۱۳۹۴ فروردین ۴, سه‌شنبه

آیات شیطانی و واقعه غرانیق:


آیات شیطانی و واقعه غرانیق:

جریان این واقعه از آنجایی شروع شد که مسلمانان در حوالی دره ای درمکه مشغول نماز بودند وجمعی از مکیان آنان را مورد استهزاء خود قرار دادند. این تمسخر بر سعد ابن ابی وقاص گران آمد و با آرواره استخوان شتر به یکی از مکیان حمله ور شد و او را بشدت مضروب و به قتل رساند.
این اولین خون ریخته شده در تاریخ صدر اسلام در مکه بود. اولین خون بر سر عصبانیت و عوارض طبیعی سعد وقاص بود. نه داستان جهاد و آیات قتال مدینه هنوز شروع شده بود و نه در لحن دلنشین آیات صلح جویانه مکی تغییری یافته بود. اولین خون در تاریخ اسلام بدست مسلمانی فقط بخاطر عصبانیت ریخته شد.

بعد از این واقعه محمد متوجه ناامنی برای نومسلمانان گشت و جمعی را بحضور نجاشی پادشاه حبشه اعزام نمود.
قوم قریش و تازیان و بادیه نشینان دشت حجاز مردمی با تساهل و مدارا بودند. جنگ و نزاعی بر سر اعتقادت بین آنان رخ نمی داد. تاریخ اعراب قبل از اسلام وقوع حتی یک فقره جنگ و نزاع بخاطر مسائل اعتقادی را ثبت ننموده است.آنان سالی 8 ماه یکدیگر را غارت و سلاخی می نمودند. این نزاعهای قومی و قبیله ای بیشتر بر سر مراتع و آب و غنیمت گیری بوده است و آنان هیچگاه بخاطر اعتفاد در مقابل هم صف آرای ننموده بودند.

ابن اسحاق در باره صلح دوستی قوم قریش بدین شرح می نویسد:
"مردمان قریش مردمی صلح جو بودند و هیچگاه برتبلیغ رسالت محمد خرده نگرفتند تا زمانی که محمد شروع به منع پرستش خدایان آنان نمود.تا آنجا که ابن اسحاق شهادت دارد بر این موضوع ،اینکه تا زمانی که او خود را رسول الله نامید مردم با او کاری نداشتند ولی اختلاف بعد از منع بر پرستش بتان قوم قریش شروع گردید"
منبع: این اسحاق: صفحات 166- 167 بر گرفته از کتاب الله اکبر دکتر روشنگر صفحه 242.

قوم قریش با پیشنهادات خود بر محمد در صدد حل دوستانه مشگل برآمد و نهایتا محمد پس از چانه زنی اولیه، یکی از پیشنهادات قریش را پذیرفت:این پذیرفتن و بعد عدم رضایت از قبول پیشنهاد را "غرانیق یا آیات شیطانی" می نامند.
قرآن در باره این موضوع تعداد 5 سوره و 20 آیات دارد بدین شرح:

الکافرون(1 تا 6)- الزمر(64 تا 66)- حج(52- 53)- الاسراء(73- 74- 75)- النجم(19 تا 26).

قوم قریش بتان خود را دوست داشتند. بنات الله یا همان دختران الله عامل وحدت و دوستی و تجارت و بازرگانی و آمدن زوائر به شهر مکه می شد.
پس قریشیان بر او شروع به ارائه پیشنهاد نمودند. زنان و ثروت را نوید دادند.ولی کارکرد نگردید.نهایتاُ قریش بر او پیشنهاد نمود که تو دست از ضدیت با بنات الله دست بردار ما هم خدای تو را پرستش می نمایم.
بدین صورت که شما مسلمانان برای یک سال خدایان ما را پرستش کنید و ما قریشیان برای سال بعد خدای شما را پرستش می نمایم.
جوابیه محمد نخست آیاتی از سوره کافرون است که مخالفت با این پیشنهاد بود.

نخست عدم مخالفت در پرستش بتان:
الکافرون(1 تا 6)بگو بر مشرکان که من هرگز بتان شما را نمی پرستم. من هرگز خدای باطل شما را پرستش نمی کنم......

قریش باز اصرار ورزید. آنان در صدد صلح با این اختلاف بودند. رسم گفتگو را پیشه نموده بودند و اصرار بالای اصرار.ولی باز محمد مخالفت نمود. جوابیه دوم محمد هم به این پیشنهادات باز مخالفت بود.

الزمر(64 تا 66) ای رسول به مشرکان بگو ای مردم نادان مرا امر میکیند که غیر خدا را پرسشتش کنم؟ بلکه همیشه خدا را شکرگزار باش.

محمد در بینش خود خدابینی خود خالق الله و جبرئیل و قرآن است. او در ضمیر و باطن مابعدالطبیعه خود صدای ذهن و درون خود را می شنید. این صدا بر او فشار می آورد که برای پیشبرد منافع نومسلمانان پیشنهاد قریش را بپذیرد.

الصحیح البخاری در این مورد می نویسد:
"وقتی پیامبر دید مردمش بر او پشت خواهند نمود احساس بدی در دل داشت و آرزو کرد که از سوی خدا پیامی بیاید تا او با مردمش مصالحه کند"
صحیح البخاری جلد 9 حدیث 7420. برگرفته از کتاب حقیقت در باره محمد. صفحه 94. رابرت اسپنسر.

نهایتاُ صدای ضمیر درونی محمد بر جبرئیل اثر می گذارد و النجم(19 – 20) از درون ذهن محمد نازل میگردند.

النجم(19- 20) افرء یتم اللنت و العزی و منوۀ الثالثه الاخری.( تلک الغرانیق العلی و ان شفاعتین لترجی).
در کتب قرآن امروزه آیات عبارت داخل پرانتز حذف گردیده شده است.
یعنی اینکه:
آیا بت های لات و عزی و منات را دیدید.آن بت ها بزگ اند و همانا شفاعت آنها پذیرفته است.

این عمل و آیه یعنی اینکه محمد بت های سه گانه را برای میانجیگری و رستگار شدن پذیرفته است. بالطبع قریش هم از آزار نومسلمانان دست برداشت و اعزامیان به حبشه به مکه مراجعت نمودند.

زود یارانی مثل عمر و حمزه و علی که اهل مدارا نبودند بر سر این قضیه بر محمد انتقاد نمودند.یهودیان و نصاری هم بر او خرده گرفتند.دو منبع برای ثبت این واقعه در تاریخ اسلام موجود است:

1- صحیح البخاری بدین گونه می نویسد:
" محمد دریافت که چگونه کل رسالت پیامبری اش به خطر افتاده است گفت: من سخنی را از خدا جعل کرده ام و آنچه او نگفته است را به او نسبت دادم"
البخاری جلد 5 حدیث 4141. همانجا.

2- تاریخ طبری هم به شرح این واقعه پرداخته است:
پس از اینکه محمد به قرائت آیه غرانیق پرداخت، شبی جبرئیل بر او نازل و گفت: محمد آیا میدانی چه کرده ای؟ من هیچگاه آیه ای را که خواندی از جانب الله برای تو نیاورده بودم. مطالبی را که تو بر قریش گفتی از الهامات الله نبودند"
تاریخ طبری جلد 3 صفحه 1192. برگرفته از کتاب الله اکبر روشنگر صفحه 246.

این واقعه مشهور حتی در ابیات مثنوی مولوی هم آمده است:
بت ستودن بهر دام عامه همچنان دان کالغرانیق العلی.

بعد از این واقعه و دریافت اشتباه وجعلی بودن آیه،بالطبع صدای ضمیر درونی اش هم برایش آیه ارسال می نماید.

الاسراء(73 تا 75)پس شما مشرکان از جهل و نادانی بتها را برای خدا مثل و مانند نشمارید. بنده مملوک و بنده آزاد هرگز یکسان نیستند مثل بت و خدا.........................

حج(52) چون آیاتی برای هدایت خلق تلاوت کرد شیطان در آیات الهی القا و دسیسه کرده.
حج(53) تا خدا به آن القا آت شیطان کسانی را که دلهایشان مبتلا به مرض نفاق است بیازماید.

و بعد بر خلاف النجم(19- 20) که شفاعت بتان را تایید نموده بود النجم(21 تا 23) را در ذهن خود بازتولید نمود تا النجم(19- 20) را نسخ نمایند.

النجم(21 تا 23)آیا شما فرزند پسر و خدا را دختر است؟ اگر چنین بودی باز تقسیمی نادرست بودی.ای مشرکان این تنها نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهاده اید.

تمام این 8 آیه فوق انکار کننده واقعه تایید آیه غرانیق بعد از آیه "تلک غرانیق العلی و ان شفاعتهن لترجی در النجم (20) است. که امروزه در قرآنهای موجود پاک شده است.

" رویداد غرانیق در تاریخ اسلام و قرآن بنام آیه های شیطانی خوانده شده و بر پایه نوشته طبری ، محمد پس از رد آیه غرانیق خود عنوان "آیات شیطانی" را برای آیه غرانیق بکار برده است"
تاریخ طبری جلد سوم صفحه 1192. برگرفته از کتاب الله اکبر روشنگر صفحه 248.

مفاد 9 آیات از الزمر و الکافرون در صدد مخالفت از پذیرش اولیه پیشنهاد قریش بوده است.و فقط در النجم (19- 20) محمد برای ایجاد زمینه مناسب و صلح با قریش به ندای درونی خود پاسخ مثبت داد و خیلی زود با ارائه 8 آیات فوق در صدد انکار آن بر آمد با این عنوان که این سخنان جعل و ساختگی و القا شیطان بر او بوده است.
بهرصورت بعد از 14 قرن هنوز آیات غرانیق بحث انگیز است. سوالاتی حول این موضوع بر مسلمانان حادث میگردد بدین شرح:

1- اگر خداوند قادر متعال و"هوکل شی علیم" در آل عمران(92) بمعنای اینکه: او بر همه چیز دانا است.چگونه بر گول خوردن حضرت از شیطان در ارائه آیات جعلی دانا و آگاه نبوده است.

2- بر اساس آیات عدیده تقدیرگرایی الله بر تمام اتفاقات عالم آگاه و ناظر است و حتی برگ درختی به اذن او باید برزمین بیفتد در انعام(59). حال چگونه الله اجازه دخول شیطان بر پیامبرش را داده است؟

3- می دانیم که شیطان در موقع اخراج از جنت بر الله تهدیدی ارائه نمود بدین صورت:
الحجر(39- 40) و گفت خدایا چنانگه مرا گمراه کردی من نیز در زمین همه چیز را در نظر فرزندان آدم جلوه می دهم تا از یاد تو غافل باشند و همه را گمراه خواهم نمود. مگر بندگان پاک و خالص تو را.
بر اساس الحجر(39- 40) شیطان چرا و چگونه توانسته است رسول را گول بزند. تنها راه گول خوردن حضرت این است که بر اساس ادعای شیطان ایشان جز بندگان پاک و خالص الله نبوده است.

4- احزاب (21) از اسوه حسنه یودن و داشتن افعال نیکو حضرت سخن میراند. وقتی شخصی با این مشخصه و داشتن اسوه حسنه در مقابل شیطان گول بخورد و آیه جعلی از جانب الله بیان نماید، از بندگان دیگر چه توقعی باید داشته باشیم؟

5- نمل(75) در باره آیات ازلی الله در لوح محفوظ است. چرا الله باید بعد از اخراح شیطان از بارگاه خود در مقابل تهدید او در الحجر(39- 40) سکوت اختیار نموده و این سکوت را در لوح مخفوظ هم نگهداری نماید؟ تا این واقعه ناگورا پیش بیاید؟

6- انعام(34- 115) از عدم توانای و تغییر سخنان خدا سخن می گوید. این آیات با النجم (20) و تلک غرانیق العلی در تضاد است. انتساب و بعد سلب انتساب آیه غرانیق به الله مخالف با مفاد این آیه و جرم الهی محسوب میگردد.آیا محمد مرتکب این جرم شده است؟

7- اگر شیطان یکبار توانست محمد را گول بزند پس بار دوم هم خواهد توانست. این مغایرت با اطاعت مسلمانان از رسولی خطاپذیر دارد.قرآن در آیات اطاعت از الله و رسول می گوید:
نور(56) رسول ما را اطاعت کنید.
حجرات(14) خدا و رسول را اطاعت کیند.
این دو آیه اطاعت از رسول با خطاپذیری او مغایرت دارد.

8- اگر النجم(20) تلک غرانیق العلی بوسیله محمد و برای بهتر شدن شرایط نومسلمانان بجای الله جعل گفتار شده است.پس مسائل عدیده دیگری که شدیداُ بر امورات اجتماعی و زناشویی و غضبهای او در برخورد با اقوام یهود هم بوده است میتواند برگرفته از همان نقیصه باشند. مواردی مثل:

جریان افک و حکم برائت عایشه بوسیله آیاتی در سوره نور.
جریان عقد عروس خود در سوره احزاب.
تعیین نوبت همخوابگی و مشگلات زناشویی او در سوره احزاب.
گردن زدن اسیر دست و پا بسته جنگ بدر به استناد فرقان(27 تا 29)- انفال(68).
نسل کشی و مصادره اموال بنی فریظه در احزاب(26-27).
. صدها آیات دیگر که به مناسبت امری شخصی و خصوصی و یا برگرفته از عوارض طبیعی و فوه غصبیه آدمی بوده است خود میتواند محصول مشترک شیطان و محمد باشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر