۱۳۹۴ فروردین ۱۶, یکشنبه

الله چه بود و چگونه اکبر شد؟

الله چه بود و چگونه اکبر شد؟

الله اکبر یکی از رایج ترین واژه های ترکیبی شنیداری و گفتاری در بین مسلمانان چه در زمان عبادت و چه درزمان تبلیغ ، اعتراض و تظاهرات کردن است. امّا شاید اکثریت همین مسلمانان و یا حتی غیر مسلمانان ندانند تاریخچه این الله اکبر چیست، الله این خدای مسلمان چه بوده و چگونه اکبرش کرده اند.
پیش از وارد شدن در بحث اصلی این نوشتار لازم است اندکی به خود ریشه واژه الله پرداخته شود.

از نظر ریشه شناسی واژه الله، گروهی بر این عقیده اند که الله از » ایلاهو « گر...فته شده و به معنی پرستش کردن و یا ایلاها به معنی در شگفت بودن است.
گروهی دیگر معتقدند این کلمه از» اله « مشتق شده است و آنرا ذات شایسته پرستش معنی کرده اند.
دکتر شفا در کتاب تولدی دیگر (برگ ۲۳۱) درباره واژه شناسی » الله « می نویسد:
»» همانطور که نام یهوه، خدای اسرائیل، علیرغم تصریح تورات که این خود خداوند بود که برای نخستین بار خود را در کوه سینا بدین نام به موسی معرفی کرد، ریشه عبری ندارد و از طرف خود یهودیان نیز وضع نشده است، نام و واژه الله نیز که ۲۷۰۲ بار در قرآن آورده شده است، سابقه ممتد ماقبل اسلامی دارد و ریشه صرفا عربی ندارد. از نظر زبان شناسی واژه الله از ریشه سامی » ال « مشتق شده است که مشتقات دیگر آنرا بصورت » الهه « در سریانی و » الوآه « در عبری را میتوان یافت. ««

در بین ایرانیان واژه الله مترادف شده است با واژه خدا و یا ایزد و یا حتی اهورا مزدا درزبان و نوشتارهای پارسی. که البته از دیدگاه بسیاری از ایرانیان چنین مترادفی در زبان پارسی برای واژه الله قراردادن با توجه به اختلاف عظیم دیدگاه الله ذهن محمّد با خدای ایرانیان اشتباه است و باید این خدای تازی را با همان اسم و نام خودش که الله است خطاب کرد و نامید و آنرا را از خدایان دیگر از جمله خدای ایرانیان » ایزد و یا اهورا مزدا « جدا نمود.

امّا اینکه این الله چه بود و تاریخچه این اسم به چه زمانی حتی پیش از اسلام بر می گردد یا نه، به چند مورد زیر بگونه ای خلاصه میتوان اشاره کرد.

در ویکیپدایا آمده است:

» در دوران پیش از اسلام در مکه، از الله برای اشاره به خدای آفریننده و شاید خدای برتر استفاده می‌شد. الله به عنوان خدای یگانه شناخته نمی‌شد، اگر چه الله به عنوان خدای آفریننده جهان و خدای باران در نظر گرفته می‌شد.«

دکتر مسعود انصاری در کتاب الله اکبر (برگ ۷۳) از قول هرودوت (۴۲۰- ۴۸۶ پیش از میلاد) مینویسد:

» در زمان او تازیهای عربستان دو بت بزرگ داشتند که یکی » اوروتال« و دیگری » ال ایلات« نامیده می شدند. واژه اوروتال بدونه تردید، شکل درهم ریخته » الله تعالی« و دومی همان ال لات می باشد که در قرآن از آن بعنوان بت مشرکین نام برده است. «

دکتر مسعود انصاری باز در برگ ۷۴ و۷۷ همین کتاب ادامه میدهد و مینویسد:
ابن هشام که یکی از شرح حال نویسان محمد بوده، آشکارا می نویسد که » طایفه های کنعانه و قریش در هنگام انجام تشریفات مذهبی و ستایش الله در مکه پیش از ظهور اسلام می گفتند، » ای الله « ما برای ستایش تو آماده ایم. توبجز صفات ترسناکت شریکی و مانندی نداری. آن وجود ترسناکت و هرچه متعلق به اوست( که باید اشاره به بت و خدایی دیگر باشد) ، نیز متعلق به تو و در اختیار تو می باشد.«

دکتر انصاری همچنین از قول نولدوکه اسلام شناس شهیر آلمانی هم می نویسد:
» محمّد حتی درباره گزینش نامی برای خدای خود، بین الله و الرحمان در تردید بوده است زیرا نام رحمان برای مشرکین عربستان بسیار آشنا بود و آنها آنرا برای بت های خود به کارمیبردند. این اسم رحمان توسط عِبریها نیز مورد استفاده قرار می گرفت و کلیمی های عربستان آنرا برای نام خدا به کار می بردند. در آثار تاریخی مسیحیان در یمن که بوسیله ادوارد گلاسر کشف شده نیز نام الله پیش از ظهور محمد و اسلام به کار برده شده است. «

از سوی دیگر در همین رابطه دکتر شفا در کتاب تولدی دیگر(برگ ۲۳۲) درباره حضور این اسم » الله « بعنوان یکی از خدایان بعضی از قبایل پیش از اسلام و چگونگی کشف و انتخاب آن بعنوان خدای واحد و برگزیده از سوی محمّد می نویسد:

» حیتی مولٌف اثر معروف تاریخ اعراب که یک اثر کلاسیک در این زمینه شناخته شده است، و خودش نیز عرب است، در بررسی مفصل خویش در این باره تذکر میدهد که این نام در چند سنگ نوشته باستانی در عربستان جنوبی و نیز در کتیبه ای لیحانی از قرن پنجم پیش از میلاد مسیح (یازده قرن پیش از اسلام) و در سنگنوشته های صفا در قرن پنجم پیش از اسلام و در نوشته ای مسیحی به زبان عربی از قرن اول پیش از اسلام در ام الجمال سوریه بارها آمده است، و در خود مکه نیز خدائی به همین نام در مجتمع خدایان (بت های) کعبه جای داشته است که خاندان اشرافی قریش در مکه (که محمّد از آن برخاسته است) متولیان آن بودند و از همین بابت است که پدر محمّد عبدالله نام داشته است. «
دکتر شفا در ادامه همین کتاب تولدی دیگر( برگ ۲۳۲ و۲۳۳) از قول ایگناتس گولدتسهیر در اشاره به همین بحث الله ادامه میدهد و می نویسد:
» گروه حنفا در عربستان ( که در قرآن چندین بار از آنان با احترام یاد شده و دوبار نیز پیروان کیش ابراهیم خوانده شده اند) سالها پیش از ظهور اسلام به وجود نوعی خدای واحد اعتقاد داشتند که او را الله میخواندند، و هم او مینویسد که اعراب شمال شبه جزیره عربستان در دوران بت پرستی الله را بصورت خدائی والا، ولی نه خدای واحد پرستش میکردند، و انگیزه این که بعداَ الله در اسلام را اکبر(بزرگتر) شناخته شد همین امتیازی بود که او بر سایر بتان داشت.«

در یکی از نوشته های وبلاگ نقد قرآن پرسش مهمی مطرح شده است و آن اینکه:

»» چرا اکثریت مترجمان قرآن همواره کلمه حنفی را نادیده میگیرند و از ابراز اینکه چنین دین یکتاپرستی پیش از اسلام در شبه جزیره عربستان وجود داشته است خوداری می کنند ؟

در صورتی که با نگاهی به ترجمه آیات زیر نشان می دهد مترجمان همواره به دنبال نادیده گرفتن و حذف این کلمه در ترجمه های خود هستند .

نسا ١٢٥،بقره ١٣٥ عمران ٦٧و ٩٥،انعام ١٦١،نحل ١٢٠و ١٢٣،یونس ١٠٥،روم ۳۰، بقره۱۲۹، آل عمران ۶۸، حج ۷۸، البنینه ۵.

برای مثال الله در آیه ١٣٥ سوره بقره از محمد به روشنی میخواهد که حنفی بودن خود را بیان کند:**گفتند: یهودی یا نصرانی باشید تا هدایت یابید. بگو ما حنفی شده به دین ابراهیم می آییم که او از مشرکان نبود .
پاسخ پرسش فوق باید این باشد که این مترجمان دینی مایل نیستند تا نام گروه حنفا بعنوان یکتاپرستان دوران پیش از اعلام پیامبری محمّد آشکار شده و در بین ایرانیان ایجاد پرسش، شک و شبهه نماید.
لذا می بینیم که پيش از ظهور اسلام در عربستان «آيين حنيف» شهرت داشت و گروندگان به آن را «احناف» ناميدند. احناف انسان‌هاي پاك و بصيري بودند كه با بصيرت و هدايت دروني خويش از بت پرستي دوري كرده و برای خود آیینی ساخته بودند . بسیاری امروزه در جواب این سوال که آیا پدر پیامبر اسلام هم بت پرست بوده یا نه ؟می گویند که او از حنفیان بوده . در اينكه مبنا و خاستگاه مشي اعمال ديني و رفتاري حنفا، دستورات بقاياي شريعت ابراهيم بوده يا صرفاً فطرت نيالوده وخدادادي خود آنها و يا هردو عامل وجود داشته است، احتمالات مختلفي وجود دارد. قطع نظر از مبنا و منشأ آيين حنيف، حنفا كاركرد‌هاي مهمي در دوران قبل از اسلام داشتند. آنها نه تنها از بت‌پرستي، ظلم، و خرافات اجتناب نموده، بلكه ديگران را نيز ازآن نهي مي‌كردند.

در همین جا ياد آوری اين نکته هم ضروری است که حنيفيان به جريان کاملأ متفاوت ديگری نيز اطلاق می شود که توسط امام ابوحنيفه نعمان بن ثابت (از 77 تا 150 هجری قمری) پايه گذاری شده است.
این بسیار ابتدایی است که بین فرقه حنفیه اهل تسنن با حنفا در مکه قبل از اسلام که محل تجمع انان در غار حراء بود تفاوتی شگرف است. «« (۱)

دکتر شفا هم در کتاب تولدی دیگر( برگ ۲۳۲ و۲۳۳) در باره گروه حنفا چنین می نویسد:
» اندکی پیش از ظهور اسلام در مکه مکتب تازه ای را در زمینه مذهبی بنیاد نهادند که برپایه پرستش خدای واحدی بنام الله متکی بود، و بنیانگذاران آن چهار تن از سرشناسان مکه به نام های ورقه، زید، عبیداله و عثمان بودند. در همان زمان اینان به روایاتی سنتی برخوردند که احتمالا از یهودیان عربستان سرچشمه گرفته بود و حاکی از این بود که ابراهیم که نیای قوم عرب نیز شمرده میشد، در هنگام اقامت خود در جزیره العرب به تبلیغ یکتاپرستی پرداخته و بهمین جهت از طرف بت پرستان عرب » حنیف « یعنی از دین برگشته لقب گرفته و از این سرزمین طرد شده بود. این بار این چهار تن همین نام حنیف را برآئین تازه خود نهادند و به تبلیغ یکتا پرستی پرداختند.
هنگامیکه افراد قریش، که متولیان سنتی خانه کعبه بودند با این عده از در ناسازگاری درآمدند، زیدبن عمر که ارشد آنها بود به کوه حراّ که بطور سنتی محل گوشه نشینی بود پناهنده شد و بطوریکه مورخان عرب نوشته اند در همین انزواگاه (غارحراّ) بود که محمدبن عبدالله با او از نزدیک آسنا شد و درباره یکتا پرستی با وی بتفصیل گفتگو کرد، ولی زید پنج سال پیش از بعثت محمّد (نامیدن خود به عنوان فرستاده و پیامبراز سوی الله !) در گذشت. ««

در اینجا خوب است که نقل قولی هم از خِرد اندیش و روشنگر گرامی آبیدار درباره همین گروه حنفا آورده شود.
وی در یکی از کامنت های خود در وبلاگ نقد قرآن که لینک آن در پایان همین نوشته آورده شده است، می نویسد:

»» رهبران اصلی حنفا در مکه بدین شرح بودند:
۱- امیه بن ابوصلب ۲- زیدابن عمروبن نفیل ۳- عبدالله ابن جحش( برادر زینب بن جحش زن پسر خوانده رهبر اسلام و عامل نزول بخشی از سوره عشقی احزاب) ۳- عثمان بن الحویرت 5- و صد البته جناب ورقه بن نوفل که پسر عم بانوی محترم اسلام یعنی خدیجه بود.

ورقه ابن نوفل که تسبط کامل بر عبری داشت عامل ترجمه انجیل به عربی بود.او اشنایی کاملی به تورات و البته به انجیل داشت. علیرغم که محرک اصلی در ایجاد این زمینه فکری در محمد ابن عبدالله را داشت ولی هیچگاه به ایین اسلام او اعتقاد نیاورد.

البته نا گفته نماند که همین جناب عبدالله ابن حجش که عامل واقعه نحله ( و عامل اصلی صدور بقره (۲۱۷) برای توجیه آن خون و ریختن اولین خون بیگناهی در ماه حرام در راهزنی معروفش بود بعد از مهاجرت اولیه به حبشه مسیحی شد.یعنی عامل نزول بقره(۲۱۷) مسیحی شد.نمی دانم چرا این الله دچار اشتباه می شد؟؟؟؟. «« (۱)

در گفته بالا دو نکته مهم مطرح شده است:
اول عبدالله ابن جحش است که برادر زینب بن جحش زن پسر خوانده رهبر اسلام و عامل نزول بخشی از سوره عشقی احزاب. و دوم ورقه بن نوفل که پسر عم بانوی محترم اسلام یعنی خدیجه بود.
این دو نکته مهم نشان میدهد که محمّد با اعضای این گروه حنفا بسیار از نزدیک آشنایی داشته و حتی نسبت خویشاوندی هم بین شان از سوی همسرش خدیجه بوده است. لذا از تفکرات و اندیشه های این گروه بسیار مطلع بوده و فراوان هم از انها آموخته بود.

جمع بندی:

آنچه که از همین بخش های فشرده و کوتاه در بالا میتوان نتیجه گرفت این است که، این الله یکی از خدایان پیش از اسلام بوده که توسط بعضی از قبایل از جمله در حجاز و از سوی خود قوم قریش هم در کنار ۳۶۰ بت موجود دیگر در کعبه مورد پرستش قرار می گرفته است و طبق گفته تاریخ نگار عرب » حیتی « که در بالا نقل او آورده شده، یکی از بت های موجود در میان بت های کعبه بشمار میرفته است.
بی شک محمّد همانند بسیاری از هم عصران خود و یا افرادی که پیش از او نیز ادعای پیامبری می کردند، کنجکاو در موارد دینی و اعتقادی بوده است. امری که در عصر او بسیار رایج بوده و خریدار و بازار گرمی هم داشته است. لذا وی از ایده الله واحد توسط گروه حنفا که بسیار با این گروه در کوه حرّا ملاقات می نمود و حتی نسبت خویشاوندی داشت، سود جُسته و بعدها با انتخاب همین اسم و آموخته های همین گروه و تجارب اندوخته شده از باور های دینی سایر گروه ها نظیر یهودیان و افرادی نظیر سلمان پارسی که شخصی وارد و آگاه در زمینه ادیان و باور های ایرانی همانند دین زرتشت و آئین مزدکی بوده است، پایه های دین و باور خود را برای خلق یک دین جدید بنام اسلام که خود را پیامبر و فرستاده ی خدای آن بنامد را پی ریزی نمود و اسم این خدای ذهن خود را همان » الله گروه حنفا « نهاد. و برای تقدیر و قدردانی از این گروه هم در آیات متعددی اسم آنها را یاد اوری کرده و بدین طریق تا حدی دین خود را به آنها برای پیامبرشدنش پرداخت نمود. محمّد برخلاف گروه حنفا از قبیله قدرتمند قریش بود به همین دلیل از حمایت عموی خود عبدالمطلب و همچنین همسر سرشناس، قدرتمند، تاجر و ثرتمند خود نیز در راه پیامبر نامیدن و پیامبر شدن خود به نحو احسن استفاده کرده و سود جست. به همین دلیل هم شانس بیشتری برای تبلیغ دین خود در مقایسه با گروه حنفا پیدا کرد. هرچند که وی پس از سیزده سال تبلیغ نرم دین خود و ناکامی در پیدا نمودن و جمع آوری پیروان زیاد در مکه و اطراف آن موفقیت چندانی نداشت و بویژه پس از مرگ عمو و همسر تاجر و قدرتمندش خدیجه امنیت تبلیغی خود را عملا در مکه از دست داد بود و همین هم دلیل اصلی فرارش از مکه به مدینه شد. امّا هرگز مایوس نشد و ایده ادامه کار را رها نکرد. محمّد در مدینه با تغییر تاکتیک تبلیغ نرم به دکترین و تاکتیک تبلیغ خشن و تجاوزگرانه در عرض ۱۰ سال موفق شد با زور شمشیر، تهدید و کشتار مخالفان خود را یا کشته و یا تسلیم دین خود نماید و راه خودش را برای از بین بردن همه خدایان موجود در حجاز بجز الله خودش هموار کند. وی الله خود را الله اکبر نامید، یعنی خدایی که بزرگتر و برتر از سایر خدایان است. در چشم محمّد و در نزد قبایل حجاز این الله باید تنها خدای موجود در حجاز و اطراف آن برای پرستش و عبادت می گردید و او با بزرگتر خواندن خدای خود با عبارت » الله اکبر « آنرا به تمام قبایل موجود در حجاز و اطراف آن با روشی کاملا هوشیارانه، زیرکانه و شیادانه به پشتوانه شمشیر اسلامش تحت عنوان یا مسلمان خواهی شد و یا کافر خواهی ماند و اگر کافر ماندی یا باید جزیه دهی و یا کشته شوی تحمیل کرد.

آیا سنگ سیاه حجرالاسود که بوسیله میلیون ها مسلمان هر سال در مراسم حج دست کشیده و بوسیده می شود، آخرین باز مانده و نشانه از ۳۶۰ بت بنای کعبه در زمان محمّد و بت ذهن او الله نیست، که محمّد به بهانه بهشتی بودن و از بهشت آمدن این سنگ (!)، آنرا برای تازیان و مسلمانان از بت های آن دوران به یادگار گذاشته است؟
آیا این نمادی از الله و بت خود محمّد نیست که هر روز پنج بار مسلمانان بسوی این بت و یک مکعب نه چندان صد درد چهار گوش کامل به خاک می افتند و سجده می کنند؟

ای کاش کمی دقیقتر به باورهای تزریق شده در ذهن مان نگاه می کردیم و آنها را بازخوانی و زیر ذربین شک و پرسش می بردیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر