۱۳۹۴ اردیبهشت ۷, دوشنبه

جنایات مقدس

از دل این قبیل آیات از قرآن است که این قبیل جنایات مقدس بیرون می آید:
مائده(33) قطع اعضای بدن در خلاف جهت یکدیگر.
مائده(38) قطع دست زن و مرد.
محمد(4) گردن زدن و تلف شدن از خونریزی.
انفال(12) قطع انگشتان.
احزاب(26) گردن زدن گروهی ( برای نمونه گردن زدن گروهی مردان قبیله بنی قریظه در صدر اسلام بدستور پیامبر اسلام در ۱۴۰۰ سال پیش و گردن زدن های دگراندیشان توسط گروه اسلامگرای داعش و حتی گردن زدن های رسمی و دولتی در عربستان سعودی در عصر حاضر به تبعیت از آیات قرآنی و سنت پیامبر اسلام).
نساء(24) اخذ و تجاوز به زنان شوهردار در جنگ.
مومنون(6)استفاده جنسی بی حد و مرز ازکنیزان.
انفال(65) کشتن اسیر.

بنابراین رجوع و رفرنس قرار دادن کتابی که این قوانین هولناک اخلاقی را نه فقط توصیه بلکه انجام دادن تک تک آیات آنرا وظیفه شرعی مسلمان قرار داده است و به ازای انجام دادن آیات آن پاداش اخروی بهشت موهوم و خیالی را وعده میدهد، در عصر نوآوری صنعتی و تبادل سریع اطلاعات و دانش کاریست به دور از حوزه خرد، عقل و شعور آدمی .

احکام و آیین شرع اسلام،6

احکام و آیین شرع اسلام، قوانینی بدوی و بجا مانده از دوران بربریت در قرن حاضر
4- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث مجموعه آیات الهی الله در باب احکام و شرع آیین اسلام.
جمع کل: 30 سوره و 167 آیه،
4-1 آیات ذبح شرعی و حلال و حرام و تناول طعام و حیوانات و نوشیدن الکل:
بقره(168- 172-173- 219) نساء (43) مائده (1تا 5- 87-88- 94تا 96) انعام (119- 121- 141تا 146) اعراف (31) نحل (5 تا 8- 14- 66 تا 68- 115- 118) حج (34) = 7 سوره و34 آیه.
این بحث مشتمل بر 2 زیر مجموعه است:
4-1-1 آیاتی برای شرب و خم وقمار:4 سوره و 5 آیه.
4-1-2 آیاتی برای نجس یا پاک بودن سگ:1 سوره و 1 آیه.
آیات ذبح شرعی در بندهای زیر مورد بررسی قرار می گیرد:
- آیه برای حرام بودن گوشت خوک: بقره (173) مائده(3) انعام (145) نحل (115) = 4 سوره و 4 آیه.
- آیه برای گفتن بسم الله به هنگام صید: مائده(4)
- آیه برای ذبح شرعی و گفتن بسم الله به هنگام سربریدن: بقره(173) مائده (3- 121- 145) انعام (121- 145) نحل (115- 118) = 4 سوره و 8 آیه.
- آیه برای حرام شدن هر حیوان ناخن دار مانند طیور و غیره و پیه گوسفند و گاو بر جهودان بعلت ستمی که کردند ما بدین حکم آنها را مجازات کردیم! : انعام(146)
این نوع نگرش بسیار ابتدایی انسان به خالق خود و به شدت پایین آوردن شان و منزلت آفریدگار خود ناشی از اندیشه خود خدا بینی می باشد. این آیه مثل مابقی آیات تناول طعام بر گرفته از همان بینش خاخام های قوم یهود در تورات است که در احکام اسلامی فقط بحث ذبح شرعی و گفتن بسم الله به آن مجموعه قوانین تورات اضافه گردیده است.
- آیه معروف بخورید و بیاشامید ولا تسرفو: اعراف (31)
- نحل(8) و اسب و استر و حمار را برای سواری و تجمل شما مسخر شما گردانید و چیز دیگری هم که شما هنوز نمی دانید برای سواری شما خواهد" آفرید"( شاید غرض ترن و اتومبیل و طیاره و غیره باشد).
توجه: پرانتز در آیه فوق از مترجم قرآن است ظاهراً الله نیاز به چنین کمک های در ترجمه آیات قران دارد!
در این آیه مترجم قرآن ( استاد الهی قمشه ای ) اسب و استر و حمار را در کنار ترن و اتومبیل و طیاره که همگی به لحاظ کمی عامل ترانسپورت و حمل و نقل افراد بشری می باشند را در یک مقوله جا داده است. ولی آنچه که در کلمه آخر آیه می آید این است "آفرید" که این ابزارهای جدید( ترن- اتومبیل- طیاره)" آفریدنی" بوسیله خالقی که اسب و استر و حمار را" آفریده" است- قابل" آفریدن" نمی باشند بلکه اختراع بشر بوسیله علم و علوم عقلی و زمینی می باشند.
تمام دست آورد ها و اختراعات بشری در رسیدن به مدنیت و فردا های روشن برای نسل های آتی ناشی از علوم عقلی آدمیان دانش آموخته است که همگی هم بعلت باز بودن کانالهای اندیشه علمی و آزادی مطالعات خود در کشورهای غربی بوده است. همین طیاره فوق که قرار بوده بر اساس تفسیر داخل پرانتز آیه نحل(8) بوسیله الله مدینه" آفریده" بگردد و حاجیان و زواران حج عمره و تمتع ما را به طواف حرم کعبه انتقال بدهد- محصول همین کافرین دارالحرب است وگرنه زیارت خانه خدا با همان اسب و استر و حماری که الله برای سواری و تجمل ما مسخر گردانیده است هنوز امکان پذیر بود.
ادامه دارد...

احکام و شرع آیین اسلام.5

مجموعه آیات الهی الله در باب احکام و شرع آیین اسلام.

احکام و آیین شرع اسلام، قوانینی بدوی و بجا مانده از دوران بربریت در قرن حاضر
4- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث مجموعه آیات الهی الله در باب احکام و شرع آیین اسلام.
جمع کل: 30 سوره و 167 آیه،
۳-۱-۴ آیات الهی روزه وماه رمضان:
- بقره(183- 184- 185)= 1 سوره و 3 آیه.
- بقره(183) روزه داشتن بر شما فرض گردید.
- بقره(184) روزه در ماه رمضان و روزه مریض ومسافر در غیر ماه رمضان و صدقه طعام دادن برای مردان پیر و زنان شیرده و غیره.
- بقره(185) تایید و تاکید تمام مندرجات (184).
برعکس بحث قبلی و تعداد دفعات نماز پنجگانه که نشان دادیم هیچ نظم و قانونی در آیات قرآن برایش وجود ندارد اینبار اما آیات روزه فقط به تعداد 3 آیه در یک سوره به دنبال یکدیگر برای هر خواننده نا آشنا به قرآن براحتی قابل فهم و درک است. این توقع خیلی بجا و معقولی است از کتابی که ادعای کاملترین و آخرین کتب آسمانی را دارد!
این هم خوانی آیات روزه این ادعای نوشتار را در مبحث آیات نماز و در هم ریختگی آیاتش تایید میکند که یک مدیریت و هماهنگی بین هیئت چهارنفره عثمان ( بر طبق نوشتارهای تاریخ اسلام سنتی) در این چیدمان موجود بوده است. آنان هر موضوعی را که می خواستند مرتب و منظم بدنبال هم می آوردند ولی در اکثریت موضوعات بخصوص نماز به عمد آیات را پراکنده قرار داده اند. هیئت عثمان خوب میدانست که این کتاب در بین ملل شکست خورده بیزانس و ایران همانند قانون اساسی مسلمانان و تازیان است. شکوه و ابهت را در این می دیدند که گیج کننده باشد و برای دریافت پیام متن و نوشتار قرآن از علما و فضلا که از دار و دسته خود مسلمانان متجاوز بودند باید استفاده بگردد. امروزه علیرغم گذشت زمان طولانی از این موضوع همواره مسلمانانی هستند که این عدم نظم ترتیبی و موضوعی قرآن را نشات گرفته از معنای پنهان بر خود تفهیم میکنند. آنان از خواندن و دریافت موضوع خواسته شده خود در قرآن عاجزند و علت و چرایی آن را در شکوه و بزرگی کتاب میدانند. کتاب مبین و آشکاری که برای هدایت توده عام مردم آمده است باید روشن و آسان فهم باشد.
روزه هم مثل سایر مراسم و احکام قوم یهود از تورات اقتباس شده است. بر هیچکس معلوم نیست که چرا اسلام که شش قرن بعد از آیین مسیحیت آمده است بجای ادامه دهنده بودن این آیین به تمرکز بر آیین قوم یهود پرداخته است؟ تنها جواب مبتنی بر شواهد تاریخی همان جمعیت بالا و نفوذ اقتصادی زیاد قوم یهود در شبه جزیره عربستان بوده است که الله ذهن بنیانگذار اسلام را بر آن وا داشت تا ضمن کپی کردن احکام تورات با کمی تغییرات جزیی- احکام و شرع آیین اسلام را طرح بریزد.
"در بدو ورود به مدینه چندین مورد از روشهای معمول عبادات مذهبی یهودیها را برای اسلام قبول کرد و آنها را معمول داشت. برای مثال برای پیروان اسلام مقرر کرد روز عاشورا و یا دهم اولین ماه سال را روزه بگیرند-
بعدا نیز محمد روزه دهم ماه محرم را ( که شبیه دهم "تشرین" یکی از ماههای سالنامه عبریها بود و آنرا از یهودیها اقتباس کرده بود) تغییر داد و آنرا تبدیل به روزه ده روز اول محرم در سال کرد و سپس تمام سی روز ماه رمضان را به روزه اختصاص داد.حاصل این رقابت مذهبی- روزه ماه رمضان برای مسلمانان بود."(1)
ادامه دارد...

منبع:
1- مسعود انصاری در بازشناسی قرآن چاپ 6 2001 صفحه 146.

اعمال حج

اعمال حج مراسمی بجا مانده از دوران بت پرستی پیش از اسلام
انفال(۳۵) نماز جاهلیت در کعبه صفیر
و کف زنی بوده است.
همین تک آیه دلالت بر بودن زیارت حج در قبل از اسلام می باشد.
اما علت تاکید و تایید زیاد محمد بر زیارت حج:
تولیت حرم کعبه یکی از اصلی ترین وظایف قوم قریش بود و اقتدار و احترام قوم قریش بخاطر همین تولیت بوده است. قوم قریش قومی بادیه نشین و جنگجو نبودند. قومی بازرگان با مدنیت و زندگی ثابت و شهرنشینی بودند.
محمد شدیدا" قوم دوست بود و عصاره و انگیزه ابداع اسلام سیاسی در مفاد سوره کوتاه قریش در ۴ آیه هدف وی را مشخص می نماید. کسب معاش- سفرهای بازرگانی- نزاع و اختلاف- حفظ منافع- رفع گرسنگی.
اختلاط ۴ آیه سوره قریش با ابراهیم(۴) تصویر واضح تری از اقتصاد وابسته به سفر حج برای قریش را ترسیم می نماید.
تمام همت و تلاش محمد این بود تا ضمانت آرامش و صلح طلبی بین قبایل بادیه نشین را تامین نماید. برای این مهم باید تاکید فراوان بر حج می شد تا قوم قریش در امنیت اقتصادی لازم قرار بگیرد.
آیات واجب بودن فرضیه حج: بقره(۱۹۷) ال عمران(۹۷) حج(۲۷).
بهرصورت بعد از فرار به مدینه یا بقول مسلمانان هجرت(!) برای محمد قوم دوست و مسلمانان مهاجر خیلی سخت بود که برای قبله ایستادن به سوی بیت المقدس به مکه پشت نمایند. بیت المقدس در سمت و سویی بود که محمد برای ایستادن بطرف آن می بایست به شهر و زادگاه خود پشت نماید و این خوش آیند محمد و مهاجرین نبود به انضمام اینکه بعد از این مدت می بایست خرج سیاسی و اعتقادی خود را از قوم یهود جدا نماید. پس
بقره(۱۴۴) آیه تغییر قبله یعنی اعلام استقلال اعتقادی کامل محمد از قوم یهود از آستین محمد خارج شد.
اما در باره حج ما آیه ای دیگر داریم که از موضع عقل و منطق بشری قابل بحث و نقد است:
بقره(۱۸۹) بند اول: ای پیغمبر از تو سوال کنند که سبب بدر و هلال ماه چیست جواب بده که در آن تعیین اوقات عبادات حج و معاملات مردم است!
بند دوم: نیکوکاری بدان نیست که از پشت دیوار به خانه آیید. ما با این بند دوم کاری نداریم چون مورد بحث ما نیست.
اما بند اول: منظور الله از مفاد این بند و آیه این است که خورشید و زمین و حرکت وضعی و انعکاس نور خورشید بوسیله ماه و خلاصه از همان ثانیه یکم بیگ بنگ در ۱۴ میلیارد سال قبل همه تصمیمات چرخه افرینش بر این بوده است که مشتی تازی آدمخور پابرهنه که سالی ۸ ماه از یکدیگر ارتزاق می نمودند در ۱۴۰۰ سال پیش بتوانند از گردش زمین بدور خورشید به سفر حج و عبادات و معاملات در بازار عکاظ بپردازند!!!
نامعلوم است که در خلال این ۱۴ میلیارد سال تا ۱۴۰۰ سال پیش الله به چه امور دیگری مشغول بوده است و چرا حج و واجبات آن را زودتر واجب شرعی ننمود؟

احکام و شرع آیین اسلام.4

مجموعه آیات الهی الله در باب احکام و شرع آیین اسلام.

احکام و آیین شرع اسلام، قوانینی بدوی و بجا مانده از دوران بربریت در قرن حاضر
4- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث
جمع کل: 30 سوره و 167 آیه،
اینک در مرور و بررسی تمام 27 آیات نماز خواهیم دید که به چه نحوی این آیات پراکنده از یکدیگر که هر کدام در جای دور از هم قرار دارند توسط مترجم و مفسر قرآن با آوردن (پرانتز) مطالبی را به معنای قرآن اضافه نموده شده است که به هیچ وجه در متن عربی قرآن موجود نمی باشد. به عنوان مثال یکی از این دستکاریها در هود(114) است که مفاد عربی قرآن به هیچ وجه همسوی با متن ترجمه شده آن ندارد. مضافا قرآن هیچ توضیح و تاکیدی برپنج مرتبه خواندن نماز- نه در این آیه و نه در آیاتی دیگر ننموده است.
اولین اشاره به نماز:
- سوره شماره 2- بقره(238) از توجه کامل به نماز بخصوص نماز وسطی صحبت می کند. (به نظر اکثر مفسران نماز صبح است)
(تحت چه عنوان نماز وسط را مفسران نماز صبح می گویند؟)
- بقره(239) اگر شما را بیم خطری از دشمن باشد پیاده و یا سواره نماز بجا آرید.
(چرا قبل از بیان و تشریح طریقه خواندن نماز و مقدمات و وضو و تیمم به بیم خطر دشمن پرداخته است؟)
- سوره شماره 4- نساء(43) در حال مستی نماز نخوانید.
(چرا قبل از خواندن نماز و مراحل آموزش و اجرای آن در فکر هوشیاری و یا مستی نماز گذار می باشد؟)
- نساء(101) نماز مسافر 4 رکعتی به 2 رکعت تبدیل میگردد.
- نساء(102- 103) طریقه نماز در هنگام جهاد و جنگ.!!!.
(بدون اشاره به خواندن و مراحل نماز روزانه به نماز مسافر و نماز به هنگام جهاد پرداخته است)
- سوره شماره 5- مائده(6) ای اهل ایمان چون برای نماز برخیزید صورت و دستها را تا مفرق(آرنج) بشوید و سر و پا ها را تا بر آمدگی پا مسح کنید و در ادامه غسل و تیمم را اشاره می نماید.
*( وضو و اولین مرحله خواندن این فریضه مهم و ستون دین را در سوره پنجم ردیف قرآن پیدا می کنیم- حال تاکید بر توجه کامل در نماز وسطی دراولین آیه از آیات 27 گانه نماز در بقره(238) سوره دوم بوده است. این روش چیدمان قرآن به عمد و بر برنامه هیات چهارنفره عثمان بوده است تا مسلمانان خود هیچگاه نتوانند بصورت فردی و شخصاٌ به قرآن رجوع نمایند).
حال به پرانتزهای مفسر در تبدیل آیات سه گانه نماز به مراتب پنج گانه نماز یومیه می پردازیم:
- سوره شماره 11- هود(113) برای اولین بار به زمان خواندن نماز بدین شرح توضیح میدهد:
و نماز را در دو طرف(اول و آخر) روز به پا دارید و نیز در ساعت تاریکی شب.
( آیه خیلی واضح به سه مقطع زمانی اشاره دارد و هیچ اشاره و تاکیدی بر پنج نوبت بودن نماز یومیه ندارد).
حال اولین اشاره به نماز پنجگانه را در زیر بدین صورت داخل پرانتز بوسیله مفسر و مترجم در قرآن بدست می آوریم. آیا شخص مسلمان رجوع کننده به قرآن نباید گیج بگردد؟
۱- هود(114) ای رسول ما- تو صبر کن که خدا هرگز اجر نیکو کاران را ضایع نگذارد.
( این آیه نه به نماز و یا زمان و مراحل آن اصلا اشاره ای کرده و نه مفاد آن اصلا ربطی به نماز دارد و نا معلوم است که استاد الهی قمشه ای به استناد چی این مطلب را در داخل پرانتز جای داده است.( ادای نماز پنجگانه با مومنان!!!)
- سوره شماره 15- حجر(87) سوره حمد را 2 بار در هر نماز بخوانید.
( این اشاره به خواندن سوره حمد که تنها بخشی از نماز است- برای اولین و آخرین مرتبه در قرآن آمده است و دیگر در هیچ جایی از قرآن اشاره ای به خواندن چیزی در سایر مراحل نماز مثل رکوع و سجده ننموده است)
- سوره شماره 17- الاسراء(78) نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب بپا دار و نماز عشا را از بدو تاریکی شب بپا دار و نماز صبح را نیز بجای آر که آن نماز مهم است.
( این آیه مجدداٌ فقط به نماز عصر- عشا و صبح اشاره دارد- یعنی فقط نماز سه گانه)
- الاسراء(79) اشاره به نماز شب.
- الاسراء(110) و تو در نماز نه صدا را بسیار بلند و نه بسیار آهسته گردان.
دومین اشاره مترجم قرآن به نماز پنجگانه در داخل پرانتز مفسر و مترجم در صورتی که متن ترجمه شده به فارسی فقط از پیش از طلوع و بعد از غروب و ساعاتی از شب تار(3 گانه بودن) صحبت می کند و اصلا باز تاکیدی به پنجگانه بودن ندارد).
۲- سوره شماره20- ط (130) خدای را پیش از طلوع خورشید و بعد از غروب آن و ساعاتی از شب تار و اطراف روز روشن ستایش و تسبیح گو باش( مفسر می گوید: این آیه نماز های پنچگانه یا بعضی از آنها با نماز شب مراد است).
- سوره شماره30- روم(17) خدا را هنگام شام و صبحگاه در نماز مغرب و صبح تسبیح و ستایش گویید.( مجدداٌ 3 گانه بودن).
سومین اشاره مترجم قرآن به نماز پنجگانه داخل پرانتز.
۳- روم(18) و شما نیز در تاریکی شب و نیمه روز به ستایش او مشغول شوید( در نماز عشا و ظهر).و بعد در ادامه آیه- البته باز در پرانتز بوسیله مفسر:(این دو آیه مشتمل بر ذکر همه نماز های پنجگانه است!).
(متن آیه از تاریکی شب و نیمه روز صحبت می نماید و مترجم در داخل پرانتز از پنجگانه بودن نماز سخن می گوید!).
همانطور که می بینید فقط در سه سوره فوق( هود- ط - روم) بکمک مفسر آیات پنجگانه خواندن نماز یومیه دیده میگردد).
- سوره شماره 50- ق(39) پیش از طلوع خورشید( به نماز شب) و پیش ازغروب آن (به نماز ظهر و عصر).
- ق(40) و باز برخی از شب را(به نماز مغرب و عشاء).
( در هر دو آیات سوره ق باز به دو یا سه بار نماز روزانه تاکید دارد و نه به پنج مرتبه!!)
- سوره شماره52- الطور(49) تاکید مجدد به دو بار نماز.!
- آیات سوره جمعه(9 تا11) در شماره 62 به نماز جمعه و آیات سوره المزل(2 تا 4- 6 -20) در شماره 73 به نماز شب مربوط میگردد.
در ختم کلام و نبود آیات پنجگانه در قرآن:
1-هود(114) اصلا راجب به نماز صحبتی ندارد.
2- ط (130) متن قرآن فقط تاکید سه بار نماز دارد.
3- روم(17- 18)تاکید باز به دو و یا سه مرتبه نماز دارد و تایید های داخل پرانتز فقط بوسیله مترجم اضافه گردیده شده است.
تمام این دستکاریها و اضافه کردن مطلب در داخل پرانتز- در حالی صورت می پذیرد که قرآن در انعام(159) و روم(32) تاکید شدید بر عدم تفسیر بر تفرقه و فرقه گرایی نموده است.
- انعام(159)آنان که دین را پراکندند و در آن فرقه فرقه شدند چشم از آنها بپوش که مجازات آنها با خدا است.
- روم(32) از آن فرقه ( هواپرست نادان نباشید) که دین فطرات خود را متفرق و پراکنده ساختند.
این تناقض ها در متن آیات نماز در حالی است که هر کدام از این آیات بطور پراکنده در سوره ای به دور از هم قرار دارند. به عنوان مثال :
سوره هود در ردیف شماره 11.
سوره ط در ردیف شماره 20.
سوره روم در ردیف شماره 30 قرآن جای گرفته اند.
با این اوضاع و احوال اگر کسی همتی کند و در صدد پیدا نمودن نظم و ترتیب آیات نماز بر آید- باید ازآیه 238 سوره شماره 2 بقره(صفحه 39) تا آیه 2 از سوره شماره 73 المزمل در( صفحه 574 ) قرآن پیش برود تا این مجموعه نا هم آهنگ را شاهد باشد!
این همان چیدمان عمدی قرآن در زمان عثمان بوده است. آنان در پی داشتن کتابی بزرگ و با شکوه بودند تا خوانندگان آن نتوانند به تنهایی از پس خواندن و درک فهم آن بر آیند و همیشه نیازمند دارالخلافه و حکومت باشند. غافل از اینکه بزرگی و شکوه یک کتاب باید بر اساس مفاد و محتویات آن باشد نه پراکنده گویی و تناقضات عدیده در آن کتاب.
این پراکنده گویی ها در قرآن نه فقط در مورد آیات نماز بلکه در اکثر سوره ها و موضوعات مختلف به وضوح دیده میگردد و این در حالی است که به ادعای خود قرآن در بحث" توضیح و تشریح آیات قرآن بند یکم آیاتی با روشن و هویدا و با بیانی برای عموم به تعداد 24 سوره و 36 آیه" تناقض آشکار دارد. در زیر فقط 4 آیه از آن مجموعه آیات 36 گانه را مرور می نمایم تا واضح گردد- این عدم روشنی و هویدا بودن آیات برای عموم مردم!
- آل عمران(138) حجت و بیانی است برای عموم و راهنما و پندی برای پرهیزکاران.
- هود(1) کتابی است با دلایل محکم و روشن.
- هود(17) آیا پیغمبری که از جانب خدا دلیلی روشن مانند قرآن دارد.
- الاسراء(89) همانا ما در این قرآن برای مردم هرگونه مثال و بیان روشن آورده ایم.
همچنین آیاتی در سوره القمر به آسان فهم بودن مفاد قرآن اشاره دارند. در صورتیکه با مرور آیات نماز دیدیم که این کتاب نه دلائل واضح و روشنی دارد و نه مطالبش آسان فهم است.
همانطور که می بینیم آیات نماز نه می تواند راهنمای ی برای پرهیزکاران باشد و نه کتابی با دلایل محکم و روشن . دسترسی به آیات نماز در قرآن عملا با پراکندگی آیات و مبهم بودن آن برای مسلمانان امری ناممکن و سخت می باشد.
ادامه دارد...

مجازات برای گذشته و حال

اسلام دینی است که نه تنها برای گذشته و حال مجازات می کند، که برای کاری که شاید در آینده انجام دهید هم مجازات در نظر می گیرد.
سوره ۱۸: الكهف، آیه ۷۴
پس برفتند(خضر و موسی ) تا گاهی که به کودکی رسیدند بکشتش گفت آیا کشتی تنی پاک را نه در برابر تنی همانا آوردی چیزی ناپسند را
و اینکه چرا حضرت خضر این کودک را کشت
چنین آمده
سوره ۱۸: الكهف، آیه ۸۰ و ۸۱
و اما نوجوان، پدر و مادرش مؤمن بودند ، ترسيدم كه آن دو را به طغيان و كفر بكشاند؛ به اين خاطر خواستيم پروردگارشان پاكتر و مهربانتر از او را به آنان عوض دهد.
هیچ ایرادی بر این کار نیست و هرچه هست از درک اشتباه شماست!!

دانش و پیشرفت انسان

اساس  در کنجکاوی و پرسش های او از محیط اطراف و جهان پیرامونش نهفته است. بدون این دو عامل مهم امکان رشد و پیشرفت او عملاً فراهم نخواهد شد. اینها از ضروریات و بن مایه های تفکر و خرد انسانی و دانش بشری هستند. حال چگونه است که محمد، پیامبر عرب پیروانش را از پرسش کردن منع میکرده و فقط هرآنچه را او از زبان الله ذهنش می گفته پیروانش باید بی چون و چرا می پذیرفتند جای تامل و پرسش دارد!
این دو آیه نمونه هایی از آیاتی هستند که محمد برای فرار از پاسخ دادن به پرسش های کنجکاوان و پرسشگران گفته است.
" اى كسانى كه ايمان آورده ايد از چيزهايى كه اگر براى شما آشكار گردد شما را اندوهناك مىكند مپرسيد..."! مائده، آیه 101
" و در باره روح از تو مىپرسند بگو روح از نوع فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است."! اسرا، آیه 85

حیله خداوند شریعت


بسیاری خداوند شریعت را نمیشناسند . در ذهن خود ، " منبع بی پایان زیبائیها " و " راهنمای صداقت و درستی و پاکی و واکسینه کننده مومنان راهش " تصور میکنند . موقع دفاع هم این گونه دفاع میکنند . موضوع خدای اسلام و خدای شریعت است ؟ هنگام گفتگو و مباجثه آنچه لایق اوست میگویند .
به نظر آنها در کلام اسلام هم تلاش شده است به مصابه زمان و مکان آنچه للایق الله است گفته شود . در حالیکه الله شریعت هرس شده است ، آرایش شده است حتی گاهی از جاده تعمیرات هم گذر کرده است .
بی تردید از دید منابع اصلی شریعت ، آیات قرآن و احادیث الله همچنان بکر و دست نخورده مانده است . یعنی بدون تغییر .... ، تمام آنچه در حال تغییر و توسعه است ، زمانها و اعصار ، شرایط نو ، فرمتهای جدید و غیره را به چالش کشیده است .در طول اعصار اینگونه توسعه یافته است . و وقتی سخن از حیله بمیان آید ،
" الله حیلت نمیکند " ، " مورد غضب واقع میشوی " مگر الله حیله میکند " ، " حاشا " ، گفته میشود . چون این گونه تعریف شده است .
حال ببینید که بنابه آیات قرآن و احادیث خیلی آشکارا حیله میکند و برای حیله کاری برای پیغمبرانش نصیحت میگوید .
در قرآن " حیله " و " مکر " بارها و بارها تکرار شده است . الله زمانیکه انهدام چندین شهر را بتفصیل روایت میکند این گونه سئوال میکند : " پس مگر از مکر و عذاب غافلگیرانه خدا ایمنند ؟! ( 99 اعراف ) و بعد اینگونه ادامه میدهد " حال آنکه جز گروه زیانکاران خود را از مکر خدا ایمن نمیدانند . "
باز الله برای همگان اینگونه میگوید :
- ..... بگو نیرنگ خدا زودرس تر است .(یونس 21 )
و چون صفت مکار مناسب الله نیست ، مترجمین رسمی دیانت معانی دیگر و تفاسیر متفاوتی برای این آیات میگوید . ( کاریست که همیشه بوده )
- آنها مکر کردند و خداوند نیز مکرکرد و خداوند مکارترین مکاراد است ( آل عمران 54 )
- ...... آنها نیرنگ کردند و خداوند نیز نیرنگ کرد که خداوند بهترین نیرنگ کنندگان است ( انفال 30 )
محمد نیز وقتی " ایمانداران " را بجنگ " بی ایمانان " میفرستاد ، این نصیحت را کرد :
- "جنگ حیله است " ( بخاری الصحیح کتاب الجهاد 157 ، مسلم الصحیح کتاب الجهاد 17-18 حدیث شماره 1739-1740 ). محمد به این نصیحت بسنده نکرده است و خودش نیز اعمال میکرده . بعنوان مثال شاعری بنام کعب ابن اشرف را با حیله و فریب بدام انداخته و بقتل رسانده است . ( بخاری جدائی از بهار مذهبی حدیث 1578 )
شریعت اسللام تمام دنیا را یک میدان جنگ تصور میکند . در این میدان جنگ بین " ایمانداران " و " بی ایمانان " است . و تا زمان بقدرت رسیدن، شریعت راه "مماشات "، یعنی " با صلح در کنار یکدیگر زندگی کردن " را در پیش میگیرد . این هم نوعی حیله محسوب میشود . اما بهنگام اقتدار یکی از دو راه را برای انتخاب از انسانها میخواهد :
- یا مرگ
- یا اسلام
در آنزمان نفس آزادی عقیده و اندیشه قطع شده است . اسلام هیچ دینی را بعنوان دین حق نمیشناسد . الله میپرسد : پس آیا جز دین خدا را میطلبید ؟ ( آل عمران 83 ) و بعد میگوید : "هر کس بجز دین اسلام بخواهد مورد قبول نخواهد شد " و اضافه میکند " در نزد خداوند بی تردید دین فقط اسلام است " . حال اینکه تا قبل از اقتدار میگفت : " دین شما از آن خودتان ، دین من از آن من " ( کافرون 6 ) . در دین هیچ اجباری نیست ( بقره 256 ) . و بعد از بدست آوردن قدرت ، با نشان دادن " بی ایمانان " به " ایماندارن " این گونه امر میشود : " ..... آنها را هر کجا یافتید همانجا بکشید !" ( بقره 191 ، نساء 89 ، توبه 5 ) .

حنفیان چه کسانی بودند ؟؟


چرا اکثریت مترجمان همواره کلمه حنفی را نادیده میگیرند ؟
نگاهی به ترجمه آیات زیر نشان می دهد مترجمان همواره به دنبال نادیده گرفتن و حذف این کلمه در ترجمه های خود هستند .
نسا ١٢٥،بقره ١٣٥ عمران ٦٧و ٩٥،انعام ١٦١،نحل ١٢٠و ١٢٣،یونس ١٠٥،روم ٣٠
الله در آیه ١٣٥ سوره بقره از محمد به روشنی میخواهد که حنفی بودن خود را بیان کند:**گفتند: یهودی یا نصرانی باشید تا هدایت یابید. بگو ما حنفی شده به دین ابراهیم می آییم که او از مشرکان نبود .
پيش از ظهور اسلام در عربستان «آيين حنيف» شهرت داشت و گروندگان به آن را «احناف» ناميدند. احناف انسان‌هاي پاك و بصيري بودند كه با بصيرت و هدايت دروني خويش از بت پرستي دوري كرده و برای خود آیینی ساخته بودند . بسیاری امروزه در جواب این سوال که آیا پدر پیامبر اسلام هم بت پرست بوده یا نه ؟می گویند که او از حنفیان بوده . در اينكه مبنا و خاستگاه مشي اعمال ديني و رفتاري حنفا، دستورات بقاياي شريعت ابراهيم بوده يا صرفاً فطرت نيالوده وخدادادي خود آنها و يا هردو عامل وجود داشته است، احتمالات مختلفي وجود دارد. قطع نظر از مبنا و منشأ آيين حنيف، حنفا كاركرد‌هاي مهمي در دوران قبل از اسلام داشتند. آنها نه تنها از بت‌پرستي، ظلم، و خرافات اجتناب نموده، بلكه ديگران را نيز ازآن نهي مي‌كردند.
در اینباره در کتاب مروج الذهب جلد ١ ص ٤١٨ می خوانیم :
عمرو ابن لحی دین ابراهیم را تغییر داد و دگرگونه کرد و مردم را به پرستش مجسمه ها برانگیخت .وی به شام رفت و و گروهی را دید که پرستش بتان می کردند و بتی به او دادند که روی کعبه نصب کرد .قوم او (خزاعه ) نیرو گرفت و ظلم به همه مردم رسید و یکی از جرهمیان که پیرو دین حنیفی بود در این باب گوید :
ای عمرو در مکه ستم مکن که اینجا شهر حرام است بپرس که عادیان چه شدند و بنی عمالیق که درآنجا شتر داشتند کجا رفتند ؟مردم بدیسان نآبود می شوند .
و چون عمرو بن لحی بتان بسیاردر اطراف کعبه نصب کرد و بت پرستی در عرب رواج گرفت و **دین حنفی * جز بندرت منسوخ شد .
* ياد آوری اين نکته ضروری است که حنيفيان به جريان کاملأ متفاوت ديگری نيز اطلاق می شود که توسط امام ابوحنيفه نعمان بن ثابت (از 77 تا 150 هجری قمری) پايه گذاری شده است.

کشتار وحشیانه با استناد به آیات قرآن و سنت



مبارزه مکتبی هر نوعش می‌تواند به فاجعه ختم شود. در این نوع مبارزه وقتی پای مذهب به میان می آید این خطر دوچندان می‌شود و «اسلام سیاسی» خطرناکترین نوع آن در دنیای معاصر است.
در ماه‌های گذشته جهان از طریق داعش بطور گسترده با پدیده‌ی بریدن سر و نمایش آن از طریق کلیپ‌های ویدئویی آشنا شد.
بسیاری که با احکام اسلامی آشنایی ندارند اعمال وحشیانه‌ی داعش را پدیده‌‌ای خلق‌الساعه می‌دانند که از طریق این نیروی ارتجاعی باب شده است. در حالی که آن‌چه داعش بدان عمل می‌کند اجرای آیات قرآن و دستورات مذهبی است و فقه شیعه نیز منافاتی با این اعمال وحشیانه ندارد. البته هستند مسلمانانی که می‌کوشند دامان اسلام را از آن‌چه به نام آن صورت می‌گیرد پاک و منزه جلوه دهند اما با توجه به آیات صریح قرآن و سنت باقیمانده از صدر اسلام و فتاوی مشهور فقها و مراجع تقلید به سختی می‌توان آن‌چه صورت می‌گیرد را غیراسلامی خواند. به همین دلیل است که جهان اسلام با بزرگترین بحران خود در دوران معاصر روبرو می‌شود .
بخش اعظم محصولات حوزه‌های علمیه، تولید مجازات‌های وحشیانه‌ی فقهی برای قصاص، زنا، لواط، مساحقه، محاربه، ارتداد، سرقت، شرب خمر، سب‌النبی و ائمه، قذف، رباخواری و ... است و پاره‌ای از فقها همچون مصباح یزدی می‌گویند: «مساله بردگی فی‌الجمله در اسلام پذیرفته شده ‌است و ما از آن دفاع می‌کنیم» و عده‌ای دیگر معتقدند که بردگی فقط از طریق اسارت کفار حربی در جهاد شرعی امکان دارد.
اگر داعش زنان ایزدی و ... را به بردگی جنسی وادار می‌کند حکم شرعی‌اش را آیت‌الله محمد تاکندی عضو مجلس خبرگان رهبری و از شاگردان خمینی پیش‌تر داده است.
https://www.youtube.com/watch?v=kkSuzxD1dCU
و داعش به آیات متعدد قرآن از جمله آیات سوره نساء ، احزاب، روم، نحل، معارج، مؤمنون و ... استناد می‌کنند.
اگر عده‌ای از فقها مانند آیت‌الله منتظری و ... که معتقد به کنار گذاشتن موقت حکم سنگسار هستند دلیل آن را «وهن» اسلام می‌دانند و نه مخالفت با این مجازات وحشیانه. این گروه از فقها اعمال این نوع از مجازات‌ها در ملاءعام را جایز نمی‌دانند و خواهان اجرای مخفیانه آن‌ها در حضور عده‌ای از «مؤمنان» هستند.
سازمان مجاهدین خلق یکی از جریان‌های اسلامی است که با اجرای «مجازات‌های اسلامی» به شیوه‌ای‌ که صورت می‌گیرد مخالفت می‌کند و آن را وحشیانه می‌خواند اما همین سازمان نیز به اصل «حقوق جزای اسلام» معتقد است منتهی مصادیق آن را متفاوت می‌بیند. (۱)
فقه شیعه و سنی با خشونت و وحشی‌گری تناقضی ندارند و می‌توانند تروریسم و قتل‌های سیاسی را نیز توجیه کنند، همچنان که تا امروز کرده‌اند و از آن به عنوان «ارهاب» نام می‌برند.
آنچه بیان شد آنقدر بدیهی است که محمد مجتهد شبستری نیز روی آن دست گذاشته و نوشت:‌ «اگر خلیفه داعش «ابوبکر بغدادی» که خود را مسلمان ناب و مجری شریعت اسلام می‌نامد از فقیهان رسمی جهان اسلام بپرسد: فرق مبنایی و تئوریک شما با من در بیان شریعت اسلامی در کجاست که این همه مرا لعن و نفرین می‌کنند؟ این فقیهان چه پاسخی به او خواهند داد؟!»
http://www.nedayeazadi.net/1393/04/10059
تردیدی نیست همانگونه که مجتهد شبستری بیان می‌کند هیچ گونه «فرق مبنایی و تئوریک» در بیان شریعت اسلامی بین فقیهان رسمی جهان اسلام و سرکرده داعش و طالبان نیست. آن‌چه هست رقابت بر سر «خلافت» و «مرجعیت» است. چنانچه در «ام‌القراء» اسلام رقابت بسیاری بین نمایندگان «امام زمان» از خامنه‌ای و احمدی‌نژاد گرفته تا مهدویون و حجتیه و ... وجود دارد و هریک می‌خواهند سر به تن آن یکی نباشد و «نیابت» را خاص خود می‌دانند.
آیه ۱۲ سوره‌ی انفال راهنمای عمل گروه‌های اسلامی
بسیاری می‌پرسند چرا سر قربانیان توسط داعش و بوکو حرام و دیگر مسلمانان سلفی از بالای گردن بریده می‌‌شود؟ پاسخ روشن است در آیه ۱۲ سوره‌ی انفال آمده است:
فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ
قرآن برای ایجاد رعب و وحشت در میان کفار توصیه می‌کند که سر دشمنان از بالای گردن بریده شود و سرانگشتان دست دشمن قطع شوند تا نتوانند اسلحه به دست گیرند.
آیت‌الله مشکینی به عنوان یک فقیه شیعه نظر مشابهی داشته و در همین رابطه می‌گوید:‌
پس کسانی که ایمان آورده‌اید ثابت قدم دارید. به زودی در دل های آنان که کفرورزیده‌اند ترس می‌افکنم. پس ضربه ها را بر فراز گردن‌ها بزنید و همه سرانگشتانشان را قلم کنید.
آیت‌الله مکارم شیرازی یکی از مراجع تقلید حکومتی در همین زمینه می‌گوید:‌«کسانی که ایمان آورده‌اید، ثابت قدم دارید! بزودی در دل‌های کافران ترس و وحشت می‌افکنم سرها را بر بالاتر از گردن فرو آرید! و همه انگشتانشان را قطع کنید!
شیعیان عراقی وابسته به رژیم و ارتش عراق نیز از همین شیوه برای هراس افکندن در دل دشمنان سنی‌شان و وابستگان داعش استفاده می‌کنند.
http://news.gooya.com/politics/archives/2014/12/190901.php
http://www.parsine.com/fa/news/229535
در دوران صدر اسلام مسلمانان پس از شکست دشمنان‌شان سر آن‌ها را بریده و بر نیزه می‌کردند. داستان بریدن سر عمر بن عبد‌ود و همچنین گردن زدن خوارج و یهود بنی‌قریظه توسط علی‌ابن‌ ابی‌طالب خلیفه چهارم اهل سنت و امام اول شیعیان مورد تأیید کلیه‌ی فرق اسلامی است. کما این که پس از واقعه عاشورا لشکریان یزید سر امام حسین و دیگر اصحاب او را بریده و بر نیزه کردند.
حکام عربستان سعودی براساس همین آیه است که در اجرای احکام اعدام، سر مجرمان را با شمشیر و از بالای گردن قطع می‌کنند.
در تبلیغات مجازی، شیعیان عراقی نیز می‌کوشند دشمنان داعشی‌شان را با زدن گردن به وسیله تبر هراسان کنند. انتشار عکس‌های «شبل الزیدی» یکی از فرماندهان گروه شیعه «کتائب امام علی» تحت حمایت جمهوری اسلامی، در زمره‌ی چنین تلاش‌هایی است. الزیدی یکی از فرماندهان نیروهای داوطلب شیعه عراق است که در نبرد برای آزاد سازی تکریت در کنار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه ایران دیده شده است.
http://www.asriran.com/fa/news/387330
تردیدی نیست که شبه نظامیان شیعه نه تنها دست کمی از وابستگان داعش ندارند بلکه تهدید بزرگی برای آینده عراق و منطقه هستند.
آیه ۱۲ سوره‌ی انفال جزو آیات «محکم» قران بوده و عمل به آن مورد توافق همه‌ی فرق شیعی و سنی است و تنها تفسیر آن می‌تواند در مواردی متفاوت باشد. در موارد بسیاری از پیامبر، خلفای راشدین و ائمه شیعه نقل شده است که «فَضرِبو عُنقَهُ» گردنش را بزنید.
مسعود رجوی رهبر عقیدتی مجاهدین نیز با پیش کشیدن آیه ۱۲ سوره انفال «فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ» فرمان زدن «سر» نظام و سپس «سرانگشتان» نظام را در سال ۱۳۶۰ و شروع «فاز نظامی» داد.
او در جمع‌بندی یک ساله مقاومت، در مورد مرحله اول فاز نظامی که از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰شروع شد و تا تابستان ۱۳۶۱ طول كشید می گوید:
«این مرحله نوبت سران سیاسی بود. قبل از هر چیز شاه مهره ها هدف بودند . در این مرحله قرار بود كه رژیم بی آینده شود و ثباتش را از دست بدهد و در عوض سازمان تثبیت شده و به عنوان جانشین رژیم اسلامی معرفی شود.»
انفجار ۷ تیر در دفتر حزب جمهوری اسلامی و انفجار ۸ شهریور در ساختمان نخست‌وزیری و ترور نمایندگان مجلس و ... بر اساس رهنمود فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاق صورت ‌گرفت.
مسعود رجوی در تشریح مرحله‌ی دوم که از تابستان ۱۳۶۱ تا پایان سال ۱۳۶۲ ادامه یافت می‌گوید:
«در این مرحله نوبت به بدنه نظام رسید، یعنی زدن سر انگشتان رژیم.»
این مرحله بر پایه‌ی تفسیری که از «وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ» داده می‌شد در دستور کار قرار گرفت. و براساس رهنمود قرآنی قطع دست و پای اجرایی جمهوری اسلامی اهمیت پیدا کرد و ترور پاسداران و حامیان رژیم در دستور کار قرار گرفت. البته مرحله‌ بندی صورت گرفته از سوی مسعود رجوی واقعی و دقیق نیست و بر اساس عدم توانایی مجاهدین در تداوم ضربه زدن به «سر» رژیم مطرح شده است. چرا که به موازات ضربه زدن به «سر» رژیم، قطع «سرانگشتان» هم مد نظر بود و بیشتر آن‌ها در همان سال ۶۰ هدف تیم‌های عملیاتی مجاهدین قرار گرفتند و نه در دورانی که مسعود رجوی ادعا می‌کند.
همانطور که داعش و بوکوحرام و بنیادگرایان شیعی و سنی نمی‌توانند از طریق برداشت خود از آیه ۱۲ سوره انفال، مشکلات جامعه بشری را حل کرده و پیشرفت چندانی حاصل کنند تجربه نشان داده است که مجاهدین نیز نتوانستند با برداشت خود از آیه‌ای که در جامعه قبیله‌ای ۱۴۰۰ سال پیش عربستان می‌توانست کارساز باشد، استراتژی و تاکتیک مناسبی برای مبارزه در دنیای مدرن پایه‌ریزی کنند. آویختن به دنیای کهن و چهارب‌های کهنه آن‌ها را به قهقرا برد و سبب دوری آن‌ها از واقعیت‌های جامعه‌ی ایران شد. تجربه نشان داده است تلاش برای مبارزه در چهارچوب دستورات خشک اسلامی و تبیین مشکلات اجتماعی بر اساس فرامین مذهبی حرکت در مسیری نادرست و نافرجام است.
***

نگاه جهنمی و تحقیر آمیز اسلام به زنان

نگاه جهنمی و تحقیر آمیز اسلام به زنانی که فرمانبر اسلام مرد سالار و بنیادگرا نیستند!
محمد باقر مجلسی در روایت زیر از زبان محمد " پیامبر اسلام " به مواردی از دلایل حضور زنان در جهنم که او (محمد) برای علی و دخترش فاطمه نقل کرده است، می پردازد!
این روایت در عمل چیزی نیست جز مشتی جملات بی ارزش و غیر قابل اثبات شدن که نشان از اوج حماقت و خرافه پرستی گوینده و نویسنده آن دارد.
دقت کنید!
" حضرت علی می فرماید : « روزی با فاطمه محضر حضرت محمد رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .
گفتم : پدر و مادرم به فدایت چرا گریه می کنی ؟
فرمود : یا علی ! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم .و اکنون گریه ام برای ایشان است .
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویران است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.
حضرت فاطمه عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!
رسول خدا (ص) فرمود :
دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
زنی که از پستانش آویزان بود ٬ زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده.
و زنی که از زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد ...
و زنی که گوشت بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬ به وضو و طهارت لباس و غسل جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد.
و زنی که کر و کور و لال بود ٬ زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است.
و زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت.
و زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت .
و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ٬ او زنی سخن چین و دروغگو بود.
و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد ٬ زنی خواننده و حسود بود.
سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد. "!
منبع: بحارالانوار ٬ جلد ۵ ٬صفحه ۶۹
دقت کرده اید!
محمد همه این خزعبلات را سرهم کرده است تا بگوید:
" وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد."!!!
یعنی اگر یک زن از شوهر و قوانین مردسالارانه و زورگویانه اسلام فرمانبری نکند چنین صحنه هایی در جهنم خیالی اسلام در انتظارش خواهد بود!

الله اکبر!!!

الله اکبر!!!
با وجود دانش مطلق و بی حدّ و اندازه و نامحدودی که کتاب قرآن به «الله» نسبت می‌دهد٬ مواردی در قرآن وجود دارد که نشان می‌دهد؛ دانش «الله» اکتسابی است و نه ذاتی. بدین معنی که «الله» از پیش٬ نسبت به بعضی امور آگاهی ندارد و بعدها آن آگاهی‌ها را به دست می‌آورد. آیه‌های زیر حاکی از اثبات این موضوع می‌باشند:
آیه‌ی ۱۴۰ سوره‌ی آل عمران می‌گوید:
«اگر به شما (در جنگ اُحُد) آسیبی رسید٬ به دشمنان شما نیز (در جنگ بدر) شکست و آسیب سخت وارد شد. همچنانکه آنان مقاومت کردند٬ شما نیز باید پایداری کنید٬ ما این (پیروزی و شکست) را میان مردم می‌گردانیم تا بدانیم آن‌هایی که ایمان آورده‌اند چه کسانی هستند تا از شما مؤمنان آن را که در دین ثابت است٬ گواه دیگران کند و الله ستمکاران را دوست ندارد.»

آیه‌ی ۱۴۳ سوره‌ی بقره می‌گوید:
«... ما قبله‌ای را که تو بر آن بودی٬ تغییر ندادیم٬ مگر برای اینکه بدانیم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی با او به مخالفت برمی‌خیزد...»
آیه‌ی ۱۶۶ سوره‌ی آل عمران می‌گوید:
«روزی که دو گروه با یکدیگر روبرو شدند (هدف رویداد جنگ اُحُد است)٬ آنچه به شما رسید به اذن الله بود تا بداند مؤمنان چه کسانی هستند و منافقان کدامند.»
آیه‌ی ۱۲ سوره‌ی کهف می‌گوید:
«ما آن‌ها (اصحاب کهف) را از خواب برانگیختیم٬ تا بدانیم کدام یک از آن دو گروه حساب مدّت درنگ در آن غار را بهتر نگه داشته‌اند.»
آیه‌ی ۲۱ سوره‌ی سبأ می‌گوید:
«او (شیطان) را بر مردمان تسلطی نیست٬ مگر برای آنکه ما بدانیم کیست که به آخرت مؤمن و چه کسی است که از آن شک دارد.»
بخشی از مدلول آیه‌ی ۲۵۵ سوره‌ی بقره از این‌ها نیز بالاتر می‌رود و می‌گوید:
«... قلمرو علم الله از آسمان‌ها و زمین نیز فراتر می‌رود ...»
مفاهیم آیه‌های بالا به خوبی فریب و نیرنگ محمد را در الله‌سازی نشان می‌دهند. الهی که در بسیاری از آیات قرآن در لابلای سلول‌های مغز و بدن افراد خانه می‌کند٬ از پیش از آفرینش خود آگاه است و حتی قلمرو دانشش از آسمان‌ها و زمین هم فراتر می‌رود٬ در آیات دیگر با خواری و زاری با بندگانش بازی‌های بچگانه سر می‌دهد تا بداند چه کسی این و چه فردی آن است. برای مثال٬ اللهی که حتی از راز درونی مغز و دل هر بنده‌ای آگاه است٬ بر پایه‌ی مدلول آیه‌ی ۱۴۰ سوره‌ی آل عمران٬ روزی خون گروهی از بندگانش را در یک جنگ به دست گروهی دیگر می‌ریزد و دگر روز عکس این کار را انجام می‌دهد تا بداند کدام بنده ایمان آورده و کدام بنده کافر مانده٬ یعنی در برابر ترفندبازی‌های پیامبرش ایستادگی نشان داده است.
------------------------------------------------
الله اکبر – از دکتر مسعود انصاری( دکتر روشنگر) – صفحات ۳۵۴ و ۳۵۵

سطح دانش و آگاهی رهبر انقلاب

 که پدران و مادرانمان تصویر او را در ماه دیدند .
ميليونها ميليون سلاطين و بزرگان و فلاسفه در عالم آمدند.
کشف الاسرار ، صفحه 176
(صد هزار ميليون ميشود صد ميليارد نفر، صدها هزار ميليون را خودتون حساب کنيد. جمعيت جهان چند نفره؟)
اسلام ميليونها حكم دارد.
کشف الاسرار ، صفحه 55

فيثاغورث حكيم در زمان سليمان بود و حكمت را از او اخذ کرد.
کشف الاسرار ، صفحه 32
(یادآوری: فيثاغورث در قرن پنجم پيش از ميلاد در يونان زندگي ميكرد و حضرت سليمان یا بهتر بگوییم پادشاه سلیمان (اگر اثبات شود که چنین فردی بوده ) در قرن 10 قبل از ميلاد در اورشليم زندگي ميكرد. بين اين دو نفر پنج قرن اختلاف زمانی وجود دارد).
انبذقلس فيلسوف بزرگ در زمان داوود نبي بود و حكمت را از او و از لقمان حكيم اتخاذ کرد.
کشف الاسرار ، صفحه٣٢
(یادآوری: انبذقلس فيلسوف بزرگ يوناني در قرن پنجم پيش از ميلاد و حضرت داوود یا پادشاه داوود (اگر اثبات شود که چنین فردی بوده همچنین لقمان حکیم ) - در قرن دهم پيش از ميلاد زندگي ميكردند).
امروز بر دکترهاي کشور ثابت شده که براي علاج ناخوشيهايي مثل تيفوس و تيفوئيد (حصبه) چاره اي جز عمل کردن به طبق دستورات يوناني نيست و علاجهاي اروپايي نميتوانند کاري به اين گونه مرضها بكنند
کشف الاسرار ، صفحه 280
از حکما و فلاسفه دیگر اسکندر است .صفحه ٣٤

احکام و شرع آیین اسلام.3

مجموعه آیات الهی الله در باب احکام و شرع آیین اسلام.3

احکام و آیین شرع اسلام، قوانینی بدوی و بجا مانده از دوران بربریت در قرن حاضر
4- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث
جمع کل: 30 سوره و 167 آیه،

۲-۱-۱-۴ آیات الهی در انجام آداب و مناسک حج:
بقره(158- 196- 199- 200- 203) مائده(2- 95) حج(27 تا 30- 36- 37) برابر با 3 سوره و 13 آیه.
یکی از دیگر عجایب آیین اسلام این است که ساکنان مشرک و کافر بت پرست مکه و دشت حجاز تا پیش از محمد محتویات داخل کعبه و بنای آنرا مقدس میدانستند و به آنها تقدس می بخشیدند و این عمل بعد از بعثت محمد و شروع شریعت آیین حنیف اسلام نیز ادامه پیدا کرد و پیروان آیین اسلام همانند نیاکان کافر و مشرک پیش از خودشان این مکان را مقدس دانسته و به طواف دیوارهای بیرونی و نما و ظاهر کعبه پرداختند!
هنوز یکی از بت های معرف کعبه بنام سنگ سیاه حجرالاسود که به یادگار نگه داشته شدهاست، مقدس است و بوسیده میشود !
یکی از عمده مشکلات خواندن قرآن برای مسلمانان جستجو کردن و یافتن دستور و فریضه احکام مورد نظر است.
اگر در خصوص آداب حج شما مطلبی را جویا باشید باید پنج آیه نخستین را در سوره شماره 2 قرآن ( بقره)، دو آیه را در سوره شماره 5 قرآن (مائده) و 6 آیه باقیمانده را در سوره شماره 22 پیدا کنید! البته اگر از محتوای مفاد آن بدون تفسیر چیزی عاید شما گردد خیلی خوش شانس بوده اید!
این آیات به اصطلاح احکام الهی هم که اکثریت از رسوم اعراب بقول مسلمانان جاهلیت (!) قبل از اسلام بوده است این سوال را مسلما در ذهن هر خواننده احتمالی قرآن پیش می آورد که چرا الله باید رسم و رسوم مشتی اعراب خرافه پرست، پا برهنه، گرسنه و غارتگر را قانون جهانی برای تمام ملل بنماید؟
اعرابی که اگر تشنه ای در صحرای سوزان در حال تلف شدن و هلاکت می دیدند قبل از آنکه به او آب بدهند نخست از او سوال می نمودند که متعلق به چه قبیله ای است و در صورت دوست و دشمن بودن قبیله آن شخص تشنه لب با قبیله خود، تصمیم میگرفتند که به او آب بدهند یا نه!
حال به چه ضرورت و علتی خالق کهکشانهای موازی آسمانها باید در شرط و شروط احکام حج که ادامه همان رسوم بت پرستان است (انفال 35) از همان مجموعه قوانین پوسیده و خرافاتی اعراب بت پرست مثل چرخیدن و طواف- سنگ انداختن به شیطان!- و قربانی و کشتار هولناک غیر انسانی میلیونها حیوان بیگناه در مراسم حج بهره و سود بجوید جای پرسش دارد!؟
این تطبیق مناسک حج با سنن اعراب قبل از اسلام ناشی از راضی نگهداشتن اعراب در تایید خرافات پدرانشان و به لحاظ پذیرش آیین سیاسی اسلام و ادامه تامین اقتصاد مکیان و قوم قریش بوده است.
البته زنده نگه داشتن این مراسم دوران جاهلیت میتوانست صرف نظر از بازدهی اقتصادی ایجاد وحدت و اتحاد هم بین قبائل باشد.
"در دوره جاهلیت زنان و مردان بدون لباس لخت و برهنه دور خانه کعبه طواف می کردند. رسم طواف لخت گرداگرد خانه کعبه تا سال 9 هجری بین تازیها مرسوم بوده و در این سال محمد آنرا منع کرده است. پوشیدن احرام- تعظیم- طواف گرداگرد خانه کعبه- لمس کردن و بوسیدن حجرالاسود- سنگ اندازی به شیطان در وادی منا- سعی بین صفا و مروه- تراشیدن موی سر- قربانی کردن گوسفند- همه از آداب و رسومی هستند که تازیان دشت حجاز پیش از ظهور اسلام انجام می داده و اسلام آنها را با تمام شرایط و تشریفات آن فقط ابقاء کرده است! حتی زمان انجام مراسم حج در حال حاضر نیز همان زمان انجام این رسوم و آداب در زمان جاهلیت بوده است! زیرا در حال حاضر مراسم حج در ماه ذیحجه( دهم ذیحجه) انجام می گیرد و در دوره جاهلیت نیز زیارت خانه کعبه در ماه ذیحجه و همچنین سه ماه ذیقعده- محرم و رجب انجام می گرفته است"!(1)
اختلافات چهارگانه در مناسک و مراسم حج پیش از اسلام و بعد از اسلام- در کتاب ارزشمند 23 سال دشتی بدین شرح است:
" 1- اعراب قبل از اسلام هنگام طواف لبیک یا لات- لبیک یا عزی و لبیک یا منات می گفتند و هر قومی بت خود را می خواند. در اسلام اللهم جای بت ها را گرفت و آن عبارت بدین شکل تعدیل شد: لبیک اللهم لبیک.
2- عرب ها صید را در ماه حج حرام می دانستند. پیغمبر حرمت صید را مخصوص ایام حج و هنگام احرام مقرر فرمود.
3- عربها گاهی لخت به طواف کعبه می پرداختنند- اسلام آن را منع کرد. و همان پوشیدن لباس دوخته نشده را مقرر گردید.
3- عرب از خوردن گوشت قربانی اکراه داشت پیغمبر آن را مجاز ساخت.
4- سعی بین صفا و مروه را که اعراب بعد از فتح مکه اکراه داشتند بعلت آنکه بر این دو کوه در جاهلیت دو بت سنگی قرار داشت را مجاز و در آیه بقره(158) آنرا از شعائر الله قرار داد." !
شهرستانی در ملل و نحل می نویسد: بسیاری از تکالیف و سنن اسلامی ادامه عادات دوره جاهلیت است که اعراب آنها را از یهود گرفته بودند. در آن زمان ازدواج با مادر و دختر حرام بود. ازدواج با دو خواهر قبیح و نکاح با زن پدر حرام بود. غسل جنابت- غسل مس میت- مضمضه و استنشاق- مسح سر- مسواک- استنجاء- گرفتن ناخن- کندن موی زیر بغل و تراشیدن موهای زهار- ختنه و بریدن دست راست دزد- احکام راجع به زنا- لواط- تعدد زوجات و طلاق همه پیش از ظهور اسلام متداول بود و غالبا از یهود بدان ها رسیده بود"! (2)
تا اینجا این مطلب روشن و واضح شد که رسم زیارت حج که بزگترین تکلیف هر مسلمان حداقل برای یکبار در زندگی اش است برگرفته از سنت تازیان بت پرست و کلیت آیات جهاد و قتال هم همان ادامه روحیه جنگاوری تازیان بت پرست در روند جنگهای ۸ ماه در سال بوده است.
مضافاٌ تاکید و تایید فراوان بر مراسم حج و حرم کعبه صرفاٌ نشات گرفته از بازدهی مالی و اقتصادی کعبه برای تازیان و بخصوص قوم قریش و اتحاد قبائل در زیارت سالیانه بوده است. این درآمد سرشار هنوز بعد از ۱۵ قرن سود سرشاری را نصیب متولیان حرمین شریقه و صاحبان کازینو در لاس وگاس می نماید.
ادامه دارد...
فهرست منابع:
1- کتاب الله اکبر، از مسعود انصاری (روشنگر)، چاپ اول 1375 انتشارات سانفرانسسیسکو صفحات 90- 91.
2- کتاب 23 سال، از علی دشتی بکوشش و ویرایش بهرام چوبینه انتشارات مهر صفحات 133- 136.

داوود پیامبر

 هنگامی که جهت گرفتن کبوتری طلایی بر بالای پشت بام رفته بوده است، زنی زیبا را در حال آب تنی می‌بیند و سپس به او تجاوز میکند.
معمولا انتظار می‌رود کهان به عنوان عالی‌ترین مقام‌های مذهبی و پدیدآورندگان ادیان که خود را بی واسطه یا به واسطه ی وحی در ارتباط با خدا، الله، یهوه، رئوس، آتون و غیره می‌دانند، درستکارترین افراد جامعه باشند به گونه‌ای که اعمال و رفتار آنها خالی از هرگونه پلیدی و نقصان و سیره و روش آنها زبانزد و الگوی خاص و عام باشد. اما آیا پیامبران واقعا اینگونه بوده‌اند؟ با خواندن متون تاریخی متوجه میشویم که پاسخ منفی است! نمونه ی جالب رد ادعای عصمت پیامبران، داستان داوود نبی است که چگونه با وجود داشتن دهها همسر در حرمسرای خود، با دیدن یک زن زیبا به او تجاوز کرده و پس از مطلع شدن از حامله شدن وی، نقشه قتل شوهر او را پی ریزی میکند و نهایتا پس از کشته شدن او، با زن مذکور ازدواج میکند؛ زنی که بعدها سلیمان پیامبر را به دنیا می‌آورد.
تجاوز به یک زن شوهردار و طراحی نقشه ی قتل شوهر او جزو خبیث ترین اعمالی است که یک انسان عادی می‌تواند مرتکب بشود، حال تصور کنید چنین عمل زشتی از سوی کسی که خود را پیامبر معرفی میکند و ادعای رسالت و رهبری جامعه بشری را دارد سر بزند!! طبق تورات و کتاب عهد عتیق (Old Testament) و نیز طبق سنت محمد، سلیمان داوود باید سنگسار می‌شده است چرا که به یک زن شوهردار تجاوز کرده است! اما چنین اتفاقی نمی افتد! البته ارتکاب این نوع رفتارهای شرم آور در زندگی دیگر پیامبران هم دیده شده است. مثلا محمد رسول الله در جنگ بنی قریظه و پس از کشتن تمام مردان و پسران بالغ قبیله، با وجود داشتن چندین همسر و کنیز جنسی (همچون ماریه)، دختری حدودا ۲۰ ساله به نام ریحانه (دختر زید قرظی) را به عنوان کنیز و وسیله رفع نیازهای جنسی خود برگزیده و سالهای سال به او تجاوز می‌کند. این همه در حالی است که قبلا مجوز این تجاوزها در آیه‌های مختلف قرآن مثل آیه ۲۴ سوره نساء صادر شده بوده است!!
در ادامه توجه شما را به مشروح داستان تجاوز داوود پیامبر به زنی با نام بتشبع (Bathsheba) همسر اوریا (اهریا، Uriah) که توسط یکی از دوستان مورد بررسی دقیق تحقیقی قرار گرفته و برای من ارسال شده است، جلب می‌نمایم:
شرح ماجرا در قرآن در آیات ۲۱ تا ۲۴ سوره « ص » اینگونه آمده است:
و آيا خبر دادخواهان چون از نمازخانه [او] بالا رفتند به تو رسيد (۲۱) وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد گفتند مترس [ما] دو مدعى [هستيم] كه يكى از ما بر ديگرى تجاوز كرده پس ميان ما به حق داورى كن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش (۲۲) اين [شخص] برادر من است او را نود و نه ميش و مرا يك ميش است و مىگويد آن را به من بسپار و در سخنورى بر من غالب آمده است (۲۳)
[داوود] گفت قطعا او در مطالبه ميش تو [اضافه] بر ميشهاى خودش بر تو ستم كرده و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مىدارند به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند و اينها بس اندكند و داوود دانست كه ما او را آزمايش كردهايم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد (۲۴)
اما داستان توبه داوود چیست؟ او چه خطایی کرده است که از خدایش طلب عفو می کند؟ بهتر است سری به کتب تاریخی مسلمانان (۱) بزنیم. برای مثال طبری در کتاب تاریخ خود (۲) می نویسد:
و چند روزی گذشت و شیطان به صورت کبوتری طلایی بیامد و پیش پای داوود افتاد و او به نماز ایستاده بود و دست برد که آنرا بگیرد و کبوتر دور شد و داوود به دنبال آن رفت و دورتر شد تا به سوراخی افتاد و برفت تا آنرا بگیرد و کبوتر از سوراخ به پرواز در آمد و داوود بنگریست کجا می رود که کس به دنبال آن فرستد. و زنی را دید که بر بام خویش شستشو می کرد و بسیار زیبا بود و زن او را بدید و موی بیفشاند و خویشتن را بپوشاند و رفتار وی رغبت و شوق داوود را بیفزود و جستجو کرد و گفتند شوهر وی در فلان اردوگاه است. و کس به فرمانروای اردو فرستاد که اهریا را سوی فلان دشمن فرست و بفرستاد که پیروز شد و به داوود نوشت. باز کس فرستاد که او را سوی فلان دشمن فرست که نیرومندتر بود و بفرستاد و باز پیروز شد. فرمانده اردوگاه قضیه را به داوود نوشت و پاسخ آمد که او را سوی فلان دشمن فرست و فرستاد و این بار شوهر زن کشته شد و داوود زن را بگرفت و اندک مدتی با وی ببود که خدا دو فرشته به صورت انسان فرستاد که خواستند به نزد او شوند و روز عبادت داوود بود و نگهبان مانع شدند و از دیوار به نمازگاه وی در آمدند و داوود به نماز بود که آنها را پیش روی خود نشسته دید و بترسید، گفتند: «بیم مدار که ما دو حریفیم که یکیمان از دیگری ستم دیده و به حق میان ما داوری کن»
گفت: «قصه خویش را بگویید»
یکیشان گفت: «این برادر من است که نود و نه گوسفند دارد و من یکی دارم و می خواهد گوسفند مرا بگیرد که گوسفندان خویش را کامل کند»
به دیگری گفت: «تو چه می گویی؟»
گفت: «من نود و نه گوسفند دارم و برادرم یکی دارد و می خواهم آنرا از وی بگیرم و صد گوسفند داشته باشم و او رضایت نمی دهد»
داوود گفت: «ترا نگذاریم چنین کنی»
گفت: «ترا نگذاریم که چنین کنی»
داوود گفت : «اگر بدین کار دست زنی به اینجا و اینجایت می زنیم و بینی و پیشانی خویش را نشان داد»
گفت: «ای داوود حق اینکه به اینجا و اینجای تو بزنند که نود و نه زن داشتی و اهریا یک زن داشت و پیوسته او را به معرض خطر فرستادی تا کشته شد و زنش را بگرفتی.»
و داوود نظر کرد و کس را ندید و بدانست که به معرض امتحان بوده و در بلیه افتاده است و …
اما باز هم کل داستان شفاف نیست. به نظر می‌رسد اصرار داوود بر کشته شدن اهریا دلیلی داشته است. از آنجا که قرآن برگرفته از عهد عتیق است، بهتر است سری به تورات، اصـحـاح يـازدهـم و دوازدهـم، از کتاب سـموئيل دوم بزنیم:
شبانگاه بود كه داوود از تخت خود برخاست، و بر بالاى بام كاخ به قـدم زدن پـرداخـت ، از آنـجـا نگاهش به زنى افتاد كه داشت حمام مى كرد، و تن خود را مى شست، و زنى بسيار زيبا و خوش منظر بود. پـس كسى را فرستاد تا تحقيق حال او كند. به او گفتند: او (بتشبع) همسر (اورياى حـثـى) است ، پس داوود رسولانى فرستاد تا زن را گرفته نزدش آوردند، و داوود با او هـمبـسـتـر شـد، در حـالى كـه زن از خـون حـيـض پاك شده بود، پس زن به خانه خود برگشت، و از داوود حامله شده، به داوود خبر داد كه من حامله شده ام.
از سـوى ديـگـر اوريـا در آن ايـام در لشـكـر داوود كار مى كرد و آن لشكر در كار جنگ با (بـنـى عمون) بودند، داوود نامه اى به (يوآب) امير لشكر خود فرستاد، و نوشت كـه اوريـا را نـزد مـن روانـه كـن، اوريا به نزد داوود آمد، و چند روزى نزد وى ماند، داوود نامه اى ديگر به يوآب نوشته، به وسيله اوريا روانه ساخت و در آن نامه نوشت: اوريا را مـامـوريت هاى خطرناك بدهيد و او را تنها بگذاريد، تا كشته شود. يوآب نيز همين كار را كرد. و اوريا كشته شد و خبر كشته شدنش به داوود رسيد. پس همين كه همسر اوريا از كشته شدن شوهرش خبردار شد، مدتى در عزاى او ماتم گرفت، و چـون مـدت عـزادارى و نـوحـه سـرايى تمام شد، داوود نزد او فرستاده و او را ضميمه اهـل بيت خود كرد. و خلاصه همسر داوود شد، و براى او فرزندى آورد.
و اما عملى كه داوود كرد در نظر رب عمل قبيحى بود. لذا رب، (ناثان) پيغمبر را نزد داوود فرستاد. او هم آمد و به او گفت در يك شهر دو نفر مرد زندگى مى كردند يكى فقير و آن ديگرى توانگر، مرد توانگر گاو و گوسفند بسيار زياد داشت و مرد فقير به جز يك ميش كوچك نداشت، كه آن را به زحمت بزرگ كرده بود در اين بين ميهمانى براى مرد توانگر رسيد او از اينكه از گوسفند و گاو خود يكى را ذبح نموده از ميهمان پذيرايى كند دريغ ورزيد، و يك ميش مرد فقير را ذبح كرده براى ميهمان خود طعامى تهيه كرد. داوود از شـنـيـدن ايـن رفـتـار سخت در خشم شد، و به ناثان گفت: رب كه زنده است، چه بـاك از ايـنـكـه آن مـرد طمعكار كشته شود، بايد اين كار را بكنيد، و به جاى يك ميش چهار مـيـش از گوسفندان او براى مرد فقير بگيريد، براى اينكه بر آن مرد فقير رحم نكرده و چنين معامله اى با او كرده. نـاثـان بـه داوود گـفـت: اتـفـاقـا آن مـرد خـود شـما هستيد، و خدا تو را عتاب مى كند و مى فـرمايد: بلاء و شرى بر خانه ات مسلط مى كنم و در پيش رويت همسرانت را مى گيرم، و آنـان را بـه خـويـشـاونـدانـت مـى دهـم، تـا در حـضـور بـنـى اسرائيل و آفتاب با آنان هم بستر شوند، و اين را به كيفر آن رفتارى مى كنم كه تو با اوريا و همسرش كردى. داوود به ناثان گفت: من از پيشگاه رب عذر اين خطا را مى خواهم . ناثان گفت: خدا هم اين خطاى تو را از تو برداشت و ناديده گرفت و تو به كيفر آن نمى ميرى، و ليكن از آنجا كه تو با اين رفتارت دشمنانى براى رب درست كردى كه همه زبان به شماتت رب مى گـشـايـند، فرزندى كه همسر اوريا برايت زاييده خواهد مرد. پس خدا آن فرزند را مريض كرد و پس از هفت روز قبض روحش فرمود، و بعد از آن همسر اوريا سليمان را براى داوود زاييد.
همانطور که می بینید، داوود پیامبر برگزیده الله دچار هوسرانی می شود، و با وجود داشتن دهها زن، به زن شوهر دار چشم می دوزد و با او رابطه برقرار می کند. وقتی پیامبر الله این گونه هوسرانی و هرزگی می کند، از آخوندها چه انتظاری است که فکر و ذکرشان پائین تنه‌شان نباشد؟ البته از قرار معلوم امامهای ششم و هشتم شیعیان سعی زیادی کرده اند که به هر ترتیب که ممکن است این گندکاری را ماله بکشند (۳)!! اما قسمت خنده دار ماجرا این است که خود یهودیان که داوود پیامبر قوم آنهاست درصدد ماله کشی نیستند و صراحتا این عمل زشت داوود را پذیرفته‌اند و درباره‌اش کتابها نوشته و حتی اخیرا فیلم هم ساخته‌اند اما دو عرب مسلمان سعی کرده‌اند عمل داوود را ماله کشی کنند!
منابع:
(۱) – برای مطالعه بیشتر سری بزنید به:
تاریخ کامل ابن اثیر، ترجمه حسین روحانی، جلد ۱، ص ۲۵۵ و ۲۵۶، چاپ ۱۳۸۳
تاریخ مسعودی ،ترجمه ابولقاسم پاینده ، جلد ۱، ص ۴۹ ،چاپ ۱۳۸۲
تاریخ یعقوبی، ترجمه ابراهیم آیتی ، جلد ۱، ص ۶۰ و ۶۱ ،چاپ ۱۳۸۲
تفسیر طبری، ذیل آیات ۲۱ تا ۲۴ سوره «ص»
(۲) – تاریخ طبری، ترجمه ابولقاسم پاینده، جلد ۲ ، ص ۳۹۵ و ۳۹۶، انتشارات اساطیر ،چاپ ۱۳۶۲
(۳) – به تفسیر المیزان، ذیل آیه ۲۴ سوره « ص »

قرآن کتاب همه دوران ها و زمان ها

پیروان اسلام باور دارند قرآن کتابیست که مطالب درون آن همه دوران ها و زمان ها را شامل می شود و در بر میگیرد!
اگر چنین است و محتویات درون این کتاب برای همه دوران ها از سوی الله مدینه فرستاده شده است آیا این پیروان اسلام هرگز از خود پرسیده اند وجود آیاتی نظیر آیات زیر که تاریخ مصرف آنها پس از مرگ محمد و یا زنانش به پایان رسیده است در این کتاب چرا آمده و چه سود و استفاده ای برای زمان حاضر دارد!؟

۱- محمد بیشتر از ۴ زن عقدی میتواند داشته باشد! ( آیه ۵۰ سوره احزاب)

۲- محمد نوبت همخوابگی با زنانش را بهر نحوی که صلاح بداند میتواند تنظیم و یا مقدم و موخر سازد! ( آیه ۵۱ سوره احزاب)
۳- محمد میتواند هر زن مومنه ای که خود را بدون مهریه و شهود به او عرضه کند بعنوان همسر بپذیرد! ( آیه ۵۰ سوره احزاب)
۴- از نوبتی که محمد برای همبستر شدن با آنها (زنان محمد) قائل میشود، باید راضی باشند! (آیه ۵۱ سوره احزاب)
۵- محمد از رعایت عدالت و شناختن حق تساوی برای زنان خود معاف است! ( آیه ۵۱ سوره احزاب)
۶- پس از مرگ محمد،، کسی حق ازدواج با زنان حضرت محمد را ندارد! ( آیه ۵۳ سوره احزاب)
۷- زنان محمد، حق تقاضای نفقه بیشتر ندارند! ( آیه۵۱ سوره احزاب)
۸- زنان محمد، نباید بر مردم ظاهر شوند و از پشت پرده باید با مردم صحبت کنند! ( آیه ۵۳ سوره احزاب)
۹- زنان محمد، از زینتهای متداول دوران جاهلیت باید خودداری کنند! ( آیه ۳۳ سوره احزاب)
۱۰- محمد، میتواند با خویشاوندانش که با وی مهاجرت کردند، ازدواج کند! ( آیه ۵۰ سوره احزاب)
۱۱- زنان محمد، در صورت ارتکاب اعمال ناشایست دو برابر زنان عادی مجازات و در صورت اقدام به عمل شایسته، دوبرابر پاداش داده میشوند! ( آیه ۳۰و۳۱سوره احزاب)
قرآن را به عربی نخوان و تلاوت نکن، آنرا به زبان مادری با دقت بخوان و درست آنرا بفهم.
تنها با خواندن درست و دقیق آن است که شک و پرسش کردن ها از این کتاب شروع و آغاز میگردد.

تناقض گویی های محمد در قرآن!

تناقض گویی های محمد در قرآن!
در این آیات محمد از زبان الله ذهنش ادعا دارد پیامبریست عرب زبان که برای هدایت مردم شهر مکه و اطراف آن با قرآنی به زبان عربی فرستاده شده است:
- " ما هیچ رسولی میان هیچ قومی نفرستادیم مگر احکام الهی را بزبان همان قوم برایشان بیان کند. "
(سوره ابراهیم، آیه4)
- " ما چنین قرآن فصیح عربی را نه تو وحی کردیم تا مردم شهر مکه را و هر که در اطراف اوست از روز قیامت بترسانی. "
(سوره شوری، آیه7)
- " برای هر امتی رسولی است پس هر گاه رسول آنها آمد بین آنها به عدالت حکم خواهد کرد و به کسی ستمی نمی شود. "
(سوره یونس، آیه47)

 و در این آیه از زبان خدای ذهنش ادعای فقط پیامبر قوم عرب را فراموش کرده و خود را پیامبر همه بشریت معرفی می کند!

" به خلق بگو که من بدون استثنا بر همه شما جنس بشر رسول خدایم آن خدائی که آسمان و زمین ملک اوست" !
(سوره اعراف، آیه158)
براستی دلایل این تناقض گویی های او با آوردن اینگونه آیات چه بوده است؟
اگر او براستی پیامبری جهانی برای همه بشریت بوده چرا آیاتی همانند ابراهیم 4، شوری 7 و یونس 47 را از ابتدا بر زبان آورده است و نگفته که او پیامبری جهانی است و چرا این آیات همچنان در قرآن باقی مانده اند؟
آیا این الهی که او آنرا خدای آفریننده جهان در ذهنش پرورانده است، از اول نمی دانسته که او پیامبر جهانی او باید باشد و نه فقط قوم عرب برای مکه و اطراف آن!؟

۱۳۹۴ اردیبهشت ۵, شنبه

ایا الله میوه ها را نمی شناخته ؟

اوست كسى كه زمين را گسترانيد و در آن كوهها و رودها نهاد و از هر گونه ميوهاى در آن جفت جفت قرار داد روز را به شب میپوشاند قطعا در اين [امور] براى مردمى كه تفكر میکنید نشانهايى وجود دارد (۳)
وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۳﴾ سوره رعد
پاك [خدايى] كه از آنچه زمين میرو یاند و [نيز] از خودشان و از آنچه نمیدانند همه را نر و ماده گردانيده است (۳۶)سوره یس
سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۶﴾
در این ایه از سوره قران نوشته شده الله تمام موجودات را جفت افریده در حالی که چنین نیست و تمام
1.باکتریها
2قارچها
3جلبگها
4.خزها
5.سرخسها
6.کاجها
7.بازدانگان
8.هیچ کدام از میوه ها جفت نر و ماده ندارد مثال جفت هندوانه و موز و خیار . سیب چیست؟
اما در ایه گفته از هرگونه میوهای جفت جفت قرار دادیم ؟
ایا الله میوه ها را نمی شناخته ؟

آیات تهدید و وحشت و عذاب و قیامت و دوزخ .6

- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث مجموعه آیات تهدید و وحشت و عذاب و قیامت و دوزخ
جمع کل: 92 سوره و 950 آیه

19- آیات عذاب همیشگی و مادالعمر برای جهنمیان:19 سوره و 24 آیه.
بقره(39- 162) آل عمران(88- 116) نسا(14) مائده(37) توبه(63- 68) اعراف(36) یونس(52) هود(106) نحل (29) سجده(20) احزاب(65) فاطر(36) صافات(9- 68) زمر(72) زخرف(77) تغابن(10) النبا(23) الغاشیه(4) البینیته(6) الاعلی(13).
- بقره(39) در آتش دوزخ همیشه معذب خواهند بود.
- بقره(162) همیشه در جهنم به عذاب و شکنجه اند نه بر آنان تخفیف عذاب دهند و نه به نظر رحمت بنگرند.
- آل عمران(88)بر آنها عذاب خدا تخفیف نیاید.
- نسا(14) او را به اتشی در افکند که همیشه در آن معذب است.
- یونس(52)آنگاه به ستمکاران گویند بچشید عذاب ابدی را.
- هود(106) اما اهل شقاوت همه را در آتش دوزخ تا آسمان و زمین باقی است مخلدند.
- نحل(29) پس فرشتگان خطاب کنند از هر در به دوزخ داخل شوید که آنجا همیشه معذب خواهید بود.
در تمامی این 92 سوره و 950 آیات تهدید و وحشت و عذاب در عالم قیامت ما حتی یک آیه در خصوص خیانتکاران به موازین و اصول اخلاقی آدمیان ندیدیم!
آیه برای دولتمردان خائن به رعیت و مردم و ملت ندیدیم!
آیه ای برای قانونگذاران فاقد صلاحیت و نقض کنندگان حقوق بشر و آدمی ندیدیم!
گویا این نکات در صدر اسلام و شبه جزیره عربستان نکاتی قابل توجه نبوده است!
البته که مدنیت و جامعیتی در بین اعراب موجود نبوده است تا بدین موارد فکر بنمایند. اگر به مفاد بعضی از آیات قرآنی در مجموعه آیات توصیف و تشریح قرآن بپردازیم خواهیم دید که خود قرآن در این باره ادعاهای زیادی در آیات متعددی را دارد که به چندی از آن آیات نگاه مینماییم.
اعراف(52)کتابی فرستادیم که در آن هر چیز را بر اساس علم و دانش تفضیل دادیم.
نحل(44) قرآن را که جامعترین کتاب الهی است.
البینته(3) که در آن کتب نامه های حقیقت و راستی نگهبان سنت عدل الهی منظور است.
فصلت(44) کتابی مفصل و روشن.
می بینیم که قرآن خود را کامل و جامع معرفی می کند و در احزاب(40) بینانگذار آیین سیاسی اسلام خود را خاتم الانبیا و آخرین پیامبر بر می شمارد.
بالطبع خواننده جستجوگر علم و دانش در اعراف(52) و جامع در نحل(44) و نامه های حقیقت در البینته(3) و روشن و مفصل بودن در فصلت(44) این توقع را دارد که این حجم گسترده 6236 آیه و 114 سوره به اصول و موازینی بپردازد که مطابقت با احزاب(40) و خاتم الانبیا بودن این دین در صده ها و نسلهای آتی جوابگوی مسائل و معظلات آنان را بنماید.
نبود حتی یک آیه در باب اشتغال - قانون کار- کارگر- کارفرما- کشاورزی- آبیاری- دامداری- زن و مادر و کودک و جوانان در جامعه خود مغایرت واضحی با آیات فوق را دارد که از علم و دانش و جامع بودن و ابدی بودن قرآن حرف میزند!
در این حجم گسترده 92 سوره و 950 آیه به ایجاد ترس روانی پرداختن و از اشاره و تاکید بر ناقضین اصول اخلاقی بحث ننمودن خود ناشی از عدم توجه این راه و روش دینی و اسلام به اخلاق است. مگر نه اینکه هدف و منظور ادیان اخلاق نیک است! پس چرا خلافکاران اخلاقی در این حجم گسترده آیات وحشت و قیامت که حدودا یک ششم حجم کلی قرآن را در بر می گیرند حتی یک آیه هم ندارند؟
تمام آیات قرآنی برای شخص مومن و یا کافر و منافق و مرتد است،
آیه ای برای انسان و انسانیت و فقط انسان نمی بینیم. انسان را بصورت مومن شناسایی می کند و ارزش و واحد شناسایی آدمی فقط مومن بودن و یا مومن نبودن او می داند!
ایمان و تقوا مشخصه اصلی شخص مومن است. تبعیت از آیات قتال و گردن زدن دگراندیشان نمونه ای از بالا بودن ایمان و تقوا محسوب بوده است!کشتارهای فجیع در تجاوز به ایران باستان نمونه ای از این تقوا بوده است!آیین سیاسی اسلام قطع گردن مخالفین خود را فضیلت و امیتاز می شناسد!
افرادی که حاضر به گفتن یک تشهد شفاهی نشده اند باید نیست و نابود بشوند. این کجایش فضیلت است؟
اسلام سابقه ای فقط 1500 سال را دارد در صورتیکه انسانیت و آدمیت سابقه بسیار فراتر از آن را دارند.
مگر کوروش کبیر با اعلام بخشش و روحیه مدارای خود که در آیین یهود لقب پیامبر را گرفته است مومن و با ایمان و مسلمان بود؟
مگر این همه انسانهای شریف که در دنیای فعلی ما زندگی می کنند که عامل ابداعات و اختراعات و نوآوریهای بشری هستند که تمام ساکنین چهار گوشه زمین را در بر گرفته است مومن و مسلمان هستند؟
کل آیات وحشت و عذاب با 950 آیه در تضاد و تناقض اساسی با آیات تقدیرگرای و 238 آیه آن قرار می گیرد.
این یک نوع اهانت و تحقیر آفریدگار است که عامل و بانی همه چیز را در او بخواهید ببینید و اراده و قوه تحرک ذهنی آدمیان همه در قبال قدرت و خواسته او باشد و بعد در عالم قیامت شما را به عذاب دائم و همیشگی مجازات نماید. این اوج اندیشه دینی آدمی در ساخت و پرداخت ناقض و دانش ضعیف خود از آفریدگار خود است. براستی که ادیان توحیدی اوج تحقیر عالم و آفرینش می باشند.
نتیجه اخلاقی و آموزشی این قبیل آیات چه می تواند باشد؟
اگر باردهی عقلی و مثبتی در این گونه آیات موجود بود آیا در خلال این 1500 سال ما نمی بایست نتایج آنرا ببینیم؟
چرا این 55 کشور اسلامی معتقد با این کتاب و روش دینی جز نامطلوبترین کشورهای قابل سکونت می باشند که تنها دست آورد آنان رهبران نالایق و مردمانی فراری و گریزان از خاک و دیار خود می باشند؟
آیات وحشت و دوزخ هم برای ایجاد اتحاد و وحدت بین قبائل عرب آمده است. تنها راه یکدست نمودن آنان همین شیوه بوده است که رهبر اسلام برگزیده است. نباید فراموش نمود که مخاطبین این آیات قوم عرب بودند که فاقد ابتدائی ترین شعور و اندیشه اجتماعی بودند.
آیات وحشت و دوزخ در کنار آیات بهشت و آیات قتال و جهاد امروزه صلح و آسایش جهانی را بهم زده است.
مسلمان تندروی فاقد اندیشه برای اهتراز از این خشم و خشونت و رسیدن بر اوهام حوری و شراب در جنت خواسته و یا ناخواسته با تیعیت از آیات قتال، جهنم و کشتارگاهی برای دیگران ایجاد کرده اند.
در بخش چهارم از طبقه بندی آیات قران بر اساس موضوعات به مفاد آیات احکام و قتال و جهاد و ضلع سوم مثلث خشونت زای قرآن خواهیم پرداخت.
ادامه دارد...

محتوای آیه های کتاب آسمانی

آیا می شود سخن یا گفته ای چون "قرآن" یا هر کتاب آسمانی دیگری گفت و نیز بدون توجه به محتوای آیه هایی چون کشتن مخالفین، نابرابری زنان و مردان، نابرابری دیندار و بی دین، گسترده یا گرد بودن زمین، واژه هایی که هنوز راز آنها مکتوم مانده و ... ؛ ببینیم آیا شده است که کسی چون "الله" سخن بگوید؟ با نگاهی به آیه های "قرآن" در می یابیم که نخستین کسی که همچون "الله" سخن گفت "شیطان" بود! گفتگوهای او را با الله اگر در قرآن بخوانید خواهید دانست! آیات شیطانی نیز این را نشان می دهد. گفتگوی شیطان با آدم هم هست:
سوره ۲۰: طه آیه ۱۲۰
ای ادم! آيا تو را به درخت جاودانگى و ملكى كه نابود نمی شود راه بنمايم؟
و گفته الله:
سوره ۶۱: الصف آیه ۱۰
آيا شما را بر تجارتى كه شما را از عذابى دردناك می رهاند راه بنمایم؟
فرعون نیز مانند "الله" سخن می گفت:
سوره ۴۰: غافر آیه ۲۹
فرعون گفت: جز آنچه می بينم به شما نمی نمايم و شما را جز به راه راست راهبر نيستم
و
سوره ۴۰: غافر آیه ۳۸
و آن كس كه ايمان آورده بود گفت اى قوم من، مرا پيروى كنيد تا شما را به راه درست هدايت كنم
نکته دیگر این است "الله" خود نیز همچون مخالفینش سخن می گفته، با اینهمه دیگران را از سخن گفتن مانند خودش عاجز دانسته است:
گفته های فرعون:
سوره ۲۶: الشعراء آیه ۴۹
گفت پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟ قطعا او همان بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است به زودى خواهيد دانست حتما دستها و پاهاى شما را از چپ و راست خواهم بريد و همه شما را به دار خواهم آويخت
سوره ۲۰: طه آیه ۷۱
گفت آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد قطعا او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است پس بی شك دست و پاهايتان را يكى از راست و يكى از چپ قطع می كنم و شما را بر تنه هاى درخت خرما به دار می آويزم تا خوب بدانيد عذاب كدام يك از ما سختتر و پايدارتر است
سوره ۷: الأعراف آیه ۱۲۴
دستها و پاهايتان را يكى از چپ و يكى از راست خواهم بريد سپس همه شما را به دار خواهم آويخت
و گفته های الله:
سوره ۵: المائدة آیه ۳۳
سزاى كسانى كه با الله و فرستاده او می جنگند و در زمين به فساد می كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت
می بینیم که الله، شیطان و فرعون مانند هم سخن می گفتند! یا الله چنین چیزی را می دانسته، یا مانند دیگر جاها و ماجراها دچار فراموشی-یا خود را به فراموشی زدن- شده است!

احکام و آیین شرع اسلام.2

احکام و آیین شرع اسلام، قوانینی بدوی و بجا مانده از دوران بربریت در قرن حاضر
4- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث مجموعه آیات الهی الله در باب احکام و شرع آیین اسلام.
جمع کل: 30 سوره و 167 آیه، در هفده نوشتار.
نوشتار 2 از 17
بقره( 124 تا 128- 142 تا 145- 149- 150- 158- 168- 172- 173- 180 تا 185- 189- 195 تا 200- 203- 217- 219- 238- 239- 256- 275- 276- 278- 279- 282- 283) آل عمران (19- 28- 85- 96- 97- 130- 131) نساء (7- 8- 11- 12- 16 تا 18- 31- 33- 43- 59- 92- 94- 101 تا 103- 176) مائده (1 تا 6- 33- 67- 87 تا 91- 94 تا 97- 106 تا 108) انعام (119- 121- 137- 140 تا 146- 151) انفال (1- 7- 26- 41- 68- 69) احزاب(27) اعراف (31) توبه (3- 28- 29- 36- 60) هود (113- 114) حجر (87) نحل (5 تا 8- 14- 57 تا 60- 115- 118) الاسراء (1- 31- 32- 78- 79- 85- 110) ط (130) حج (25 تا 30- 33- 34- 36- 37- 41) نور (1 تا 9- 33) تکویر (8- 9) عنکبوت (67) روم (17- 18- 38- 39) سجده (11) ق (39) الحجرات (12) ابراهیم (35- 37) محمد(4) شوری (38) فتح (15- 19- 20- 21- 25- 27) الطور (49) الحدید (18) جمعه (9 تا 11) تغابن (17) المزمل (2 تا 4- 20) الحشر( 5 تا 9) صف(13) قریش (2) = 34 سوره و 185 آیه.
مجموعه بحث آیات الهی الله در باب احکام و شرع آیین اسلام مشتمل بر 5 بحث میباشد:
1-4 مجموعه آیات الهی الله در باب احکام و شرع آیین اسلام: مشتمل بر 13 بند.
2-4 مجموعه آیات الهی الله در خصوص توصیه های اخلاقی و شرعی: مشتمل بر 9 بند.
3-4 مجموعه آیات الهی الله در باب جهاد:مشتمل بر یک بند.
4-4 ...................................قتال و کشتار:مشتمل بر دو بند.
5-4 ...................................غنائم و اموال مسروقه:
در بحث مجموعه آیات الهی الله در باب احکام و شرع آیین اسلام به جلوه هایی از بینش خودخدابینی آیین سیاسی اسلام بر می خوریم. این احکام زمینی و بشری مخلوطی از اصولی است که ثمره ادیان و دانش و تجربیات آدمیان از نسل های پیشین است. سرزمین عربستان بعلت تساهل دینی قوم عرب خواستکاه تمام ادیان بوده است و تمامی فرقه های دینی تا پیش از ارائه اسلام بطور مسالمت آمیزی در کنار همدیگر زندگی می نمودند. پس رد پایی از تمام این ادیان بخصوص احکام یهود و رسوم جاهلیت و یا بهتر است گفته شود رسوم قبایل عرب پیش از اسلام در احکام این آیین امری طبیعی است.
آیات فوق که متعلق به احکام و شرع آیین اسلامی که پیامبرش خاتم الانبیاء است و گفته میشود کتابش هم آخرین کتاب آسمانی می باشد تمرکز بر شمشیر و خونریزی و خشونت دارد! این آیات احکام و قوانین اسلامی به هیچ وجه کوچکترین اشاره به ترویج و ترغیب به کشاورزی و دامداری و آبیاری و باغبانی و یا بازرگانی و تجارت و حق و حقوق کارگر و برنامه کار و پیشرفت و سازندگی که از اصولهای بسیار مهم زندگی بشری است ننموده است. مسائل بسیار مهمی مثل حفظ آب و حفر چاه و قنات و استفاده از زمین برای کشت و باروری و درختکاری و زراعت در آن کویر سوزان و خشک که آب و حفظ آب با ارزش ترین عنصر حیات و محیط زیست طبیعت است. موارد اجتماعی و بحث کودک و نوجوان و نیازهای قشر جوان به هیچ وجه آیاتی ندارند! اصولاٌ تمرکز بر ترویج اسلام به طریق شمشیر محور اصلی این آیات است!
از پرورش حیوانات اهلی که قوت و طعام آدمیان بوده و رعایت حال وحش در طبیعت و مراقبت لازمه با توجه به هوشمند بودن آدمی و داشتن قوه عقل و بالا بودن شدید مسئولیت وی به موازات این هوشمندی اشاره ای نکرده است! امور مهم آبیاری که اساس زندگی در آن طبیعت خشک کویر را می طلبد را بی پاسخ گذاشته است!
به قانون کار و کوشش و تلاش سازندگی در جامعه ای بهتر توجه ای نداشته است! بالطبع به روابط ارباب و کارگر و رعایت تعاون و حق کار و دستمزد کارگر که از عمده مطالب زندگی بوده و هست را هم بی جواب گذاشته است.
اساساٌ تک آیه ای در باره کار و تلاش روزمره برای زندگی موجود نمی باشد. تو گویی دیگران باید کشت و زرع و کار نمایند تا تازیان به استناد توبه(۲۹) و قانون باج شرعی جزیه از زحمت و دسترنج آنان بهره مند بگردند!
مجموعه آیات احکام و شرع آیین اسلام ترکیبی از قوانین تورات و رسم و رسوم اعراب پیش از اسلام در تلفیقی از تجربیات و آموخته های شخصی محمد ابن عبدالله از پیرامون محیط خویشتن بوده است. مطالبی هم مثل پل صراط- نماز پنج گانه- وجود روح- داشتن مهراب- داشتن تسبیح مواردی هستند که از امثال نظیر سلمان فارسی از آیین زرتشت و سایر ادیان مطلع و آز طریق دیگران به اطلاعات و آن دانسته های شخصی رهبر اسلام افزوده گردیده شد.
چرایی نبود و تاکید بر موارد فوق در قرآن بدین علت است که:
محمد آیین و احکام اسلام را برای قوم عرب طراحی می نماید. قوم عرب هم با کار و قوانین کار و کشاورزی و دامپروی بیگانه بود.
اجرای بدون شرط و شروط و تبعیت محض از مجموعه آیات احکام آیین اسلام است که برای فرد مسلمان فیض و ثوابی به همراه دارد. مرز بین مومن و کافر و مسلمان و غیر مسلمان در اجرا و پذیرش همین آیات است. آیاتی که با انجام و اجرای آن جهنمی برای همه منتقدان و مخالفان این باور دینی در همین دنیای زمینی ایجاد کرده است و شخص فاعل بر این احکام سرفراز و غرورمند از انجام آنچه خود فریضه شرعی و دینی می نامد بجز مصادره اموال و زن و بچه شخص مخالف خود در انتظار جوی عسل و شیر و شراب و حوری هم در جنت خواهد بود!
شخص مسلمان با اجرا هرچه شدیدتر این احکام اسلامی خود را موظف تر و محق تر به داشتن و تضمین بهشت با تمام وعده های آن می داند.
این فضل و فضیلت شرعی با تعریف امروزی جامعه از اخلاق و اعمال نیک کاملا متفاوت و متضاد است. در عصر نوین امروزه رعایت کلیت آیات جهاد- قتال- غنائم می تواند شخص مسلمان جویای اموال مردم و وعده های بهشت را برای همیشه به یک زندانی مادالعمر دین اسلام دچار نماید.
رحم و بخشش که دو عنصر ذاتی آدمیت و انسانیت می باشند را در این گونه آیات الهی نمی توان پیدا نمود. فرد معتقد بر این سه ضلع آیات در قرآن به مثابه رباط فاقد قوه عقلانی میگردد و پتانسیل هر نوع خشونت در هر نوع ابعادی را خواهد داشت. آیاتی مانند:
- بقره(191) هرکجا مشرکان را یافتید به قتل برسانید و از شهرها برانید.
- مائده(33) که آنها را به قتل رسانند یا به دار کشند و یا دست و پایشان را به خلاف ببرند.
- محمد(4) چون در میدان جنگ با کافران روبرو شوید.شجاعانه آنها را گذدن زنید تا از خونریزی بسیار از پا در آیند.
انجام این گونه آیات الهی است که منافات با قوانین جامعه امروزی دارد. این قبیل آیات چه فیض و فضیلت انسانی برای من مسلمان می تواند داشته باشد را باید در معنا و لفظ فضیلت در صدر اسلام با معنا و لفظ فضیلت در عقل آدمی جستجو کرد که دو برداشت کاملا متفاوت با هم دارند. انجام آیات فوق و کشتن و دزدی اموال و آواره نمودن و متلاشی کردن ملت ها و تمدنهای دیگر به همراه خواندن نماز فراوان و گرفتن روزه و رفتن پای پیاده به خانه الله مدینه در مکه ثواب و فضیلت صدر اسلامی بوده است!
این است معنای واقعی فضیلت در اسلام!
البته نوع اندیشان اسلامی بر این باور می باشند که تعاریف نوین از کلمه و معنا فضیلت در جوامع امروزی فرق نموده است و در قدیم الایام همه فاتحین با ملل مغلوب خود به همین صورت عمل می نموده اند. فرد نواندیش دینی بجای اینکه با خرد و عقل بر این آیات و تاریخ اسلام پشت سرش بنگرد با معادل سازی کلمات و حذف و تاریخ زدایی از حوادث خونین مدینه در صدد پوشیدن جامه قرن ۲۱ بر این اعمال هولناک است غافل از آنکه تمامی آن فاتحین اشخاصی زمینی بودند و ادعای اتصال به عالم ماورا را هم نداشتند. آنچه در خشونت مقدس تاکید شده است باید با خشونت های زمینی افرادی عادی دارای تمایز باشد که ندارد.
ادامه دارد...

احکام و آیین شرع اسلام.1


احکام و آیین شرع اسلام، قوانینی بدوی و بجا مانده از دوران بربریت در قرن حاضر
4- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث مجموعه آیات الهی الله در باب احکام و شرع آیین اسلام.
جمع کل: 30 سوره و 167 آیه، در هفده نوشتار.
نوشتار 1 از 17
در این بحث که سخن از آیات 167گانه احکام شرع در باب جهاد، قتال و اموال دزدی مردم و دگراندیشان است به این نتیجه خواهیم رسید که تازیان پابرهنه با گفتن فقط یک تشهد مستحق لطف و کرامت الهی الله در همه امور شکمی و زیر شکمی خواهند بود.
در مبحث های پیشین ( دوم و سوم ) یعنی آیات بهشت و جنت و آیات عذاب و تهدید و دوزخ و قیامت از قرآن در اختلاط با همین موضوع بحث چهارم یعنی آیات قتال و جهاد، می بینیم که هر سه مورد و ضلع این آیات سوخت و ساز و توجیه شرعی و درونی یک مسلمان تند رو را فراهم می سازد. این بدان معنا است که یک مثلث سه ضلعی در قرآن وجود دارد که عامل و بانی نه تنها ترویج و گسترش اسلام در داخل عربستان بوده است بلکه موتور تهیج و حرکت این تندروی در خارج از عربستان در صدر اسلام و همچنین امروز بعد از ۱۵ قرن را نیز باعث شده است.
مسلمانان اعتقاد و عمل به این بخش چهارم از بحث طبقه بندی آیات قرآن که احکام نامیده میگردد را فضیلت اسلامی و یا به زبان امروزی نواندیشان اسلامی " اخلاق " می نامند!
یعنی اینکه سر بریدن یک دگراندیش بنام الله و تجاوز بر زن مظلوم بجا مانده از شوهر مقتول و دست اندازی بر دختر و پسر یتیم بجا مانده از این عمل شنیع و غارت و چپاول اموال وی را مسلمانان فضیلت می نامند و نه تنها که خود را محقق بر انجام این عمل میداند بلکه با زبانی دراز خواستار پاداش اخروی در جهان خیالی آخرت خود هم می باشد!
اعضای این سه ضلعی که سوخت و ساز ایدولوژیک یک مسلمان را تهیه می بینید بدین شرح اند:
1- مجموعه آیات جنت و بهشت.
2- مجموعه آیات دوزخ و قیامت.
3- مجموعه آیات احکام در بخش قتال و جهاد و غنائم و دزدی از اموال غیرخودی و تجاوز بر زنان شوهر دار.
دو ضلع نخستین این مثلت در دوران بعثت و مکه شکل گرفت و ضلع سوم هم نا خواسته محصول شرایط فقر و گرسنگی نو مسلمانان مهاجر و انصار در دوران مدینه است. اضلاع و زوایای یکم و دوم آیات جنت و دوزخ هوشمندانه در کنار یکدیگر قرار داده شده اند. دوران مکه تمرکز محمد بر ترس و پاداش بود. وی دست تنها بود و تنها با بشارت بهشت و ترس از دوزخ تلاش بر جذب اهالی مکه را داشت. اما ضلع و زاویه سوم این مثلت محصول فرار بزرگ وی به مدینه و درک قوی و صحیح محمد از روحیات دو قوم اوس و خزرج و فقر و گرسنگی مهاجرین در مدینه بود.
تازیان سالی هشت ماه از سال را به جنگهای قبیله ای علیه یکدیگر می پرداختند. طبع تند و خشونت محور اصلی زیست آنان بوده است بخصوص دو قبیله اوس و خزرج سالیان درازی با یکدیگر در خصومت و زد و خورد و دزدی از یکدیگر بودند. انگیزه صلح و عدم خشونت بین همین دو قوم باعث دعوت محمد به مدینه شد. البته محمد این دو قوم را با یکدیگر سازش داد ولی این بدان مورد نیست که صلح و آسایش به مدینه برگشت. تا دیروز قبل از ورود محمد در مدینه این دو قوم از یکدیگر سلاخی می نمودند و اینک با سازش و توافق و شرعی نمودن آن قتال و دزدی از یکدیگر در قرآن تحت عنوان آیات جهاد، همان معامله را با دیگران و غیرخودی ها انجام میدادند! محمد با طرح آیات غنائم و دزدیدن اموال مردم و مشروع نمودنش حتی زنان شوهر دار را در نسا(24) در سال هشتم هجری از آن این دو قوم و سایر نو مسلمانان نمود!
انگیزه ترویج خشونت و چپاول اموال مکیان و دگر اندیشان بود که باعث گردید که محمدی که غزوه وادان را با فقط ۷۰ نفر شروع نموده بود در راهزنی بدر این نفرات را به ۳۰۵ نفر برساند و در صلح حدیبیه به ۱۴۰۰ نفر و در فتح زورکی و نظامی شهر مکه به رقم ۱۰ هزار نفر و در غزوه انجام نشده تبوک به رقم ۳۰ هزار نفر افزایش دهد.
براستی که بخش چهارم از بحث احکام موتور ترویج و تهیج شکم و زیر شکم تازیان پابرهنه بوده است.
یک فناتیک و تند رو مسلمان چنین تصور می کند که اگر از وظیفه شرعی خود در ضلع آیات جهاد تخطی نماید باید با ضلع دیگر یعنی آیات دوزخ و مجازات روبرو بگردد. پس با رعایت و التزام بر ضلع آیات جهاد، بنا بر تصورش ضمن اینکه آخرت خود را با رعایت این آیات تضمین می نماید از مجازاتهای ضلع و آیات دوزخ مصون و ایمن خواهد ماند و همچنین از ضلع سوم یعنی آیات دهان پرآب کن بهشت هم بهره مند میگردد. الحق که معامله دو سویه و خوبی است که محمد با رندی تمام به آنها قبولانده است. هر سه ضلع شدیداٌ مکمل یکدیگرند. یک بچه مسلمان از همان دوران طفولیت بوسیله سیکل دین ارثی خانواده اش از مندرجات اسلام آگاه و واقف براین سه ضلع الهی خواهد گردید.
درک این سه ضلع و زاویه در تازینامه قطعاٌ شاه کلید درک مشکلات خونین 1500 سال گذشته جهان اسلام است. امروزه همین اخطلاط شوم سه ضلع آیات ( جهاد - دوزخ- بهشت) عملاٌ بخشی بزرگ از سرزمینهای اسلامی را فلج نموده است. علیرغم گذشت 1500 سال و پیشرفت مدنیت و بهره وری مسلمانان از تکنولوژی و یا تولد در کشور متمدن غربی بعنوان نسل دوم این سه ضلع براحتی میتواند از مسلمانان قربانی بگیرد و می گیرد. بخشی از مسلمانان عرب زبان و تند رو خوب میدانند این مثلث یک زمانی تازیان را از ماورالنهر تا دریای مدیترانه وسعت قلمرو داده بود.
اگر اطلاع جزیی از تاریخ صدر اسلام و تعداد 82 سریه و 34 غزوه الهی در مدت فقط 10 سال مدینه داشته باشید.
اگر از نحوه کشتار دگراندیشان و یا اقوام یهودی اهل کتاب بوسیله مسلمانان مطلع باشید.
اگر مطلع از روحیات تازیان پیش از اسلام در جنگهای 8 ماهه در سال که در قرآن تحت عنوان تایید ماههای حرام آیه دارد باشید. همه این اطلاعات قبلی به یک فرد جویا و کنجکاو این نتیجه و خبر را میدهد که حضور و وجود این سه ضلع و زاویه در روند و ترویج و گسترش اسلام تا چه حد و مرحله ای کارساز بوده است.
حقیقتاٌ تاریخ اسلام در بخش مدینه محصول گسترش و مدیون همین ائتلاف شوم این سه ضلع و زاویه از آیات قرآن بوده است. این سه ضلع خوراک عقیدتی و ایدولوژیکی ترویج اسلام با شمشیر بوده است.
مدنیت ها و امپراطوری ها و خواستگاه تمدنهای فراوانی بوسیله این سه ضلع شوم متلاشی و نابود شدند. همانطوریکه گفته شد امروزه تعداد فراوانی از مسلمانان های تند رو هنوز معتقد به مفاد این سه ضلع از آیات می باشند که خوشبختانه در خارج از سرزمینهای اسلامی در کشورهای سکولار غربی به سهولت و آسانی بازتابهای این شر اسلامی بازگو میگردد و به قضاوت عمومی گذاشته میشود. آنچه شوربختانه هنوز در خور توجه است و مسلمانان از انجام دادن آن سرباز میزنند این است که آنها خود با خواندن قرآن باید به مفاد و درونمایه این سه ضلع از آیات قرآن برسند و پی ببرند که ظاهراٌ تا به امروز به دلایل مختلف از جمله ترس جهنم واهی است، نرسیده اند و این بدان معناست که بوی خون و ترور و کشتار همچنان در سرزمینهای اسلامی و بعضاٌ غیر اسلامی در دهه ها و شاید سده های بعدی نیز برقرار خواهد ماند.
ادامه دارد...

آیات تهدید و وحشت و عذاب وقیامت و دوزخ قرآن.5

- طبقه بندی آیات  بر اساس موضوعات در بحث مجموعه آیات تهدید و وحشت و عذاب وقیامت و دوزخ
جمع کل: 92 سوره و 950 آیه

17- آیات همگانی بودن مرگ و زنده شدن همگان در عالم محشر، 20 سوره و 31 آیه.
آل عمران(145- 185) انعام(94) اعراف(8- 9-37) یونس(46) الحجر(5) عنکبوت(5- 57) روم(11) فاطر(9) یس(50) زمر(30) جاثیه(26) ق(19- 43) الواقعه(47-48-49-84) تغابن(7) المرسلات(38) النازعات(10-11-12-14) الانفطار(4) العلق(8) زلزله(6) العادیات(9).
- آل عمران(145)هیچ کس جز به فرمان خدا نخواهد مرد که اجل هر کس در لوح قضای الهی به وقت معین ثبت است.
- آل عمران(185)هر نفسی شربت مرگ را خواهد چشید.
- انعام(94) محققا شما یکایک برای حساب به سوی ما باز آیید.
- اعراف(8)محشر حقا روز سنجیدن اعمال است.
- عنکبوت(5)هنگام اجل و وعده معین خدا البته قرا رسد.
- عنکبوت(57)هر نفسی شهد ناگوار مرگ را خواهد چشید.
- زمر(30) ای رسول عزیز ما شخص تو و همه خلق البته به مرگ از دیار دنیا خواهید رفت.
این همان آیه معروفی است که جان خیلی از صحابه نزدیک بنیانگذار آیین اسلام را بعد از مرگ او نجات داد. بدین صورت که وقتی رهبر اسلام دیده از جهان گشود و فوت نمود. عمرابن خطاب که از یاران اصلی او بود شمشیرش را از نیام در آورده و قسم خورد که هرکس بگویید که محمد مرده است خودم با این شمشیر گردنش را خواهم زد. بلکه محمد ابن عبدالله فوت ننموده و به آسمان رفته است. تا اینکه ابوبکر این آیه را خوانده و عمر را متقاعد نمود که محمد فوت نموده است. این خود نشانگر عدم رشد و شعور اجتماعی در بین اعراب آن زمان را نشان میدهد چه بسا که همین شخص عمر بعدها که در منصب خلافت به لقب امیرالمومنین مسلمانان معروف شد و عامل اصلی بسط و جهان گشایی اعراب با کمک همراهانش نظیر عثمان و علی گردید، همگی آنان دارای اندیشه ای در این حد نازل بوده که از حقیقت پذیرش مرگ عاجز و ناتوان بوده اند. اینکه عده ای امروزه ادعای معنای پنهان در قرآن را دارند با این قبیل رخدادهای تاریخ اسلام سازگاری ندارد. عمر ابن خطاب یکی از برزگترین صحابه و حتی دارای شان نزول آیاتی در قرآن هم می باشد. نحوه برخورد و بیان سخیف و بی دانش وی درابراز پدیده مرگ و زندگی نشانگر ساده گی آیین اسلام و آیات قرآن بوده و هست.
ادامه دارد...

آیات تهدید و وحشت و عذاب و قیامت و دوزخ قرآن.4

- طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات در بحث مجموعه آیات تهدید و وحشت و عذاب و قیامت و دوزخ
جمع کل: 92 سوره و 950 آیه

18- آیات عدالت همگانی الله و ترازو و نامه اعمال مردگان، 24 سوره و 60 آیه.
انعام(69- 160) یونس(27- 30) هود(105) الاسرا(13- 14) مریم(72) انبیا(47) مومنون(102- 103) زخرف(68) یس(54) صافات(24) زمر(69-70) احقاف(19) ق(21-23) الواقعه(7 تا 10- 41- 42) الحاقه(18 تا 20- 25تا 29) المدثر(48) قیامت(10-11-22-24-25) عبس(38 تا 42) التکویر(10-14) الانفطار(5) الانشقاق(7 تا11) الغاشیه(2-3) زلزله(7-8)القارعه(6تا9)
- انعام(160)هرکس کار نیکو کند او را ده برابر پاداش خواهد بود.
- یونس(27) کسانیکه مرتکب اعمال بد شدند بقدر همان اعمال زشت مجازات شوند.
- الاسرا(13) روز قیامت کتابی که نامه اعمال اوست یر او بیرون آوریم.
- الاسرا(14) و باو خطاب رسد که تو خود کتاب اعمالت را بخوان و بنگر در دنیا چه کرده ای.
- انبیا(47) اگر عملی به قدر دانه خردلی باشد در حساب آریم.
- زمر(69)نامه اعمال خلق در پیشگاه عدل حق نهاده شود.
- ق(21) هر نفسی را فرشته ای برای حساب به محشر کشاند.
- الواقعه(41) اما اصحاب شقاوت نامه اعمالشان به دست چپ است.
- الحاقه(19) اما کسی که نامه اعمال او را به دست راستش دهند.
- القارعه(6)هرکس که در میزان حق وزنی باشد.
تمام این آیات از موضع تهدید و قدرت نمائی بر بشر است. بشری برگرفته و حاصل روابط قبیله ای قوم عرب در بیش از 1400 سال پیش. محمد در 13 سال دوران بعثت در مکه با تکیه بر این قبیل آیات تلاش بر جذب نومسلمانان می نمود. تلاشی بی حاصل که ثمره و نتیجه آن فقط یکصد و اندی پیرو بیش نبودند!
اما اندکی پس از ورود او به مدینه کلکسیون آیات قتال و جهاد برآمده از ذهنش در کنار مجموعه آیات تهدید دوزخ و قیامت و مجمومه آیات پاداش بهشت و جنت قرار گرفت تا اضلاع مثلث اسلام سیاسی و سلطه طلبانه اش برای تشکیل یک حکومت اسلامی تکمیل شود.
در واقع ضلع آیات قتال و جهاد، ضلعیست که عامل اصلی ترویج و گسترش اسلام ناب محمدی در داخل و خارج از عربستان شد.
امروزه نیز اسلامگریان تندرو خواهان سلطه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایدئولوژی اسلام تحت نام خلافت جهانی اسلام معتقدند که در قرن 21 هم با این اضلاع بویژه ضلع قتال و جهادی آن می توان باعث گسترش اسلام محمدی در جهان شد!
ادامه دارد...

سادیسم

سادیسم به بیماری می‌گویند که شخص از آزار دیگران لذت میبرد ، لطفا با دقت آیات قرآنی زیر را بخوانید.
تقریبا تمام ادیان و مذاهب گوناگون دنیا از «دوزخ» یعنی کیفرگاه پس از مرگ سخن رانده اند، ولی در هیچ دین و مذهبی تئوری دوزخ وحشتناک تر و شکنجه بار تر از دین اسلام نیست.
سوره نساء آیه 56
آنان را که به آيات ما کافر شدند به آتش خواهيم افکند هر گاه پوست تنشان بپزد پوستی ديگرشان دهيم ، تا عذاب خدا را بچشند خدا پيروزمند وحکيم است.
سوره کهف آیه 29
بگو : اين سخن حق از جانب پروردگار شماست هر که بخواهد ايمان بياوردو، هر که بخواهد کافر شود ما برای کافران آتشی که دود آن همه را در برمی گيرد ، آماده کرده ايم و چون به استغاثه آب خواهند از آبی چون مس گداخته که از حرارتش چهره ها کباب می شود بخورانندشان ، چه آب بدی و چه آرامگاهی بدی!
سوره غافر آیه 71، 72، 73
آنگاه که غلها را به گردنشان اندازند و با زنجيرها بکشندشان ؛ در آب جوشان ، سپس در آتش ، افروخته شوند ؛ آنگاه به آنها گفته شود : آن شريکان که برای خدا می پنداشتيد کجا هستند؟
سوره اعراف آیه 179
برای جهنم بسياری از جن و انس را بيافريديم ايشان را دلهايی است ، که بدان نمی فهمند و چشمهايی است که بدان نمی بينند و گوشهايی است که بدان نمی شنوند اينان همانند چارپايانند حتی گمراه تر از آنهايند اينان خود غافلانند!
سوره النبأ آیات 21 تا 25
جهنم در انتظار باشد؛طاغيان ، را منزلگاهی است ؛ زمانی دراز در آنجا درنگ کنند ؛ نه خنکی چشند و نه آب، جز آب جوشان و خون و چرک ؛ اين کيفری است برابر کردار زيرا آنان به روز حساب اميد نداشتند!
سوره بقره آیه 24
و هر گاه چنين نکنيد که هرگز نتوانيد کرد پس بترسيد از آتشی که برای کافران مهيا شده و هيزم آن مردمان و سنگها هستند!
سوره آل عمران آیه 10
کافران را داراييها و فرزندانشان هرگز از عذاب خدا نرهاند آنها خود، هيزم آتش جهنمند!
الله، یک بت نامرئی سابق که نام خدای مسلمانان شده است ، آیا با این روان قابل ستایش است؟

غزوه تبوک

غزوه تبوک، جنگی که هرگز رخ نداد و انجام نشد اما آیات بسیاری در قرآن دارد!
این نوشتار قدری طولانی و بلند تر از پست های دیگر این برگه به نظر می رسد اما نکات بسیار مهم، با ارزش و قابل تاملی را برای مطلع شدن در خود دارد. لذا به همه شما عزیزان پیشنهاد میشود که آنرا با دقت و حوصله بخوانید.
رمضان سال 9 هجری، واقعه ای انجام نشده با دلایلی مبهم و غیر واضح
رجب سال 9 هجری مطابق با نوامبر سال 630 میلادی.
توبه(38- 39- 41 تا 58- 60 تا 69- 73 تا 79- 81 تا 83- 86 تا 99- 101- 102- 118 تا 127) منافقون(1) نور(61) مجادله(21).بالغ بر 70 آیات.
این جنگی است که علیرغم داشتن آیات فراوان و بخصوص در سوره توبه عملاً هیچ وقت رخ نداده است. تنها شاهد آمادگی انجام این نبرد بوسیله محمد فقط همین آیات فوق است. علت و دلیل این جنگ انجام نشده هم زیاد روشن و واضح نمی باشد. ما میدانیم که محدثان اسلامی در سیل احادیث میلیونی خود به مواردی اقتباس میکنند و اصرار بر این دارند که حضرت در برنامه و دستور کارش بوده است که به مناطقی حمله نماید. اینها همان مناطقی هستند که بعدا از فوت محمد در زمان ابوبکر و یا عمر بدانها تعرض نظامی شده است. آنان نامه ها و دعوتنامه هایی هم برای این ادعای خود تهیه و در کتب خود گنجانده اند. این ادعاها همگی یکجانبه است در قرآن حتی به این نامه ها هم اشاره نشده است! تنها اشاره موجود در قرآن بر دو کشور روم و ایران که در لیست ادعای ارسال نامه هستند فقط سوره روم(2- 3) است. این دو آیه در سوره روم هم خیلی کلی سخن می گوید. هیچ اشاره ای به اخبار و رویداد مهمی را از جنگهای 24 ساله خسروپرویز با روم را خبر نمی دهند.
احادیث و روایات اسلامی دلالت بر ادعای ارسال تعداد پنج نامه و یا دعوت به اسلام از جانب محمد به این مناطق و کشورها ارسال شده است. این ادعا دارای سندیت تاریخی نمی باشد و فقط بوسیله تاریخنگاران شفاهی مسلمان ارائه شده است.
لیست کشورها و مناطق ادعای ارسال نامه و یا دعوتنامه به پذیرش اسلام بدین شرح است:
1- به خسروپرویز پادشاه ایران باستان.
2- به هرقل امپراطور بیزانس.
3- به مقوس بزرگ در مصر( قبطیان).
4- به نجاشی در حبشه.
5- به منذرین ساوی التمیمی در بحرین.
تمام این مناطق و کشورها بعد از فوت محمد مورد تاخت و تاز و غارت و چپاول تازیان واقع شده است. مورخین مسلمان با جعل نامه تلاش بر زمینه مشروعیت بخشیدن بر این تعرضات نظامی نموده اند. در ضمن با گشاده دستی برای این نامه و دعوت نامه ها هم آیاتی از گنجینه 6236 آیات ازلی الله ابداعی ضمیر و نهان محمد بهره جویی نموده اند. آیه آل عمران در پایین نمونه ای از این مورد است.
آل عمران(64) بگو از اهل کتاب بیاید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم.
جنگ رخ نداده شده تبوک هم در سرحدات مرزی یکی از همین کشورهای ادعای ارسال نامه است. در جنگ موته که حدود یکسال قبل از تبوک رخ داده بود مسلمانان تعداد 2000 کشته از لشگر 3000 نفری شان را متحمل شدند که اگر تدبیر جنگی خالد ابن ولید نبود آن باقیمانده هم از بین رفته بودند. این نشانگر عدم تجربه نومسلمانان در مقابله با ارتش و لشگر دولتی و امپراطوری آن دوران بود. آنان دارای تجاربی در جنگهای نامنظم قبیله ای بودند ولی هیچگاه در مصاف با ارتش منظمی قرار نگرفته بودند. یکی از دلایل عدم استقبال تازیان در مدینه در ملحق گشتن به لشگریان محمد همین ادله و بهانه بود. افرادی در مدینه مثل: کعب بن مالک- مرارة بن ربیع- هلال بن امیة- ابوخیثمة معتقد بودند که مصاف و نبرد با ارتش روم با غارت و چپاول اقوام یهود فرق دارد. آنان خود میدانستند که جنگ قبائل با نبرد با ارتشی منظم و متعلق به یک امپراطوری فرق دارد.
حال با توجه به شکست سال قبل مسلمانان در موته چرا نباید ارتش روم شرقی دوباره در مصاف با مسلمانان ظاهر بگردد و طبق روایات مسلمانان جبهه را خالی و عقب نشینی نماید؟
مسلمانان 20 روز منتظر مصاف با رومیان بودند ولی خبری از رومیان نبود!
این قبیل سوالات است که کل واقعه تبوک را زیر سوال می برد.
بعدها در تهاجم بر ایران باستان هم باز مدارک و اسناد تاریخی مستددل از شروع جنگ و حوادث تصرف ایران مجددا بوسیله تاریخ شفاهی مسلمانان در حدود دو قرن بعد و محصول احادیث محدثین دلسوز اسلام و جویای ثواب است، که سندیت آنرا باز همین احادیث و تاریخنگاران شفاهی تایید نموده اند.
علت آماده شدن محمد برای جنگ را بدین گونه گزارش داده اند که دولت روم شرقی در صدد و تدارک حمله به قلمرو حجاز در منطقه شمال و شام است. این خبر را بازرگانانی که از مدینه به شام در رفت و آمد بودند برای محمد آورده بودند. آنان همچنین خبر داده بودند که دولت روم شرقی اعراب ساکن شام و قبائل مرزی را تحریک و با خود در یک صف واحد قرار داده است. خبر بدین نحو بود که هرقل در صدد تهیه خوارو بار سالیانه خود است. سندیت این گزارش هم بوسیله تجاری بود که برای خرید و فروش آرد سپید و روغن خرید و فروش میکردند. این است کل منبع خبر و گزارشی که محمد آخرین پیامبر متصل به عالم ماورا و جبریل امین در احزاب(40) به استناد آن تعداد 30 هزار نفر لشگر را تا 100 فرسنگی شمال مدینه با خود برده است و نهایتاً هم دست خالی بر میگردند!
محمد اعلام فراخوان نظامی میدهد تا تمامی قبائل مسلمان شده برای این نبرد آماده بگردند. قبائل « لخم- جذام- غسان- عامله » را با خود متحد و از قبائل دیگری مثل« اسلم- غفار- لیث- جهینه- اشجع- کعب- سلیم» هم درخواست کمک می نماید. اما زمان این فراخوان مصادف با چیدن محصول خرما بود. هوا شدیداُ گرم بود. مسافت تا سرحدات مرزی شام طولانی و بالغ بر 100 فرسنگ بود. تازیان سال قبل در غزوه موته گوشمالی و شکست شدیدی از رومیان دیده بودند. خطر شکست و کشته شدن در کار بود هر چند که رقم نهایی لشگر محمد را تا 30 هزار نفر و بعضاُ 40 و 70 هزار نفر را هم تخمین و گزارش داده اند. این تعداد لشگر و کل واقعه و علت و دلیل این لشگرکشی همگی مبهم و قابل بحث است.
محمد مدینه را به علی می سپارد ولی همان روز اول مردم مدینه بر علی این ادعا را وارد می نمایند که محمد تو را قبول نداشته است و با خود همراه نبرده است. این واقعه سال نهم است یعنی یکسال قبل از واقعه غدیرخم و مسئله جانشینی علی که شیعیان مدعی آن هستند!
تازیانی که از قبول ولایت و امارت موقتی علی در غیبت محمد در جبهه تبوک در همان روزنخست سر باز زده بودند، چگونه امکان این وجود داشته است که سال بعد محمد علیرغم اطلاع کافی از روحیه ساکنان مدینه دست به اینکار و اعلام جانشینی علی بجای خود در واقعه غدیرخم زده باشد!؟
این نخستین غزوه ای بوده است که محمد علی را با خود نبرده است. به علی ماموریت داد تا از خانواده وی مراقبت نماید. زود بعد از رفتن محمد مردمان مدینه بر علی معترض شدند که علی هم از شدت گرما و بخاطر چیدن محصول خرمایش به تبوک نرفته است. علی بر آشفته میگردد و بدنبال محمد روانه میگردد. در منطقه«جرف» به محمد میرسد و موضوع اعتراض مردمان مدینه را به وی می گوید.جوابیه محمد به علی بدین نحو است:
"مقام و منزلت تو نسبت به من همانند مقام منزلت هارون نسبت به موسی است"!
همین روایت و سخن به محمد نسبت داده شده را شیعیان امروزه سندیتی برای جانشینی علی بر محمد میدانند. خواه اینکه رابطه هارون با موسی هیچگاه بعنوان نیابت و جانشینی وی بعد از موسی نبوده است. شیعیان همیشه بدنبال روایت و حدیث بوده اند تا بهرصورت که شده است از مقام جانشینی علی بعد از محمد دفاع نمایند.
محمد علیرغم تمام مشکلات ناشی از عدم علاقه تازیان بر این جهاد، مدینه را بسوی شمال ترک می نماید. مفاد بسیاری از آیات سوره توبه بر بحث و مناشقه با محمد بخاطر رفتن و یا نرفتن به جهاد است. فریضه جهاد بالاترین حد رسیدن به درجه تقوا در صدر اسلام بوده است. قرآن آیات عدیده ای در باب جهاد و غنائم بر نو مسلمانان ارائه نمود تا بتواند آنان را راضی بر جنگ و گسترش اسلام نماید. این بهانه ها و تخلف از دستورات و آیات محمد در عزیمت به جنگ تبوک در سال 9 هجرت یعنی بعد از 22 سال از حضور و ادعای نبوت اش بر مردم خویش قدری تامل برانگیز است. آن حالت قدسی و تبعیت بی چون و چرا ادعا شده بوسیله محدثان دلسوخته اسلامی از محمد بوسیله مسلمانان، هرگز و حداقل تا سال پایان رسالت به استناد این قبیل آیات و تخلف مردمان از او موجود نبوده است. تقدس گرایی از محمد محصول دهها و سدههای بعد از او می باشد. همچنین باز تخلف و اعتراضی دیگر بر محمد را در غزوه نهایی و آخرین وی بنام نبرد «اسامة بن زید در موته» خواهیم داشت که بر نوجوانی و عدم تجربه اسامة بعنوان فرمانده ارشد اعتراض نمودند.
توسعه اسلام در مدینه بخاطر تکیه محمد بر شمشیر و قتال و طمع دستیابی بر غتائم بوده است. حجم بالای 82 سریه و 34 غزوه ات دوران فقط 10 ساله هجرت و انبوه غنائم حاصله بیانگر همین نکته است.
احادیث فراوانی علاوه بر آیات قرآنی بر این امر تاکید دارند:
"یکبار کسی از محمد پرسید که عملی را به من بگو که صواب آن معادل جهاد باشد؟
محمد پاسخ داد: عملی نمی بینم که چینین صوابی داشته باشد"
منبع: صحیح المسلم. کتاب 10 حدیث 31 برگرفته از رابرت اسپنسر.صفحه 192.
صحیح البخاری. جلد 1.حدیث 25.
علیرغم تاکید و تایید آیات یکصد گانه جهاد و قتال و احادیث نامحدود ثواب دراین باره باز شاهد و ناظر این مورد و تخلف هستیم که تازیان و نو مسلمانان دل در گرو این بزرگترین فریضه و دستور الله دال بر جهاد در زمان حضور و حیات محمد را ندارند. در آیاتی از سوره توبه بدلایل مختلفی در صدد شانه خالی نمودند از جنگ هستند.
از گرمای هوا تا نیاز بر چیدن محصول خرما و زمان لازم برای امور شخصی تا زیبایی زنان بیزانس و شهوت رانی تازیان و عدم کنترل خود در مصاف با این زنان همگی دست در دست هم داده اند تا عصاره سیرت و ایمان و تقوی مجاهدان صدر اسلام را ترسیم نمایند:
یکی از مسلمانان ناراضی به جهاد با رومیان بدین گونه بر محمد عذر رفتن بر جهاد می آورد:
"آیا بمن اجازه می دهید که در همین جا بمانم و وسوسه نشوم؟ چرا که همه می دانند من قویاً به زنان خو کرده ام و می ترسم که اگر زنان بیزانسی را ببینم قادر به کنترل خویش نباشم"!
منبع: ابن اسحاق. صفحه 602. برگرفته از اسپنسر.صفحه 189.
محمد واقدی. مغاذی. صفحه 599.
آنچه از این لشگرکشی و جنگ رخ نداده در سالهای پایانی عمر حضرت در سال 9 هجرت حاصل میگردد این است که علیرغم 13 سال تبلیغ و ارشاد در مکه با حجم فراوان 41617 آیات در 86 سوره و نزول 1619 آیات در 28 سوره در مدینه حاصل کار حضرت در انتهای عمر خود سلحشوران و مجاهدینی با این توصیف فوق و سیل آیات بالا در ارائه انواع و اقسام عذر و بهانه و تخلف برای نرفتن به جهاد و جنگ است است.
این عدم تبعیت از محمد در زمان و حضور خود او بوده است.
با بررسی همین وقایع است که 2 سال بعد از واقعه تبوک یعنی در زمان خلافت ابوبکر جنگهای گستره و تمرد" رده " بعد از فوت محمد شکل می گیرد. همین بادیه نشینان متخلف از نرفتن به جنگ تبوک زمان محمد بودند که رقم اصلی آشوبگران جنگهای رده را تشکیل دادند و بعدها بنام سلحشوران مسلمان بر ایران باستان تهاجم و فرهنگ ایران باستان را به انحطاط کشانیدند.
محمد بخوبی از روحیات تازیان و بادیه نشینان صدر اسلام مطلع بود. حضور گستره آیات 250 گانه وعده های دهان شیرین کن بهشت و جنت بر مخاطبین اولیه قرآن در دشت حجاز نماینگر همین عذرها و بهانه ها در سال 9 هجری و جنگ انجام نشده تبوک است. محمد در اندیشه و بینش خود خدابینی و ابداع الله در ضمیر و نهان خود با اطلاع از روحیه و تمایل مخاطبین خود تاکیدی گستره بر غذاهای بهشتی - شراب - زنان زیبارور و باکره نموده است. مسلماً وقتی عامل تشویق و تحریک اسلام بر لذتهای دنیوی موجود باشد سلحشورانی که حول این آیین حلقه میزنند خواستگاه و غایت نهایی شان همین موارد فوق خواهد شد.
بخشی از وعده های قرآن بر مخاطبین اولیه و نو مسلمانان که عامل گسترش اسلام در دشت حجاز و نهایتاً تهاجم بر همسایگان خود در شمال شدند بدین شرح است:
1- آیات وعده داشتن نهر آب و خوردن آب زلال و خنک و گوارا: 42 آیه در 32 سوره.
2- وعده سایه درخت: 9 آیه در 6 سوره.
3- وعده خوردن گوشت - میوه و طعام دنیوی: 33 آیه در 20 سوره.
4- وعده شراب و شرابخوری: 33 آیه در 12 سوره.
5- وعده در پاداش زن و استفاده ابزاری از نام و جایگاه زنان بعنوان حورالعین: 25 آیه در 12 سوره.
6- وعده پسران لولو مکنون: 4 آیه در 3 سوره.
صد البته در طرح و دستور ارائه قرآن بر این مخاطبین تازی در دشت حجاز حضور سنگین آیات هزارگانه دوزخ و قیامت و سوزندان مغز استخوان و پوست سوزی دائم از متخلفین دیگر راه و چاره ای برای این سعادتمندان تازی در انتخاب این دین الرحمان و الرحیم باقی نمی گذارد. یا باید در لیست یاایها الذین آمنو در بقره(25) باشید و از سور و ساط آیات 250 گانه بهشت مستخقیض بشوید و یا اگر در بند یاایها الذین کفرو در بقره(39) قرار بگیرید سرو کارتان با آیات هزارگانه و ترور وحشت الله در دوزخ خواهد بود.
بحث و جدل محمد با مجاهدین صدر اسلام در گردآوری لشگریان برای جنگ تبوک نشات گرفته از خواستگاه فکری و عقیدتی مخاطبین اولیه قرآن بوده است. قرآن بر مردم منطقه ای وارد گشت که سالی 8 ماه در سال از خون و مال یکدیگر ارتزاق می نمودند.
دلدادگان این آیین بیابانی در قالب نو اندیشان - اصطلاح طلبان و حلقه های تصوفی که فرمول های شبهه علمی و نظم های ریاضی و یا احیاناٌ منشور و اطلاعیه حقوق بشر را دوست دارند در مفاد این آیات ببینند باید به مخاطبین اولیه قرآن بیشتر توجه نمایند. اگر پذیرفته بگردد که محمد با ارائه الله ابداعی خود در صدد ایجاد صلح از جنگهای دائم قبائل با یکدیگر بوده است و مخلوق بودن قرآن و تاریخ اسلام را محصول مناسبات زمینی و سیاسی در یک زمان و مکان خاص بداینم، آنگاه تمامی تناقضات و تضادهای موجود در قرآن و نارسایی های حقوق بشری و اعمال کشتار و جنایات تاریخ صدر اسلام قابل توجیه و درک خواهند بود.