مشارکت الله در راهزنی بدر
بخش نخست
هنوز شش هفته از اولین راهزنی بسیار مشهور و ناشیانه تاریخ صدر اسلام در" سریه نخله " که در ماههای حرام بر خلاف تعهدات اعراب نسبت به یکدیگربود، نگذشته است که به محمد این خبر را دادند، کاروانی تجاری با ثروتی بیکران از مردم مکه ازجانب سوریه بسوی مکه در حرکت است. محوله این کاروان بزرگ را یکهزار شتر به ارزش 50 هزار دینار حمل می نمایند.رهبری این کاروان را شخص ابوسفیان بعهده داشت.
فقر و بیکاری مهاجرین توام با گرسنگی و بی پولی انصار در مدینه غوغا می کرد و این انگیزه را در عالم رویا در محمد تقویت می نمود که با این 50 هزار دینار رویایی می تواند به امورات اقتصادی و نظامی شمشیرزنان گرسنه خود بپردازد.
آنان با تصاحب این کاروان هم می توانستند از فقر رهایی یابند و هم در دل قریش و مکیان وحشت نظامی ایجاد نمایند.
بالاخره موقع موعود فرا رسید و در شب 17 رمضان سال دوم هجری در وادی "بدر" در حوالی جنوب مدینه با یکدیگر روبرو شدند. مسلمانان در موقعیت بهتری در پهنه دشت بودند و دسترسی بیشتری بر چاههای آب داشتند و مابقی چاههای آب را هم یا تخریب نمودند و یا حیوانات مردار بداخل چاه انداختند تا مکیان از دسترسی به آب در مضیقه باشند.
کاروان و ارتش قریش در زمین سست و شنی ساحل قرار داشت. همین عامل بزرگی برای شکست آنان شد بخصوص در زمان شروع نزاع طوفان شن بطرف آنان وزیدن نمود و عامل کمبود دید و ضعف بینایی از موقعیت طرف مقابل و ارتش مسلمانان گردید.
مسلمانان 70 نفر از مکیان را کشتند و 70 نفر را هم اسیر نمودند و ثروت 50 هزاردیناری کاروان را هم تصاحب و مصادره نمودند. از اخذ پول دریافتی بابت پس دادن اسراء هم پول هنگفتی نصیبشان گشت.
الله ابداعی ذهن محمد در بینش خودخدابینی آیین سیاسی اسلام با مشارکت گسترده خود و تایید الهی از این سرقت در سوره انفال در باب تقسیم غنائم و وضعیت روحی و جنگی جهادگران صدر اسلام از 78 آیات خود فقط بالغ بر 42 آیات را بر این راهزنی و دزدی اختصاص داده است به انضمام آیاتی از سوره های دیگر قرآن.
انفال(6 - 7- 9 تا 20- 38 تا 50- 57 تا 71). همچنین آل عمران(123 تا 125) نساء(97) محمد( 20).
آیاتی مثل: انفال(12) درخواست خشونت شدید الله بر مسلمانان راهزن است. آیاتی که مجوز خشن ترین اعمال غیر انسانی را میدهد. حضور گسترده اینچنین آیاتی و مارک الهی خوردن آن در قرآن یکی از اصلی ترین عامل بی رحمی مسلمانان در کشتن دگراندیشان همواره در تاریخ 1400 ساله اسلامی بوده است.
انفال(12) همانا من ترس در دل کافران می افکنم تا گردانهایشان را بزنید و همه انگشتشان را قطع نماید.
علت اختصاص این انبوه آیات در سوره انفال بر غنائم بدین علت بود که بعد از مدتها تنگدستی و فقر هم اکنون آبی درست حسابی در شکم گرسنه مسلمانان چرخیده بود. تا قبل از ارائه آیین اسلام تازیان فقط در جنگهای قبائلی با یکدیگر حضور داشتند و غنائم آنچنانی به مبلغ 50 هزاردینار بهمراه 1000 شتر نصیبشان نمی شد.
حال با گرویدن به آیین سیاسی اسلام می دیدند که لقمه های بسیار بزرگ و چربتری از غنیمت گیری های قبلی به آنان تعلق می گیرد. مضافا از برادر کشی و غنائم جزیی نزاعهای پیش از اسلام هم چیزی بجز کینه توزی قبائل نسبت به یکدیگر ایجاد نمی شد. اما امروزه آنان قادرند به کاروانی بسیار بزرگ گروهی حمله و ضمن ایجاد اتحاد و دوستی با سایر قبائل مشترکاُ با برادران خود به اموال بسیار بیشتری دسترسی داشته باشند.
ضمن اینکه الله در قولهای جنت وآیات بهشت خود از بابت این راهزنی و دزدی گوشت مرغان و پرندگان و شراب و زنان همیشه باکره را در زیر سایه درختان که نهرها جاری است را به آنها میدهد. این محموله و بسته پیشنهادی الله بر تازیان که هم غارت و دزدی این دنیا و هم عشق و سور و سات خیالی آن دنیا را تامین می نمود در غالب" آیات الهی جهاد" موتور اصلی حرکت و انرژی در شمشیرزنان اوس و خزرج و گرسنگان مهاجر بود.
الواقعه(21) وعده گوشت مرغان.
صافات(46) شرابی سپید و روشن.
الواقعه(36) همیشه آن زنان را باکره گردانیم.
آل عمران(15) باغهای بهشتی که بر زیر درختان آن نهرها جاری است.
هدف عمده حضور تازیان در این راهزنی بزرگ فقط کسب غنائم بود ولی بزودی بر سر تقسیم غنائم به اختلاف افتادند. یکی از عمده اختلافات رزمندگان مسلمان بعد از راهزنی بدر به این خاطر بود که عده ای مسئولیت حفاظت از جان محمد را بر عهده داشتند و نتوانستند در کشتار و کسب غنائم حضور پیدا نمایند ولی خواهان دریافت سهم مساوی غنائم با آنانی که در میدان نبرد با مکیان شمشیر زده بودند را داشتند.
بهرصورت الله ابداعی و همیشه حاضر در ذهن و ضمیر محمد با مشارکت فعال و ارائه انفال(1- 41) و مطرح نمودن سهم خمس برای رسول به این غائله فیصله بخشید.
یک پنجم مال دزدی و راهزنی به الله و رسول راهزن اختصاص دارد.
انفال(41) که هر چه به شما غنیمت و فایده رسد خمس آن خاص خدا و رسول او.
بهرصورت آنچه از راهزنی وغزه بدر میشود فهمید این است که محمد بعد از 13 سال تبلیغ و ارشاد به لحاظ تهدید جانی مجبور به فرار و یا بقول مسلمانان هجرت به مدینه شد. یاران همراه او فقط یکصد و اندی از فقیر فقرای مکه بیشتر نبودند. نومسلمانان در مکه مورد اذیت و آزار و استهزاء مکیان قرار می گرفتند. تاریخ 13 ساله بعثت در مکه وقوع قتل و کشتاری را از جانب مکیان بر مسلمانان گزارش نداده است. ولی همان تاریخ گزارش از ریختن خون نامسلمانی بوسیله مسلمانی در مکه داده است. در واقع هم در مکه و هم در مدینه اولین خونی که در تاریخ صدر اسلام ریخته شد بوسیله مسلمانان بود نه بوسیله مردم مکه و یا کافران و مشرکان:
اولین خون ریخته شده در مکه بدست سعد ابن وقاص به هنگان خواندن نماز و مورد تمسخر قرار گرفتن بوسیله یکی از اهالی مکه صورت گرفت:
"سعد با استخوان شتر به او حمله نمود و او را زخمی نمود. این اولین خونی بود که برای اسلام ریخته شد"
منبع:ابن اسحاق. صفحه 110. برگرفته از کتاب محمد. رابرت اسپنسر. صفحه 89.
اولین خون ریخته شده درمدینه در سال دوم هجرت در دوران 10 ساله مدینه بدست عبدالله بن جحش در سریه نخله و شش هفته قبل از دزدی و راهزنی بدر صورت پذیرفت:
"آنها تصمیم گرفتند که تا آنجا که می توانند از ایشان بکشند و هر آنچه دارند را از آنها بگیرند"
منبع: ابن اسحاق. صفحات 287- 288. همانجا.
بدرستی تاریخ تمام وقایع صدر اسلام را ثبت نموده است. اکثر مورخین و سیره نویسان اسلامی بعلت اسلام دوستی و اشتیاق بردن ثواب به تمامی جزیئات در صدر اسلام به نحو احس پرداخته اند.
آنچه که ما از فرهنگ تازیان قبل از اسلام میدانیم این است که قوم عرب به درازای هزاران سال به آیین پدران خود پایبند بودند. آنان جنگ و نزاع دینی و اعتقادی با هیچکس نداشتند و تاریخ قبل از اسلام تازیان وقوع یک فقره جنگ بخاطر اعتقادات دینی را گزارش نداده است.تا اینکه سر و کله محمد و آیین سیاسی اسلام او پیدا شد. او مکیان و قوم خود را از آیین هزاران ساله اجدای خودشان منع می نمود. بر بتان که شفیع و واسط بین تازیان با الله بود اهانت می نمود. این مخالف اعتقادات قوم قریش و بزرگان مکه و تازیان بود. این عمل تازیان را عصبانی و ناراحت می نمود. مسلماُ استهزاء و تمسخر بر نومسلمانان بود و اذیت و آزار هم بود ولی تعرضی که باعث قتل و خون ریزی از نومسلمانان بگردد در مکه بوجود نیامد. نقشه قتل محمد هم فقط یک توطئه اجرا نشده بود. هنوز خونی بوسیله مکیان برعلیه محمد ریخته نشده بود.
حال بعد از فرار و یا هجرت محمد به حدود 400 کیلومتری شمال مکه در شهر مدینه، او برای خود جماعتی مسلمان به گرد خود داشت که میتوانستند به فرائض دینی خود بپردازند.
سوال این است که چرا باید درصدد تلافی جویی بر مکیان باشد و راه بازرگانی آنها را مسدود نماید؟ مگر ارشاد و تبلیغ آیات مکی توام با اندرز و بشارت نبوده است؟
شوری(7) تا مردم شهر مکه و هرکه اطراف اوست را از خدا بترسانی.
نحل(125) ای رسول ما خلق را به حکمت و برهان و موعظه نیکو براه خدا دعوت کن که وظیفه تو بیش از این نیست.
هود(12) که وظیفه تو تنها نصیحت و اندرز خلق است.
حال در مدینه محمد این فرصت را داشت این اندرز و بشارت تئوری و شفاهی را در آیات مکی به عین و عمل بر مسلمانان گرد خود نشان بدهد. او میتوانست با فراهم آوردن اسلام الرحمانی آیات مکی در مدینه بالاترین پیام صلح و دوستی را بر رخ مردم مکه بکشد و مکیان را بدین طریق جذب خود نماید.
چرا در مدینه با برهان و موعظه نیکو در نحل (125) و نصیحت و اندرز خلق در هود(12) وارد کارزار ارشاد خلق نشد؟
او راه دیگری را در پیش رو داشت و آن ارائه آیات مدنی و جنگ و نزاع بود. آیاتی که تشویق بر راهزنی و قتال داشتند با مفاد قبلی که مردم شهر مکه را از خدا بترسانی در شوری(7)تفاوتی بارز داشتند. شاید در مدینه لازم بود که مفاد شوری(7) بدین طریق تصحیح بگردد:
"تا اموال مردم شهر مکه و هر که اطراف اوست را غارت کنید"
شاید اگر در مدینه هم به سبک آیات مکی از صلح و دوستی و معاد و بهشت و جهنم خبر میداد. این آوازه صلح جویی بر مردم
مکه بهتر تاثیر می نمود. بین او و مکیان هر چه بود سپری شده بود. فاصله ای 400 کیلومتری بین آنان ایجاد شده بود. مکیان که دیگر در شهر مدینه مزاحم عبادات و تمسخر نو مسلمانان نبودند.ضرورت ایجاد جنگ و ارائه آیات قتال و جهاد و غنائم و دزدی و راهزنی بجز انگیزه دنیوی و زمینی و عوارض انسانی ناشی از طبیعت تند خوی کویری، چیزی دیگری نمی تواند داشته باشد.
بو و حس انتقام شخصی شدیدآُ از آیات الهی جهاد در مدینه می آید.
محمد خوب از روحیه تند طبعی بادیه نشینان مطلع بود. آنان سالی 8 ما یکدیگر را برای قرنهای متمادی غارت نموده بودند. روحیه غارتگری در خون و ژنتیک آنان بود.
الکتامی شاعر قبیله تقلیب روحیه بادیه نشینان تازی را بدین صورت تشریح می نماید:
"هرگاه رهگذری با مقداری بوته و خاشاک از نزدیک چادری عبور میگرد، افراد ساکن چادر مذکور به او حمله و دارای اش را غارت و چند عدد خرمایی را که ممکن بود با خود داشته باشد به زور از وی می گرفتند"
بازشناسی قرآن. دکتر انصاری. صفحه 121.
آیا واقعاُ محمد در مدینه مستقل از مکیان نمی توانست به ارشاد و تبلیغ آیین خود به سبک دوران بعثت در مکه بپردازد؟ آنچه محمد را مجبور به راهزنی و دزدی نمود شکم خالی و فقر نومسلمان بوده است. این فقط عامل اقتصادی و علت زمینی داشت. انتساب به این دلیل و علت به الله ابداعی ذهن محمد نشات گرفته از اندیشه خود خدابینی اوست. محمد با انتساب خود به الله در صدد توجیه شرعی و متفاعد نمودن بادیه نشینان بود.
چگونه امکان دارد که عده ای تجار و بازرگان که از زحمت مسافرت 2 ماهه رفت و برگشت خود به سوریه در صدد امرار معاش از طریق عرف معمولی و قانونی اند بوسیله شخصی که ادعای پیامبری می نماید مورد تاخت و تاز و کشتار و دزدی قرار بگیرند؟
آنان فقط تاجر و بازرگان بودند که با مسافرت خود کسب و معاش می نمودند. پول و اموال آنان از طریق زحمت و رنج کاسبی و سفر چند ماهه بدست آمده بود. حال کسی بطریق راهزنی بر اموال این بیگناهان دسترسی پیدا نموده و 70 نفر از آنان را کشته و 70 نفر دیگرشان را اسیر و در برابر آزادی تقاضای پول می نماید. اموال 50 هزار دیناری و هزار شتر کاروان آنان را غصب نموده است.پول و مال آنان را حرام اعلام نماید ولی پول دزدی و راهزنی خود را حلال و تقاضای یک پنجم غنائم را هم برای خودش را دارد. این مغایر با عقل آدمی نمی باشد؟
چرا باید بر اساس مفاد انفال(12) آنها گردن زده شوند و یا همه انگشتشان قطع بگردد؟ مگرجرم و گناه آنان بجز بازرگانی چیز دیگری بوده است؟
آیا این راه و رسم پیامبری و رسالت است؟ آیا رسول خدا باید دزدی و غافله زنی بنماید؟ آیا ریختن خون 70 نفر تاجر و بازرگان و متلاشی نمودن کانون خانوادگی آنان و دزدی اموال شان مغایر با اخلاق و شعور آدمی نمی باشد؟
براستی این 47 آیات فوق از سوره های انفال - آل عمران - نساء - محمد - بجز ترویج دزدی و آدمکشی و ارعاب چه چیز دیگری برای من مسلمان می تواند داشته باشد؟
بار معنایی و اخلاقی این آیات الهی بجز راهزنی و قتل بیگناهی که قصد تهیه نان و آبی و معاشی برای خانواده اش داشت، چه می تواند باشد؟ من مسلمان چگونه شخصی را که برای رسیدن به هدف سیاسی خود ازهر وسیله ای حتی دزدی و قتل بهره جویی می نماید را بعنوان پیامبر خدا بپذیرم؟
اصلا در تاریخ تمامی پیامبران ادعایی در عالم و گیتی آیا شما فقط یک نفر مدعی پیامبری را سراغ دارید که از راه دزدی و راهزنی و قتل و کشتار و تجاوز بر زنان شوهر دار بر مسند پیامبری خویشتن باشد؟
بقول زنده یاد دشتی:
"آیا بزور شمشیر مردم را به قبول عقیده و دینی مجبور کردن کاری پسندیده و با مبادی فاضله عدل و انسانیت سازگار است؟
علی دشتی. 23 سال. صفحه
بخش نخست
هنوز شش هفته از اولین راهزنی بسیار مشهور و ناشیانه تاریخ صدر اسلام در" سریه نخله " که در ماههای حرام بر خلاف تعهدات اعراب نسبت به یکدیگربود، نگذشته است که به محمد این خبر را دادند، کاروانی تجاری با ثروتی بیکران از مردم مکه ازجانب سوریه بسوی مکه در حرکت است. محوله این کاروان بزرگ را یکهزار شتر به ارزش 50 هزار دینار حمل می نمایند.رهبری این کاروان را شخص ابوسفیان بعهده داشت.
فقر و بیکاری مهاجرین توام با گرسنگی و بی پولی انصار در مدینه غوغا می کرد و این انگیزه را در عالم رویا در محمد تقویت می نمود که با این 50 هزار دینار رویایی می تواند به امورات اقتصادی و نظامی شمشیرزنان گرسنه خود بپردازد.
آنان با تصاحب این کاروان هم می توانستند از فقر رهایی یابند و هم در دل قریش و مکیان وحشت نظامی ایجاد نمایند.
بالاخره موقع موعود فرا رسید و در شب 17 رمضان سال دوم هجری در وادی "بدر" در حوالی جنوب مدینه با یکدیگر روبرو شدند. مسلمانان در موقعیت بهتری در پهنه دشت بودند و دسترسی بیشتری بر چاههای آب داشتند و مابقی چاههای آب را هم یا تخریب نمودند و یا حیوانات مردار بداخل چاه انداختند تا مکیان از دسترسی به آب در مضیقه باشند.
کاروان و ارتش قریش در زمین سست و شنی ساحل قرار داشت. همین عامل بزرگی برای شکست آنان شد بخصوص در زمان شروع نزاع طوفان شن بطرف آنان وزیدن نمود و عامل کمبود دید و ضعف بینایی از موقعیت طرف مقابل و ارتش مسلمانان گردید.
مسلمانان 70 نفر از مکیان را کشتند و 70 نفر را هم اسیر نمودند و ثروت 50 هزاردیناری کاروان را هم تصاحب و مصادره نمودند. از اخذ پول دریافتی بابت پس دادن اسراء هم پول هنگفتی نصیبشان گشت.
الله ابداعی ذهن محمد در بینش خودخدابینی آیین سیاسی اسلام با مشارکت گسترده خود و تایید الهی از این سرقت در سوره انفال در باب تقسیم غنائم و وضعیت روحی و جنگی جهادگران صدر اسلام از 78 آیات خود فقط بالغ بر 42 آیات را بر این راهزنی و دزدی اختصاص داده است به انضمام آیاتی از سوره های دیگر قرآن.
انفال(6 - 7- 9 تا 20- 38 تا 50- 57 تا 71). همچنین آل عمران(123 تا 125) نساء(97) محمد( 20).
آیاتی مثل: انفال(12) درخواست خشونت شدید الله بر مسلمانان راهزن است. آیاتی که مجوز خشن ترین اعمال غیر انسانی را میدهد. حضور گسترده اینچنین آیاتی و مارک الهی خوردن آن در قرآن یکی از اصلی ترین عامل بی رحمی مسلمانان در کشتن دگراندیشان همواره در تاریخ 1400 ساله اسلامی بوده است.
انفال(12) همانا من ترس در دل کافران می افکنم تا گردانهایشان را بزنید و همه انگشتشان را قطع نماید.
علت اختصاص این انبوه آیات در سوره انفال بر غنائم بدین علت بود که بعد از مدتها تنگدستی و فقر هم اکنون آبی درست حسابی در شکم گرسنه مسلمانان چرخیده بود. تا قبل از ارائه آیین اسلام تازیان فقط در جنگهای قبائلی با یکدیگر حضور داشتند و غنائم آنچنانی به مبلغ 50 هزاردینار بهمراه 1000 شتر نصیبشان نمی شد.
حال با گرویدن به آیین سیاسی اسلام می دیدند که لقمه های بسیار بزرگ و چربتری از غنیمت گیری های قبلی به آنان تعلق می گیرد. مضافا از برادر کشی و غنائم جزیی نزاعهای پیش از اسلام هم چیزی بجز کینه توزی قبائل نسبت به یکدیگر ایجاد نمی شد. اما امروزه آنان قادرند به کاروانی بسیار بزرگ گروهی حمله و ضمن ایجاد اتحاد و دوستی با سایر قبائل مشترکاُ با برادران خود به اموال بسیار بیشتری دسترسی داشته باشند.
ضمن اینکه الله در قولهای جنت وآیات بهشت خود از بابت این راهزنی و دزدی گوشت مرغان و پرندگان و شراب و زنان همیشه باکره را در زیر سایه درختان که نهرها جاری است را به آنها میدهد. این محموله و بسته پیشنهادی الله بر تازیان که هم غارت و دزدی این دنیا و هم عشق و سور و سات خیالی آن دنیا را تامین می نمود در غالب" آیات الهی جهاد" موتور اصلی حرکت و انرژی در شمشیرزنان اوس و خزرج و گرسنگان مهاجر بود.
الواقعه(21) وعده گوشت مرغان.
صافات(46) شرابی سپید و روشن.
الواقعه(36) همیشه آن زنان را باکره گردانیم.
آل عمران(15) باغهای بهشتی که بر زیر درختان آن نهرها جاری است.
هدف عمده حضور تازیان در این راهزنی بزرگ فقط کسب غنائم بود ولی بزودی بر سر تقسیم غنائم به اختلاف افتادند. یکی از عمده اختلافات رزمندگان مسلمان بعد از راهزنی بدر به این خاطر بود که عده ای مسئولیت حفاظت از جان محمد را بر عهده داشتند و نتوانستند در کشتار و کسب غنائم حضور پیدا نمایند ولی خواهان دریافت سهم مساوی غنائم با آنانی که در میدان نبرد با مکیان شمشیر زده بودند را داشتند.
بهرصورت الله ابداعی و همیشه حاضر در ذهن و ضمیر محمد با مشارکت فعال و ارائه انفال(1- 41) و مطرح نمودن سهم خمس برای رسول به این غائله فیصله بخشید.
یک پنجم مال دزدی و راهزنی به الله و رسول راهزن اختصاص دارد.
انفال(41) که هر چه به شما غنیمت و فایده رسد خمس آن خاص خدا و رسول او.
بهرصورت آنچه از راهزنی وغزه بدر میشود فهمید این است که محمد بعد از 13 سال تبلیغ و ارشاد به لحاظ تهدید جانی مجبور به فرار و یا بقول مسلمانان هجرت به مدینه شد. یاران همراه او فقط یکصد و اندی از فقیر فقرای مکه بیشتر نبودند. نومسلمانان در مکه مورد اذیت و آزار و استهزاء مکیان قرار می گرفتند. تاریخ 13 ساله بعثت در مکه وقوع قتل و کشتاری را از جانب مکیان بر مسلمانان گزارش نداده است. ولی همان تاریخ گزارش از ریختن خون نامسلمانی بوسیله مسلمانی در مکه داده است. در واقع هم در مکه و هم در مدینه اولین خونی که در تاریخ صدر اسلام ریخته شد بوسیله مسلمانان بود نه بوسیله مردم مکه و یا کافران و مشرکان:
اولین خون ریخته شده در مکه بدست سعد ابن وقاص به هنگان خواندن نماز و مورد تمسخر قرار گرفتن بوسیله یکی از اهالی مکه صورت گرفت:
"سعد با استخوان شتر به او حمله نمود و او را زخمی نمود. این اولین خونی بود که برای اسلام ریخته شد"
منبع:ابن اسحاق. صفحه 110. برگرفته از کتاب محمد. رابرت اسپنسر. صفحه 89.
اولین خون ریخته شده درمدینه در سال دوم هجرت در دوران 10 ساله مدینه بدست عبدالله بن جحش در سریه نخله و شش هفته قبل از دزدی و راهزنی بدر صورت پذیرفت:
"آنها تصمیم گرفتند که تا آنجا که می توانند از ایشان بکشند و هر آنچه دارند را از آنها بگیرند"
منبع: ابن اسحاق. صفحات 287- 288. همانجا.
بدرستی تاریخ تمام وقایع صدر اسلام را ثبت نموده است. اکثر مورخین و سیره نویسان اسلامی بعلت اسلام دوستی و اشتیاق بردن ثواب به تمامی جزیئات در صدر اسلام به نحو احس پرداخته اند.
آنچه که ما از فرهنگ تازیان قبل از اسلام میدانیم این است که قوم عرب به درازای هزاران سال به آیین پدران خود پایبند بودند. آنان جنگ و نزاع دینی و اعتقادی با هیچکس نداشتند و تاریخ قبل از اسلام تازیان وقوع یک فقره جنگ بخاطر اعتقادات دینی را گزارش نداده است.تا اینکه سر و کله محمد و آیین سیاسی اسلام او پیدا شد. او مکیان و قوم خود را از آیین هزاران ساله اجدای خودشان منع می نمود. بر بتان که شفیع و واسط بین تازیان با الله بود اهانت می نمود. این مخالف اعتقادات قوم قریش و بزرگان مکه و تازیان بود. این عمل تازیان را عصبانی و ناراحت می نمود. مسلماُ استهزاء و تمسخر بر نومسلمانان بود و اذیت و آزار هم بود ولی تعرضی که باعث قتل و خون ریزی از نومسلمانان بگردد در مکه بوجود نیامد. نقشه قتل محمد هم فقط یک توطئه اجرا نشده بود. هنوز خونی بوسیله مکیان برعلیه محمد ریخته نشده بود.
حال بعد از فرار و یا هجرت محمد به حدود 400 کیلومتری شمال مکه در شهر مدینه، او برای خود جماعتی مسلمان به گرد خود داشت که میتوانستند به فرائض دینی خود بپردازند.
سوال این است که چرا باید درصدد تلافی جویی بر مکیان باشد و راه بازرگانی آنها را مسدود نماید؟ مگر ارشاد و تبلیغ آیات مکی توام با اندرز و بشارت نبوده است؟
شوری(7) تا مردم شهر مکه و هرکه اطراف اوست را از خدا بترسانی.
نحل(125) ای رسول ما خلق را به حکمت و برهان و موعظه نیکو براه خدا دعوت کن که وظیفه تو بیش از این نیست.
هود(12) که وظیفه تو تنها نصیحت و اندرز خلق است.
حال در مدینه محمد این فرصت را داشت این اندرز و بشارت تئوری و شفاهی را در آیات مکی به عین و عمل بر مسلمانان گرد خود نشان بدهد. او میتوانست با فراهم آوردن اسلام الرحمانی آیات مکی در مدینه بالاترین پیام صلح و دوستی را بر رخ مردم مکه بکشد و مکیان را بدین طریق جذب خود نماید.
چرا در مدینه با برهان و موعظه نیکو در نحل (125) و نصیحت و اندرز خلق در هود(12) وارد کارزار ارشاد خلق نشد؟
او راه دیگری را در پیش رو داشت و آن ارائه آیات مدنی و جنگ و نزاع بود. آیاتی که تشویق بر راهزنی و قتال داشتند با مفاد قبلی که مردم شهر مکه را از خدا بترسانی در شوری(7)تفاوتی بارز داشتند. شاید در مدینه لازم بود که مفاد شوری(7) بدین طریق تصحیح بگردد:
"تا اموال مردم شهر مکه و هر که اطراف اوست را غارت کنید"
شاید اگر در مدینه هم به سبک آیات مکی از صلح و دوستی و معاد و بهشت و جهنم خبر میداد. این آوازه صلح جویی بر مردم
مکه بهتر تاثیر می نمود. بین او و مکیان هر چه بود سپری شده بود. فاصله ای 400 کیلومتری بین آنان ایجاد شده بود. مکیان که دیگر در شهر مدینه مزاحم عبادات و تمسخر نو مسلمانان نبودند.ضرورت ایجاد جنگ و ارائه آیات قتال و جهاد و غنائم و دزدی و راهزنی بجز انگیزه دنیوی و زمینی و عوارض انسانی ناشی از طبیعت تند خوی کویری، چیزی دیگری نمی تواند داشته باشد.
بو و حس انتقام شخصی شدیدآُ از آیات الهی جهاد در مدینه می آید.
محمد خوب از روحیه تند طبعی بادیه نشینان مطلع بود. آنان سالی 8 ما یکدیگر را برای قرنهای متمادی غارت نموده بودند. روحیه غارتگری در خون و ژنتیک آنان بود.
الکتامی شاعر قبیله تقلیب روحیه بادیه نشینان تازی را بدین صورت تشریح می نماید:
"هرگاه رهگذری با مقداری بوته و خاشاک از نزدیک چادری عبور میگرد، افراد ساکن چادر مذکور به او حمله و دارای اش را غارت و چند عدد خرمایی را که ممکن بود با خود داشته باشد به زور از وی می گرفتند"
بازشناسی قرآن. دکتر انصاری. صفحه 121.
آیا واقعاُ محمد در مدینه مستقل از مکیان نمی توانست به ارشاد و تبلیغ آیین خود به سبک دوران بعثت در مکه بپردازد؟ آنچه محمد را مجبور به راهزنی و دزدی نمود شکم خالی و فقر نومسلمان بوده است. این فقط عامل اقتصادی و علت زمینی داشت. انتساب به این دلیل و علت به الله ابداعی ذهن محمد نشات گرفته از اندیشه خود خدابینی اوست. محمد با انتساب خود به الله در صدد توجیه شرعی و متفاعد نمودن بادیه نشینان بود.
چگونه امکان دارد که عده ای تجار و بازرگان که از زحمت مسافرت 2 ماهه رفت و برگشت خود به سوریه در صدد امرار معاش از طریق عرف معمولی و قانونی اند بوسیله شخصی که ادعای پیامبری می نماید مورد تاخت و تاز و کشتار و دزدی قرار بگیرند؟
آنان فقط تاجر و بازرگان بودند که با مسافرت خود کسب و معاش می نمودند. پول و اموال آنان از طریق زحمت و رنج کاسبی و سفر چند ماهه بدست آمده بود. حال کسی بطریق راهزنی بر اموال این بیگناهان دسترسی پیدا نموده و 70 نفر از آنان را کشته و 70 نفر دیگرشان را اسیر و در برابر آزادی تقاضای پول می نماید. اموال 50 هزار دیناری و هزار شتر کاروان آنان را غصب نموده است.پول و مال آنان را حرام اعلام نماید ولی پول دزدی و راهزنی خود را حلال و تقاضای یک پنجم غنائم را هم برای خودش را دارد. این مغایر با عقل آدمی نمی باشد؟
چرا باید بر اساس مفاد انفال(12) آنها گردن زده شوند و یا همه انگشتشان قطع بگردد؟ مگرجرم و گناه آنان بجز بازرگانی چیز دیگری بوده است؟
آیا این راه و رسم پیامبری و رسالت است؟ آیا رسول خدا باید دزدی و غافله زنی بنماید؟ آیا ریختن خون 70 نفر تاجر و بازرگان و متلاشی نمودن کانون خانوادگی آنان و دزدی اموال شان مغایر با اخلاق و شعور آدمی نمی باشد؟
براستی این 47 آیات فوق از سوره های انفال - آل عمران - نساء - محمد - بجز ترویج دزدی و آدمکشی و ارعاب چه چیز دیگری برای من مسلمان می تواند داشته باشد؟
بار معنایی و اخلاقی این آیات الهی بجز راهزنی و قتل بیگناهی که قصد تهیه نان و آبی و معاشی برای خانواده اش داشت، چه می تواند باشد؟ من مسلمان چگونه شخصی را که برای رسیدن به هدف سیاسی خود ازهر وسیله ای حتی دزدی و قتل بهره جویی می نماید را بعنوان پیامبر خدا بپذیرم؟
اصلا در تاریخ تمامی پیامبران ادعایی در عالم و گیتی آیا شما فقط یک نفر مدعی پیامبری را سراغ دارید که از راه دزدی و راهزنی و قتل و کشتار و تجاوز بر زنان شوهر دار بر مسند پیامبری خویشتن باشد؟
بقول زنده یاد دشتی:
"آیا بزور شمشیر مردم را به قبول عقیده و دینی مجبور کردن کاری پسندیده و با مبادی فاضله عدل و انسانیت سازگار است؟
علی دشتی. 23 سال. صفحه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر