۱۳۹۴ فروردین ۵, چهارشنبه

آیا اسلام و آیات قرآنی با قواعد اخلاقی و مدنیت امروز سازگاری دارد؟


آیا اسلام و آیات قرآنی با قواعد اخلاقی و مدنیت امروز سازگاری دارد؟

اخلاق منشا عقلی دارد نه منشا دینی. تاریخچه ادیان را شاید تا 5 هزار سال بشود امتداد داد ولی وجدان برخواسته از درون انسان را شاید هزاران سال. این وجدان و شعور آدمی است که برگرفته از مناسبات روز خود ایجاب التزام در قواعد جدیدی بنام اخلاق را طلب می نماید. در اصل اخلاق را نمی توان کلیشه ای بر شمرد و بصورت محدود در کتابی جا داد و فقط به آن بسنده نمود. شرایط زیست محیطی انسان دائماُ در حال تغییر و تحول است و این دایره وسیع اخلاق و تعهدات آدمیان به یکدیگر هم روز به روز در حال توسعه و افزایش قرار می گیرد. باید دید که آیا اخلاق بر آمده از دین می تواند جوابگوی نیازمندیهای انسان امروز باشد.

دین در بعد و منظر اندیشه عبادی و روحانی خود می تواند زمینه ساز اخلاق بگردد. آدمی با داشتن و بهره گیری از اندیشه روحانی توان و پتانسیل رساندن خود را به نیروی بالا و والا و تعالی میتواند افزایش بدهد. بر کسالتهای دنیوی و شکست و دلزدگی ها فائق آید.در همین حدو حدود.
اختلاط دین در امور و مسائل سیاسی و دولتی عامل فاجعه و بی اخلاقی بوده است.رابطه غیر اخلاقی ادیان با یکدیگر که به حساب و کتاب خودشان از یک خالق و منشاء نشات گرفته اند دال بر این است که از دین و ادیان اخلاقی بیرون نیامده است و نمی تواند بیرون بیاید.

این اختلاط دین در اخلاق خود عامل بسیاری از واکنش های بد و دردناک در تاریخ شده است.دین نمی تواند عامل ایجاد اخلاق بگردد. اساس اخلاق دینی بر پایه ترس از عذاب و پاداش در جنت است. ریشه در روابط کاسبکارانه زمینی دارد. و روح انسانیت و انسانگرایی را تقلیل میدهد.
کار خیر و اخلاق پسندیده فرد مسلمان بر خواسته از نیاز و ترس است. نیاز به تامین ابدیت در بهشت و ترس از مجازاتهای استخوان سوز در جهنم. از این اندیشه دینی اخلاق بوجود نمی آید. اگر بوجود آمده بود که ما امروزه بعد از 1400 سال حداقل شاهد این رویداد حداقل در یکی از این 57 ملل مسلمان بودیم.
فرد مسلمان اگر بخواهد جز دسته متقیان و مومنان حقیقی باشد و در این دایره باقی بماند مستلزم رعایت اجرایی مفاد قرآن را دارد.همانطور که میدانیم مفاد و آیات برگرفته از قرآن تا ابدیت باید به همین شکل و نحو باقی بمانند در احزاب(40). پس هیچ راه توجیه و فرار از انجام و تعهد به مفاد قرآن باقی نمی ماند.
آیات عدیده ای در قرآن موجود است که از پایه و اساس با مدنیت و رشد فکری و تنوع فرهنگی امروز آدمیت در تضاد است. این آیات را نه میشود منسوخ اعلام نمود و نه امکان و عمل و انجام آن بر مسلمانان میسر است. مسلمانان برای توجیه شرعی خود به این تفکر دست آویز میگردند که صلح موقت بین دارالاسلام و دارالکفر ایجاد شده است ولی همیشه بر موقت بودن این صلح تاکید داشته اند!!

در زیر به بررسی آیاتی از قرآن که نه تنها بار اخلاق نمی توانند داشته باشند بلکه عملکردی جنایتگرایانه و تفرقه ساز و جنگ طلبانه می توانند باشند، می پردازیم. تمام این آیات به استناد نساء(166) از دید و نظر مسلمانان ازلی و ابدی بوده است.

حکم قصاص: مائده(45) چشم در مقابل چشم و بینی گوش و دندان در مقابل یکدیگر.

قطع عضو: مائده(38) دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر عملشان ببرید.

حکم سنگسار: مائده(15- 44) با تفسیر.

حکم و دستور قتال: بقره(191) هر جا مشرکان را یافتید به قتل برسانید و از شهرها برانید.

حکم قتل فجیع: مائده(33) یا بدار کشند و یا دست و پایشان را به خلاف ببرند.

حکم قتل فیجع: محمد(4) شجاعانه آنها را گردن بزنید تا از خونریزی بسیار دشمن را از پای در آورید.

وعده حکم دزدی و غنیمت اموال سایر ملل: فتح(20) خدا به شما (لشگراسلام) وعده گرفتن غنیمتهای بسیار داد.

وعده و نوید حکم دزدی اموال و سرزمین دیگران:احزاب(27) و شما را وارث سرزمین و دیار و اموال آنها کرد.

حکم قطع درخت : الحشر(5) آنچه از درختان خرما را که در دیار بنی النضیر بریدید.

ترویج اهانت و توهین به دیگران: اعراف(176) او را بحال خود واگذاری به عوعو زبان کشد.

ترویج عدم صداقت و مکر و حیله گری: آل عمران(54) و خدا هم در مقابل با آنها مکر کرد و از همه کس خدا بهتر مکر تواند کرد.

مجوز و تایید برده داری: نحل(75) آیا بنده مملوکی که قادر بر هیچ نیست با مردی آزاد . ایندو یکسانند؟

مجوز و تایید برده داری: نحل(76) دو نفر یکی بنده ای باشد گنگ که خیری بر مالک خود نرساند و دیگری مردی آزاد.آیا ایندو نفر یکسانند؟

مجوز و تایید کنیز داری:نساء(3) یا چنانچه کنیزی دارید به آن اکتفا نماید.

تایید و ترویج خرافه گرایی: انبیاء(96) یاجوج و ماجوج – انیباء(81) باد تند سیر صرصر - نمل(82) دابه الارض – الحجر(27) دیوان..

مجوز تجاوز به زنان شوهر دار: نساء(24) نکاح زنان محصنه (شوهردار) نیز برای شما حرام شد مگر آن زنان که در جنگ با کفار به خکم خدا متصرف و مالک شده اید.

پایین آوردن ارزش زن به ابزار جنسی و کشتزاری برای مردان: بقره(223) زنان شما کشتزار شمایند.

ارزش نصفه و نیمه زنان: بقره(282) و اگر دو مرد نیابید یک تن مرد و دو زن را گواه گیرید.

طلاق در 9 سالگی: طلاق (4) و نیزطلاق زنانی که حیض ندیده اند.

ترویج عدم صداقت کلام و دروغ شرعی در آیین شیعه گری و تقیه: آل عمران(28) از کافران دوست مگیرید مگر برای برحذر بودن از شر آنها ( تقیه کند).

این آیات فوق نمونه های از احکام و دستورات قرآن در باب دیگرانی با نظرات متفاوت است.بزرگترین فضیلت آدمی و آدمیت عنصر رحم و شفقت است.آیا شما در آیات فوق هیچگونه رحم و ترحمی می بنید؟ چگونه امکان بر آمدن اخلاقی نیکو و پسندیده از رعایت و اجرا و انجام این مفاد بقول مسلمانان آیات الهی بوجود می آید؟

مگر نه اینکه پایان بی نتیجه هر جنگ و نزاعی باید بر سر میز مذاکره روشن بگردد. دیگر دوران کشورگشایی به سبک و سیاق صدر اسلام بسر آمده است. امروزه ابر قدرتهای مثل روسیه در افغانستان و امریکا در عراق تاب و تحمل ماندن تحمیلی را ندارند. چون امکان کشتار دسته حمعی و نابودی را دیگر ندارند.اخلاق مدنی بر گرفته از عصر امروز دیگر اجازه دیدن این جنایتها را به کسی نخواهد داد. جنگ توسعه طلبانه ای هم اگر صورت بگیرد بجز رسوایی دستاورد دیگری برای عاملین جنگ ببار نخواهد داشت.

آیات فوق سنخیتی با مدنیت و اخلاق امروزی ندارند.از این مفاد و آیات الهی، اخلاق و توسعه بشریتی بوجود نخواهد آمد. زبان تند شمشیر را باید جایگزین فرهنگ تساهل و تسامح نمود.عدم سازگاری اسلام و آیات قرآنی با قواعد اخلاقی امروز ریشه در خود مفاد آیات منسوخ شده قرآن دارد.اخلاق مدنی بشر امروز برگرفته از نیازمندیهای زمان خود است. این نیازمندیها در زندگی شهرنشینی امروز توام با مدنیت فعلی با این قبیل آیات در تضادی آشکار است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر