۱۳۹۴ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

نگاهی پژوهش گرایانه در بهم ریختگی آیات قرآن.3

نگاهی پژوهش گرایانه در بهم ریختگی آیات قرآن
( و طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات)

نوشتار سوم:

1- آیات تسلط و برتری مردان بر زنان و کتک زدن آنها: بقره(228) نساء(34) ص (44) = 3 سوره و 3 آیه....

- بقره (228) لیکن مردان را بر زنان افزونی و برتری خواهد بود.
- نساء(34)مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری (نیرو و عقل) که خدا بعضی را بر بعضی مقرر داشته. زنانی که از مخالفت و نافرمانی آنها بیمناکید باید نخست آنها را موعظه کنید اگر مطیع نشدند از خوابگاه آنها دوری گرینید باز مطیع نشدید آنها را به زدن تنبیه کنید.

در زیر دیدگاههای توجیه ای از نساء(34) را بدین شرح می بینیم:

"بنابه تقسیر المیزان :حکم در این آیه عمومیت دارد چون نوع مردان بر نوع زنان قیمومیت دارند.
تفسیر جلالین: وجه تفضیل مرد را بر زن عقل و علم و ولایت قرار داده است.
زمخشری و بیضاوی: وجه امتیاز مرد را بر زن مشروح تر بیان کرده و می گویند تفوق و استیلای مرد بر زن مانند تسلط ولات و حکام است بر رعیت.
آن وقت در مقام علت تراشی بر آمده و گفته اند که مردان به خرد و زور و تدبیر آراسته اند.
از این رو نبوت- امامت و ولایت به آنها اختصاص یافته است. ارث بیشتر می برند و شهادت آنها در پیشگاه محکمه های شرعی معتبرتر و دو برابر زن است. سهم آنها از ارث دو برابر است. جهاد و نماز جمعه به زنها تعلق نمی گیرد و حق طلاق نیز با آنها نیست. اذان- خطبه - امامت نمازجماعت- سوارکاری- تیراندازی- شهادت در اجراء حدود شرعی و غیره و غیره همه مخصوص مردهاست"!!! (1)

و در سوره ص ، آیه 44 الله چنین می گوید:
" ایوب را گفتیم دسته ای از چوبهای باریک خرما به دست گیرو بر تن زن خود که بر زدنش قسم یاد کردی بزن تا عهد و قسمت را نشکنی." !

وقتی زن مسلمان آیات قرآنی را که دال بر کتک زدن خود می بیند و بر این باور قرار می گیرد که بر اساس قوانین آسمانی و از پیش تعیین شده باید توسری خور و کتک خور مرد و شوهر و برادر و پدر خود باشد دیگر روحیه اعتماد به نفس و شخصیت اجتماعی با ثباتی نمی تواند از خود داشته باشد. هزاران حدیث و روایات اسلامی در باب ناقص العقل بودن و کتک خوردن زنان موجود است که به یکی از آنان می پردازیم:

"عثمان با دختر محمد(رقیه) ازدواج کرد. اما پس از چندی به علت خشونت اخلاقی و عدم سازش با رقیه به ضرب تازیانه دختر محمد را کشت. با این حال موقعیت اجتماعی و اقتصادی عثمان چیزی نبود که حضرت محمد با این جنایت آن را نادیده بگیرد و از آن بگذرد لذا دومین دختر خود(ام کلثوم) را هم به ازدواج عثمان در آورد تا بدین وسیله پیوند خود را با اشراف بنی امیه همچنان حفظ نماید. معروف است که پیغمبر عثمان را ذوالنورین یعنی صاحب دو نور(رقیه+ ام کلثوم) نامید و می گفت اگر دختر سومی نیز می داشتم او را هم به ازدواج عثمان در می آوردم" !!!(2)

هر 3 آیه فوق دیدگاه عشایری و مرد سالاری آیین اسلام را نشان میدهند. همان سوره یوسف، آیه 28 "مکر و حیله زنان بسیار بزرگ و حیرت انگیز است" که در سر تیتر و آغاز نوشتار یکم پیشتر اشاره شده است خود گویای تمام واقعیتهای نا گفته آیین اسلام در خصوص زن است.

ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر