۱۳۹۴ فروردین ۵, چهارشنبه

رسوايي اخلاقي كه محمد از آن معجزه ساخت



رسوايي اخلاقي كه محمد از آن معجزه ساخت

يكي از معجزاتي كه مسلمانان به محمد منتسب ميكنند سوار شدن ايشان بر خر و رفتن به معراج است كه بقدري اين داستان مضحك و خنده اور است كه به عقيده بنده بحث در مورد ان توهين به خرد انساني است

ولي در اين نوشتار قصد داريم زواياي پنهاني از اين معجزه محمد را اشكار كنيم كه شايد تا به امروز كمتر به ان پرداخته شده است و قبل از هرچيز بايد ببينيم اين الاغ سواري در چه مكاني بوده است.

ابن هشام در سیره در ذیل حدیث معراج از ام هانى روایت کرده که گوید:
رسول خدا(ص)آن شب را در خانه من بود و نماز عشاء را خواند و بخفت، ما هم با او به خواب رفتیم، نزدیکیهاى صبح بود که ما را بیدار کرد و نماز صبح را خوانده ما هم با او نماز گزاردیم آن گاه رو به من کرده فرمود:

اى ام هانى من امشب چنانکه دیدید نماز عشاء را با شما در این سرزمین خواندم سپس به بیت المقدس رفته و چند نماز هم در آنجا خواندم و چنانکه مشاهده مىکنید نماز صبح را دوباره در اینجا خواندم.

تا اينجا مشاهده كرديم كه محمد از منزل خانمي به نام ام هاني شروع به سفر فضايي خود كرده است حال اين پرسش پيش ميايد كه ام هاني كيست و چه نقشي در معراج محمد داشته است؟

ام هاني دختر ابوطالب و فاطمه بنت اسد بن هاشم و خواهر تني طالب، عقيل، جعفر و امام علی است. ازاو با نام هايي چون فاخته فاطمه و عاتكه ياد شده است. همسرش هبيرة بن ابي وهب مخزومي در شعري از او با نام »هند« ياد كرده است.
. الطبقات، ج8، ص38-39, 178.

پس معلوم شد ام هاني خواهر مولا علي و دختر عموي محمد بوده است و بايد ياداور شد كه محمد دوران نوجواني و جواني اش را در منزل انها سپري كرده است و موضوع زماني جالبتر ميشود كه ميفهميم محمد قبل از ازدواج با خديجه ام هاني را از ابوطالب خواستگاري كرده ولي به علت فقر مالي محمد ابوطالب با اين وصلت مخالفت ميكند.

محمد بن عبدالله در آغاز به خواستگاري دختر عمويش ام هاني دختر ابوطالب رفت و عمويش به جهت فقر و ناداري او، اين خواستگاري را به فال نيك نگرفت و وی به جهت آنكه از ذلت فقر رهايي يابد، به سراغ خديجه رفت__نساء النبى ص 54 به نقل از:مرگليوث

و اين داستان زماني جالبتر ميشود كه رسول الله در منزل عشق سابقش كه در ان زمان يك زن شوهر دار بوده است گير ميافتد:

يعقوبي در تاريخ خود داستان معراج را به اشاره و اختصار نقل کرده و دنبال آن مينويسد
در آن شب ناگهان ابوطالب متوجه شد که رسول خدا(ص)گم شده است، ترسيد مبادا قريش او را غافلگير کرده و به قتلش رسانيده باشند.
از اين روهفتاد نفر از فرزندان عبدالمطلب را جمع کرد و به هر کدام شمشيري داد و گفت:
هر يک از شما پهلوي مردي از قريش جلوس کنيد تا اگر مرا ديديد با محمد آمدم کاري انجام ندهيد و گرنه هر يک از شما مردي را که پهلوي اوست به قتل برساند و منتظر من نباشيد
و چون رسول خدا)ص( را در خانه ام هاني ديدند نزد ابوطالب آورده و او نيز آن حضرت را به نزد قريش آورد و چون از جريان مطلع شدند موضوع براي آنها بسيار بزرگ جلوه گر کرد و دانستند که ابوطالب بسختي از او دفاع ميکند و از اين رو هم عهد شدند که آن حضرت را بيازارند.

و وقتي كه جناب پيامبر خدا را نصف شب از منزل يك زن شوهر دار بيرون مياورند تنها چيزي كه به ذهن محمد ميرسد اين است كه بگويد:

من از اول شب تا صبح به اسمان و نزد الله رفته بودم و وقتي كه از او در مورد مركبي كه با ان به اسمان رفته سوال ميكنند به ذهن محمد بيسواد و بيابانگرد چيزي به غير از الاغ نميرسد

در اينجا بايد از مسلمانان سوال كرد كه چرا سكوي پرتاب ايشان به فضا در خانه ام هاني بوده است؟
مثلا چرا از منزل خودش و در كنار خديجه نميتوانسته به اسمان ها برود؟

و وقتي كه محمد ميبيند به قول معروف از ايجا رانده و از انجا مانده شده است و براي به دست اوردن دل همسر ثروتمندش و يا به قولي براي خر كردن خديجه چيزي ميگويد كه به ما اين امكان را ميدهد تا بتوانيم به مقدار خرد مسلمانان و كيفيت معجزات محمد اگاه شويم:

عیاشى در تفسیر خود از ابو سعید خدرىروایت کرده که رسول خدا (ص) فرمود:

در آن شبى که جبرئیل مرا به معراج برد چون بازگشتیم بدو گفتم: اى جبرئیل آیا حاجتى دارى؟
گفت: حاجت من آن است که خدیجه را از جانب خداى تعالى و از طرف من سلام برسانى و رسول خدا(ص)چون خدیجه را دیدار کرد سلام خداوند وجبرئیل را به خدیجه رسانیدو او در جواب گفت:

«ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام و على جبرئیل السلام».

محمد در جواب خديجه و براي اثبات ادعاي خود ميگويد كه من ديشب در فضا بودم و تازه خداوند تبارك و تعالي و جبرئيل هم خيلي به تو سلام رساندند و همشون ميگفتند خديجه عجب زن خوبي است!!!!!!!!!!!!!!!!

فكر ميكنم كه مساله فضانوردي رسول الله روشن شد و فقط ميماند جريان الاغ سواري ايشان كه قضاوت در مورد ان را هم به شما واگذار ميكنيم!!!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر