جنگ حنین، یک راهزنی و غارتگری دیگر برای خشنودی پیروان الله.
توبه(25- 26- 27) انفال(67) محمد(7).
10 شوال سال هشتم هجری مطابق با 31 ژانویه 630 میلادی.
در واقعه پیمان نامه حدیبیه در اول ذیعقده سال 6 هجری یا 13 مارس 628 میلادی محمد توانست فقط با 1400 نفر مرد جنگی و مسلح به قصد سفر زیارتی خود در رویای صادقانه در فتح(27) لشکر جمع نماید. آن سفر و زیارت علیرغم اینکه در کوتاه مدت بازده مثبت و خوبی برای محمد نداشت ولی عامل خوبی برای حمله و شبیخون بی دلیل بر اهالی خیبر گشت. خیبریان تاوان اشتباه و ندانم کاری رسول در عقد صلح نامه 10 ساله حدیبیه را با مال و زنان و اموال و احشام و باغات و زمینهای کشاورزی خود به رزمندگان اسلام پرداختند. سهم غنائم بی شمار این قوم ثروتمند و پولدار یهودی در راهزنی خیبر فقط شامل بر این 1400 نفری بود که با رسول اکرم در حدیبیه حاضر بودند و محمد از سربازگیری جدید از بادیه نشینان که اعلام آمادگی برای مشارکت در خیبر نموده بودند استفاده نکرد زیرا بادیه نشینان براین باور بودند که این تور و سفر زیارتی حج نان و آب و غنیمتی بهمراه ندارد از قبول و پذیرش برای آن امتناع فرمودند، محمّد هم آنان را در راهزنی خیبر همراه نکرد.. بعد از تقسیم نمودن سیل غنائم خیبریان بادیه نشینان از عدم حضور در سفر زیارتی به مکه و نبودشان در حدیبیه بسیار پشیمان شدند.
دو سال بعد یعنی 20 رمضان سال هششم هجری مطابق با 11 ژانویه 630 میلادی روز فتح مکه می باشد. می بینیم که بین فتح و گشایش نطامی و زورکی مکه تا صلح حدیبیه فقط حدود 2 سال تفاوت است و محمد در این 2 سال توانست تعداد مردان جنگی خود را به 10 هزار نفر افزایش بدهد. تاریخ نویسان دلسوز اسلام هیچکاه به علت و دلیل این افرایش 8600 نفری بر تعداد شمشیرزنان محمد نمی پردازند چه خود واقف از علت و برهان آن هستند. دلیل این افزایش در خلال این دو سال همان عدم حضور بادیه نشینان در سفر زیارتی حدیبیه و منع حضرت از شرکت درغارت و راهزنی خیبربان بوده است. بادیه نشینان تجربه تلخی از این عدم مشارکت در مخیله خود داشتند و به هیچ وجه قصد تکرار این قضیه را نداشتند. آنان با گذشت هر چه بیشتر تاریخ صدر اسلام در مدینه دریافته بودند که رفتار و اعمال و توصیه های حضرت شاید آنان را به بهشت و حوری و شراب اخروی متصل ننماید ولی صد البته به سیل غنائم این دنیا مسلمأ ختم می نماید. بعدها همین ارزش و تبعیت از دستیابی و طمع غنائم و زنان اسیر شده شوهر دار آماده برای تجاوز بود که اتحاد 33 قبیله بادیه نشین را برای حمله به ایران باستان متحد ساخت.
در واقعه خیبر تعداد 1800 قطعه زمین بارور و مساعد کشاورزی با محصولات قابل فروش کشاورزی و نصف سهم سود کار و تلاش خیبریان در آینده برای ابدالعمر به تازیان در مدینه تعلق داشت. این حسرت و اندوه از عدم دستیابی بر گنجینه خیبر آنان را بر این وا داشت که اینبار برای قتح مکه که احتمال زد و خورد و غنیمت و مال و منالی را داشت بهمراه محمد باشند و تعداد لشکریان مجاهد بدین طریق از 1400 نفر به 10 هزار نفر رسید. نیک که بنگرید عنصر طمع و ارضای روحیه خشونت و قوه قهریه از عمده فاکتورهای تعیین کننده در تبدیل یک بادیه نشین خونخوار به یک متقی و مجاهد جان بر کف همیشه وجود داشته است.
هنوز 2 هفته از فتح مکه و گشایش نظامی و اجباری این شهر یعنی زادگاه و شهر خویشاوندان محمد نگذشته بود که خبر از نبرد و نزاعی دیگر بگوش رسید. جنگ حنین! محمد خوب میدانست که این 10 هزارنفر مرد مسلح را نمی تواند دست خالی به مدینه برگرداند. باید نزاع و جنگی براه انداخته شود تا در لوای آن غنیمت و مال و احشام و زن و دختری به این تعداد افراد گرسنه و جویای آیات غنائم و سرقت برسد.
قبائل ثقیف و هوازان در جنوب مکه از رقبای دیرینه قوم قریش بودند. رئیس قوم ثقیف از توابع شهر طائف بنام مالک بن عوف نصری این بهانه را بدست محمد برای این نبرد داد. او میدانست که محمد تنها به شهر مکه قانع نمی گردد و دیر و یا زود به حوالی مکه و شهر طائف نظر طمع پیدا خواهد نمود. اگرچه محمد بدنبال نبرد و غزوه ای برای تامین نظر بادیه نشینان بود ولی شاید اگر مالک بن عوف بدین سرعت عکس العمل نشان نمی داد این نبرد و جنگ به این سرعت و فقط بعد از 2 هفته بعد از گشایش مکه صورت نمی گرفت. بهرصورت اقدام مالک بن عوف دقیقأ در راستای آنچه بود که محمد برای اغنای بادیه نشینان همراه خود نیاز داشت.
محمد علاوه بر بهمراه داشتن 10 هزار نفر ازمردان بادیه نشین مدینه در آن دو هفته سکونت در مکه تعداد2 هزار نفر دیگرنومسلمان جدید که به اسلام پیوسته بودن را به تعداد لشکر خود افزوده و رقم مردان شمشیرزن را به 12 هزارنفر رساند. تاریخ نویشان دلسوز اسلامی رقم مردان مسلح مالک بن عوف را 30 هزارنفر تخمین میزنند تا با این گزافه گویی بر جبروت و شوکت پیروزی محمد بیفزایند. بالطبع تاریخنویس مسلمانی که دل درثواب و چشم بر آیات جنت و بهره بردن از زنان شوهر دوست که با غنج و نازدرالواقعه( 37) دل شوهران رزمنده خود را می برند باید برای اجر و فیض هم که شده بر شکوه و شجاعت لشکریان اسلام بیفزایند.
در ابتدای کارزار سلحشوران مسلمان درآستانه شکست بودند. محمد از عقب نشینی نومسلمانان و بادیه نشینان نگران شد و شروع به تهیج آنان نمود:
"مسلمانان شکست خورده گریختند و محمد فریاد بر آورد: ای مردان کجا می روید؟ با من بیاید. من پیامبر خدا هستم. من محمد پسر عبدالله هستم"
منبع: ابن اسحاق. صفحه 569. برگرفته از اسپنسر. صفحه 184.
حاصل کار در پایان پیروزی با تلفات بسیار بالا برای محمد بود. الله ابداع در ضمیر و نهان محمد در بینش خودخدابینی آیین سیاسی او با خشنودی کامل از این پیروزی باز آیه صادر میکند. این صدور به سبک راهزنی موفقیت آمیز بدر و نزول آل عمران(123 تا 125) انفال(9- 10- 17- 65- 66) در ارسال فرشته به تعداد هزار و 3 هزار و 5 هزار با ضریبهای متغیر 1 به 10 و 1 به2 ، اینبارهم ارسال آیه ای دیگر که خبر از امداد غیبی الله دارد بر محمد صادر می نماید صدور این تک آیه این است:
توبه(26)
« آنگاه خدای قادر مطلق بر رسول خود و برمومنان لشکرهایی که شما نمی دیدید بمدد شما فرستاد.»!
بعد از پیروزی بر مالک در حنین مسلمانان براحتی شهر طائف را گشودند. مالک بن عوف 30 ساله برای تحریک و تشویق سربازان خود با زن و بچه و احشام و اموال خود به این نبرد آمده بود. علیرغم اینکه به وی گوشزد برعدم اینکار شده بود ولی وی به این عمل اقدام و حاصل شکست او در نبر حنین غنائم بی شماری را برای محمد رقم زد:
غنائم جنگ حنین بالاترین و بیشترین عنائم برای لشکر جویای غنیمت محمد در صدر اسلام بوده است. 6000 نفر اسیر- 24000 هزار شتر- 40000 هزار راس گوسفند- 4000 وقیه نقره که هر وقیه را برابر بر 213 گرم است( 852 کیلو نقره). کسب همین حجم نقره فراوان در این نبرد بود که باعث ارزش بالای آن در چشم تازیان گردید. بعد از فتح طیسفون و دستیابی بر گنج خسرو و طلاهای سلطنت، تازیان بی اطلاع از شناخت فلز طلا ،ظروف طلایی را با ظروف نقره ای تعویض می نمودند و بر این باور بودند که ارزش نقره ازطلا بیشتر است!
محمد در این نبرد بر افرادی از قوم قریش و از جمله ابوسفیان و پسرش معاویه- سهل بن عمر- حویطب بن العزی- حارث بن هشام که فقط 2 هفته از زمان مسلمان شدنشان می گذشت غنائم بیشتری از حد نصاب و معمول و جماعت انصار 8 سال مسلمان شدهدر مدینه بخشید. این به ذائقه سلحشوران اسلام خوش نیامد و بنای اعتراض نمودند:
" محمد، من آنچه را که امروز انجام داده ای دیدم. گمان نمی کنم که به انصاف رفتار کرده باشی"
منبع: همانجا.صحه 597.
محمد نیک میدانست که مدت 8 سال از کاروان های قریش راهزنی نموده است و امروز روز تلافی جویی و بدست آوردن دل قریشیان مال از دست رفته است. البته این بخشش را به قول معروف از کیسه خلیفه و مال دزدی از دیگران می نمود.
باز محمد در اینجا هم با بهره جویی از الله ضمیر و نهان خویش در جواب بخشش بیش از حد شتر بر ابوسفیان آیه ای صادر نمود:
انفال(67)
« ... شما ای اصحاب رسول متاع فانی ناچیز دنیا را می خواهید و خدا برای شما سرای ابدی و نعمت جاودانی آخرت را.»!
حدیثی هم در ابن باب موجود است:
"آیا برای شما ای جماعت انصار و یاری کنندگان من سزاوارتر و شایسته تر نیست که شتر و گوسفند نصیب دیگران شود و شما پیغمبر خدا را همراه ببرید؟"
منبع: 23 سال علی دشتی. صفحه 229- 230.
نیک که بنگریم تمام تاریخ اسلام مبتنی بر شرایط زمینی و سیاسی موجود زمان خود بوده است. قرآن محصول همان شرایط با زمان و مکان و افراد مشخصی است که همگی تابعیت از متغیره ها و احتمالات بشری دارند. چیزی از آسمان و یا بطور وحی نازل نگردیده است. قرآن محصول مناسبات زمینی و مکانی دوران خود است. همه چیز در آیات قرآن ماحصل شرایط دنیوی و سیاسی و زمینی است. یعنی تاریخ صدر اسلام و آیات قرآن مملو از اگر و اما و شاید های زمینی و دنیوی است. این اعمال برگرفته از روابط زمینی و سیاسی موجود زمان خود بوده اند و ربطی به الهیات و آسمان و مابعدالطبیعه ندارند. کافی بود آن عمل انجام نمی شد تا این آیه مدعی ازلی بودن و آن رخداد به اصطلاح مقدس ثبت شده در تاریخ اسلام و قرآن بوجود نمی آمد.
یعنی اگر بخششی از ناحیه محمد که برآمده از دلجویی و روابط کاسبکارانه و مصلحت جویانه وی بر قریش صورت نمی گرفت، این آیه انفال (67) هم صادر و یا نازل نمی گشت.
مسلمانان تمام وقایع ثبت شده تاریخی و صدر اسلام را که زمینی و سیاسی هستند مقدس و آسمانی می پندارند. علت اینکه چرا و چگونه اقدامات زمینی افراد برای پیشبرد مقاصد دنیوی آنان باید مقدس شمرده گردد از اوهامی بنام معجزه سرچشمه میگیرد که گمان می کنند این اعمال زمینی برآمده از عنصر طمع و خشونت و قوه قهریه آدمی در مقطع زمانی 620 تا 630 میلادی یا سال 1 تا 10 هجری تمامأ بوسیله عالم ماورا و از آسمان هدایت و رهبری شده است!
فتح مکه و بلافاصله نبردی دیگر بنام جنگ حنین آنهم بعد از 2 هفته نشأت گرفته از شرایط و مناسبات زمینی وسیاسی زمان خود بوده است و نه آسمانی. قرآن و تمامی آیاتش محصول و مخلوق ذهن و ضمیر محمد برای پیشبرد اهداف سیاسی خود او بوده است. فردی که با بینش خودخدابینی و آیین سیاسی اسلام در پی سلطه گری بر تمام سرزمین حجاز و ورای آن بوده است.
توبه(25- 26- 27) انفال(67) محمد(7).
10 شوال سال هشتم هجری مطابق با 31 ژانویه 630 میلادی.
در واقعه پیمان نامه حدیبیه در اول ذیعقده سال 6 هجری یا 13 مارس 628 میلادی محمد توانست فقط با 1400 نفر مرد جنگی و مسلح به قصد سفر زیارتی خود در رویای صادقانه در فتح(27) لشکر جمع نماید. آن سفر و زیارت علیرغم اینکه در کوتاه مدت بازده مثبت و خوبی برای محمد نداشت ولی عامل خوبی برای حمله و شبیخون بی دلیل بر اهالی خیبر گشت. خیبریان تاوان اشتباه و ندانم کاری رسول در عقد صلح نامه 10 ساله حدیبیه را با مال و زنان و اموال و احشام و باغات و زمینهای کشاورزی خود به رزمندگان اسلام پرداختند. سهم غنائم بی شمار این قوم ثروتمند و پولدار یهودی در راهزنی خیبر فقط شامل بر این 1400 نفری بود که با رسول اکرم در حدیبیه حاضر بودند و محمد از سربازگیری جدید از بادیه نشینان که اعلام آمادگی برای مشارکت در خیبر نموده بودند استفاده نکرد زیرا بادیه نشینان براین باور بودند که این تور و سفر زیارتی حج نان و آب و غنیمتی بهمراه ندارد از قبول و پذیرش برای آن امتناع فرمودند، محمّد هم آنان را در راهزنی خیبر همراه نکرد.. بعد از تقسیم نمودن سیل غنائم خیبریان بادیه نشینان از عدم حضور در سفر زیارتی به مکه و نبودشان در حدیبیه بسیار پشیمان شدند.
دو سال بعد یعنی 20 رمضان سال هششم هجری مطابق با 11 ژانویه 630 میلادی روز فتح مکه می باشد. می بینیم که بین فتح و گشایش نطامی و زورکی مکه تا صلح حدیبیه فقط حدود 2 سال تفاوت است و محمد در این 2 سال توانست تعداد مردان جنگی خود را به 10 هزار نفر افزایش بدهد. تاریخ نویسان دلسوز اسلام هیچکاه به علت و دلیل این افرایش 8600 نفری بر تعداد شمشیرزنان محمد نمی پردازند چه خود واقف از علت و برهان آن هستند. دلیل این افزایش در خلال این دو سال همان عدم حضور بادیه نشینان در سفر زیارتی حدیبیه و منع حضرت از شرکت درغارت و راهزنی خیبربان بوده است. بادیه نشینان تجربه تلخی از این عدم مشارکت در مخیله خود داشتند و به هیچ وجه قصد تکرار این قضیه را نداشتند. آنان با گذشت هر چه بیشتر تاریخ صدر اسلام در مدینه دریافته بودند که رفتار و اعمال و توصیه های حضرت شاید آنان را به بهشت و حوری و شراب اخروی متصل ننماید ولی صد البته به سیل غنائم این دنیا مسلمأ ختم می نماید. بعدها همین ارزش و تبعیت از دستیابی و طمع غنائم و زنان اسیر شده شوهر دار آماده برای تجاوز بود که اتحاد 33 قبیله بادیه نشین را برای حمله به ایران باستان متحد ساخت.
در واقعه خیبر تعداد 1800 قطعه زمین بارور و مساعد کشاورزی با محصولات قابل فروش کشاورزی و نصف سهم سود کار و تلاش خیبریان در آینده برای ابدالعمر به تازیان در مدینه تعلق داشت. این حسرت و اندوه از عدم دستیابی بر گنجینه خیبر آنان را بر این وا داشت که اینبار برای قتح مکه که احتمال زد و خورد و غنیمت و مال و منالی را داشت بهمراه محمد باشند و تعداد لشکریان مجاهد بدین طریق از 1400 نفر به 10 هزار نفر رسید. نیک که بنگرید عنصر طمع و ارضای روحیه خشونت و قوه قهریه از عمده فاکتورهای تعیین کننده در تبدیل یک بادیه نشین خونخوار به یک متقی و مجاهد جان بر کف همیشه وجود داشته است.
هنوز 2 هفته از فتح مکه و گشایش نظامی و اجباری این شهر یعنی زادگاه و شهر خویشاوندان محمد نگذشته بود که خبر از نبرد و نزاعی دیگر بگوش رسید. جنگ حنین! محمد خوب میدانست که این 10 هزارنفر مرد مسلح را نمی تواند دست خالی به مدینه برگرداند. باید نزاع و جنگی براه انداخته شود تا در لوای آن غنیمت و مال و احشام و زن و دختری به این تعداد افراد گرسنه و جویای آیات غنائم و سرقت برسد.
قبائل ثقیف و هوازان در جنوب مکه از رقبای دیرینه قوم قریش بودند. رئیس قوم ثقیف از توابع شهر طائف بنام مالک بن عوف نصری این بهانه را بدست محمد برای این نبرد داد. او میدانست که محمد تنها به شهر مکه قانع نمی گردد و دیر و یا زود به حوالی مکه و شهر طائف نظر طمع پیدا خواهد نمود. اگرچه محمد بدنبال نبرد و غزوه ای برای تامین نظر بادیه نشینان بود ولی شاید اگر مالک بن عوف بدین سرعت عکس العمل نشان نمی داد این نبرد و جنگ به این سرعت و فقط بعد از 2 هفته بعد از گشایش مکه صورت نمی گرفت. بهرصورت اقدام مالک بن عوف دقیقأ در راستای آنچه بود که محمد برای اغنای بادیه نشینان همراه خود نیاز داشت.
محمد علاوه بر بهمراه داشتن 10 هزار نفر ازمردان بادیه نشین مدینه در آن دو هفته سکونت در مکه تعداد2 هزار نفر دیگرنومسلمان جدید که به اسلام پیوسته بودن را به تعداد لشکر خود افزوده و رقم مردان شمشیرزن را به 12 هزارنفر رساند. تاریخ نویشان دلسوز اسلامی رقم مردان مسلح مالک بن عوف را 30 هزارنفر تخمین میزنند تا با این گزافه گویی بر جبروت و شوکت پیروزی محمد بیفزایند. بالطبع تاریخنویس مسلمانی که دل درثواب و چشم بر آیات جنت و بهره بردن از زنان شوهر دوست که با غنج و نازدرالواقعه( 37) دل شوهران رزمنده خود را می برند باید برای اجر و فیض هم که شده بر شکوه و شجاعت لشکریان اسلام بیفزایند.
در ابتدای کارزار سلحشوران مسلمان درآستانه شکست بودند. محمد از عقب نشینی نومسلمانان و بادیه نشینان نگران شد و شروع به تهیج آنان نمود:
"مسلمانان شکست خورده گریختند و محمد فریاد بر آورد: ای مردان کجا می روید؟ با من بیاید. من پیامبر خدا هستم. من محمد پسر عبدالله هستم"
منبع: ابن اسحاق. صفحه 569. برگرفته از اسپنسر. صفحه 184.
حاصل کار در پایان پیروزی با تلفات بسیار بالا برای محمد بود. الله ابداع در ضمیر و نهان محمد در بینش خودخدابینی آیین سیاسی او با خشنودی کامل از این پیروزی باز آیه صادر میکند. این صدور به سبک راهزنی موفقیت آمیز بدر و نزول آل عمران(123 تا 125) انفال(9- 10- 17- 65- 66) در ارسال فرشته به تعداد هزار و 3 هزار و 5 هزار با ضریبهای متغیر 1 به 10 و 1 به2 ، اینبارهم ارسال آیه ای دیگر که خبر از امداد غیبی الله دارد بر محمد صادر می نماید صدور این تک آیه این است:
توبه(26)
« آنگاه خدای قادر مطلق بر رسول خود و برمومنان لشکرهایی که شما نمی دیدید بمدد شما فرستاد.»!
بعد از پیروزی بر مالک در حنین مسلمانان براحتی شهر طائف را گشودند. مالک بن عوف 30 ساله برای تحریک و تشویق سربازان خود با زن و بچه و احشام و اموال خود به این نبرد آمده بود. علیرغم اینکه به وی گوشزد برعدم اینکار شده بود ولی وی به این عمل اقدام و حاصل شکست او در نبر حنین غنائم بی شماری را برای محمد رقم زد:
غنائم جنگ حنین بالاترین و بیشترین عنائم برای لشکر جویای غنیمت محمد در صدر اسلام بوده است. 6000 نفر اسیر- 24000 هزار شتر- 40000 هزار راس گوسفند- 4000 وقیه نقره که هر وقیه را برابر بر 213 گرم است( 852 کیلو نقره). کسب همین حجم نقره فراوان در این نبرد بود که باعث ارزش بالای آن در چشم تازیان گردید. بعد از فتح طیسفون و دستیابی بر گنج خسرو و طلاهای سلطنت، تازیان بی اطلاع از شناخت فلز طلا ،ظروف طلایی را با ظروف نقره ای تعویض می نمودند و بر این باور بودند که ارزش نقره ازطلا بیشتر است!
محمد در این نبرد بر افرادی از قوم قریش و از جمله ابوسفیان و پسرش معاویه- سهل بن عمر- حویطب بن العزی- حارث بن هشام که فقط 2 هفته از زمان مسلمان شدنشان می گذشت غنائم بیشتری از حد نصاب و معمول و جماعت انصار 8 سال مسلمان شدهدر مدینه بخشید. این به ذائقه سلحشوران اسلام خوش نیامد و بنای اعتراض نمودند:
" محمد، من آنچه را که امروز انجام داده ای دیدم. گمان نمی کنم که به انصاف رفتار کرده باشی"
منبع: همانجا.صحه 597.
محمد نیک میدانست که مدت 8 سال از کاروان های قریش راهزنی نموده است و امروز روز تلافی جویی و بدست آوردن دل قریشیان مال از دست رفته است. البته این بخشش را به قول معروف از کیسه خلیفه و مال دزدی از دیگران می نمود.
باز محمد در اینجا هم با بهره جویی از الله ضمیر و نهان خویش در جواب بخشش بیش از حد شتر بر ابوسفیان آیه ای صادر نمود:
انفال(67)
« ... شما ای اصحاب رسول متاع فانی ناچیز دنیا را می خواهید و خدا برای شما سرای ابدی و نعمت جاودانی آخرت را.»!
حدیثی هم در ابن باب موجود است:
"آیا برای شما ای جماعت انصار و یاری کنندگان من سزاوارتر و شایسته تر نیست که شتر و گوسفند نصیب دیگران شود و شما پیغمبر خدا را همراه ببرید؟"
منبع: 23 سال علی دشتی. صفحه 229- 230.
نیک که بنگریم تمام تاریخ اسلام مبتنی بر شرایط زمینی و سیاسی موجود زمان خود بوده است. قرآن محصول همان شرایط با زمان و مکان و افراد مشخصی است که همگی تابعیت از متغیره ها و احتمالات بشری دارند. چیزی از آسمان و یا بطور وحی نازل نگردیده است. قرآن محصول مناسبات زمینی و مکانی دوران خود است. همه چیز در آیات قرآن ماحصل شرایط دنیوی و سیاسی و زمینی است. یعنی تاریخ صدر اسلام و آیات قرآن مملو از اگر و اما و شاید های زمینی و دنیوی است. این اعمال برگرفته از روابط زمینی و سیاسی موجود زمان خود بوده اند و ربطی به الهیات و آسمان و مابعدالطبیعه ندارند. کافی بود آن عمل انجام نمی شد تا این آیه مدعی ازلی بودن و آن رخداد به اصطلاح مقدس ثبت شده در تاریخ اسلام و قرآن بوجود نمی آمد.
یعنی اگر بخششی از ناحیه محمد که برآمده از دلجویی و روابط کاسبکارانه و مصلحت جویانه وی بر قریش صورت نمی گرفت، این آیه انفال (67) هم صادر و یا نازل نمی گشت.
مسلمانان تمام وقایع ثبت شده تاریخی و صدر اسلام را که زمینی و سیاسی هستند مقدس و آسمانی می پندارند. علت اینکه چرا و چگونه اقدامات زمینی افراد برای پیشبرد مقاصد دنیوی آنان باید مقدس شمرده گردد از اوهامی بنام معجزه سرچشمه میگیرد که گمان می کنند این اعمال زمینی برآمده از عنصر طمع و خشونت و قوه قهریه آدمی در مقطع زمانی 620 تا 630 میلادی یا سال 1 تا 10 هجری تمامأ بوسیله عالم ماورا و از آسمان هدایت و رهبری شده است!
فتح مکه و بلافاصله نبردی دیگر بنام جنگ حنین آنهم بعد از 2 هفته نشأت گرفته از شرایط و مناسبات زمینی وسیاسی زمان خود بوده است و نه آسمانی. قرآن و تمامی آیاتش محصول و مخلوق ذهن و ضمیر محمد برای پیشبرد اهداف سیاسی خود او بوده است. فردی که با بینش خودخدابینی و آیین سیاسی اسلام در پی سلطه گری بر تمام سرزمین حجاز و ورای آن بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر