۱۳۹۴ فروردین ۴, سه‌شنبه

پدیده ای بنام جن


پدیده ای بنام جن

از دید قرآن، پیش از گزینش محمد ابن عبدالله به عنوان پیام آور اسلام، جنها با سوار شدن بر روی پشت همدیگر تا آسمان طبقه ی هفتم پیش میرفتند و اقدام به استراق سمع از تصمیمات و فرامینی که الله به فرشتگانش برای اجرا ابلاغ می‌کرد، می‌نمودند؛و پس از آن این اطلاعات را در اختیار مردانی از انس که به آنها پناه می‌بردند، قرار می‌دادند و این مردان نیز جنها را عبادت می‌کردند:

قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ (سبا/41)
(روز قیامت) آنها(فرشتگان) ميگويند: منزهي تنها تو ولي ما هستي نه آنها، (آنان ما را نميپرستيدند) بلكه جن را پرستش ميكردند، و اكثرشان به آنها ايمان داشتند!

اما همین مردان انس با استفاده از اطلاعات ربوده شده‌ی الهی اقدام به فریب مردم و خبر رسانی از آینده می‌کردن؛ الله به محمد بیان می‌کند که

از جانب من، از قول جنها بگو که ما (جنها) قبلا آزادانه (با سوار شدن بر روی همدیگر) تا آسمان پیش می‌رفتیم و در آنجا صندلی برای گوش دادن داشتیم، و آسمان را نیز لمس میکردیم، اما از دیشب(زمان اراده ی الله برای رشد انسانها که منظور بعثت محمد ابن عبدالله است) که خواستیم استراق سمع کنیم، چیزی عجیبی شنیدیم(قرآن)
که ما نمی‌دانیم الله برای ساکنان زمین خیری در نظر دارد یا شری در انتظار آنهاست، و از این پس هر کسیکه بخواهد استراق سمع نماید با شهاب هدف قرار می‌گیرد:

قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا
بگو به من وحي شده است كه جمعي از «جن» به سخنانم گوش فرا دادهاند، سپس گفتهاند: ما قرآن عجيبي شنيدهايم!
يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا که به راه راست هدايت ميكند، لذا ما به آن ايمان آوردهايم، و هرگز احدي را شريك پروردگارمان قرار نميدهيم

وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا
و اينكه بلند است مقام با عظمت پروردگار ما، و او هرگز براي خود همسر و فرزندي انتخاب نكرده است

وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا و اينكه سفيهان ما درباره الله سخنان ناروا ميگفتند
وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا و اينكه ما گمان ميكرديم كه انس و جن هرگز دروغ بر الله نميبندند

وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا
و مردانى از آدميان به مردانى از جن پناه مىبردند و بر سركشى آنها مىافزودند

وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا
و اينكه آنها گمان كردند همانگونه كه شما گمان ميكرديد كه خداوند هرگز كسي را (به نبوت) مبعوث نمی کند
وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا
و ما آسمان را لمس نمودیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهائی از شهاب سنگ يافتيم.

وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا
و همانا ما می نشستیم که در مکانی که جایگاه نشستن بود و گوش (به حرفهای داخل آسمان) میدادیم اما اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند شهاب سنگي را در كمين خود مييابد

وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا
و ما نمىدانيم كه آيا براى كسانى كه در زمينند بدى خواسته شده يا پروردگارشان برايشان هدايتخواسته است.

وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا
و از ميان ما برخى درستكارند و برخى غير آن و ما فرقههايى گوناگونيم। أَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا
و ما مىدانيم كه هرگز نمىتوانيم در زمين خداى را به ستوه آوريم و هرگز او را با گريز [خود] درمانده نتوانيم كرد.

وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا

و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم پس كسى كه به پروردگار خود ايمان آورد از كمى [پاداش] و سختى بيم ندارد.

وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا
و از ميان ما برخى فرمانبردار و برخى از ما منحرفند پس كسانى كه به فرمانند آنان در جستجوى راه درستند.
وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا
ولى منحرفان هيزم جهنم خواهند بود.

پس یکی از نمونه های جادو، جادوئی است که برخی از مردان با استفاده از اطلاعاتی که از جنها بدست میاوردند،
از آینده خبر می‌دادند؛ اما از گذشته هم به همین گونه خبر رسانی می‌کردند،
از دید اسلام هر انسان دارای دو فرشته است، یکی در سمت راست که مسئول نوشتن اعمال نیک انسان است و دیگری در سمت چپ که مسئول نوشتن اعمال بد انسان است:

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق/16)
ما انسان را آفريديم و وسوسههاي نفس او را ميدانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم.
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ (ق/17)
به خاطر بياوريد هنگامي كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم انسان هستند اعمال او را دريافت ميدارند.

مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (ق/18)
هيچ سخني را انسان تلفظ نميكند مگر اينكه نزد آن فرشتهاي مراقب و آماده براي انجام ماموريت است.
همچنین قران از آنها با عنوان کراما کاتبین یاد می‌نماید:

وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ / كِرَامًا كَاتِبِينَ (انفطار/11)
و بدون شك نگاهباناني بر شما گمارده شده / كه نويسندگانى گرامىاند.

جنها نیزهنگامیکه آنها این اطلاعات را تحویل قاصدان الهی می‌دهند گوش می‌دهند و از گذشته‌ی افراد به آنها اطلاع می‌دهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر