قرآن چگونه جمع آوری شد؟
تعدادی از اشتباهات املائی قرآن
ﻧﺴﺨﻪ ﻗﺮﺁﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺭﺍﯾﺞ ﺍﺳﺖ، ﻧﺴﺨﻪﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1923 ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﻻﺯﻫﺮ ﺩﺭ ﻗﺎﻫﺮﻩ ﭼﺎﭖ ﺷﺪ و اهل سنت و شیعیان (هر چند به ظاهر) این قرآن را به عنوان قرآن رسمی قبول کردند .
(برای تحقیق بیشتر می توانید به کتاب تاریخ قرآن نوشته دکتر محمود رامیار مراجعه کنید)
(قسمت چهارم)
در قسمت قبلی به اين موضوع اشاره کردم که اختلاف بين قرآنها باعث درگيری شديد بين مسلمانان می شد و اما اکنون به برخی از اين درگيری ها اشاره می کنم :
يزيد نخعى مىگويد:«در زمان ولايت وليد بن عقبه كه از جانب عثمان والى كوفه بود به مسجد كوفه رفتم. در آن جا گروهى جمع بودند. در آن وقت مسجد گماشتهاى نداشت و كسى فرياد بر آورد: آنان كه پيرو قرائت ابو موسى اشعرى هستند به زاويه نزديك باب و آنان كه پيرو قرائت ابن مسعودند به زاويه نزديك خانه عبدالله بيايند. دو گروه درباره آي هاى از سوره بقره اختلاف داشتند. يكى مى گفت: «و اتموا الحج و العمرة للبيت» و ديگرى مى گفت: و اتموا الحج و العمرة لله (بقره آیه ١٩٦) و بين آنها اختلاف و درگيری بود.
ابن اشته از انس بن مالك روايت كرده است كه مردم در زمان عثمان در كوفه نسبت به قرآن اختلاف داشتند. معلمى قرآن را طبق قرائت يكى از صاحبا نمصحف ها تعليم مى كرد و معلمى ديگر طبق قرائت ديگر و اين به اختلاف بين جوانان كشيده مى شد. اين اختلافات به معلمان مى رسيد و هر يك از قرائت ديگرى را غلط مى شمرد. (الاتقان،ج 1،ص 59.مصاحف سجستانى،ص 21)
از محمد ابن سيرين نقل شده است که برخی مسلمانان قرآن می خوانند و عده ديگر قرآن آنها را مردود می شمارند( طبقات ابن سعد،ج 3،ص 62.مصاحف سجستانى،ص 25) و اين موضوع باعث درگيری بين آنها می شده است .
از بکير اشج نقل شده است که در عراق هيچ کس قران ديگری را قبول ندارد و هر گاه کسی آيه را بخواند ديگری می گويد که آن را قبول ندارد (دقت کنيد چه جوی در آن زمان در مورد قرآن حاکم بوده است )( فتح الباري،ج 9،ص 16)
سال آغاز سازی قرآنها 15 سال بعد از مرگ محمد بود يعنی سال دوم يا سوم خلافت عثمان .
بعد از 15 سال همانطور که ديديم طبيعتا بسياری از گفته های محمد مورد بحث و جدل مسلمانان بود . اما همانطور که ديديم با آنکه عثمان تمام تلاش خود را برای يکسان سازی قران به خرج داد و آيات بسياری را از آن کم و يا به آن افزود ولی قرآن هايي که او تهيه کرد باز هم با هم اختلاف داشتند به طوری که بعدها باز هم اين اختلافات (منتها نه به شدت قبل بين مسلمانان وجود داشت بطور مثال برخى از مردم شام مىگفتند(مصحف ما و مصحف بصره صحيح تر از مصحف كوفه است )( مصاحف سجستانى،ص 35)
و اختلاف بين قرآنها عثمانی بعدها خود را بيشتر و بيشتر نشان می داد( مصاحف سجستانى،39الی 49)
بعد از آنکه قرآنها حاضر گرديد ديديم که آنها را به مرکز مهم ارسال داشتند و حتی همرا آن قاريانی هم فرستادند . قرآن هايي که به مرکز مختلف اسلامی فرستاده شد برای آن مرکز حکم مرجع را داشت و از روی آنها قرآنهای ديگری نوشته می شد و به ساير نقاط آن مرکز ارسال می گرديد. اگر در يک منطقه بين قرآنها اختلافی بوجود می آمد قرآن مرکز حکم مرجع را داشت و اما مشکل از آنجا شروع شد که بين قرآنهای مرکز اصلی هم اختلاف بود.
اما بعدها برای اين اختلاف چاره ای انديشيده شد و قرآن مدينه را بعنوان قران مرجع در نظر گرفتند و به آن لقب ام يا امام دادند و هر گاه اختلافی بين قرآنهای مرکز اصلی ديده می شد و کار به جاهای باريک کشيده می شد به قرآن مدينه مراجعه می کردند و اختلاف را حل می کردند البته همه اين تلاش برای رفع اختلاف در واقع برای حفظ حکومت خود حاکمان وقت بود و نه از سر دلسوزی برای قرآن .
عثمان قانونی بسيار جدی وضع کرد و آن اين بود که داشتن و خواندن هر قرآن ديگری غير از قرآن عثمانی ممنوع شده و کسانی که از اين دستور سر پيچي می کردند به سختی مجازات می شدند. تمامی اين قرآنها به خط کوفی بود که فاقد اعراب گذاری و نقطه بود که بعدها به رسم الخط عربی تغيير داده شد که باز هم موجب اختلافات زيادی در بين قرآنهای رسمی آن زمان گرديد. البته هنوز هم برخی قرآنهای به خط کوفی در موزه های دنيا و مکانهای مقدس مسلمانان وجود دارد که با قرآنهای امروزی تفاوت هايي دارد بطور مثال در خزانه حرم امام حسين قرانی است منسوب به عثمان كه با خط كوفى كهن نوشته شده است.با توجه به خالى بودن حروف آن از علايم و حجم بسياربزرگ آن، با مصحف مدينه و يا مصحف شام همآهنگ و همانند است. به خصوص كه كلمه«يرتد» از سوره مائده( ٥٤)را به صورت«يرتدد»ضبط كرده است. به احتمال قوى اين قرآن، از يكى از قرآنهاى عثمانى استنساخ شده و رو نوشتى از يكى ازآنهاست .البته در قرآن امروزی هم کلمه«یرتدد» را در آیه ٢١٧ سوره بقره می بینیم.
مشخصات قرآن عثمانی
حروف قرآنهای عثمانى خالى از نقطه و علايمى بوده است كه اعراب كلمات را نشان مى دهد.اين قرآنهاها به احزاب و اعشار و اخماس، تقسيم بندى نشده بود و مملو از غلطهاى املايى و تناقضهايى در رسم الخط بوده است. كه علت آن،ابتدايى بودن خط عرب در آن زمان و فرهنگ بدوی آنها بوده است .
مشخصات كلى مصحفها به شرح ذيل است:
1.ترتيب:
با توجه به اينکه ابی ابن کعب سرپرستی کميته نگارش قرآن را عهده دار بود قرآن عثمانی از نظر ترتيب با قرآن ابی کعب شباهت بسياری داشت تنها در مواردى اندك با آنها مطابقت نداشت،از جمله اين كه در مصحفهاى صحابه،سوره يونس در زمره هفت سوره بزرگ به شمار مى آمد و هفتمين يا هشتمين اين سوره ها بود.
اما عثمان،سوره انفال و سوره برائت را به عنوان يك سوره،در مرتبه هفتم از سوره هاى بلند(طوال)قرار داد و سوره يونس را در شمار سورههاى مئين در آورد و محل آن را تغيير داد. ابن عباس به اين عمل عثمان اعتراض كرد و گفت:«به چه علت سوره انفال را كه از سورههاى مثانى است و سوره برائت را كه از سورههاى مئين است، يك سوره به حساب آورده و«بسم الله الرحمان الرحيم»را از اول سوره برائت حذف كردهايد و در شمار سورههاى بزرگ قرار دادهايد؟»عثمان در پاسخ گفت:«سوره هايى بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل مى شد و پس از نزول آنها،آياتى نازل مى گرديد. پيامبر كاتبان وحى را احضار مى كرد و به آنان مى فرمود:اين آيه ها را درفلان محل از فلان سوره بنويسيد. سوره انفال از سوره هايى است كه در اوايل هجرت در مدينه نازل شد و سوره برائت از نظر نزول،از آخرين سوره هاست. ولى مضمون اين دو سوره با يك ديگر شبيه است و من گمان مى كردم اين دو سوره،يكى است.پيامبر صلى الله عليه و آله نيز در گذشت و بيان نكرد كه برائت دنباله سوره انفال است. از اين جهت من آن دو را به هم پيوستم و«بسم الله الرحمان الرحيم»را بين آن دو ننوشتم و آن رادر شمار هفت سوره بزرگ قرار دادم» .
2.نقطه و علامت:
مصحفهاى عثمانى به مقتضاى شيوه نگارش كه در آن دورهميان مردم عرب رايج بود از هر نشانه و علامتى كه حروف نقطه دار و بى نقطه رامشخص كند،خالى بود.و لذا بين ب و ت و يا و ثا تفاوتى نبود.و نيز ج و ح و خ ازيك ديگر تشخيص داده نمى شدند.هم چنين حركت و اعراب كلمات،به وسيله فتحه،كسره،ضمه و تنوين نشان داده نمىشد.خواننده خود بايد به هنگام قرائت باتوجه به علم خود ،آنها را از يك ديگر تميز مى داد،و وزن كلمه و چگونگى اعراب آن راشخصا مى شناخت.
از اينرو در صدر اول،قرائت قرآن فقط به سماع و نقل موكول بود و جز از طريق شنيدن، قرائت قرآن تقريبا ممتنع بود. مثلا بين كلمه هاى «تبلو»، «نبلو»، «نتلو»، «تتلو» و «يتلو» هيچ فرقى وجود نداشت. هم چنين كلمه «يعلمه» از «تعلمه»، «نعلمه» و «بعلمه» تشخيص داده نمى شد.از اينرو چه بسا آيه لتكون لمن خلفك آية به صورت«لمن خلقك»خوانده مىشد.
ذيلا نمونه هايى از قرآنهای مختلف كه بر اثر خالى بودن مصحفها از نقطه رخ داده است، آورده مى شود:
سوره بقره،آيه 259:«ننشزها»،«ننشرها»،«تنش رها» .
سوره آل عمران،آيه 48:«يعلمه»،«نعلمه»
سوره يونس،آيه 30:«تبلوا»،«تتلو»
سوره يونس،آيه 92:«ننجيك»،«ننحيك»
سوره عنكبوت،آيه 58:«لنبوئنهم»،«لنثوينهم»،« لنبوينهم»
سوره سبا،آيه 17:«نجازي»،«يجازي»
سوره حجرات،آيه 6:«فتبينوا»،«فتثبتوا»
در هر صورت خالى بودن قرانهای عثمانی از علايم و نشانه ها علت عمده پيدايش اختلاف قرانها در زمانهاى بعد بود،زيرا مردم به شنيدن و حفظ كردن قرآن اتكا داشتند و طبيعتا هر موضوعی که متکی بر ذهن باشد در آن احتمال خطا وجود دارد.
3.ناهنجارى نوشتارى:
اما رسم الخط قرآنهای عثمانى،در مقايسه با رسم الخط عمومى و متداول،داراى ناهنجارى هاى املايى فراوان و تناقضهاى بسيار در نحوه نوشتن كلمات مى باشد.
علت اين امر،عدم آشنايى عرب به فنون خط و روشهاى كتابت،در آن زمان بوده است. بلكه جز تعداد كمى از آنان نوشتن و كتابت را نمى دانستند و خطى را هم كه اين عده اندك بدان مى نوشته اند،خطى ابتدايى و در حد بسيار پايين و اوليه بوده است. علاوه بر اين كسانى را كه عثمان براى كتابت مصحف انتخاب كرده بود،افرادى بودند كه به غايت نسبت به شيوه كتابت بى اطلاع بودند و هر چند كه در آن وقت،خط درمرحله ابتدايى بود،ولى آنان بسيار بد خط بودند.همان گونه كه ابن ابى داوود نقل مى کند :
پس از تكميل نسخه هاى مصاحف،مصحفى را نزد عثمان بردند،وى پس ازديدن آن گفت:«چه نيكو و زيبا تهيه كرده ايد. ولى در آن ناهنجارى هايى رخ داده كه عرب خود مى توانند آن را به نحو صحيح تلفظ كنند».سپس گفت:«اگر املا كننده ازقبيله هذيل و نويسنده از قبيله ثقيف بود،چنين اشتباهاتى در آن پيدا نمى شد»( المصاحف-سجستانى ص 33-32)
ثعلبى در تفسير خود،ذيل آيه ان هذان لساحران (طه 20:63) مى گويد:«عثمان گفت:در اين مصحف ناهنجارى هايى ديده مىشود كه هر عربى به زبان خود آن را صحيح ادا مى كند.به عثمان گفتند:آيا آن را تغيير نمى دهى؟و به عبارت ديگر آيا تصحيح نمى كنى؟ گفت:لزومى ندارد، نه حلالى راحرام مى كند و نه حرامى را حلال» .
نمونه هايى از مهمترين اشتباهات رسم الخط موجود در قرآن که در قرآن های چاپ قدیم می یابید :
سوره/آيه/املاء صحيح
انعام 5.«ياتيهم انبؤا»/«انباء»
انعام 26.و ينؤن عنه»/«يناون عنه»
انعام 52.«بالغداوة»/ «بالغداة»است و«و»بدون هيچ علت شناخته شده اى زايد است.
انعام 94.«فيكم شركؤا»/«شركاء»
هود 87.«ما نشؤا»/«ما نشاء»
يوسف 87.«انه لا يايئس»/«لا يياس»
ابراهيم 9.«ا لم ياتكم نبؤا»/«نبا»
ابراهيم 21.«فقال الضعفؤا»/«الضعفاء»
كهف 77.«لو شئت لتخذت»/«لاتخذت»
هر گاه در نظر بگيريم كه مصحف هاى آن روز بدون نقطه و فاقد هر گونه علامت ونشانه بوده است،به خوبى در مى يابيم كه قرائت قرآن از روى قرآنها آن زمان با مشكل روبرو بوده است.
موضوع عجيب تر وجود تناقض در رسم الخط قرآنهای عثمانى است،به نحوى كه كلم هاى را در جايى به شكلى نوشته اند و همان كلمه را در جاى ديگر به شكلى ديگر و اين خود نشان مى دهد كه نويسندگان اوليه تا چه حد بی سواد بوده اند. و اين نشان دهنده فرهنگ اعراب در آن زمان است که باسوادترين و نخبگان آنان چنين بوده اند مثلا در آيه 247 سوره بقره كلمه«بسطة»با سين و درآيه 69 از سوره اعراف با صاد«بصطة»نوشته شده است.و نيز كلمه«يبسط»در آيه26 سوره رعد با سين و در آيه 245 بقره با صاد ضبط گرديده است.از اين قبيل تناقضات در قرآنهای عثمانى زياد وجود دارد.
نمونه هايى از اين تناقضات که نشانه بی سوادی نخبگان عرب در آن زمان می باشد :
سوره.آيه/املاء قديم/املاء معاصر
كهف 77.«لو شئت لتخذت»/ لَاتَّخَذْتَ
شعراء 176.«اصحاب لئيكة»/«اصحاب الايكة»
ابراهيم 21.«فقال الضعفؤا»/« الضُّعَفَاء
برای خواندن بیشتر این تناقضات به لینک زیر مراجعه کنید .
خواننده عزيز می بيند که در مورد قرآن چه اوضاع اسف باری وجود داشته ودر تاريخ اين کتاب چقدر دستخوش تغيير شده است و عجيب آنکه مسلمانان با وقاحت تمام مدعی محفوظ بودن قرآن از هر گونه تحريفی می باشند و نکته ای که شايد برايتان جالب باشد اينکه هم اکنون نيز بين قرآنهای مختلف عربی اختلافاتی وجود دارد که آنها را در قسمت های بعدی بررسی خواهيم کرد
تعدادی از اشتباهات املائی قرآن
ﻧﺴﺨﻪ ﻗﺮﺁﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺭﺍﯾﺞ ﺍﺳﺖ، ﻧﺴﺨﻪﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1923 ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﻻﺯﻫﺮ ﺩﺭ ﻗﺎﻫﺮﻩ ﭼﺎﭖ ﺷﺪ و اهل سنت و شیعیان (هر چند به ظاهر) این قرآن را به عنوان قرآن رسمی قبول کردند .
(برای تحقیق بیشتر می توانید به کتاب تاریخ قرآن نوشته دکتر محمود رامیار مراجعه کنید)
(قسمت چهارم)
در قسمت قبلی به اين موضوع اشاره کردم که اختلاف بين قرآنها باعث درگيری شديد بين مسلمانان می شد و اما اکنون به برخی از اين درگيری ها اشاره می کنم :
يزيد نخعى مىگويد:«در زمان ولايت وليد بن عقبه كه از جانب عثمان والى كوفه بود به مسجد كوفه رفتم. در آن جا گروهى جمع بودند. در آن وقت مسجد گماشتهاى نداشت و كسى فرياد بر آورد: آنان كه پيرو قرائت ابو موسى اشعرى هستند به زاويه نزديك باب و آنان كه پيرو قرائت ابن مسعودند به زاويه نزديك خانه عبدالله بيايند. دو گروه درباره آي هاى از سوره بقره اختلاف داشتند. يكى مى گفت: «و اتموا الحج و العمرة للبيت» و ديگرى مى گفت: و اتموا الحج و العمرة لله (بقره آیه ١٩٦) و بين آنها اختلاف و درگيری بود.
ابن اشته از انس بن مالك روايت كرده است كه مردم در زمان عثمان در كوفه نسبت به قرآن اختلاف داشتند. معلمى قرآن را طبق قرائت يكى از صاحبا نمصحف ها تعليم مى كرد و معلمى ديگر طبق قرائت ديگر و اين به اختلاف بين جوانان كشيده مى شد. اين اختلافات به معلمان مى رسيد و هر يك از قرائت ديگرى را غلط مى شمرد. (الاتقان،ج 1،ص 59.مصاحف سجستانى،ص 21)
از محمد ابن سيرين نقل شده است که برخی مسلمانان قرآن می خوانند و عده ديگر قرآن آنها را مردود می شمارند( طبقات ابن سعد،ج 3،ص 62.مصاحف سجستانى،ص 25) و اين موضوع باعث درگيری بين آنها می شده است .
از بکير اشج نقل شده است که در عراق هيچ کس قران ديگری را قبول ندارد و هر گاه کسی آيه را بخواند ديگری می گويد که آن را قبول ندارد (دقت کنيد چه جوی در آن زمان در مورد قرآن حاکم بوده است )( فتح الباري،ج 9،ص 16)
سال آغاز سازی قرآنها 15 سال بعد از مرگ محمد بود يعنی سال دوم يا سوم خلافت عثمان .
بعد از 15 سال همانطور که ديديم طبيعتا بسياری از گفته های محمد مورد بحث و جدل مسلمانان بود . اما همانطور که ديديم با آنکه عثمان تمام تلاش خود را برای يکسان سازی قران به خرج داد و آيات بسياری را از آن کم و يا به آن افزود ولی قرآن هايي که او تهيه کرد باز هم با هم اختلاف داشتند به طوری که بعدها باز هم اين اختلافات (منتها نه به شدت قبل بين مسلمانان وجود داشت بطور مثال برخى از مردم شام مىگفتند(مصحف ما و مصحف بصره صحيح تر از مصحف كوفه است )( مصاحف سجستانى،ص 35)
و اختلاف بين قرآنها عثمانی بعدها خود را بيشتر و بيشتر نشان می داد( مصاحف سجستانى،39الی 49)
بعد از آنکه قرآنها حاضر گرديد ديديم که آنها را به مرکز مهم ارسال داشتند و حتی همرا آن قاريانی هم فرستادند . قرآن هايي که به مرکز مختلف اسلامی فرستاده شد برای آن مرکز حکم مرجع را داشت و از روی آنها قرآنهای ديگری نوشته می شد و به ساير نقاط آن مرکز ارسال می گرديد. اگر در يک منطقه بين قرآنها اختلافی بوجود می آمد قرآن مرکز حکم مرجع را داشت و اما مشکل از آنجا شروع شد که بين قرآنهای مرکز اصلی هم اختلاف بود.
اما بعدها برای اين اختلاف چاره ای انديشيده شد و قرآن مدينه را بعنوان قران مرجع در نظر گرفتند و به آن لقب ام يا امام دادند و هر گاه اختلافی بين قرآنهای مرکز اصلی ديده می شد و کار به جاهای باريک کشيده می شد به قرآن مدينه مراجعه می کردند و اختلاف را حل می کردند البته همه اين تلاش برای رفع اختلاف در واقع برای حفظ حکومت خود حاکمان وقت بود و نه از سر دلسوزی برای قرآن .
عثمان قانونی بسيار جدی وضع کرد و آن اين بود که داشتن و خواندن هر قرآن ديگری غير از قرآن عثمانی ممنوع شده و کسانی که از اين دستور سر پيچي می کردند به سختی مجازات می شدند. تمامی اين قرآنها به خط کوفی بود که فاقد اعراب گذاری و نقطه بود که بعدها به رسم الخط عربی تغيير داده شد که باز هم موجب اختلافات زيادی در بين قرآنهای رسمی آن زمان گرديد. البته هنوز هم برخی قرآنهای به خط کوفی در موزه های دنيا و مکانهای مقدس مسلمانان وجود دارد که با قرآنهای امروزی تفاوت هايي دارد بطور مثال در خزانه حرم امام حسين قرانی است منسوب به عثمان كه با خط كوفى كهن نوشته شده است.با توجه به خالى بودن حروف آن از علايم و حجم بسياربزرگ آن، با مصحف مدينه و يا مصحف شام همآهنگ و همانند است. به خصوص كه كلمه«يرتد» از سوره مائده( ٥٤)را به صورت«يرتدد»ضبط كرده است. به احتمال قوى اين قرآن، از يكى از قرآنهاى عثمانى استنساخ شده و رو نوشتى از يكى ازآنهاست .البته در قرآن امروزی هم کلمه«یرتدد» را در آیه ٢١٧ سوره بقره می بینیم.
مشخصات قرآن عثمانی
حروف قرآنهای عثمانى خالى از نقطه و علايمى بوده است كه اعراب كلمات را نشان مى دهد.اين قرآنهاها به احزاب و اعشار و اخماس، تقسيم بندى نشده بود و مملو از غلطهاى املايى و تناقضهايى در رسم الخط بوده است. كه علت آن،ابتدايى بودن خط عرب در آن زمان و فرهنگ بدوی آنها بوده است .
مشخصات كلى مصحفها به شرح ذيل است:
1.ترتيب:
با توجه به اينکه ابی ابن کعب سرپرستی کميته نگارش قرآن را عهده دار بود قرآن عثمانی از نظر ترتيب با قرآن ابی کعب شباهت بسياری داشت تنها در مواردى اندك با آنها مطابقت نداشت،از جمله اين كه در مصحفهاى صحابه،سوره يونس در زمره هفت سوره بزرگ به شمار مى آمد و هفتمين يا هشتمين اين سوره ها بود.
اما عثمان،سوره انفال و سوره برائت را به عنوان يك سوره،در مرتبه هفتم از سوره هاى بلند(طوال)قرار داد و سوره يونس را در شمار سورههاى مئين در آورد و محل آن را تغيير داد. ابن عباس به اين عمل عثمان اعتراض كرد و گفت:«به چه علت سوره انفال را كه از سورههاى مثانى است و سوره برائت را كه از سورههاى مئين است، يك سوره به حساب آورده و«بسم الله الرحمان الرحيم»را از اول سوره برائت حذف كردهايد و در شمار سورههاى بزرگ قرار دادهايد؟»عثمان در پاسخ گفت:«سوره هايى بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل مى شد و پس از نزول آنها،آياتى نازل مى گرديد. پيامبر كاتبان وحى را احضار مى كرد و به آنان مى فرمود:اين آيه ها را درفلان محل از فلان سوره بنويسيد. سوره انفال از سوره هايى است كه در اوايل هجرت در مدينه نازل شد و سوره برائت از نظر نزول،از آخرين سوره هاست. ولى مضمون اين دو سوره با يك ديگر شبيه است و من گمان مى كردم اين دو سوره،يكى است.پيامبر صلى الله عليه و آله نيز در گذشت و بيان نكرد كه برائت دنباله سوره انفال است. از اين جهت من آن دو را به هم پيوستم و«بسم الله الرحمان الرحيم»را بين آن دو ننوشتم و آن رادر شمار هفت سوره بزرگ قرار دادم» .
2.نقطه و علامت:
مصحفهاى عثمانى به مقتضاى شيوه نگارش كه در آن دورهميان مردم عرب رايج بود از هر نشانه و علامتى كه حروف نقطه دار و بى نقطه رامشخص كند،خالى بود.و لذا بين ب و ت و يا و ثا تفاوتى نبود.و نيز ج و ح و خ ازيك ديگر تشخيص داده نمى شدند.هم چنين حركت و اعراب كلمات،به وسيله فتحه،كسره،ضمه و تنوين نشان داده نمىشد.خواننده خود بايد به هنگام قرائت باتوجه به علم خود ،آنها را از يك ديگر تميز مى داد،و وزن كلمه و چگونگى اعراب آن راشخصا مى شناخت.
از اينرو در صدر اول،قرائت قرآن فقط به سماع و نقل موكول بود و جز از طريق شنيدن، قرائت قرآن تقريبا ممتنع بود. مثلا بين كلمه هاى «تبلو»، «نبلو»، «نتلو»، «تتلو» و «يتلو» هيچ فرقى وجود نداشت. هم چنين كلمه «يعلمه» از «تعلمه»، «نعلمه» و «بعلمه» تشخيص داده نمى شد.از اينرو چه بسا آيه لتكون لمن خلفك آية به صورت«لمن خلقك»خوانده مىشد.
ذيلا نمونه هايى از قرآنهای مختلف كه بر اثر خالى بودن مصحفها از نقطه رخ داده است، آورده مى شود:
سوره بقره،آيه 259:«ننشزها»،«ننشرها»،«تنش
سوره آل عمران،آيه 48:«يعلمه»،«نعلمه»
سوره يونس،آيه 30:«تبلوا»،«تتلو»
سوره يونس،آيه 92:«ننجيك»،«ننحيك»
سوره عنكبوت،آيه 58:«لنبوئنهم»،«لنثوينهم»،«
سوره سبا،آيه 17:«نجازي»،«يجازي»
سوره حجرات،آيه 6:«فتبينوا»،«فتثبتوا»
در هر صورت خالى بودن قرانهای عثمانی از علايم و نشانه ها علت عمده پيدايش اختلاف قرانها در زمانهاى بعد بود،زيرا مردم به شنيدن و حفظ كردن قرآن اتكا داشتند و طبيعتا هر موضوعی که متکی بر ذهن باشد در آن احتمال خطا وجود دارد.
3.ناهنجارى نوشتارى:
اما رسم الخط قرآنهای عثمانى،در مقايسه با رسم الخط عمومى و متداول،داراى ناهنجارى هاى املايى فراوان و تناقضهاى بسيار در نحوه نوشتن كلمات مى باشد.
علت اين امر،عدم آشنايى عرب به فنون خط و روشهاى كتابت،در آن زمان بوده است. بلكه جز تعداد كمى از آنان نوشتن و كتابت را نمى دانستند و خطى را هم كه اين عده اندك بدان مى نوشته اند،خطى ابتدايى و در حد بسيار پايين و اوليه بوده است. علاوه بر اين كسانى را كه عثمان براى كتابت مصحف انتخاب كرده بود،افرادى بودند كه به غايت نسبت به شيوه كتابت بى اطلاع بودند و هر چند كه در آن وقت،خط درمرحله ابتدايى بود،ولى آنان بسيار بد خط بودند.همان گونه كه ابن ابى داوود نقل مى کند :
پس از تكميل نسخه هاى مصاحف،مصحفى را نزد عثمان بردند،وى پس ازديدن آن گفت:«چه نيكو و زيبا تهيه كرده ايد. ولى در آن ناهنجارى هايى رخ داده كه عرب خود مى توانند آن را به نحو صحيح تلفظ كنند».سپس گفت:«اگر املا كننده ازقبيله هذيل و نويسنده از قبيله ثقيف بود،چنين اشتباهاتى در آن پيدا نمى شد»( المصاحف-سجستانى ص 33-32)
ثعلبى در تفسير خود،ذيل آيه ان هذان لساحران (طه 20:63) مى گويد:«عثمان گفت:در اين مصحف ناهنجارى هايى ديده مىشود كه هر عربى به زبان خود آن را صحيح ادا مى كند.به عثمان گفتند:آيا آن را تغيير نمى دهى؟و به عبارت ديگر آيا تصحيح نمى كنى؟ گفت:لزومى ندارد، نه حلالى راحرام مى كند و نه حرامى را حلال» .
نمونه هايى از مهمترين اشتباهات رسم الخط موجود در قرآن که در قرآن های چاپ قدیم می یابید :
سوره/آيه/املاء صحيح
انعام 5.«ياتيهم انبؤا»/«انباء»
انعام 26.و ينؤن عنه»/«يناون عنه»
انعام 52.«بالغداوة»/
انعام 94.«فيكم شركؤا»/«شركاء»
هود 87.«ما نشؤا»/«ما نشاء»
يوسف 87.«انه لا يايئس»/«لا يياس»
ابراهيم 9.«ا لم ياتكم نبؤا»/«نبا»
ابراهيم 21.«فقال الضعفؤا»/«الضعفاء»
كهف 77.«لو شئت لتخذت»/«لاتخذت»
هر گاه در نظر بگيريم كه مصحف هاى آن روز بدون نقطه و فاقد هر گونه علامت ونشانه بوده است،به خوبى در مى يابيم كه قرائت قرآن از روى قرآنها آن زمان با مشكل روبرو بوده است.
موضوع عجيب تر وجود تناقض در رسم الخط قرآنهای عثمانى است،به نحوى كه كلم هاى را در جايى به شكلى نوشته اند و همان كلمه را در جاى ديگر به شكلى ديگر و اين خود نشان مى دهد كه نويسندگان اوليه تا چه حد بی سواد بوده اند. و اين نشان دهنده فرهنگ اعراب در آن زمان است که باسوادترين و نخبگان آنان چنين بوده اند مثلا در آيه 247 سوره بقره كلمه«بسطة»با سين و درآيه 69 از سوره اعراف با صاد«بصطة»نوشته شده است.و نيز كلمه«يبسط»در آيه26 سوره رعد با سين و در آيه 245 بقره با صاد ضبط گرديده است.از اين قبيل تناقضات در قرآنهای عثمانى زياد وجود دارد.
نمونه هايى از اين تناقضات که نشانه بی سوادی نخبگان عرب در آن زمان می باشد :
سوره.آيه/املاء قديم/املاء معاصر
كهف 77.«لو شئت لتخذت»/ لَاتَّخَذْتَ
شعراء 176.«اصحاب لئيكة»/«اصحاب الايكة»
ابراهيم 21.«فقال الضعفؤا»/« الضُّعَفَاء
برای خواندن بیشتر این تناقضات به لینک زیر مراجعه کنید .
خواننده عزيز می بيند که در مورد قرآن چه اوضاع اسف باری وجود داشته ودر تاريخ اين کتاب چقدر دستخوش تغيير شده است و عجيب آنکه مسلمانان با وقاحت تمام مدعی محفوظ بودن قرآن از هر گونه تحريفی می باشند و نکته ای که شايد برايتان جالب باشد اينکه هم اکنون نيز بين قرآنهای مختلف عربی اختلافاتی وجود دارد که آنها را در قسمت های بعدی بررسی خواهيم کرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر