۱۳۹۴ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

نگاهی پژوهش گرایانه در بهم ریختگی آیات قرآن.2

نگاهی پژوهش گرایانه در بهم ریختگی آیات قرآن
( و طبقه بندی آیات قرآن بر اساس موضوعات)

توجه نمایید:
"بعضی از سوره ها و آیات کاربردی چند گانه دارند"...
"ترتیب و ردیف و شماره آیات بر اساس قرآن الهی قمشه ای می باشد"

نوشتار دوم:
چرایی عدم تاکید بر زنان در قرآن:

آیین اسلام بنا برای تاریخی سنتی اسلام از دل شبه جزیره عربستان شکل گرفت. جامعه قبیله ای و مردسالاری این بیابانگردان برای زن نمی تواند جایگاهی والا و یا برابر با مردان داشته باشد. این بحثی است که متشرعین خشک مغز علیرغم وجود آیات متعددی در قرآن در صدد توجیه آن می باشند.

وجود فقط 21 سوره و 159 آیه مربوط به زن در حجم کل قرآن که اگرآیات ملکه بلقیس و هدهد را که عملا ارتباطی با احکام و قانونی برای زنان ندارد را از این تعداد حذف بنمائیم-آنگاه به رقم کمتر 124 آیه خواهیم رسید. این کم بودن آیه و تمرکز بر زن ناشی از همان کم بودن شان و ارزش زن در جامعه صدر اسلام می باشد.

آیین سیاسی اسلام با بهره گیری از بینش خود خدابینی ادیان توحیدی بوسیله بنیانگذارش و به جهت ایجاد اتحاد بین اعراب قبائل بوجود آمد. این شیوه و نگرش دینی فقط برای قوم مشخصی و در مکان مشخصی شکل و پایه ریزی گردیده شده است. عدم تمرکز بیشتر بر آیات زن نشانگر پایین بودن جایگاه اجتماعی زن در عربستان بوده است.بی ربط نمی باشد که ما در مجموعه آیات احکام قرآن آیاتی در خصوص کار- کشاورزی و فلاحت - آبیاری زمین- دامداری و کار و قانون کار نمی بینیم و آیاتی در این خصوص موجود نمی باشد به لحاظ آنکه جایگاهی در اجتماع قوم عرب نداشته اند. اسلام و پیشرفت اسلام محصول سریه و غزوه و جهاد است. زنان در این مورد حیاتی نمی توانستند نقشی ایفا نمایند. همین علت و دلیل اصلی ادبیات مردسالارانه قرآن است. در هیچکدام از آیات فوق زن خطاب خود زنان نیستند بلکه خصوصی ترین مطالب زنان را هم خطاب و تاکید بر مردان است.

"مسعودی در جلد اول مروج الذهب در ذکر سخنانی از محمد این جمله قصار را هم از پیامبر نقل می کند: بهشت زیر سایه ی شمشیرهاست و زنان را بی لباس بگذارید تا در خانه بمانند"(1).

نبود آیات در این خصوص فوق و عدم تمرکز بر زن و زنان در جامعه تازیان خود سندی بر محلی بودن این آیین است و با نحل(44)جامعترین و کاملترین کتب آسمانی و اعراف(52) که در آن همه چیز را بر اساس علم و دانش تفضیل دادیم. تناقض دارند.

- الشعراء(198- 199)- فصلت(44) – شوری(7)- انعام(92) بر عربی بودن این آیین و اختصاص آن برای اعراب است.

"مجموعه آیات توصیف و تشریح قرآن بند 10 به تعداد 10 سوره و 13 آیه با زبان عربی اشاره دارد"
"مجموعه آیات رسالت پیامبری در بند 5-1 و تاکید و تایید الله بر محلی بودن الله برای قوم عرب به تعداد 10 سوره و 10 آیه"
"مجموعه آیات تقدیرگرائی در بند 4 و آیاتی برای هر قوم و شریعت و طریقه ای مخصوص آن قوم به تعداد 6 سوره و 6 آیه"
" در بحث مجموعه آیات الهی احکام خواهیم دید که جهاد دارای 10 سوره و 44 آیه- قصاص دارای 14 سوره و 31 آیه و غنائم دارای 7 سوره و 17 آیه می باشند."این توجه خاص به این نکات و داشتن آیاتی عدیده هم بر میگردد به جایگاه این موارد در روحیه خشم و خصومت در روحیات قوم عرب.

تمام این تاکیدات الهی در قرآن بر عربی بودن این آیین است.
آیین اسلام برای قوم عرب به لحاظ ایجاد اتحاد بین قبائل و آوردن صلح همیشگی بین اعراب طراحی گردیده شده بود. بسط و گسترش آن به خارج از مرز های شبه جزیره عربستان فقط بنا بر موقعیت سیاسی و قیام های قبائل و طمع به سرزمین های پر آب میان رودان و حیره صورت پذیرفت.

"می گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و برای او حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می دانست:
- تعدد زوجات را تجویز نمی کرد.
- حق طلاق را به مرد نمی داد.
- شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمی کرد.
- ریاست خانواده را به شوهر نمی داد.
- ارث زن را مساوی با نصف مرد نمی کرد.
- برای زن قیمتی بنام مهر قائل نمی شد.
- به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد.
- او را جیره خوار و واجب النفقه مرد قرار نمی داد.
اینها می رسانند که اسلام نسبت به زن نظریات تحقیرآمیزی داشته است و او را وسیله و مقدمه ی برای مرد می دانسته است. اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می دانست حقوق مشابه و مساوی با مرد برای او وضع می کرد. لکن حقوق مساوی برای او قائل نیست. پس زن را یک انسان واقعی نمی شمارد"(2).

البته بنیانگذار این آیین اسلام در خطبه معروف حجه الوداع که مثلا آخرین خطبه و سخنرانی سیاسی و رسمی ایشان بوده است و بنا بر تفسیرهای دانشمندان اسلامی!!! آنرا وصیت نامه سیاسی- الهی وی می خوانند حاوی توصیه ها و نکات ارزنده ای است که در نگاهی گذرا به آن می پردازیم:

"ترجمه بخشی از خطبه ی حجه الوداع در رابطه با زنان چنین است:
ای مردم من اینک راجع به زن های شما صحبت می کنم. وظیفه آنان این است که نگذارند شخصی وارد بستر شما بشود(جز خود شما) کسانی را که مورد محبت شما نیستند به خانه راه ندهند. اگر آنها به این وظایف عمل نکردند- خداوند به شما اجازه داده است که در بستری جداگانه استراحت کنید و آنها را کتک بزنید ولی نه به شدت... چون آنها در خانه ی شما یک محبوس هستند و از خود اختیاری ندارند و با یک محبوس که از خود اختیاری ندارد باید با محبت!!! رفتار کرد.
ابوالقاسم پایبنده در ترجمه همین خطبه در جلد چهارم تاریخ طبری از قول محمد ابن عبدالله می نویسد:
خدا به شما اجازه داده که در خوابگاه از آنها دوری کنید و آنها را نه چندان سخت بزنید اگر دست برداشتند روزی و پوشش (غذا و لباس) آنها را بطور متعارف بدهید. با زنان به نیکی ! رفتار کنید که بدست شما اسیرند و اختیاری از خویش ندارند"(3).

فهرست منابع:
1- خشونت زنان و اسلام. نادره افشاری. صفحه 104.
2- رضا آیرملو در زن در گرداب شریعت چاپ اول 2002 نشر اینواند صفحات 53- 54.
3- نادره افشاری در خشونت- زنان و اسلام چاپ اول 2002 نشر نیما صفحات 101- 102.

ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر