مختصری درباب نکاح متعه یا صیغه ی موقت
این بهره کشی جنسی که در آغاز فقط برای ارضای جنسی جنگجویان تندخوی محمد و توسط خود محمد ابداع شد٬ موضوعی ست که مورد اختلاف سنییان و شیعیان می باشد.
داستان از تفاسیر آیه های 23 و 24 سوره ی نسا آغاز می شو...د. اهل بیت بر مشروعیت متعه اتفاق نظر دارند و بیان می دارند که "هر چه از زنان بهره جنسی بردید٬ اجرت آن را بدهید".
اما با کمال تعجب می بینیم که علی امام اول شیعیان از محمد نقل می کند که " در روز خیبر٬ محمد صیغه موقت را با زنان نهی کرد (1)" اما وقتی در حجت الوداع سختی عزب بودن!! به پدر ربیع ابن سبره (از صحابه) فشار می آورد٬ محمد اجازه صیغه را می دهد و همچنین با بی پروایی می گوید که من این کار را فقط برای بهره گیری جنسیتان به شما اجازه دادم اما خدا این کار را تا قیامت ممنوع کرده است (2)".
در این میان فقط عمر است که این صیغه را حرام می داند اما با توجه به نظر دیگر صحابه مانند جابر ابن عبدالله٬ عبدالله ابن عباس٬ ابن مسعود٬ سلمه ابن اکوع٬ عمران ابن حصین و انس ابن مالک مشروعیت صیغه برقرار است و باطل نیست و تفاوت آن با عقد دائم در مدت معین و زمان معین است. درفقه اسلامی – شیعی٬ اگر ناگهان زن شوهردار از آب درآید٬ نکاح باطل است و باید مهر المثل پرداخت شود٬ مشروط بر اینکه نزدیکی انجام شده باشد!!. فقیهان متذکر می شوند که مرد باید از ریختن نطفه (!)( که البته واژه درست منی و یا اسپرم است) به رحم زن صیغه ای پرهیز کند زیرا هدف از نکاح متعه –" بهره گیری جنسی"—ست(2).
در این نکاح طلاق وجود ندارد و در پایان مدت زمان٬ صیغه تمام می شود. نکات بسیار زیادی در این میان بی پاسخ باقی می ماند.
چطور می شود امری را که الله ممنوع کرده٬ محمد برای چند نفر شهوت ران٬ آن را باطل کند؟
آیا غیر از این نیست که دهان مشتی وحشی و بربر را ببندد و آتش شهوت شان را آرام کند؟
سرنوشت کودک زاده شده در این میان چیست؟
مردی که بعد ازاتمام زمان صیغه راه خود را گرفته و می رود٬ آیا فکر نمی کند که سرنوشت آن زن و کودک چه می شود؟
آن زن با احتمال قوی٬ هم خوابه ی دیگران هم خواهد بود و اگر داستان تولد کودکی دیگر حادث شود٬ سرنوشت کودک دوم دست کیست؟ کودکانی که هر روز مادرانشان وسیله ی ارضای مردانی کامجو هستند٬ چه آینده ای را رقم خواهند زد؟
اگر این حکم نسخ نشدنی و دائمی ست٬ چه کسی باید پاسخگوی تبعات وحشتناک اجتماعی آن باشد؟
کسانی که احکام اسلام را ازلی- ابدی می دانند٬ چطور به مکافات این اعمال فکر نمی کنند؟
هویداست این نحوه ی نگاه به زن در اسلام٬ که ابداعی نگاه بیمارگونه محمد است بنیان های اخلاقی و سلامت جامعه را به شدت سست کرده و کودکانی روان پریش و زنانی با دغدغه های روانی و احساسی را روانه اجتماع می کند. اسلام دین همه ی زمان ها نیست.
این بهره کشی جنسی که در آغاز فقط برای ارضای جنسی جنگجویان تندخوی محمد و توسط خود محمد ابداع شد٬ موضوعی ست که مورد اختلاف سنییان و شیعیان می باشد.
داستان از تفاسیر آیه های 23 و 24 سوره ی نسا آغاز می شو...د. اهل بیت بر مشروعیت متعه اتفاق نظر دارند و بیان می دارند که "هر چه از زنان بهره جنسی بردید٬ اجرت آن را بدهید".
اما با کمال تعجب می بینیم که علی امام اول شیعیان از محمد نقل می کند که " در روز خیبر٬ محمد صیغه موقت را با زنان نهی کرد (1)" اما وقتی در حجت الوداع سختی عزب بودن!! به پدر ربیع ابن سبره (از صحابه) فشار می آورد٬ محمد اجازه صیغه را می دهد و همچنین با بی پروایی می گوید که من این کار را فقط برای بهره گیری جنسیتان به شما اجازه دادم اما خدا این کار را تا قیامت ممنوع کرده است (2)".
در این میان فقط عمر است که این صیغه را حرام می داند اما با توجه به نظر دیگر صحابه مانند جابر ابن عبدالله٬ عبدالله ابن عباس٬ ابن مسعود٬ سلمه ابن اکوع٬ عمران ابن حصین و انس ابن مالک مشروعیت صیغه برقرار است و باطل نیست و تفاوت آن با عقد دائم در مدت معین و زمان معین است. درفقه اسلامی – شیعی٬ اگر ناگهان زن شوهردار از آب درآید٬ نکاح باطل است و باید مهر المثل پرداخت شود٬ مشروط بر اینکه نزدیکی انجام شده باشد!!. فقیهان متذکر می شوند که مرد باید از ریختن نطفه (!)( که البته واژه درست منی و یا اسپرم است) به رحم زن صیغه ای پرهیز کند زیرا هدف از نکاح متعه –" بهره گیری جنسی"—ست(2).
در این نکاح طلاق وجود ندارد و در پایان مدت زمان٬ صیغه تمام می شود. نکات بسیار زیادی در این میان بی پاسخ باقی می ماند.
چطور می شود امری را که الله ممنوع کرده٬ محمد برای چند نفر شهوت ران٬ آن را باطل کند؟
آیا غیر از این نیست که دهان مشتی وحشی و بربر را ببندد و آتش شهوت شان را آرام کند؟
سرنوشت کودک زاده شده در این میان چیست؟
مردی که بعد ازاتمام زمان صیغه راه خود را گرفته و می رود٬ آیا فکر نمی کند که سرنوشت آن زن و کودک چه می شود؟
آن زن با احتمال قوی٬ هم خوابه ی دیگران هم خواهد بود و اگر داستان تولد کودکی دیگر حادث شود٬ سرنوشت کودک دوم دست کیست؟ کودکانی که هر روز مادرانشان وسیله ی ارضای مردانی کامجو هستند٬ چه آینده ای را رقم خواهند زد؟
اگر این حکم نسخ نشدنی و دائمی ست٬ چه کسی باید پاسخگوی تبعات وحشتناک اجتماعی آن باشد؟
کسانی که احکام اسلام را ازلی- ابدی می دانند٬ چطور به مکافات این اعمال فکر نمی کنند؟
هویداست این نحوه ی نگاه به زن در اسلام٬ که ابداعی نگاه بیمارگونه محمد است بنیان های اخلاقی و سلامت جامعه را به شدت سست کرده و کودکانی روان پریش و زنانی با دغدغه های روانی و احساسی را روانه اجتماع می کند. اسلام دین همه ی زمان ها نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر