احقاف(12) ط (113) = 10 سوره و 13 آیه.
همچنین با "آیات تقدیرگرای در ششمین بحث بر هر قومی شریعت و طریقه ای مخصوص آن قوم با 6 سوره و 6 آیه" تشابه کامل دارد.
مائده(48) هود(117) ابراهیم(4) نحل(93)الاسرا(4) مومنون(44)= 6سوره و 6 آیه
- مائده (48) ما بر هر قومی شریعت و طریقه ای مقرر داشتیم و اگر خدا ( به مشیت الهی) می خواست همه را یک امت می گردانید و لیکن این نکرد تا شما را به احکامی که در کتاب خود فرستاده است بیازماید.
تمام این آیات تاکید بر محلی بودن آیین اسلام برای اعراب دارد. وجود حجم وسیع این آیات تاکید بیشتر بر این امر است که طراحی این بینش دینی فقط برای اعراب عربستان بوده است. چرا و چگونه بر اساس تاریخ نگاری اسلام سنتی اعراب بداخل ایران تجاوز و این فاجعه تاریخی و اضمحلال فرهنگ ایران باستان را بوجود آوردند به مسئله بعد از مرگ رهبر اسلام و بحرانهای شورشهای سیاسی و قیام داخلی اعراب بر می گردد. منظور اینکه پروسه مسلمان شدن ایرانیان از همان روز یکم هجوم طاعون اسلام بر مبنای توسعه طلبی های سیاسی و اقتصادی بوده و کلید خورده است. امروزه هم بقایای مانده بجا از این آیین سیاسی در غالب شیعیان ۱۲ امامی هنوز در صدد و توسعه این اندیشه سیاسی هستند و در رقابت با برادران مسلمان و سنی کافر خود کلیت منطقه خاورمیانه را به میدان تاخت و تاز ایدئولوژی پوسیده و زنگ زده اسلامی تبدیل نموده اند.
آیات محلی بودن اسلام بدین نحو خود را توصیف میکنند، حال با این توضیحات آیا میشود این آیین محلی را جهانی جلوه نمود؟
- آل عمران (164)رسولی از میان خودشان در میان آنان بر انگیخت.
- انعام (92) تا خلق را از مکه و هر که در اطراف اوست همه را به پند های خود متنبه سازد.
- توبه (128) همانا رسولی از جنس شما و قوم عرب.
- یونس (47) برای هر امتی رسولی .
- ابراهیم (4) مگر به زبان آن قوم.
- نحل (36) همانا ما در میان هر قومی پیغمبری فرستادیم.
- حج (34) ما برای هر امتی شریعت و معبدی قرار دادیم.
- نمل(91) ای رسول بگو من مامورم که منحصرا خدای این بلد ( مکه معظمه) را که بیت الحرامش قرار داده پرستش کنم.
- شوری (7) و چنین قرآن فصیح را ما به تو وحی کردیم تا مردم مکه ام القرای و هر که در اطراف اوست(از خدا) بترسانی.
این آیات همگی خیلی واضح موقعیت و شعاع جغرافیای این آیین جدید را ترسیم و شرح ماموریت و وظایف را هم مشخص می کند. که الله یک خدای منسوخ شده قومی مثل خدای زحل در رم باستان- آپولو در یونان- آمون در مصر- مردوخ در بابل- بعل در فینیقیان و اهورامزدا در ایران باستان است.
بر اساس آیات افسانه های تورات و یا قصص قرآن الله همیشه هر پیامبری را برای طایفه و قبیله ای خاص می فرستد و چون مخاطبین محمد در آن جامعه کوچک و عشیره ای زندگی می کرده اند پس محمد ابن عبدالله هم بر اساس آیات افسانه های تورات (نمل 76) طرح و دستور کار او بوده است .
- نمل (76) همانا این قرآن اکثر احکامی که بنی اسرائیل در آن اختلاف دارند را کاملا بیان خواهد کرد( و حکم واقعی تورات را آشکار می سازد)
به استناد این آیه می باید محمد موضع قبیله ای خود را مشخص و واضح کند تا او هم مثل هود و لوط و نوح رهبر و پیامبر قوم و قبیله ای باشد.
محمد با داشتن روحیه قوم دوستی و تعصب قومی و عدم امنیت اقتصادی برای تجارت و کاروانهای بازرگانی و تصیمم جدی بر داشتن دولت مرکزی و اتحاد قبایل، همگی عامل تحریک و بیداری شدید عربی و مسئولیت پذیری وی در شنیدن صدای ذهن خویشتن به نام الله شده بود.
این آیین عربی و خدای محلی عربی الله ذهن محمد ابن عبدالله پس از او و بعد از قیام اعراب و سرکوب شدید به نام جنگهای رده در زمان ابوبکر و بعدها بلند پروازی عمر ابن خطاب و صد البته ضعف شدید امپراطوری بزرگ ساسانیان بعد از جنگهای 24 ساله خسرو پرویز با روم شرقی همه دست در دست هم داد و باعث هجوم ملخ خوران پابرهنه حجاز به سرزمین باشکوه کوروش گردید و آنچه که نمی بایست اتفاق بیفتد متاسفانه صورت گرفت و موجبات انحطاط سیاسی- فرهنگی ایران زمین را باعث شد.
استاد خنجی در توصیف هجوم طاعون اسلام بدین گونه توضیح میدهد:
"گرچه سرزمینهای درونی عربستان بیابانی و کم آب و هوا و گیاه بود ولی عربستان یک جمعیت بزرگ چندین میلیونی داشت- زیرا بلاهای طبیعی (زلزله- سیل- وبا- قحطی) که معمولا در سرزمینهای تمدنی جمعیتها را کشتار می کرد در عربستان رخ نمی داد و علت آنکه عربستان دارای یک جمعیت میلیونی بود همین بود.عمده جمعیت عربستان در یمن و در شرق عربستان جاگیر بودند. بیشترین تراکم جمعیتی عربستان در یمن بود.آمار قبایلی که در فتوحات اسلامی از یمن بیرون آمده و به عراق و ایران وشام رفته نشان می دهد که یمن در آن زمان حدود دومیلیون جمعیت داشته و بیش از یک میلیون از مردم یمن در خلال دو دهه پس از آغاز جهان گیری عرب به سرزمینهای شام و مصر و عراق و ایران کوچیدند.عربستان در این زمان از نظر جمعیتی به وضعی رسیده بود که هیچ راهی جز آن نداشت که بخش بزرگی از جمعیتش را به بیرون از مرزهایش پرتاب کند- یعنی بخش بزرگی از قبائل به هر حال می بایست که به سرزمینهای بیرون ار مزرهای عربستان می خزیدند"(1).
تراکم جمعیت عربستان البته به تنهایی نمی توانست عامل این خیزش جمعیتی به داخل خاک ایران بگردد. آنچه جرات این تفکر و جسارت را به قبائل داد همان بحران ناشی در امپراطوری ساسانیان بعد از کشته شدن خسروپرویز و فرسوده شدن ارتش ایران در جنگی سی ساله بود. قبائل اعراب قبلا هم به استناد تاریخ در نواحی مرزی ایران دست به توطئه ها و تهاجماتی زده بودند.
ولی عظمت و شوکت سیاسی - نظامی امپراطوری ساسانیان خیلی بیشتر از آن بود که بوسیله عده ای قبائل بیابانگرد ساقط بشوند. دستبرد های مرزی و قیام های محلی خیلی سریع بوسیله حکومت مرکزی ساکت می گردید. مثال آن:
واقعه گوشمالی اعراب غارتگر بوسیله شاهپور دوم ساسانی در حدود سالهای 320 میلادی و گوشمالی دوم ساسانیان بوسیله شاهپور سوم که بعد از اردشیر دوم بر تخت نشست در حدود سالهای 370- 380 میلادی بوده است.
"در ایام خردسالی شاهپور دوم قبائل عرب که در ساحل جنوبی خلیج فارس اقامت داشتند در خوزستان و نواحی اطراف آن بنای غارتگری گذاشته و حتی یکی از شیوخ عرب جرات نمود که حمله بر طیسفون کند. اشراف کشور از عهده خاموش کردن آن فتنه بر نیامدند تا اینکه شاهپور دوم به سن رشد رسید و در تنبیه غارتگران عرب همت گماشت و آنان را گوشمالی سخت داد و حتی گویند کتفهای آنان را سوراخ کرده ریسمانی در آن می گذرانید و از این سبب مشهور به ذوالاکتاف شد.میتوان گفت در سلسه ساسانیان احدی را از حیث جهانگیری و تدبیر با شاهپور دوم برابر نتوان کرد مگر خسرو انوشیروان دادگر را"(2).
البته ایران دوران پایانی سلسله ساسانی در زمان غارتگری اسلامی دوباره تازیان قبائل دیگر نه شاهپور دوم را داشتند و نه خسرو انوشیروان دادگر را بلکه در چهار سال آخر حکومتشان جمعا بالغ بر 12 پادشاه عوض نموده بودند.
ادامه دارد...
5- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث آیات رسالت پیامبری.
جمع کل: 63 سوره و 222 آیه،
نوشتار 4
5-1- آیات تاکید و تایید بر محلی بودن الله برای قوم عرب و هر امتی رسولی:
آل عمران(164)انعام( 92)یونس(47)ابراهیم (4)نحل(36)حج(34)نمل(91)شور
- یونس(47) برای هر امتی رسولی.
- نحل (36) همانا در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم.
این آیات محلی بودن الله با آیات عربی بودن قرآن در بخش هفتم از آیات توصیف قرآن با 10 سوره و 13 آیه" سنخیت کاملی دارد.
آیاتی فقط به زبان عربی فصیح:
یوسف(2) رعد (37) نحل (103) الشعراء(195- 198- 199)زمر(28) فصلت(3- 44)شوری(7) زخرف(3) احقاف(12) ط (113) = 10 سوره و 13 آیه.
همچنین با "آیات تقدیرگرای در ششمین بحث بر هر قومی شریعت و طریقه ای مخصوص آن قوم با 6 سوره و 6 آیه" تشابه کامل دارد.
مائده(48) هود(117) ابراهیم(4) نحل(93)الاسرا(4) مومنون(44)= 6سوره و 6 آیه
- مائده (48) ما بر هر قومی شریعت و طریقه ای مقرر داشتیم و اگر خدا ( به مشیت الهی) می خواست همه را یک امت می گردانید و لیکن این نکرد تا شما را به احکامی که در کتاب خود فرستاده است بیازماید.
تمام این آیات تاکید بر محلی بودن آیین اسلام برای اعراب دارد. وجود حجم وسیع این آیات تاکید بیشتر بر این امر است که طراحی این بینش دینی فقط برای اعراب عربستان بوده است. چرا و چگونه بر اساس تاریخ نگاری اسلام سنتی اعراب بداخل ایران تجاوز و این فاجعه تاریخی و اضمحلال فرهنگ ایران باستان را بوجود آوردند به مسئله بعد از مرگ رهبر اسلام و بحرانهای شورشهای سیاسی و قیام داخلی اعراب بر می گردد. منظور اینکه پروسه مسلمان شدن ایرانیان از همان روز یکم هجوم طاعون اسلام بر مبنای توسعه طلبی های سیاسی و اقتصادی بوده و کلید خورده است. امروزه هم بقایای مانده بجا از این آیین سیاسی در غالب شیعیان ۱۲ امامی هنوز در صدد و توسعه این اندیشه سیاسی هستند و در رقابت با برادران مسلمان و سنی کافر خود کلیت منطقه خاورمیانه را به میدان تاخت و تاز ایدئولوژی پوسیده و زنگ زده اسلامی تبدیل نموده اند.
آیات محلی بودن اسلام بدین نحو خود را توصیف میکنند، حال با این توضیحات آیا میشود این آیین محلی را جهانی جلوه نمود؟
- آل عمران (164)رسولی از میان خودشان در میان آنان بر انگیخت.
- انعام (92) تا خلق را از مکه و هر که در اطراف اوست همه را به پند های خود متنبه سازد.
- توبه (128) همانا رسولی از جنس شما و قوم عرب.
- یونس (47) برای هر امتی رسولی .
- ابراهیم (4) مگر به زبان آن قوم.
- نحل (36) همانا ما در میان هر قومی پیغمبری فرستادیم.
- حج (34) ما برای هر امتی شریعت و معبدی قرار دادیم.
- نمل(91) ای رسول بگو من مامورم که منحصرا خدای این بلد ( مکه معظمه) را که بیت الحرامش قرار داده پرستش کنم.
- شوری (7) و چنین قرآن فصیح را ما به تو وحی کردیم تا مردم مکه ام القرای و هر که در اطراف اوست(از خدا) بترسانی.
این آیات همگی خیلی واضح موقعیت و شعاع جغرافیای این آیین جدید را ترسیم و شرح ماموریت و وظایف را هم مشخص می کند. که الله یک خدای منسوخ شده قومی مثل خدای زحل در رم باستان- آپولو در یونان- آمون در مصر- مردوخ در بابل- بعل در فینیقیان و اهورامزدا در ایران باستان است.
بر اساس آیات افسانه های تورات و یا قصص قرآن الله همیشه هر پیامبری را برای طایفه و قبیله ای خاص می فرستد و چون مخاطبین محمد در آن جامعه کوچک و عشیره ای زندگی می کرده اند پس محمد ابن عبدالله هم بر اساس آیات افسانه های تورات (نمل 76) طرح و دستور کار او بوده است .
- نمل (76) همانا این قرآن اکثر احکامی که بنی اسرائیل در آن اختلاف دارند را کاملا بیان خواهد کرد( و حکم واقعی تورات را آشکار می سازد)
به استناد این آیه می باید محمد موضع قبیله ای خود را مشخص و واضح کند تا او هم مثل هود و لوط و نوح رهبر و پیامبر قوم و قبیله ای باشد.
محمد با داشتن روحیه قوم دوستی و تعصب قومی و عدم امنیت اقتصادی برای تجارت و کاروانهای بازرگانی و تصیمم جدی بر داشتن دولت مرکزی و اتحاد قبایل، همگی عامل تحریک و بیداری شدید عربی و مسئولیت پذیری وی در شنیدن صدای ذهن خویشتن به نام الله شده بود.
این آیین عربی و خدای محلی عربی الله ذهن محمد ابن عبدالله پس از او و بعد از قیام اعراب و سرکوب شدید به نام جنگهای رده در زمان ابوبکر و بعدها بلند پروازی عمر ابن خطاب و صد البته ضعف شدید امپراطوری بزرگ ساسانیان بعد از جنگهای 24 ساله خسرو پرویز با روم شرقی همه دست در دست هم داد و باعث هجوم ملخ خوران پابرهنه حجاز به سرزمین باشکوه کوروش گردید و آنچه که نمی بایست اتفاق بیفتد متاسفانه صورت گرفت و موجبات انحطاط سیاسی- فرهنگی ایران زمین را باعث شد.
استاد خنجی در توصیف هجوم طاعون اسلام بدین گونه توضیح میدهد:
"گرچه سرزمینهای درونی عربستان بیابانی و کم آب و هوا و گیاه بود ولی عربستان یک جمعیت بزرگ چندین میلیونی داشت- زیرا بلاهای طبیعی (زلزله- سیل- وبا- قحطی) که معمولا در سرزمینهای تمدنی جمعیتها را کشتار می کرد در عربستان رخ نمی داد و علت آنکه عربستان دارای یک جمعیت میلیونی بود همین بود.عمده جمعیت عربستان در یمن و در شرق عربستان جاگیر بودند. بیشترین تراکم جمعیتی عربستان در یمن بود.آمار قبایلی که در فتوحات اسلامی از یمن بیرون آمده و به عراق و ایران وشام رفته نشان می دهد که یمن در آن زمان حدود دومیلیون جمعیت داشته و بیش از یک میلیون از مردم یمن در خلال دو دهه پس از آغاز جهان گیری عرب به سرزمینهای شام و مصر و عراق و ایران کوچیدند.عربستان در این زمان از نظر جمعیتی به وضعی رسیده بود که هیچ راهی جز آن نداشت که بخش بزرگی از جمعیتش را به بیرون از مرزهایش پرتاب کند- یعنی بخش بزرگی از قبائل به هر حال می بایست که به سرزمینهای بیرون ار مزرهای عربستان می خزیدند"(1).
تراکم جمعیت عربستان البته به تنهایی نمی توانست عامل این خیزش جمعیتی به داخل خاک ایران بگردد. آنچه جرات این تفکر و جسارت را به قبائل داد همان بحران ناشی در امپراطوری ساسانیان بعد از کشته شدن خسروپرویز و فرسوده شدن ارتش ایران در جنگی سی ساله بود. قبائل اعراب قبلا هم به استناد تاریخ در نواحی مرزی ایران دست به توطئه ها و تهاجماتی زده بودند.
ولی عظمت و شوکت سیاسی - نظامی امپراطوری ساسانیان خیلی بیشتر از آن بود که بوسیله عده ای قبائل بیابانگرد ساقط بشوند. دستبرد های مرزی و قیام های محلی خیلی سریع بوسیله حکومت مرکزی ساکت می گردید. مثال آن:
واقعه گوشمالی اعراب غارتگر بوسیله شاهپور دوم ساسانی در حدود سالهای 320 میلادی و گوشمالی دوم ساسانیان بوسیله شاهپور سوم که بعد از اردشیر دوم بر تخت نشست در حدود سالهای 370- 380 میلادی بوده است.
"در ایام خردسالی شاهپور دوم قبائل عرب که در ساحل جنوبی خلیج فارس اقامت داشتند در خوزستان و نواحی اطراف آن بنای غارتگری گذاشته و حتی یکی از شیوخ عرب جرات نمود که حمله بر طیسفون کند. اشراف کشور از عهده خاموش کردن آن فتنه بر نیامدند تا اینکه شاهپور دوم به سن رشد رسید و در تنبیه غارتگران عرب همت گماشت و آنان را گوشمالی سخت داد و حتی گویند کتفهای آنان را سوراخ کرده ریسمانی در آن می گذرانید و از این سبب مشهور به ذوالاکتاف شد.میتوان گفت در سلسه ساسانیان احدی را از حیث جهانگیری و تدبیر با شاهپور دوم برابر نتوان کرد مگر خسرو انوشیروان دادگر را"(2).
البته ایران دوران پایانی سلسله ساسانی در زمان غارتگری اسلامی دوباره تازیان قبائل دیگر نه شاهپور دوم را داشتند و نه خسرو انوشیروان دادگر را بلکه در چهار سال آخر حکومتشان جمعا بالغ بر 12 پادشاه عوض نموده بودند.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر