مافیای زمینی اسلام
بررسی ساختار قدرت در اسلام به شیوه شمشیر در دو بخش سریه ها و غزوه ات صدر اسلام.
سریه پنجاه و نهم:
59- سریه علی بن ابی طالب به قبیله طی و تخریب بتخانه فلس، ربیع الاخر سال 9 هجری....
محمد فرماندهی جهاد و سریه را اینبار به «علی بن ابی طالب » که او هم به مانند عمر ابن خطاب و ابوبکر صدیق و ابوعبیدة جراح عضو هیات رئیسه و صدر رهبری مافیای قدرت او در مدینه بودند، محول نمود. علی با 150 جهادگر مسلح و شدیداٌ جویای اخذ غنائم و دزدی مقدس که همگی از انصار بودند و حتی یک جهادگر مهاجر در بین آنان موجود نبود، برای تخریب بتخانه فلس به سرزمینهای قبیله طی عازم گشت. علی از یکصد شتر و پنجاه اسب برای این ماموریت خود بهره گرفت. او از راهنمایی شخصی بنام «حریث» که از قوم بنی اسد بود برای کمک در مسیریابی به رسیدن بر هدف استفاده می نمود. هدف این سریه و جهاد ضمن تخریب بتخانه فلس، غارتی بر خاندان ثروتمند «عدی بن حاتم از قبیله طی» هم بود. عدی بن حاتم جانشین پدرش حاتم طایی بود. قوم آنها معتقد به آیین نصاری بودند و در اطراف حجاز سکونت داشتند ولی خود عدی بن حاتم از معتقدان به آیین نصاری نبود. خاندان او تا زمان بعد از فتح مکه مسلمان نشدند.
شاه مردان عالم بشریت گیتی و جنگجویانش بر طبق سنت و رسم تازیان در دشت حجاز روزها به استراحت و دیده بانی از مواضع خود بخاطر رفع کمین و محاصره شدن از دیگر غارتگران می پرداختند و شبانگاه به پیشروی خود ادامه میدادند. بعد از سپری شدن چند روز شاه مردان به سایر جهادگران بفرمود: بین ما و سرزمین قوم کافر خاندان حاتم فقط یکروز فاصله است. اگر در روز حرکت کنیم احتمال دیده شدن بوسیله چوپانان و نگهبانان احشام آنان موجود است و سریعاً بر طایفه خود خبر میدهند و در نتیجه آنان از ترس ما پراکنده شده و جهادگران به هدف غارت و غنائم خود نخواهند رسید. پس بهتر است که امروز را در این محل اطراق کرده و شبانگاه بطرف محل چادرهای آنان پیشروی نموده تا در طلوع خورشید که هنوز نیمه خوابند بر آنان حمله ور بشویم. جهادگران همگی این پیشنهاد شجاعانه حمله بر قوم نیمه خواب در سحر و بامداد بوسیله شاه مردان را پذیرفتند و از شوق کسب غنائم و دزدی مقدس فراوان در بامداد فردا با شعف کامل و دلی پر ایمان شروع به استراحت نمودند.
دیده بانان و نگهبانان اطراف اردوگاه شاه مردان ، شخص رهگذر و غلام سیاهی را که مشکوک بود اسیر نمودند. شاه مردان با تهدید به قطع گردن وی از او اخباری کسب کرد. وی اعتراف نمود که نامش «اسلم و برده مردی از خاندان بنی نبهان» است. اسلم خبر رسانی برای قوم و قبیله طی می نمود. علی از او اطلاعات دقیق و محل اسکان اهالی و خیمه ها را جویا شد. غلام اسیرشده گفت: مسافت و فاصله شما با قبیله طی یک شب بلند و کامل است . اگر شبانه حرکت کنید قادر به حمله در طلوع آفتاب نخواهید بود زیرا زمان بیشتری نیازمند هستید تا به آنجا برسید.
علی و یارانش تصمیم بر حرکت سریع شبانه گرفتند تا مسافت طولانی را تندتر طی نمایند و قبل از طلوع آفتاب بر قبیله طی غارتی بنمایند. آنان به نزدیکی خیمه و چادرهای قبیله مزبور رسیدند طوری که صدای عوعو کردن سگهای مراقب احشام و گوسفندانشان را قادر به شنیدن بودند. جهادگران منتظر طلوع و سپیدی نور فجر بامدادی شدند. آنان خوب میدانستند اگر در همان تاریکی بر قبیله حمله نمایند، عده ای از تاریکی شب استفاده نموده و فرار می نمایند.
با طلوع اولین طلعیه بامدادی آنروز، شاه مردان عالم و بشریت و تشیع یعنی علی بن ابی طالب و 150 جهادگر مسلح و سلحشور مسلمان جویای غنائم بر قوم و قبیله و زن و بچه قوم طی که آسوده خفته در خیمه و چادرهایشان بودند، یورشی جانانه و اسلامی بردند. مردان زیادی را بکشتند و تعداد فراوانی هم اسیر کردند. غنائم بیشماری از شتر و گوسفند و بز و میش هم کسب نمودند. خواهر حاتم بن عدی و چند دختر دیگر او را که اسیر کردند،جداگانه نگه داشتند. علی اسیران خانواده حاتم را بین جهادگران تقسیم ننمود و با خود آنان را به مدینه و به حضور محمد آورد. این اسیران مثل اسیران معمولی نبودند. بلکه قوم و خویش حاتم بودند که یکی از ثروتمند ترین اقوام در عربستان بود. بوی پول و اموال فراوان بخوبی به مشام مبارک شاه مردان خورده بود. محمد دستور داد خواهر و دختران حاتم را در منزل « رمله دختر حارث » نگهداری کنند. ظاهر« عدی بن حاتم» را نتوانستند اسیر نمایند. حاتم آن صبح مزبور در قبیله حضور نداشته است یا که بنا بر اخبار وی در مدینه جاسوسانی داشته است که از سریه علی ابن ابی طالب بر قوم خود مطلع بوده و به شام فرار می نماید. سندیت این خبر البته نمی تواند قابل تایید با عقل و منطق باشد. اگر حاتم از جهاد و سریه علی بر قوم خویش مطلع بود که قوم و خانواده خود را تغییر موضع و سکونت میداد!
بعد از فارغ شدن از این سریه و کسب غنائم، علی بسراغ بتخانه فلس رفت و بتها را با همان شعار و مفاد معروف در بقره (256) لااکره فی دین ، تخریب و از محل بتخانه سه فقره شمشیر بنامهای: رسوب - مخذم - یمانی - بدست آورد که با خمس سایر غنائم به محمد تعلق گرفت.
- المدثر(56) و هر که نخواهد متذکر شوند جز آنکه خدا خواهد.
تقدیرگرایی در آیه فوق نشانگر الهی و مقدس بودن تمام این اتفاقات زمینی است. یعنی اینکه محمد با علم لدنی خود علی را به این سریه و غارت فرستاده است.
سریه پنجاه و نهمین هم برگرفته از شرایط زمینی و سیاسی صدر اسلام بوده است. غارتی بر قبیله ای ثروتمند و اسیر نمودن خواهر و دختران بزرگ قبیله بجز طمع بر مال و اموال آن شخص و قبیله و طلب پول و اخاذی چه مفهومی دیگر دارد؟
این سریه و سایر جهاد های تدافعی همگی ریشه در تعلقات و حرص آدمیانی که در زمان و مکان خاص خود یعنی دوران اسلام ناب محمدی حضور داشته اند، موجودیت دارد. الله ابداع ضمیر و درون محمد و آیاتی در باره این حوادث با شان نزول برخواسته از اندیشه بینش خود خدابینی محمد برای مشروعیت بخشیدن به رخدادهای مزبوردر دوران قدرتمندی مافیای اسلامی وی در مدینه سنخیت دارد.
در بحث بعدی و سریه شصتم به جهاد تهاجمی دیگر از خالد بن ولید خواهیم پرداخت.
ادامه دارد...
بررسی ساختار قدرت در اسلام به شیوه شمشیر در دو بخش سریه ها و غزوه ات صدر اسلام.
سریه پنجاه و نهم:
59- سریه علی بن ابی طالب به قبیله طی و تخریب بتخانه فلس، ربیع الاخر سال 9 هجری....
محمد فرماندهی جهاد و سریه را اینبار به «علی بن ابی طالب » که او هم به مانند عمر ابن خطاب و ابوبکر صدیق و ابوعبیدة جراح عضو هیات رئیسه و صدر رهبری مافیای قدرت او در مدینه بودند، محول نمود. علی با 150 جهادگر مسلح و شدیداٌ جویای اخذ غنائم و دزدی مقدس که همگی از انصار بودند و حتی یک جهادگر مهاجر در بین آنان موجود نبود، برای تخریب بتخانه فلس به سرزمینهای قبیله طی عازم گشت. علی از یکصد شتر و پنجاه اسب برای این ماموریت خود بهره گرفت. او از راهنمایی شخصی بنام «حریث» که از قوم بنی اسد بود برای کمک در مسیریابی به رسیدن بر هدف استفاده می نمود. هدف این سریه و جهاد ضمن تخریب بتخانه فلس، غارتی بر خاندان ثروتمند «عدی بن حاتم از قبیله طی» هم بود. عدی بن حاتم جانشین پدرش حاتم طایی بود. قوم آنها معتقد به آیین نصاری بودند و در اطراف حجاز سکونت داشتند ولی خود عدی بن حاتم از معتقدان به آیین نصاری نبود. خاندان او تا زمان بعد از فتح مکه مسلمان نشدند.
شاه مردان عالم بشریت گیتی و جنگجویانش بر طبق سنت و رسم تازیان در دشت حجاز روزها به استراحت و دیده بانی از مواضع خود بخاطر رفع کمین و محاصره شدن از دیگر غارتگران می پرداختند و شبانگاه به پیشروی خود ادامه میدادند. بعد از سپری شدن چند روز شاه مردان به سایر جهادگران بفرمود: بین ما و سرزمین قوم کافر خاندان حاتم فقط یکروز فاصله است. اگر در روز حرکت کنیم احتمال دیده شدن بوسیله چوپانان و نگهبانان احشام آنان موجود است و سریعاً بر طایفه خود خبر میدهند و در نتیجه آنان از ترس ما پراکنده شده و جهادگران به هدف غارت و غنائم خود نخواهند رسید. پس بهتر است که امروز را در این محل اطراق کرده و شبانگاه بطرف محل چادرهای آنان پیشروی نموده تا در طلوع خورشید که هنوز نیمه خوابند بر آنان حمله ور بشویم. جهادگران همگی این پیشنهاد شجاعانه حمله بر قوم نیمه خواب در سحر و بامداد بوسیله شاه مردان را پذیرفتند و از شوق کسب غنائم و دزدی مقدس فراوان در بامداد فردا با شعف کامل و دلی پر ایمان شروع به استراحت نمودند.
دیده بانان و نگهبانان اطراف اردوگاه شاه مردان ، شخص رهگذر و غلام سیاهی را که مشکوک بود اسیر نمودند. شاه مردان با تهدید به قطع گردن وی از او اخباری کسب کرد. وی اعتراف نمود که نامش «اسلم و برده مردی از خاندان بنی نبهان» است. اسلم خبر رسانی برای قوم و قبیله طی می نمود. علی از او اطلاعات دقیق و محل اسکان اهالی و خیمه ها را جویا شد. غلام اسیرشده گفت: مسافت و فاصله شما با قبیله طی یک شب بلند و کامل است . اگر شبانه حرکت کنید قادر به حمله در طلوع آفتاب نخواهید بود زیرا زمان بیشتری نیازمند هستید تا به آنجا برسید.
علی و یارانش تصمیم بر حرکت سریع شبانه گرفتند تا مسافت طولانی را تندتر طی نمایند و قبل از طلوع آفتاب بر قبیله طی غارتی بنمایند. آنان به نزدیکی خیمه و چادرهای قبیله مزبور رسیدند طوری که صدای عوعو کردن سگهای مراقب احشام و گوسفندانشان را قادر به شنیدن بودند. جهادگران منتظر طلوع و سپیدی نور فجر بامدادی شدند. آنان خوب میدانستند اگر در همان تاریکی بر قبیله حمله نمایند، عده ای از تاریکی شب استفاده نموده و فرار می نمایند.
با طلوع اولین طلعیه بامدادی آنروز، شاه مردان عالم و بشریت و تشیع یعنی علی بن ابی طالب و 150 جهادگر مسلح و سلحشور مسلمان جویای غنائم بر قوم و قبیله و زن و بچه قوم طی که آسوده خفته در خیمه و چادرهایشان بودند، یورشی جانانه و اسلامی بردند. مردان زیادی را بکشتند و تعداد فراوانی هم اسیر کردند. غنائم بیشماری از شتر و گوسفند و بز و میش هم کسب نمودند. خواهر حاتم بن عدی و چند دختر دیگر او را که اسیر کردند،جداگانه نگه داشتند. علی اسیران خانواده حاتم را بین جهادگران تقسیم ننمود و با خود آنان را به مدینه و به حضور محمد آورد. این اسیران مثل اسیران معمولی نبودند. بلکه قوم و خویش حاتم بودند که یکی از ثروتمند ترین اقوام در عربستان بود. بوی پول و اموال فراوان بخوبی به مشام مبارک شاه مردان خورده بود. محمد دستور داد خواهر و دختران حاتم را در منزل « رمله دختر حارث » نگهداری کنند. ظاهر« عدی بن حاتم» را نتوانستند اسیر نمایند. حاتم آن صبح مزبور در قبیله حضور نداشته است یا که بنا بر اخبار وی در مدینه جاسوسانی داشته است که از سریه علی ابن ابی طالب بر قوم خود مطلع بوده و به شام فرار می نماید. سندیت این خبر البته نمی تواند قابل تایید با عقل و منطق باشد. اگر حاتم از جهاد و سریه علی بر قوم خویش مطلع بود که قوم و خانواده خود را تغییر موضع و سکونت میداد!
بعد از فارغ شدن از این سریه و کسب غنائم، علی بسراغ بتخانه فلس رفت و بتها را با همان شعار و مفاد معروف در بقره (256) لااکره فی دین ، تخریب و از محل بتخانه سه فقره شمشیر بنامهای: رسوب - مخذم - یمانی - بدست آورد که با خمس سایر غنائم به محمد تعلق گرفت.
- المدثر(56) و هر که نخواهد متذکر شوند جز آنکه خدا خواهد.
تقدیرگرایی در آیه فوق نشانگر الهی و مقدس بودن تمام این اتفاقات زمینی است. یعنی اینکه محمد با علم لدنی خود علی را به این سریه و غارت فرستاده است.
سریه پنجاه و نهمین هم برگرفته از شرایط زمینی و سیاسی صدر اسلام بوده است. غارتی بر قبیله ای ثروتمند و اسیر نمودن خواهر و دختران بزرگ قبیله بجز طمع بر مال و اموال آن شخص و قبیله و طلب پول و اخاذی چه مفهومی دیگر دارد؟
این سریه و سایر جهاد های تدافعی همگی ریشه در تعلقات و حرص آدمیانی که در زمان و مکان خاص خود یعنی دوران اسلام ناب محمدی حضور داشته اند، موجودیت دارد. الله ابداع ضمیر و درون محمد و آیاتی در باره این حوادث با شان نزول برخواسته از اندیشه بینش خود خدابینی محمد برای مشروعیت بخشیدن به رخدادهای مزبوردر دوران قدرتمندی مافیای اسلامی وی در مدینه سنخیت دارد.
در بحث بعدی و سریه شصتم به جهاد تهاجمی دیگر از خالد بن ولید خواهیم پرداخت.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر