۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

معراج و دیدار خیال پردازنه محمد با الله ذهنش در آسمان:

معراج و دیدار خیال پردازنه محمد با الله ذهنش در آسمان:

ما میدانیم که بعلت تساهل و سازگاری بادیه نشینان دشت حجاز با اقلیتهای دینی دیگر در دوران قبل از اسلام، این سرزمین دارای مردمانی با اعتقادات دینی مختلف بوده است. یهودیان – عیسویان – زرتشیان و ناراضیان از بارگاه و امپراطوری ساسانیان و بیزانس همه در حسن همجواری با تازیان زندگی می نمودند. وقوع حتی یک فقره جنگ دینی و اعتقادی در پیش از اسلام و دوران جاهلیت (بنا به گفته مسلمانان) ثبت نگردیده است. تاریخ نگاران هیچ اخباری دال بر ج...نگ و نزاع دینی را گزارش ننموده اند.

همانطور که از مفاد قرآن در می یابیم بخش عمده از از دستورات قرآن و احکام اسلامی بر پایه تقلید از تورات و آداب و سنن پیش از اسلام است. احکامی مثل:
تعداد زوجات- حد زنا و دزدی- دیه و قصاص و احکام جزایی- محرمات و ختنه و نجاسات- نماز و روزه- قوانین طلاق اذواج- تعیین و حدود محارم- قوانین مربوط به ارث و دفن میت به انضام برخی از قوانین اعراب پیش از اسلام همانند مراسم حج و ماههای حرام .

سفر معراج هم می تواند برگرفته از سفر"اردویراف" مقدس زرتشی به آسمانها و بازگشت او به زمین باشد و یا در اختلاط با سفر یوحنا و اشعیا به آسمان که توصیف آن در تورات و انجیل موجود است.

قرآن در باره این سفر خیالی بالغ بر 7 آیه دارد:
الاسراء(1- 60) النجم(14 تا 18).

نخست به اولین آیه اشاره شده در قرآن می پردازیم و بعد به استناد کتب و احادیث مورد قبول مسلمانان به شرح حال این سفر خیالی نظری اجمالی خواهیم انداخت.
الاسراء(1) پاک و منزه است خدایی که در مبارک شبی بنده خود محمد را از مسجداللحرام به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساخت سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماید.

مفاد اولین آیه مزبوردر باره این سفر بطور واضح و آشکارا از سیر و سفر محمد به اورشلیم در فقط یک شب و ارائه و نشان دادن اسرار غیب الله بر او بوده است.

حال باید دید این ارائه و نشان دادن اسرار غیب و ازلی در بارگاه الله که قرآن فقط اشاره بدان داشته است را در کتب احادیث اسلامی با چه عنوان و مطالبی شرح داده اند و آغاز این مسافرت چگونه بوده است؟

صحیح البخاری در (حدیث شماره 227 خود از جلد پنجم در صفحات 142 تا 148) برگفته از کتاب الله اکبر به قلم دکتر روشنگر بدین صورت سفر را تشریح می نماید:

1- در شب 21 رمضان و یا بقولی 27 رجب سال 12 بعثت(621 میلادی) هنگامی که محمد در خانه "ام هانی" دختر عموی خود خفته بود، ناگهان شخصی به نزد او آمده و تمام بدنش را ازناحیه گردن تا پایین شکافته و قلب او را داخل یک سینی طلا با آب ایمان شسشو داده است.
2- سپس سوار بر حیوان سفیدی که قدری کوچکنر از قاطر و بزرگتر از الاغ بود به آسمان میرود.( حضرت بُراق).محمد به اتفاق جبرئیل سوار بر این حیوان به آسمان پرواز نمودند.
3- محمد در آسمان اول، آدم ابولبشر را می بینید که جبرئیل او را به محمد معرفی و می گوید به او سلام بده. در آسمان دوم یحیی و عیسی را می بیند که جبرئیل این دو پسر عمو را باز به محمد معرفی می نماید. در آسمان سوم نگهبان درب ورودی از محمد و جبرئیل سوال می کند شما کیستید؟(حال چرا و چگونه نگهبان درب آسمانهای اول و دوم این سوال را ننمودند خود بماند!).
و جبرئیل برای دربان از ماموریت خود و نشان دادن هفت طبقه آسمان و ملاقات با الله برای او توضیح میدهد و نگهبان را متفاعد به باز نمودن درب آسمان سوم می نماید. در آسمان سوم یوسف را مشاهده می نماید. در آسمان چهارم ادریس و در آسمان پنجم هارون و در آسمان ششم هم موسی را زیارت می نمایند. محمد می گوید هنگامی که از آسمان ششم به آسمان هفتم در عزیمت بودیم ناگهان صدای گریه موسی بلند شد که سبب گریه را که جویا شدیم موسی اظهار نمود که از این به بعد پیروان این پیامبر جوان (مسلمانان) بیشتر از پیروان او و یهودیان به بهشت خواهند رفت!
در آسمان هفتم محمد ابراهیم را می بیند و همچنین جبرئیل او را به دیدن درخت سدرۀ المنتهی یعنی بزرگترین درخت جهان می برد که میوه هایش شبیه به کوزه های در بازار مدینه و برگهایش هر کدام به اندازه فیل بودند.

قرآن در سوره النجم به این درخت اشاره داشته است:

النجم(14) سدرۀ المنتهی درختی است در سمت راست عرش.

4- دیدار با الله هم در همان آسمان هفتم انجام می گیرد.سپس جبرئیل مرا به مکانی برد که صدای خش خش قلم و کاغذ می آمد تاریخ نویسان اسلامی همگی متفق القولند که این صدای کاغذ و قلم و خش خش یاد شده در احادیث همان صدای قلم الله است که مشغول ثبت اعمال بندگانش بوده است!!!!!!!!

5- جبرئیل در خلال دیدار و توضیح در تور آسمان هفتم بعد از درخت سدرۀ المنتهی گفت: محمد نگاه کن در حوالی این درخت چهار رودخانه موجود است. دوتای این رودخانه قابل مشاهد و دو تای آن غیر قابل مشاهده است. آن دو رودخانه غیر قابل مشاهده یکی بهشت است ودیگری جهنم. آن دوتای قابل مشاهد هم یکی رود نیل است و دیگری رود فرات!
بعد سه ظرف برای من آورد یکی پر از شیر و دیگری پر از شراب و سومی پر از عسل بود که من ظرف شیر را نوشیدم و این عمل جبرئیل را شاد و اظهار نمود خوشبختانه تو ظرف آشامیدنی مجاز در دین اسلام را انتخاب نمودید!

6- الله در آسمان هفتم حکم پنجاه مرتبه نماز را برای مسلمانان تقدیم به محمد نمود که در آسمان ششم و هنگاه مراجعت موسی از محمد می خواهد که مجددا به آسمان هفتم مراجعت و حکم را تقلیل دهد چون موسی قبلا این تجربه پنجاه نوبت نماز را با بنی اسرائیل تجربه نموده است و این حکم باید کمتر بگردد.
بهرحال محمد با بُراق به نزد الله برگشته و الله نوبت نماز را چهل مرتبه در روز تخفیف میدهد. ولی باز موسی در آسمان ششم با این تعداد نوبت نماز مخالفت می نماید! و خلاصه داستان سفر بین آسمان ششم و هفتم و چانه زنی بین دفعات نماز بین الله و محمد اینقدر تکرار و تکرار میگردد که در نهایت به رقم روزی پنج نوبت و 17 رکعت نماز امروزه بین مسلمانان توافق حاصل میگردد. موسی بار دیگر در صدد تخفیف بیشتر نماز برای مسلمانان است ولی اینبار محمد ابراز میدارد. موسی من دیگر شرم دارم به آسمان هفتم برگردم و تخفیف بگیرم. (!)
در همین هنگام صدایی از آسمان هفتم بر آمد که با صدای بلند می گفت: "من به پرستندگانم تخفیف کافی دادم"
این همان صدای الله بود که از عالم غیب مطلع برگقت وشنود موسی و محمد بوده است و حرف آخر و حکم نهایی را تصویب و موضوع نماز فیصله داده میگردد.

7- در برگشت از آسمان هفتم به آسمان اول محمد دوباره آدم ابوالبشر را می بیند که هنگامی حضرت آدم به سمت راستش نگاه میکند می خندد . هر زمان به شانه چپ خود می نگرد گریه میکند. از جبرئیل علت این خنده و شادمانی و آن گریه را پرسیدم؟
جبرئیل امین فرمود: ای محمد آنانی که در سمت چپ آدم ابوالبشر نشسته اند فرزندان او هستند که در دوزخ اند و آنانی که در سمت راست او نشسته اند فرزندانی از او هستند که در بهشت اند. هر وقت آدم ابوالبشر سمت چپ و دوزخیان را می بیند به گریه می افتد و هر زمانی که نظر و دیده بر شانه و سمت راست خود می نماید فرزندان خود در بهشت و جنت را می بیند و از شادمانی می خندد!

این هفت بند بالا تنها چکیده ای از کل این افسانه است که در شش صفحه از صحیح البخاری توضیح داده شده است. تضاد در همه بندهای این سقر خیالی موجود است.

لازم به ذکر است:" که صحیح البخاری(195- 275 هجری) بوسیله ابوعبدالله محمد البخاری از میان 600 هزار احادیث موجود فقط 7270 حدیث را"صحیح" تشخیص داد.ودر کتاب خود بنام الجامع الصحیح یا به احتصار الصحیح ارائه نمود. این مجموعه در جهان اسلام مقبولیت کامل دارد"
قرائت قرآن غیر دینی.جلد 3. صفحه 178. پروفسور رضا آیرملو.

با درنظر گرفتن مقبولیت کتاب حدیث صحیح و پرداختن به این افسانه بچگانه در سفر معراج که در فوق به نقل از همین کتاب پذیرفته شده و مقبول در جهان اسلام عنوان گردید. باید به سست بودن پایه های فقه و احکام مسلمانان توجه نمود که تمام و اساس آن بر پایه استناد به این قبیل احادیث و سنن پیامبر بوده است.

حال نظری به کل واقعه و خیالات فوق سفر آسمانی معراج در مهمترین کتاب حدیث مسلمانان:

1- همانطور که از شروع در بند یکم و شستن قلب محمد در سینی طلا با آب ایمان رخ داده است. این ظرف طلا در فقه اسلام و همچنین فلزطلا منع شرعی شده است و کل پایه و شروع افسانه با فقه و شریعت اسلامی سازگارا نمی تواند داشته باشد.

2- نوشیدن ظرف شیر و شادمانی جبرئیل از نوشیدن مورد حلال و مجاز در اسلام خود تضادی با آیات مائده(90- 91) با شان نزول دوران هجرت و مدنیه دارد.شراب بر اساس مائده(90- 91) در مدینه حرام و ممنوع شد. چه در سال 12 بعثت و زمان وقوع این افسانه و ابزار شادمانی جبرئیل از نوشیدن شیر،محمد هنوز در مکه بود و شراب به استناد آیات مکی مثل بقره(219)- نساء(43)- نحل(67) آزاد و حلال بوده است.

3- گریه موسی در آسمان ششم بخاطر اینکه از این به بعد پیروان این پیامبر جدید بیشتر از یهودیان به بهشت میروند خود با آیات عدیده ای از قرآن دال بر ظاله بودن قوم یهود و همچنین با توبه(28) که غیر مسلمانان و مشرکان از ورود به مسجد الحرام بعلت نجس بودن منع میگردند در تضاد قرار می گیرد. بر اساس توبه (28) و نجس بودن غیر مسلمانان و بالطبع یهودیان اصلا قوم یهود و هیچ غیر مسلمانی نمی تواند به بهشت راه پیدا نماید و اگر موسی اعلام میدارد که پیروانش از این به بعد کمتر از پیروان این پیامبر جدید به بهشت راه پیدا خواهند نمود خود با مفاد توبه(28) در تضاد است.چون بعد از توبه(28) اصلا دیگر امکان راهیابی هیچ غیر مسلمانی و بخصوص یهودی به بهشت امکانپذیر نخواهد بود.

4- تخفیف نماز بوسیله پیشنهاد موسی از پنجاه مرتبه و تقلیل به پنج نوبت در شبانه روز خود با نساء(82) و القمر(50) و انعام(59) در تضاد است.

نساء(82) آیا در قرآن از روی فکر نمی نگرید و اگر از جانب غیر خدا بود در لفظ و معنی آن بسیار اختلاف می یافتید.
القمر(50) و فرمان ما در همه عالم یکی است و هیج تبدیل پذیر نیست.
انعام(59) آنچه در خشکی و دریاست را همه خدا می داند.
بر اساس این آیات جای هیچگونه چانه زنی بین الله و محمد موجود نمی باشد.

عکس العمل قوم قریش به این سفر خیالی؟

وقتی قوم قریش این افسانه را شنیدند محمد را به تمسخر و استهزاء گرفتند و از او پرسیدند که یک کاروان تجاری یک ماه طول می کشد تا به سوریه برود و یک ماه هم طول می کشد تا برگردد. این رفت و آمد دو ماهه را چگونه به یک شب انجام دادید؟
و بگو که مشخصات مسجد القصی در اورشلیم چگونه است و دارای چه مشخصاتی است؟

وقتی محمد چالش و سوالات قوم قریش را از مشخصات ظاهری مسجد القصی شنید گفت:
"در پاسخ به اینکه مسجد القصی چند درب دارد؟ جواب داد: من درب ها را نشمرده بودم و سپس در حالی که مقابل قوم قریش ایستاده بود الله، اورشلیم را در جلوی چشم من برایم نمایش داد. همچنین اطلاعاتی در باره کاروانهای قوم قریش که در سفر اند"
منبع: ابن سعد. جلد اول. صفحه 248. برگفته از کتاب محمد . به قلم رابرت اسپنسر.

اما این شواهد ظاهری نتوانست قوم قریش را متقاعد نماید. حتی برخی از مسلمانان ایمانشان را رها کردند و مومن ترین و وفادارترین صحابه او یعنی ابوبکر صدیق را دچار چالش نمود و گفت:
"اگر او می گوید پس درست است و چه تعجبی در آن است؟ او به من از ارتباط با خدا از بهشت می گوید که آنرا در یکساعت از روز یا شب انجام داده و من او را باور دارم و این خارق العاده تر از آنچیزی است که شما فکر میکیند"
منبع: ابن اسحاق صفحه 183 همانجا.

بالاخره این بحث و سوال از رفتن به معراج آنقدر بالا گرفت که الله ابداع شده در ذهن و بینش خدابینی محمد در آیین سیاسی اسلام ناگزیر به ارائه و یا نزول آیه دیگری دال بر" سفر رویایی معراح" برای رفع رجوع و ماست مالی کل قضایا گشت.

الاسراء(60) و ما رویایی که بتو ارائه دادیم نبود جز برای آزمایش و امتحان مردم.
مفاد این آیه را شاید بشود تکمیل کننده الاسراء(1) دانست و یا شاید هم نسخ کننده همان آیه.علم فقه و علمای اسلام هنوز نتوانسته اند بین این دو آیه رابطه ای معقول پیدا نماید!

در الاسراء(1) اگر در ابتدای شروع آیه همین کلمه "رویا " در الاسراء(60) آمده بود. این همه قضایا را می شد بعنوان خواب و رویای بعد از صرف شام در خانه "ام هانی" از همان ابتدا پنداشت.

درادامه و تکمیل الاسرا(60) و" خواب و رویا " بودن کل قضایا و نبود واقعیتی از این سفر خیالی معراج، محدثان اسلامی.
حدیثی از عایشه " ام المومنون " احزاب(6) بدین مضمون نقل می نمایند که تایید کننده نهایی کل افسانه و رویا از این قضیه می باشد.

"عایشه توضیح میدهد: بدن پیامبر در همان جایی که بوده باقی مانده اما روحش به آسمان ها رفته است"
منبع: ابن اسحاق صفحه 183 همانجا.

حیث المجموع آنچه از این افسانه و اوهام نتیجه گرفته میگردد این است که زمانی که محمد فقط در خواب بوده است رویا و خیالی در عالم خواب بر او ایجاد میگردد و تمام این افسانه سرایی ها بوسیله راویان و محدثان اسلامی هم خود بر اساس رویا و اوهام در ذهن خیالپرداز آنان شکل گرفته است. وجود این افسانه و احادیث حول آن ،خود دلیل و ادله ای بر سست بودن کامل احکام فقهی مسلمانان است که تاکیدشان همواره فقط بر پایه احادیث است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر