۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

اسلام محصولی برگرفته از آسمان و یا زمین


اسلام محصولی برگرفته از آسمان و یا زمینی و افسانه پیشینیان،
کدامیک؟

قرآن محصول جامعه بدوی حجاز در قرن 6 میلادی است.
بادیه نشینان و تازیان بعلت تساهل و تسامح خود با سایر ادیان در امور مذهبی و اعتقادی یکدیگر هیچگاه دخالتی نمی نمودند. این خود بنوبه عامل حضور گستره دیگر اعتقادت رایح زمان در حجاز شده بود. یکی از اقلیتهای بزرگ ساکن در حجاز را قوم یهود تشکیل میداده است. این قوم با تکیه بر کتاب و اعتقاد خود در کنار تازیان و بادیه نشینان به گذران زندگی مشغول بودند. قوم یهود خود را مفتخر بداشتن کتاب الهی و ممتاز بودنشان بعلت داشتن خراورها خروار پیامبران عبری زبان معرفی می نمودند. آنان با سرافرازی ازداشتن قصص تورات و افسانه های پیشینان عبری زبان قوم یهود، حکایات و داستانهای آن را برای دیگر ساکنان و تازیان تعریف می نمودند.

قوم یهود همچنین بعلت بهره بردن از بینش اقتصادی خوب همیشه در صحنه تاریخ صاحب مکنت و ثروت بوده اند. این خصیصه قومی را هم یهودیان حجاز در صدر اسلام داشته اند. بدین جهت بعلت داشتن نفوذ اقتصادی در مکه و مدینه و ارتباط حسنه با بزرگان قوم قریش، محمد تلاش زیادی در جذب و ایجاد دوستی با آنان نمود. این تلاش بر دوستی در دوران 13 ساله مکه بازدهی مثبتی ببار نیاورد و لاجرم در دوران 10 ساله مدینه و هجرت به شیوه آیات قتال و جهاد موضوع قوم یهود را با نسل کشی و مصادره اموال آنان خاتمه داد.
قوم یهود بعلت تبلیغ مفاد تورات از موارد عقیدتی و برتر شمردن خود بر اعراب باعث آشنایی کامل تازیان با نکات دینی خود در یهودیت شده بودند. بعدها در آیین سیاسی اسلام می بینم که تقریبا کلیه احکام مهمی مثل: ازدواج و طلاق - حدود تعیین محارم - ارث - حیض - تعدد زوجات - حد زنا - سرقت و قصاص - دیه - وحدت خدا - سن بلوغ - نماز - روزه - غسل - دفن میت و غیره.... از قوانین تورات گرفته شده است.

محمد با تلاش بر اتصال خود بر پیامبران پیشین و قوم یهود خواستار متقاعد نمودن این قوم بر تبعیت از خود بود. نمونه ای از این تلاش در قرآن بدین شرح است:

نمل(76) قرآن حکم واقعی تورات را بیان میکند و این قرآن اکثر احکامی که بنی اسرائیل در آن اختلاف می کنند را کاملا بیان خواهد نمود.
این آیه برای متقاعد نمودن یهودیان است. محمد در قرآن خود مدعی ایجاد وحدت در اختلاف بین احکام یهود را دارد. او در تمامی 13 سال حضورش در مکه و فریضه نماز حتی قبله قوم یهود را برسمیت شناخته بود. مسلمانان تمام دوران حضورشان در مکه را به تبعیت از یهودیان بطرف بیت المقدس نماز خواندند.
محمد ضمن تایید تمام اسامی پیامبران قوم بنی اسرائیل در آیاتی خود را متصل بر پیامبران اوللعزم بر می شمارد. در آیات عدیده ای از قرآن تلاش بر انتساب خود بر ادامه راه پیامبران بنی اسرائیل نمود:

نمل(76) قرآن حکم واقعی تورات را بیان می کند.
بقره(97) تا تصدیق سایر کتاب آسمانی کند.
احزاب(7) و هم از تو و پیش از تو از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی ابن مریم از همه پیمان محکم گرفتیم.
در هر سه آیات فوق شاهد تلاش محمد هستیم تا قوم یهود را متقاعد بررسالت خود نماید.

علاوه برموارد احکام و دستورات تورات که در فوق اشاره گردید. محمد بالغ بر 1700 آیات از افسانه های تورات که بنوبه خود برگرفته از افسانه های پیشینیان بوده (همانند داستانهای حمورابی) و یا قصص قرآن که برای تازیان و مخاطبین مکه ناآشنا نبودند، را در تلاش بر انتساب خود بر قوم یهود را در قرآن مجددا بازگویی نمود. تازیان بخوبی با مفاد این قصص آشنا بودند. قوم یهود همواره با تکرار این افسانه ها خود را قوم برتر و آسمانی قلمداد می نمود. دیری نپائید که قوم یهود و تازیان شنونده این قصص از زبان محمد بر او اعتراض نمودند که آنچه تو برای ما تعریف می نمایی و ادعای وحی بودن آن را بوسیله جبرئیل خیالی ات داری، اکثریت ما از مفاد این قصص و افسانه ها مطلع و آگاهیم. اینکه دیگر وحی آسمانی شناخته نمی گردد؟

آنان با درک این نکته که این داستانها و افسانه ها را بارها و بارها از یهودیان شنیده اند ، نمی توانستند قبول نمایند که محمد عرب زبانی که تا دیروز در بین آنها و از قوم عرب بود امروزه به استناد تکرار بعضی از اطلاعات دینی قوم یهود ادعای پیامبری و اتصال بر پیامبران عبری زبان نماید. مخاطبین تازی و یهود مطلع از این قصص این موارد را فقط مبتنی بر تکرار افسانه های پیشینیان قلمداد می نمودند. قرآن خود اشاراتی بدین موضوع دارد:

مومنون(83) – فرقان(4 تا 6) انعام(25) – احقاف(11) – الشعراء(196) لقمان(6) انفال(31).

مومنون(83) از این وعده های بسیار به ما و پیش از این به پدران ما داده شد ولی اینها افسانه های پیشینیاست.
انعام(25) که چون نزد تو آیند در مقام مجادله بر آمده و گویند این آیات چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست.

شان نزول در لقمان(6) بر اطلاع از مفاد تورات نمی باشد بلکه داستانسرایی نضربن حارث که پسرخاله محمد است را در تعربف و تمجید از شوکت و جلال پادشاهان ساسانی بوده است که هر جا محمد شروع به تلاوت آیاتی از قرآن می نمود سریعا نضر در توصیف دربار پادشاهان ساسانی شروع به داستانسرایی می نمود و جمعیت اطراف محمد را بدور خود می کشاند. نضرابن حارث بعدها در جنگ بدر اسیر و به جرم این داستانسرایی هایش درمکه گردن زده شد. مسئله ای که هنوز مسلمانان از جواب دادن به آن طفره میروند و در صدد انکار و کمرنگ نمودن آن بر می آیند زیرا این جرم شعر خوانی به هیچ وجه با کیفر گردن زدن یک اسیر دست و پا بسته تناسب نداشته است.

حال باید دید که الله ابداعی ذهن محمد در بینش خود خدابینی او در آیین سیاسی اسلام چه جوابی بر این مدعیان تکرار و افسانه پیشینیان دارد؟ برای این منظور سوره قلم (11 تا 15) در این باب را بررسی می نماییم:

قلم(11) و دایم عیب جویی و سخن چینی می کنند.
قلم(12) و به ظلم و بدکاری می کوشند.
قلم(13) با این همه عیب باز متکبرند و خشن با آنکه حرامزاده و بی اصل و نسبند.
قلم(15) آیات ما را گویند این سخنان افسانه پیشینیان است.

همانطور که شاهد هستید. الله توضیح قانع کننده ای برمنتقدین محمد ندارد و طبق معمول شروع به توهین و اهانت می نماید. اعراب و قوم یهود ساکن در مکه نمی توانستند این قصص تکراری را دال بر وحی منزه آسمانی بپذیرند. آنان معتقد بودند که این افسانه ها را مطلع هستند. تقاضای مسائلی جدید را می نمودند که مطلع نباشند و برایشان جدید باشد. تمام مفاد قصص تورات را از پدران و سایر ساکنان شهر و دیار خود شنیده بودند. نیک که بنگری حرف حساب میزدند. اگر او پیامبری جدید بر قوم خود است؟ پس چرا تمامی موارد احکام و دستورات قوم یهود و مفاد افسانه های دینی و تاریخی آنان را تکرار می نماید؟ چرا احکام اجرایی و قضایی قوم یهود را بنام اسلام مصاده می نماید؟ چرا قوانین و احکام جدیدی ارائه نمی دهد و فقط به تکرار افسانه های پیشینینان بسنده می نماید؟

آیا بنظر شما این درخواست و تقاضای شهروندان مکه غیر منطقی بوده است؟ آیا خالق کهکشانهای 200 میلیاردی موازی با یکدیگر باید در جواب به درخواست منطقی مردمان استناد به فحش و توهین در سوره قلم نماید که همه شما متکبر و حرامزاده اید؟
مگر قرآن خود در توصیف مفاد بدین گونه نمی گوید:

اعراف(52) کتابی فرستادیم که در آن همه چیز را بر اساس علم و دانش تفصیل دادیم.
آیا این نحوه پاسخ دهی و اهانت بر اصل و نسب خانوادگی و حرامزادگی سوال کنندگان را میشود همان علم و دانش تفصیل داده شده در قرآن بپنداریم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر