۱۳۹۴ اردیبهشت ۷, دوشنبه

کشتار وحشیانه با استناد به آیات قرآن و سنت



مبارزه مکتبی هر نوعش می‌تواند به فاجعه ختم شود. در این نوع مبارزه وقتی پای مذهب به میان می آید این خطر دوچندان می‌شود و «اسلام سیاسی» خطرناکترین نوع آن در دنیای معاصر است.
در ماه‌های گذشته جهان از طریق داعش بطور گسترده با پدیده‌ی بریدن سر و نمایش آن از طریق کلیپ‌های ویدئویی آشنا شد.
بسیاری که با احکام اسلامی آشنایی ندارند اعمال وحشیانه‌ی داعش را پدیده‌‌ای خلق‌الساعه می‌دانند که از طریق این نیروی ارتجاعی باب شده است. در حالی که آن‌چه داعش بدان عمل می‌کند اجرای آیات قرآن و دستورات مذهبی است و فقه شیعه نیز منافاتی با این اعمال وحشیانه ندارد. البته هستند مسلمانانی که می‌کوشند دامان اسلام را از آن‌چه به نام آن صورت می‌گیرد پاک و منزه جلوه دهند اما با توجه به آیات صریح قرآن و سنت باقیمانده از صدر اسلام و فتاوی مشهور فقها و مراجع تقلید به سختی می‌توان آن‌چه صورت می‌گیرد را غیراسلامی خواند. به همین دلیل است که جهان اسلام با بزرگترین بحران خود در دوران معاصر روبرو می‌شود .
بخش اعظم محصولات حوزه‌های علمیه، تولید مجازات‌های وحشیانه‌ی فقهی برای قصاص، زنا، لواط، مساحقه، محاربه، ارتداد، سرقت، شرب خمر، سب‌النبی و ائمه، قذف، رباخواری و ... است و پاره‌ای از فقها همچون مصباح یزدی می‌گویند: «مساله بردگی فی‌الجمله در اسلام پذیرفته شده ‌است و ما از آن دفاع می‌کنیم» و عده‌ای دیگر معتقدند که بردگی فقط از طریق اسارت کفار حربی در جهاد شرعی امکان دارد.
اگر داعش زنان ایزدی و ... را به بردگی جنسی وادار می‌کند حکم شرعی‌اش را آیت‌الله محمد تاکندی عضو مجلس خبرگان رهبری و از شاگردان خمینی پیش‌تر داده است.
https://www.youtube.com/watch?v=kkSuzxD1dCU
و داعش به آیات متعدد قرآن از جمله آیات سوره نساء ، احزاب، روم، نحل، معارج، مؤمنون و ... استناد می‌کنند.
اگر عده‌ای از فقها مانند آیت‌الله منتظری و ... که معتقد به کنار گذاشتن موقت حکم سنگسار هستند دلیل آن را «وهن» اسلام می‌دانند و نه مخالفت با این مجازات وحشیانه. این گروه از فقها اعمال این نوع از مجازات‌ها در ملاءعام را جایز نمی‌دانند و خواهان اجرای مخفیانه آن‌ها در حضور عده‌ای از «مؤمنان» هستند.
سازمان مجاهدین خلق یکی از جریان‌های اسلامی است که با اجرای «مجازات‌های اسلامی» به شیوه‌ای‌ که صورت می‌گیرد مخالفت می‌کند و آن را وحشیانه می‌خواند اما همین سازمان نیز به اصل «حقوق جزای اسلام» معتقد است منتهی مصادیق آن را متفاوت می‌بیند. (۱)
فقه شیعه و سنی با خشونت و وحشی‌گری تناقضی ندارند و می‌توانند تروریسم و قتل‌های سیاسی را نیز توجیه کنند، همچنان که تا امروز کرده‌اند و از آن به عنوان «ارهاب» نام می‌برند.
آنچه بیان شد آنقدر بدیهی است که محمد مجتهد شبستری نیز روی آن دست گذاشته و نوشت:‌ «اگر خلیفه داعش «ابوبکر بغدادی» که خود را مسلمان ناب و مجری شریعت اسلام می‌نامد از فقیهان رسمی جهان اسلام بپرسد: فرق مبنایی و تئوریک شما با من در بیان شریعت اسلامی در کجاست که این همه مرا لعن و نفرین می‌کنند؟ این فقیهان چه پاسخی به او خواهند داد؟!»
http://www.nedayeazadi.net/1393/04/10059
تردیدی نیست همانگونه که مجتهد شبستری بیان می‌کند هیچ گونه «فرق مبنایی و تئوریک» در بیان شریعت اسلامی بین فقیهان رسمی جهان اسلام و سرکرده داعش و طالبان نیست. آن‌چه هست رقابت بر سر «خلافت» و «مرجعیت» است. چنانچه در «ام‌القراء» اسلام رقابت بسیاری بین نمایندگان «امام زمان» از خامنه‌ای و احمدی‌نژاد گرفته تا مهدویون و حجتیه و ... وجود دارد و هریک می‌خواهند سر به تن آن یکی نباشد و «نیابت» را خاص خود می‌دانند.
آیه ۱۲ سوره‌ی انفال راهنمای عمل گروه‌های اسلامی
بسیاری می‌پرسند چرا سر قربانیان توسط داعش و بوکو حرام و دیگر مسلمانان سلفی از بالای گردن بریده می‌‌شود؟ پاسخ روشن است در آیه ۱۲ سوره‌ی انفال آمده است:
فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ
قرآن برای ایجاد رعب و وحشت در میان کفار توصیه می‌کند که سر دشمنان از بالای گردن بریده شود و سرانگشتان دست دشمن قطع شوند تا نتوانند اسلحه به دست گیرند.
آیت‌الله مشکینی به عنوان یک فقیه شیعه نظر مشابهی داشته و در همین رابطه می‌گوید:‌
پس کسانی که ایمان آورده‌اید ثابت قدم دارید. به زودی در دل های آنان که کفرورزیده‌اند ترس می‌افکنم. پس ضربه ها را بر فراز گردن‌ها بزنید و همه سرانگشتانشان را قلم کنید.
آیت‌الله مکارم شیرازی یکی از مراجع تقلید حکومتی در همین زمینه می‌گوید:‌«کسانی که ایمان آورده‌اید، ثابت قدم دارید! بزودی در دل‌های کافران ترس و وحشت می‌افکنم سرها را بر بالاتر از گردن فرو آرید! و همه انگشتانشان را قطع کنید!
شیعیان عراقی وابسته به رژیم و ارتش عراق نیز از همین شیوه برای هراس افکندن در دل دشمنان سنی‌شان و وابستگان داعش استفاده می‌کنند.
http://news.gooya.com/politics/archives/2014/12/190901.php
http://www.parsine.com/fa/news/229535
در دوران صدر اسلام مسلمانان پس از شکست دشمنان‌شان سر آن‌ها را بریده و بر نیزه می‌کردند. داستان بریدن سر عمر بن عبد‌ود و همچنین گردن زدن خوارج و یهود بنی‌قریظه توسط علی‌ابن‌ ابی‌طالب خلیفه چهارم اهل سنت و امام اول شیعیان مورد تأیید کلیه‌ی فرق اسلامی است. کما این که پس از واقعه عاشورا لشکریان یزید سر امام حسین و دیگر اصحاب او را بریده و بر نیزه کردند.
حکام عربستان سعودی براساس همین آیه است که در اجرای احکام اعدام، سر مجرمان را با شمشیر و از بالای گردن قطع می‌کنند.
در تبلیغات مجازی، شیعیان عراقی نیز می‌کوشند دشمنان داعشی‌شان را با زدن گردن به وسیله تبر هراسان کنند. انتشار عکس‌های «شبل الزیدی» یکی از فرماندهان گروه شیعه «کتائب امام علی» تحت حمایت جمهوری اسلامی، در زمره‌ی چنین تلاش‌هایی است. الزیدی یکی از فرماندهان نیروهای داوطلب شیعه عراق است که در نبرد برای آزاد سازی تکریت در کنار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه ایران دیده شده است.
http://www.asriran.com/fa/news/387330
تردیدی نیست که شبه نظامیان شیعه نه تنها دست کمی از وابستگان داعش ندارند بلکه تهدید بزرگی برای آینده عراق و منطقه هستند.
آیه ۱۲ سوره‌ی انفال جزو آیات «محکم» قران بوده و عمل به آن مورد توافق همه‌ی فرق شیعی و سنی است و تنها تفسیر آن می‌تواند در مواردی متفاوت باشد. در موارد بسیاری از پیامبر، خلفای راشدین و ائمه شیعه نقل شده است که «فَضرِبو عُنقَهُ» گردنش را بزنید.
مسعود رجوی رهبر عقیدتی مجاهدین نیز با پیش کشیدن آیه ۱۲ سوره انفال «فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ» فرمان زدن «سر» نظام و سپس «سرانگشتان» نظام را در سال ۱۳۶۰ و شروع «فاز نظامی» داد.
او در جمع‌بندی یک ساله مقاومت، در مورد مرحله اول فاز نظامی که از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰شروع شد و تا تابستان ۱۳۶۱ طول كشید می گوید:
«این مرحله نوبت سران سیاسی بود. قبل از هر چیز شاه مهره ها هدف بودند . در این مرحله قرار بود كه رژیم بی آینده شود و ثباتش را از دست بدهد و در عوض سازمان تثبیت شده و به عنوان جانشین رژیم اسلامی معرفی شود.»
انفجار ۷ تیر در دفتر حزب جمهوری اسلامی و انفجار ۸ شهریور در ساختمان نخست‌وزیری و ترور نمایندگان مجلس و ... بر اساس رهنمود فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاق صورت ‌گرفت.
مسعود رجوی در تشریح مرحله‌ی دوم که از تابستان ۱۳۶۱ تا پایان سال ۱۳۶۲ ادامه یافت می‌گوید:
«در این مرحله نوبت به بدنه نظام رسید، یعنی زدن سر انگشتان رژیم.»
این مرحله بر پایه‌ی تفسیری که از «وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ» داده می‌شد در دستور کار قرار گرفت. و براساس رهنمود قرآنی قطع دست و پای اجرایی جمهوری اسلامی اهمیت پیدا کرد و ترور پاسداران و حامیان رژیم در دستور کار قرار گرفت. البته مرحله‌ بندی صورت گرفته از سوی مسعود رجوی واقعی و دقیق نیست و بر اساس عدم توانایی مجاهدین در تداوم ضربه زدن به «سر» رژیم مطرح شده است. چرا که به موازات ضربه زدن به «سر» رژیم، قطع «سرانگشتان» هم مد نظر بود و بیشتر آن‌ها در همان سال ۶۰ هدف تیم‌های عملیاتی مجاهدین قرار گرفتند و نه در دورانی که مسعود رجوی ادعا می‌کند.
همانطور که داعش و بوکوحرام و بنیادگرایان شیعی و سنی نمی‌توانند از طریق برداشت خود از آیه ۱۲ سوره انفال، مشکلات جامعه بشری را حل کرده و پیشرفت چندانی حاصل کنند تجربه نشان داده است که مجاهدین نیز نتوانستند با برداشت خود از آیه‌ای که در جامعه قبیله‌ای ۱۴۰۰ سال پیش عربستان می‌توانست کارساز باشد، استراتژی و تاکتیک مناسبی برای مبارزه در دنیای مدرن پایه‌ریزی کنند. آویختن به دنیای کهن و چهارب‌های کهنه آن‌ها را به قهقرا برد و سبب دوری آن‌ها از واقعیت‌های جامعه‌ی ایران شد. تجربه نشان داده است تلاش برای مبارزه در چهارچوب دستورات خشک اسلامی و تبیین مشکلات اجتماعی بر اساس فرامین مذهبی حرکت در مسیری نادرست و نافرجام است.
***

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر