۱۳۹۴ اردیبهشت ۵, شنبه

سئوالات عجيب قرآن

سئوالات عجيب قرآن

آية 3 سورة ملك، پرسش سختی را مطرح مي‌كند:

… در آفرينش خداي رحمن هيچ نابساماني (و بي‌نظمي ) نمي‌بيني. باز بنگر، آيا (در نظام آفرينش) خلل ( و نقصاني ) مي‌بيني؟
مؤمنان براي پاسخ دادن به سؤال آيه مشكلي ندارند، زيرا تصميم خود را از پيش گرفته‌اند. آنها خيلي راحت به اين سؤال پاسخ منفي مي‌دهند و مي‌گويند: ما هر چه نگاه مي‌كنيم، هيچ عيب و نقص و بي‌نظمي‌اي در نظام عالم نمي‌بينيم! اما ملحدان نمي‌توانند به اينگونه سؤالات، شتابزده پاسخ دهند. از نظر آنها ابتدا بايد بعضي ابهامات رفع شود كه به چند مورد از آنها اشاره مي‌كنيم:
الف) معناي دقيق و ابطال‌پذير «خلل و نقصان» در اين سؤال چيست؟ كسي كه مدعي است در نظام آفرينش هيچگونه عيب و نقص و نابساماني‌اي وجود ندارد و براي تحكيم مدعاي خود از مخاطب مي‌خواهد كه چشمهايش را باز كند و به پديده‌هاي جهان هستي بنگرد و در صورت مشاهدة هر گونه خلل و نابساماني، آن را گزارش دهد، ابتدا بايد تعريفي دقيق و روشن از مفهوم «خلل و نابساماني در نظام آفرينش» ارائه دهد و مشخص كند كه در صورت مشاهدة كدام حالت و يا وقوع كدام حادثه از مدعاي خود دست مي‌كشد و به وجود نقص و نابساماني در نظام آفرينش اعتراف مي‌كند. قرآن نگفته است كه منظورش از «فطور » (خلل، شكاف، نقصان و … ) چيست. بنابراين در سؤال آيه از مفهومي به غايت مبهم و نامشخص استفاده شده و اين اشكالي است عظيم.
ب) با كدام ابزار و معيار معتبري مي‌توانيم پديده‌هاي جهان هستي و روابط بين آنها را مورد مطالعه قرار دهيم تا ببينيم كه آيا در نظام آفرينش، خلل و نقصاني وجود دارد يا نه؟ از ديدگاه مؤمنان براي شناخت حقايق جهان دو راه وجود دارد: عقل و وحي. لكن مخاطب اصلي سؤال مطرح شده در اين آيه ملحدانند، نه مؤمنان؛ و ملحدان نيز به ابزاري جز عقل و علم و دانش بشري قائل نيستند و البته مؤمنان نيز پذيرفته‌اند كه اگر بخواهيم با ابزار وحي به اين سؤال جواب دهيم، دچار دور و مصادره به مطلوب مي‌شويم! پس تنها ابزار ما براي تحقيق در مورد نظام آفرينش ـ جهت يافتن پاسخ سؤال آيه ـ همان عقل و علم و دانش بشري است. اما عقل بشر، جايز‌الخطا و علم و دانش او ناقص، محدود و خطاآلود است و اينجاست كه مشكل بزرگي رخ مي‌نمايد. توضيح اينكه از دو حال خارج نيست:
1 . فرض كنيد ما پس از مطالعه در نظام آفرينش به اين نتيجه برسيم كه نابساماني‌ها و شكاف‌هايي در اين نظام وجود دارد. آيا با نشان دادن اين موارد، پيروان قرآن از مدعاي خود دست مي‌كشند؟ هرگز! آنها ـ اگر خيلي ليبرال‌منش باشند و حكم ارتداد ما را صادر نكنند ـ ابتدا سعي فراوان مي‌كنند تا نشان دهند كه آن موارد، مصداق خلل و نقصان در نظام آفرينش نيستند، اما اگر از عهدة توجيه آنها برنيايند، خواهند گفت كه جايز‌الخطا بودن عقل و نقص علم و دانش بشري باعث چنين قضاوتي شده است و نبايد شتابزده قضاوت كرد. پيشرفت علم و دانش در آينده، ثابت خواهد كرد كه موارد مذكور، واقعاً مصداق خلل و نقصان نبوده‌اند!
2. اكنون فرض كنيد كه ما پس از مطالعة فراوان در نظام آفرينش به هيچ موردي از عيب و نقص و بي‌نظمي برنخورديم. آيا در چنين حالتي مدعاي قرآن ـ مبني بر عدم وجود خلل و نقصان در نظام آفرينش ـ ثابت مي‌شود؟ پاسخ به دو دليل منفي است:
1ـ2. نيافتن، دليل بر نبودن نيست. زيرا ما هيچگاه نمي‌توانيم تمام پديده‌هاي عالم هستي و روابط پيچيدة بين آنها را مورد مطالعه و بررسي قرار دهيم و با مطالعة تعداد محدودي از پديده‌ها نيز نمي‌توانيم حكم كنيم كه در كل نظام هستي ـ با ميلياردها پديدة مرموز و پيدا و پنهان ـ هيچ خلل و نقصاني وجود ندارد. به عبارت ديگر استقراء كامل از توان بشر بيرون است و استقراء ناقص نيز به نتيجه‌اي قطعي نمي‌رسد.
2ـ2. ممكن است خطاي عقل و نقص علم و دانش ما موجب شود كه وجود عيب و نقص در پديده‌اي را ـ كه به گمان خود مورد مطالعة دقيق قرار داده‌ايم ـ نبينيم.
بنابراين سؤال مطرح شده در آيه، اولاً مبهم است (چون در متن آن، مفهوم مبهم و تعريف‌ناشدة «خلل و نقصان در نظام آفرينش» بكار رفته) و ثانياً لغو و بيهوده است، زيرا بشر جايز‌الخطا با علم و دانش محدود خود نمي‌تواند پاسخي قطعي و يقيني به اين سؤال بدهد و پاسخ ظني نيز دردي را دوا نمي‌كند و نمي‌تواند مبناي ايمان (و يا حتي عدم ايمان) شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر