۱۳۹۴ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

گفتار های ضد و نقیض


در آیه 256 از سوره بقره الله میگوید: کسی حق ندارد کسی را از روی اجبار وادار به پذيرفتن دين کند، بلکه هر کسي بايد آزادانه با به کارگيری عقل و با تکيه بر مطالعه و تحقيق، دين را بپذيرد، بسیار عالی، به ترجمه آیه نگاه کنید.
» در دين، هيچ اکراه و اجباري نيست. مسلماً راه هدايت از گمراهي روشن و آشکار شده است. پس هر که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ايمان بياورد، بي ترديد به محکم ترين دستگيره که آن را گسستن نيست، چنگ زده است؛ و خدا شنوا و داناست. « بقره، آیه 256
بعد همین الله در سوره آل عمران آیه 86 گفته بالا را نقض کرده و نادیده میگیرد و چنین میگوید!
» هر کس جز تسليم بودن در برابر الله آيين ديگرى طلب کند ، هرگز از او پذيرفته نمى شود و او در آخرت از زيانکاران است. « آل عمران، آیه 85
امّا کار به همینجا تمام نمی شود و این الله حتی به مجازات آخرت، همانگونه که در آیه بالا وعده اش را داده قانع نیست و در سوره توبه و آیه های زیر تهدیداتش را بیشتر میکند و فرمان قتل و کشتار ناباوران به خود و دینش، اسلام را پیش از آخرت و در همین زندگی دنیوی را صادر مینماید!
در آیه 2 سوره توبه اول تهدید کرده و التیماتوم میدهد!
» بنابراين ، اى مشرکان ، چهار ماه در اين سرزمين بگرديد ; اين مدّت را به شما مهلت مى دهيم و شما را از تعرّض مؤمنان در امان مى داريم تا بينديشيد و براى سرنوشت خويش تصميم بگيريد ، يا از شرک دست برداريد و يا آماده نبرد شويد ، و بدانيد که شما نمى توانيد خدا را درمانده کنيد ، و بدانيد که خداوند کافران را خوار و ذليل خواهد کرد. « توبه، آیه 2
و در این آیه 5 از سوره توبه فرمان کشتن ناباوران و دگر اندیشان را نیز صادر میکند!
» و چون آن مهلت چهار ماهه که جان و مال مشرکان در آن مصون شمرده شد ، به پايان رسد ، آنان را هر جا و هر وقت که يافتيد بکشيد ، يا بگيريدشان و يا آنان را به محاصره درآوريد و يا در هر کمينگاهى در کمينشان بنشينيد، …« توبه، آیه 5
اکنون در اینجا این پرسش ها مطرح است که:
وقتی الله، خدای یک دین بنام اسلام در گفتارش چنین دچار چندگانگی است و پی در پی در حال رنگ عوض کردن و دروغگوئیست، و یا اگر از زوایه ای دیگر نگاه کنیم این پیامبرش، محمّد است که از زبان و از سوی خدای ذهنش الله دست به چنین فریبکاری، شیادی و دروغگوئی هایی میزند ، آیا میتوان به این الله، به محمّد خالق این الله و از همه مهمتر به جانشینان و پیروان چنین آئینی اعتماد کرد که راستگو باشند و هدفی غیر از فریبکاری و دروغگوئی در ذهن و اعمالشان نداشته باشند؟
آیا اصولا با چنین خالق و پیامبر دروغگوئی میتوان پیرو چنین دین و آئینی بود و ندای درستکاری و شرافت انسانی را سر داد؟
وقتی کتابی که مقدس نامیده میشود، این چنین پر از گفتار های ضد و نقیض و فریبکاریست، آیا میتوان اصولا جامعه ای را با چنین مکتب دروغین فکری بنا کرد و سپس امیدوار بود که حقوقی برابر برای همه انسان ها قائل باشد و به همه انسانها آزادی انتخاب عقیده و بیان را بدونه تبعیض بدهد؟
من که شک دارم. شما چطور؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر