محمد و اندیشه خود خدابینی آیین سیاسی اسلام:
عربستان بت پرست بعلت شرایط زیست محیطی سرزمین خشنی بوده است.این گرمای مفرط و نبود آب و مراتع عامل زد و خوردهای فراوان و ایجاد خشونت در بین مردمان میگردد. اندیشه برگرفته از این خشکی زیست محیطی و نا امنی باعث میگردد که زنان بعلت عدم قدرت شمشیرزنی شهروند درجه دوم باشند. فرهنگ مرد سالارانه تمام اندیشه حاکم بر کویر را تشکیل میداده است. اندیشه روحانی و دینی تازیان خیلی ساده و فقط بر بت ها تمرکز داشت. خانه کعبه در مکه محل تجمع بت های اعظم بود. پس مکه باید مورد احترام همه واقع باشد. قوم قریش پرده دار کعبه بود." این قوم خود داری بت اعظمی بنام الله بود". در کنار سه بت دیگر بنان لات- منات – عزی.
الله بت اعظم قریش: منبع حقیقت در باره محمد . رابرت اسپنسر. صفحه 45.
"از نظر دینی مردم ساکن عربستان پیش از اسلام در مرحله باور به نوعی توتمیسم (شئی پرستی) و آنیمیسم(روح باوری) به سر می بردند. دین آنها هیچ گونه نزدیکی با توجیهات فلسفی نداشت و جن ها دنیای آنها را کنترل می کردند. ویل دورانت می نویسد: عرب صحرا نشین از ستاره و ماه و اعماق زمین، خدایان متعددی را می پرستیدتد و از آنها بیم داشتند. ابدیت را ریشخند می کردند و اعتنایی به آن نداشتند ظاهرا به دنیای بعد از مرگ هم اندیشه نمی کردند"
منبع: چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت. کاظم علمداری صفحه 282- 283.
ولی تمام فضای داخل حجاز بدین صورت نبود.در شهر مکه که مرکز تجاری و زیارتی حجاز بود. جماعتی بنام حنفاء بدین طریق و شیوه نمی اندیشیدند. آنان از مفاد تورات و انجیل مطلع و از مناسبات سیاسی حاکم بر ایران وبیزانس هم آگاه و از جنگهای دائم قبائل بیمناک و هراسناک بودند. این جنگها می توانست تمامیت و اقتصاد تجاری آنان و کاروان هایشان را تحت تاثیر بگذارد. پس باید کاری نمود.
آنان با توجه به سکونت سایر اقوامی مثل یهود و نصاری در حجاز دارای تجاربی سودمند از این اقوام بودند. قوم یهود نمونه خوبی برای این حنفاء بود. یهوه خدای آنان و تورات کتاب اعتقادی با تاریخی از پیامبران این قوم، هم وحدت دینی و هم اتحاد قومی برای آنان بهمراه داشت. قوم نصاری هم در اعتقادات خود از لرد و انجیل و تبعیت می کردند. این تازیان بودند که فقط بت داشتند. کتاب و اصول و سرمشقی بجز قدری قوانین جاهلیت برگرفته از سنن پدران،چیز دیگری برای تبعیت نداشتند. آنان بت ها را عامل اتصال به الله و خدای خود می پنداشتند. الله را خالق و مسئول آفرینش و عالم میدانستند.
الله نام آشنایی برای تمام ساکنین دشت حجاز بود. قرآن دراین موضوع آیاتی دارد:
عنکبوت(61- 63)- یونس(18- 31)- لقمان(25- 32) فاطر(42) زمر(3- 38) زخرف(9- 87).
عنکبوت(61) اگر سوال کنی که آسمانها و زمین را که آفریده است به یقین جواب دهند که خدا(الله) آفریده.
تازیان فاقد هر گونه تفاهمی با یکدیگر بودند. جنگهای دائم قبائل پایانی نداشت. محمد بخوبی ازاین هرج و مرج داخلی و نبود قانون برای اتحاد تازیان مطلع بود. او تفاهم حاصل از ادیان توحیدی را در یهودیت و مسیحیت دیده بود. او بخوبی میدانست اگر در این باره اقدامی نگردد عربستان امکان پذیرش آیین مسیحیت را دارد.
او میدانست که تنها راه اتحاد تازیان بطریق نیروی دینی است. ابن خلدون می نویسد:
" پادشاهی و کشورداری برای تازیان حاصل نمی شود مگر بشیوه دینی از قبیل پیامبری یا ولایت یا بطور کلی بوسیله آثار بزرگ دینی"
منبع:عبدالرحمن ابن خلدون. جلد اول. صفحه 288. همانجا.
آنچه محمد در طرح ابداعی خود مد نظر داشت. اختلاطی از اعتقادات یهود و مسیحیت و جاهلیت بود تا ذهن ساده و بی آلایش تازیان قادر به درک و پذیرش آن بگردد. قدم نخست این بود که یهوه تبدیل به الله می شد. جبرئیل و اسرافیل موجود در تورات کماکان با همان نام بودند. تمام پیامبران شناخته شده بنی اسرائیل که تازیان از نام آنان مطلع بودند همواره در طرح او بر همان قدرت و آوازه خود بودند. هدف او اتحاد سیاسی تمام ساکنین حجاز بود.
باانتساب خود به اعتقادات قوم یهود ومسیحیت،و بازی دادن این دو قوم در این حرکت سیاسی- اعتقادی ،آنان را هم میتوانست مقید به آیین خود بنماید. حضور و تایید این دو قوم در آیین اعتقادی جدید او بعلت داشتن کتاب آسمانی آنان برای او خیلی مهم و سودمند هم بود. اگر این دو قوم صاحب کتاب با او متحد و رسالت او را قبول می نمودند. این امر عامل خشنودی بزرگان قوم قریش می شد و آنان هم به او اعتقاد می آوردند.
.
نخست جانشین نمودن خدای ذهنی و شناخته شده تازیان با یهوه بود. الله و جبرئیل دو ابداع و محصول ذهنی اوبرای این طرح و بینش خود خدابینی و ارائه آیین سیاسی اسلام او بودند. او در ضمیر و باطن خود واقعاُ به آن چیزی که سالها در غار حراء بدان فکر نموده بود معتقد بود. محمد در خیالات و ضمیر خود با الله ابداعی خود در تماس بود. او جبرئیل را در اوهام خود می دید. همه چیز برآمده و محصول ذهن او بود. محمد در ذهن و خیالات خود از جانب الله مامور ارشاد و رسالت گردیده بود و مقام نبوت و رسولی را برای خود رقم زده بود تا به رسالت و هدایت قوم خود بپردازد.
این فقط یک ماموریت و رسالت برگرفته از ضمیر و باطن او بود.او واقعا بر این باور بود که باید برای قوم خود قدمی بر دارد.همه چیز محصول ضمیر و باطن او بود.براستی که محمد اسیر در تلقین و خود باوری شدید روحانی خود شده بود.
در متن و آیات قرآن این در هم آمیختگی الله و محمد و جبرئیل به وضوح از همان اولین آیه در اولین سوره فاتحه دیده میگردد.
بسم الله الرحمان الرحیم. بنام خداوند بخشنده و مهربان یک اشاره سوم شخصی است .حال اینکه ارسال کننده این آیه الله است و باید بصورت اول شخص بیان می شد. تمامی قرآن سرشار از این تلفیق و در هم آمیختگی الله و محمد است.تا جایی که الله از یک فرمانده نظامی و ارسال نفرات کمکی و ارقام متضاد در سوره انفال تبدیل به کارگزار اجتماعی و مشاوره رفع امورات زناشویی در سوره نور و رتق و فتق کننده اذواج ها و زیاده خواهی های محمد در باب زنان عالم و هستی و اذواج با عروس خود در سوره احزاب میگردد.
این رسالت بر آمده در او پس از سالها تجارب زندگی واز همان دوران جوانی و سکوت صحرا و بعد همراهی و هم نشینی نمودن با حنفا مکه در غار حراء در او ایجاد شده بود. اوهیچگاه بجز چوپانی و تجارت به اموری دیگری نپرداخته بود.
"او هیچگاه از نوجوانی به فکر کشاورزی نبود. من برای جهاد بزرگ شده ام و نه برای زراعت"
منبع:ابن اسحاق.جلد اول صفحه 115.حقیقت در باره محمد. صفحه 50. رابرت اسپنسر.
اینک زمان جهاد و ساختن ایده و بینش خود خدابینی آیین اسلام و دولت جدید اسلامی او بود. دولتی برآمده از ضمیر و باطن او بنام آیین سیاسی اسلام به جهت اتحاد و امنیت راههای تجاری و ترویج الفت وعشق وعلاقه بین اعراب و قوم قریش. دو سوره قریش و ابراهیم(37) عصاره این رسالت ساخته شده در ذهن محمد است. بررسی این دو سوره نماینگر اوج علاقه شدید او به تازیان و قوم قریش است. براستی عربستان خشک و لم یزرع در ابراهیم(37) تحت لوای حکومت سیاسی آیین اسلام او زمینه خوبی برای امنیت راههای بازرگانی وتجاری قوم قریش را فراهم می آورد.
ابراهیم(37) دعای ابراهیم. پروردگارا من ذریه و فرزندان خود را در این وادی بی کشت و زرعی نزد بیت الحرام تو برای بپا داشتن نماز مسکن دادم.
قریش(1 تا 4) برای اینکه قریش خداشناس شوند و با هم انس و الفت گیرند. الفتی برای سفرهای زمستان و تابستان به جانب یمن و شام برای کسب معاش و حفظ منافع و آسایش سرزمین بی حاصل مکه تا هنگام گرسنگی طعام داد و از ترس خطرشان ایمن ساخت.
در اصل سوره قریش دعا و نیت درونی از همان ضمیر و نهان محمد و از آنچه آرزومند است می باشد. او قوم قریش را دوست داشت. هر چه میکرد برای سربلندی قوم قریش و تازیان بود.
بینش خود خدابینی آیین سیاسی اسلام او مشترکی از هر آنچه بود که در عربستان آن زمان موجود بود. یعنی اختلاطی از تمام اعتقادات و قوانین روز در حجاز بین اقوام دیگر: از قوم یهود.
احکام راجع به طلاق و نکاح - حدو تعیین محارم - ارث- حیص- تعدد زوجات- حد زنا- سرقت - قصاص - دیه – احکام جزایی – نجاسات- محرمات – ختنه – نماز – روزه. اقسام غسل- توحید .
منبع: بعد از 23 سال. علی دشتی. صفحه 166.
از اعراب جاهلیت:
مراسم حج- ماههای حرام.
از زرتشتیان:
معاد - هفت طبقه بهشت و جهنم- علائم روز قیامت .
الله ابداع شده در ذهن او دارای تمام مشخصات و توصیفات یک انسان است. این الله ابداعی برگرفته از ذهن یک انسان (محمد) است و به همین علت به مانند انسان می اندیشید و به مانند یک انسان عمل می نماید. انسانی متعلق به قرن ششم میلادی و برگرفته شده از شرایط خشک کویر.
الله دارای تمام عوارض طبیعی آدمی است که همواره و همه جا با محمد است.عصبانی و شادمان میشود. توهین و غضب می کند. مکر و حیله گری دارد. نفرین و سوگند می خورد. خلاصه دارای تمام مشخصه ها و عادات برای یک انسان برآمده از همان خصوصیات صحرا و کویر و عشیره ای همان زمان است. انسانی عالی و والا واز دیدگاه جامعه تازیان. الله خلق شده در ذهن محمد دارای سه وجه شاخص در باب عادات و رفتار و ظاهر و اسامی نیک و نیکو برگفته از نیک سرشت آدمی است.
1- مشخصه های رفتاری:
قسم میخورد: العادیات(1) قسم به اسبانی که نفسشان به شماره افتاده است.
فحش میدهد: المدثر(50) گویی خرانی گریزانند.
عصبانی میشود: انبیاء(67) تف بر شما.
مکر می کند: آل عمران(54) و از همه کس خدا بهتر مکر تواند کرد.
نظرش را عوض میکند: بقره(106) آیات ناسخ و منسوخ.
بعضی وقتها محکم و قاطع است و بعضی اوقات دو پهلو و متشابه سخن می گوید: آل عمران(7) آیات محکم و متشابه.
وعده و قول نیروی کمکی میدهد: انفال(65) اگر 2 نفر باشید بر 20 نفر غلبه خواهید نمود.
وعده دزدی و عنیمت گیری میدهد: فتح(20) خدا بشما وعده عنیمتهای دیگری را فرمود.
2- مشخصه های ظاهری:
قوه سخن گفتن و حرف زدن با بعضی از پیامبران: بقره(253).
عدم کسالت و خستگی : بفره(255).
سریع الحساب: بقره(202).
حس شنوایی دارد: انعام(55) آهسته خواندن الله.
روحیه تفرقه اندازی دارد: انعام(112) برای هر پیغمبری از شیطان و جن دشمن آفریدن.
بصیرت آدمی در قدرت و حکمت: انفال(10).
صاحب تدبیر و مکر است: رعد(42).
حس شنوایی دارد:کهف(26).
دست پر قدرت دارد:ملک(1).
قوه ابتکار در سازندگی دارد:ملک(3) هفت طبقه آسمان.
مقامش مثل رئیس و شیوخ عرب است: الحاقه(17) عرش الله بوسیله هشت نفر حمل میگردد.
هم می بینید و هم نمی بینید:الحاقه(38- 39).
مامور نظارت بر صنف و فروشندگان دربازار مدینه است: المطففین(1 تا 6).
حس مالکیت دارد:نمل(91).
حکیم است:نمل(6).
دارای دو دست است:ص(75).
تابعیت فیزیکی و جسمی دارد: قیامت(22- 23) الله قابل رویت برای بهشتیان است.
عدم درخواست اجرت و دستمزد دارد: مومنون(72).
محمد در بینش خود خدا بینی و ارائه آیین سیاسی اسلام و الله ضمیر و نهان خود هر آنچه که صفت عالی و برتر در آدمی است همه را یک جا در الله خیال خود جای میدهد. تمامی صفات نیک و ممتاز بشری را بنام اسماءالحسنی یا نامهای نیک و نیکو برای الله بر می گزیند.اعراف(180)- حشر(24) الاسراء(110).
3- مشخصه های نام نیک:
غفور بمعنای بسیار آمرزنده: بقره(225).
القهار بمعنای بسیار چیره شونده: رعد(16).
الوهاب بمعنای بسیار بخشنده: آل عمران(8).
الرزاق بمعنای روزی دهنده: الذریات(58).
الفتاح بمعنای گشاینده: سبا(26).
السمیع بمعنای شنونده: غافر(20).
الخبیر بمعنای بینا و آگاه:انعام(103).
الحلیم بمعنای بخشاینده: بقره(255).
الغفور بمعنای بخشنده: فاطر(28).
العلی بمعنای متعال و با جلال:بقره(257).
حافظ بمعنای نگهبان: الطارق(4).
مکار و حیله گر: الطارق(16).
التواب بمعنای توبه پذیر:بقره(37).
محمد تنها و یکدست در مقابل قوم خود و سایر اقوام ساکن در حجاز با انتساب تمام صفات و برتریهای فیزیکی و جسمی و ذهنی
بر الله تلاش بر ایمن سازی خود در مقابل مصائب و مشکلات را داشت. او ضمن ارائه نمودن این قدرت برتر و اعلی بر تازیان همواره با انتساب خود بعنوان نبی و رسول الله ،خود را در تمامی این صفات برتر و نیکو شریک الله می نمود. با گذاردن نام خود بعد از الله ابداعی در ضمیر خود برای همیشه خود را در قدرت وآوازه با الله شریک ساخت.
با ارائه شعار لااله الا الله و محمد ان رسول الله در بینش خود خدابینی اسلام، همواره خود را در تمامی امتیازات برتر انتسابی بر الله برای همیشه جاوانه ساخت.
محمد در 13 سال دوران مکه با حجم 4617 آیه فقط جماعتی بالغ بر یکصد و اندی را توانست جذب آیات خوش آهنگ و روحانی خود بنماید. اما در دوران مدینه و هجرت با تکیه بر 1629 آیات سیاسی – دنیوی مدنی که برگرفته از روحیات خشن و تند بادیه نشینان در مدینه بود بنام آیات قتال و غنائم توانست بر تمامی دشت حجاز سیطره یابد.
اگر دردوران 13 ساله مکه ،محمد به هر دلیل از دنیا رخت بر می بست،شاید آیین بجا مانده از وی یکی از صلح دوستانه ترین آیینهای موجود در دنیا می بود. ولی حضور 10 ساله او در مدینه و ترور و کشتارهای دگراندیشان و ارائه آیات قتال و شمشیر او ارزش و شان آیات مکی او را در حد یک غلاف شمشیر پایین می آورد.
عربستان بت پرست بعلت شرایط زیست محیطی سرزمین خشنی بوده است.این گرمای مفرط و نبود آب و مراتع عامل زد و خوردهای فراوان و ایجاد خشونت در بین مردمان میگردد. اندیشه برگرفته از این خشکی زیست محیطی و نا امنی باعث میگردد که زنان بعلت عدم قدرت شمشیرزنی شهروند درجه دوم باشند. فرهنگ مرد سالارانه تمام اندیشه حاکم بر کویر را تشکیل میداده است. اندیشه روحانی و دینی تازیان خیلی ساده و فقط بر بت ها تمرکز داشت. خانه کعبه در مکه محل تجمع بت های اعظم بود. پس مکه باید مورد احترام همه واقع باشد. قوم قریش پرده دار کعبه بود." این قوم خود داری بت اعظمی بنام الله بود". در کنار سه بت دیگر بنان لات- منات – عزی.
الله بت اعظم قریش: منبع حقیقت در باره محمد . رابرت اسپنسر. صفحه 45.
"از نظر دینی مردم ساکن عربستان پیش از اسلام در مرحله باور به نوعی توتمیسم (شئی پرستی) و آنیمیسم(روح باوری) به سر می بردند. دین آنها هیچ گونه نزدیکی با توجیهات فلسفی نداشت و جن ها دنیای آنها را کنترل می کردند. ویل دورانت می نویسد: عرب صحرا نشین از ستاره و ماه و اعماق زمین، خدایان متعددی را می پرستیدتد و از آنها بیم داشتند. ابدیت را ریشخند می کردند و اعتنایی به آن نداشتند ظاهرا به دنیای بعد از مرگ هم اندیشه نمی کردند"
منبع: چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت. کاظم علمداری صفحه 282- 283.
ولی تمام فضای داخل حجاز بدین صورت نبود.در شهر مکه که مرکز تجاری و زیارتی حجاز بود. جماعتی بنام حنفاء بدین طریق و شیوه نمی اندیشیدند. آنان از مفاد تورات و انجیل مطلع و از مناسبات سیاسی حاکم بر ایران وبیزانس هم آگاه و از جنگهای دائم قبائل بیمناک و هراسناک بودند. این جنگها می توانست تمامیت و اقتصاد تجاری آنان و کاروان هایشان را تحت تاثیر بگذارد. پس باید کاری نمود.
آنان با توجه به سکونت سایر اقوامی مثل یهود و نصاری در حجاز دارای تجاربی سودمند از این اقوام بودند. قوم یهود نمونه خوبی برای این حنفاء بود. یهوه خدای آنان و تورات کتاب اعتقادی با تاریخی از پیامبران این قوم، هم وحدت دینی و هم اتحاد قومی برای آنان بهمراه داشت. قوم نصاری هم در اعتقادات خود از لرد و انجیل و تبعیت می کردند. این تازیان بودند که فقط بت داشتند. کتاب و اصول و سرمشقی بجز قدری قوانین جاهلیت برگرفته از سنن پدران،چیز دیگری برای تبعیت نداشتند. آنان بت ها را عامل اتصال به الله و خدای خود می پنداشتند. الله را خالق و مسئول آفرینش و عالم میدانستند.
الله نام آشنایی برای تمام ساکنین دشت حجاز بود. قرآن دراین موضوع آیاتی دارد:
عنکبوت(61- 63)- یونس(18- 31)- لقمان(25- 32) فاطر(42) زمر(3- 38) زخرف(9- 87).
عنکبوت(61) اگر سوال کنی که آسمانها و زمین را که آفریده است به یقین جواب دهند که خدا(الله) آفریده.
تازیان فاقد هر گونه تفاهمی با یکدیگر بودند. جنگهای دائم قبائل پایانی نداشت. محمد بخوبی ازاین هرج و مرج داخلی و نبود قانون برای اتحاد تازیان مطلع بود. او تفاهم حاصل از ادیان توحیدی را در یهودیت و مسیحیت دیده بود. او بخوبی میدانست اگر در این باره اقدامی نگردد عربستان امکان پذیرش آیین مسیحیت را دارد.
او میدانست که تنها راه اتحاد تازیان بطریق نیروی دینی است. ابن خلدون می نویسد:
" پادشاهی و کشورداری برای تازیان حاصل نمی شود مگر بشیوه دینی از قبیل پیامبری یا ولایت یا بطور کلی بوسیله آثار بزرگ دینی"
منبع:عبدالرحمن ابن خلدون. جلد اول. صفحه 288. همانجا.
آنچه محمد در طرح ابداعی خود مد نظر داشت. اختلاطی از اعتقادات یهود و مسیحیت و جاهلیت بود تا ذهن ساده و بی آلایش تازیان قادر به درک و پذیرش آن بگردد. قدم نخست این بود که یهوه تبدیل به الله می شد. جبرئیل و اسرافیل موجود در تورات کماکان با همان نام بودند. تمام پیامبران شناخته شده بنی اسرائیل که تازیان از نام آنان مطلع بودند همواره در طرح او بر همان قدرت و آوازه خود بودند. هدف او اتحاد سیاسی تمام ساکنین حجاز بود.
باانتساب خود به اعتقادات قوم یهود ومسیحیت،و بازی دادن این دو قوم در این حرکت سیاسی- اعتقادی ،آنان را هم میتوانست مقید به آیین خود بنماید. حضور و تایید این دو قوم در آیین اعتقادی جدید او بعلت داشتن کتاب آسمانی آنان برای او خیلی مهم و سودمند هم بود. اگر این دو قوم صاحب کتاب با او متحد و رسالت او را قبول می نمودند. این امر عامل خشنودی بزرگان قوم قریش می شد و آنان هم به او اعتقاد می آوردند.
.
نخست جانشین نمودن خدای ذهنی و شناخته شده تازیان با یهوه بود. الله و جبرئیل دو ابداع و محصول ذهنی اوبرای این طرح و بینش خود خدابینی و ارائه آیین سیاسی اسلام او بودند. او در ضمیر و باطن خود واقعاُ به آن چیزی که سالها در غار حراء بدان فکر نموده بود معتقد بود. محمد در خیالات و ضمیر خود با الله ابداعی خود در تماس بود. او جبرئیل را در اوهام خود می دید. همه چیز برآمده و محصول ذهن او بود. محمد در ذهن و خیالات خود از جانب الله مامور ارشاد و رسالت گردیده بود و مقام نبوت و رسولی را برای خود رقم زده بود تا به رسالت و هدایت قوم خود بپردازد.
این فقط یک ماموریت و رسالت برگرفته از ضمیر و باطن او بود.او واقعا بر این باور بود که باید برای قوم خود قدمی بر دارد.همه چیز محصول ضمیر و باطن او بود.براستی که محمد اسیر در تلقین و خود باوری شدید روحانی خود شده بود.
در متن و آیات قرآن این در هم آمیختگی الله و محمد و جبرئیل به وضوح از همان اولین آیه در اولین سوره فاتحه دیده میگردد.
بسم الله الرحمان الرحیم. بنام خداوند بخشنده و مهربان یک اشاره سوم شخصی است .حال اینکه ارسال کننده این آیه الله است و باید بصورت اول شخص بیان می شد. تمامی قرآن سرشار از این تلفیق و در هم آمیختگی الله و محمد است.تا جایی که الله از یک فرمانده نظامی و ارسال نفرات کمکی و ارقام متضاد در سوره انفال تبدیل به کارگزار اجتماعی و مشاوره رفع امورات زناشویی در سوره نور و رتق و فتق کننده اذواج ها و زیاده خواهی های محمد در باب زنان عالم و هستی و اذواج با عروس خود در سوره احزاب میگردد.
این رسالت بر آمده در او پس از سالها تجارب زندگی واز همان دوران جوانی و سکوت صحرا و بعد همراهی و هم نشینی نمودن با حنفا مکه در غار حراء در او ایجاد شده بود. اوهیچگاه بجز چوپانی و تجارت به اموری دیگری نپرداخته بود.
"او هیچگاه از نوجوانی به فکر کشاورزی نبود. من برای جهاد بزرگ شده ام و نه برای زراعت"
منبع:ابن اسحاق.جلد اول صفحه 115.حقیقت در باره محمد. صفحه 50. رابرت اسپنسر.
اینک زمان جهاد و ساختن ایده و بینش خود خدابینی آیین اسلام و دولت جدید اسلامی او بود. دولتی برآمده از ضمیر و باطن او بنام آیین سیاسی اسلام به جهت اتحاد و امنیت راههای تجاری و ترویج الفت وعشق وعلاقه بین اعراب و قوم قریش. دو سوره قریش و ابراهیم(37) عصاره این رسالت ساخته شده در ذهن محمد است. بررسی این دو سوره نماینگر اوج علاقه شدید او به تازیان و قوم قریش است. براستی عربستان خشک و لم یزرع در ابراهیم(37) تحت لوای حکومت سیاسی آیین اسلام او زمینه خوبی برای امنیت راههای بازرگانی وتجاری قوم قریش را فراهم می آورد.
ابراهیم(37) دعای ابراهیم. پروردگارا من ذریه و فرزندان خود را در این وادی بی کشت و زرعی نزد بیت الحرام تو برای بپا داشتن نماز مسکن دادم.
قریش(1 تا 4) برای اینکه قریش خداشناس شوند و با هم انس و الفت گیرند. الفتی برای سفرهای زمستان و تابستان به جانب یمن و شام برای کسب معاش و حفظ منافع و آسایش سرزمین بی حاصل مکه تا هنگام گرسنگی طعام داد و از ترس خطرشان ایمن ساخت.
در اصل سوره قریش دعا و نیت درونی از همان ضمیر و نهان محمد و از آنچه آرزومند است می باشد. او قوم قریش را دوست داشت. هر چه میکرد برای سربلندی قوم قریش و تازیان بود.
بینش خود خدابینی آیین سیاسی اسلام او مشترکی از هر آنچه بود که در عربستان آن زمان موجود بود. یعنی اختلاطی از تمام اعتقادات و قوانین روز در حجاز بین اقوام دیگر: از قوم یهود.
احکام راجع به طلاق و نکاح - حدو تعیین محارم - ارث- حیص- تعدد زوجات- حد زنا- سرقت - قصاص - دیه – احکام جزایی – نجاسات- محرمات – ختنه – نماز – روزه. اقسام غسل- توحید .
منبع: بعد از 23 سال. علی دشتی. صفحه 166.
از اعراب جاهلیت:
مراسم حج- ماههای حرام.
از زرتشتیان:
معاد - هفت طبقه بهشت و جهنم- علائم روز قیامت .
الله ابداع شده در ذهن او دارای تمام مشخصات و توصیفات یک انسان است. این الله ابداعی برگرفته از ذهن یک انسان (محمد) است و به همین علت به مانند انسان می اندیشید و به مانند یک انسان عمل می نماید. انسانی متعلق به قرن ششم میلادی و برگرفته شده از شرایط خشک کویر.
الله دارای تمام عوارض طبیعی آدمی است که همواره و همه جا با محمد است.عصبانی و شادمان میشود. توهین و غضب می کند. مکر و حیله گری دارد. نفرین و سوگند می خورد. خلاصه دارای تمام مشخصه ها و عادات برای یک انسان برآمده از همان خصوصیات صحرا و کویر و عشیره ای همان زمان است. انسانی عالی و والا واز دیدگاه جامعه تازیان. الله خلق شده در ذهن محمد دارای سه وجه شاخص در باب عادات و رفتار و ظاهر و اسامی نیک و نیکو برگفته از نیک سرشت آدمی است.
1- مشخصه های رفتاری:
قسم میخورد: العادیات(1) قسم به اسبانی که نفسشان به شماره افتاده است.
فحش میدهد: المدثر(50) گویی خرانی گریزانند.
عصبانی میشود: انبیاء(67) تف بر شما.
مکر می کند: آل عمران(54) و از همه کس خدا بهتر مکر تواند کرد.
نظرش را عوض میکند: بقره(106) آیات ناسخ و منسوخ.
بعضی وقتها محکم و قاطع است و بعضی اوقات دو پهلو و متشابه سخن می گوید: آل عمران(7) آیات محکم و متشابه.
وعده و قول نیروی کمکی میدهد: انفال(65) اگر 2 نفر باشید بر 20 نفر غلبه خواهید نمود.
وعده دزدی و عنیمت گیری میدهد: فتح(20) خدا بشما وعده عنیمتهای دیگری را فرمود.
2- مشخصه های ظاهری:
قوه سخن گفتن و حرف زدن با بعضی از پیامبران: بقره(253).
عدم کسالت و خستگی : بفره(255).
سریع الحساب: بقره(202).
حس شنوایی دارد: انعام(55) آهسته خواندن الله.
روحیه تفرقه اندازی دارد: انعام(112) برای هر پیغمبری از شیطان و جن دشمن آفریدن.
بصیرت آدمی در قدرت و حکمت: انفال(10).
صاحب تدبیر و مکر است: رعد(42).
حس شنوایی دارد:کهف(26).
دست پر قدرت دارد:ملک(1).
قوه ابتکار در سازندگی دارد:ملک(3) هفت طبقه آسمان.
مقامش مثل رئیس و شیوخ عرب است: الحاقه(17) عرش الله بوسیله هشت نفر حمل میگردد.
هم می بینید و هم نمی بینید:الحاقه(38- 39).
مامور نظارت بر صنف و فروشندگان دربازار مدینه است: المطففین(1 تا 6).
حس مالکیت دارد:نمل(91).
حکیم است:نمل(6).
دارای دو دست است:ص(75).
تابعیت فیزیکی و جسمی دارد: قیامت(22- 23) الله قابل رویت برای بهشتیان است.
عدم درخواست اجرت و دستمزد دارد: مومنون(72).
محمد در بینش خود خدا بینی و ارائه آیین سیاسی اسلام و الله ضمیر و نهان خود هر آنچه که صفت عالی و برتر در آدمی است همه را یک جا در الله خیال خود جای میدهد. تمامی صفات نیک و ممتاز بشری را بنام اسماءالحسنی یا نامهای نیک و نیکو برای الله بر می گزیند.اعراف(180)- حشر(24) الاسراء(110).
3- مشخصه های نام نیک:
غفور بمعنای بسیار آمرزنده: بقره(225).
القهار بمعنای بسیار چیره شونده: رعد(16).
الوهاب بمعنای بسیار بخشنده: آل عمران(8).
الرزاق بمعنای روزی دهنده: الذریات(58).
الفتاح بمعنای گشاینده: سبا(26).
السمیع بمعنای شنونده: غافر(20).
الخبیر بمعنای بینا و آگاه:انعام(103).
الحلیم بمعنای بخشاینده: بقره(255).
الغفور بمعنای بخشنده: فاطر(28).
العلی بمعنای متعال و با جلال:بقره(257).
حافظ بمعنای نگهبان: الطارق(4).
مکار و حیله گر: الطارق(16).
التواب بمعنای توبه پذیر:بقره(37).
محمد تنها و یکدست در مقابل قوم خود و سایر اقوام ساکن در حجاز با انتساب تمام صفات و برتریهای فیزیکی و جسمی و ذهنی
بر الله تلاش بر ایمن سازی خود در مقابل مصائب و مشکلات را داشت. او ضمن ارائه نمودن این قدرت برتر و اعلی بر تازیان همواره با انتساب خود بعنوان نبی و رسول الله ،خود را در تمامی این صفات برتر و نیکو شریک الله می نمود. با گذاردن نام خود بعد از الله ابداعی در ضمیر خود برای همیشه خود را در قدرت وآوازه با الله شریک ساخت.
با ارائه شعار لااله الا الله و محمد ان رسول الله در بینش خود خدابینی اسلام، همواره خود را در تمامی امتیازات برتر انتسابی بر الله برای همیشه جاوانه ساخت.
محمد در 13 سال دوران مکه با حجم 4617 آیه فقط جماعتی بالغ بر یکصد و اندی را توانست جذب آیات خوش آهنگ و روحانی خود بنماید. اما در دوران مدینه و هجرت با تکیه بر 1629 آیات سیاسی – دنیوی مدنی که برگرفته از روحیات خشن و تند بادیه نشینان در مدینه بود بنام آیات قتال و غنائم توانست بر تمامی دشت حجاز سیطره یابد.
اگر دردوران 13 ساله مکه ،محمد به هر دلیل از دنیا رخت بر می بست،شاید آیین بجا مانده از وی یکی از صلح دوستانه ترین آیینهای موجود در دنیا می بود. ولی حضور 10 ساله او در مدینه و ترور و کشتارهای دگراندیشان و ارائه آیات قتال و شمشیر او ارزش و شان آیات مکی او را در حد یک غلاف شمشیر پایین می آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر