بخش دوم
طمع و حرص دستیابی بر غنائم عامل اصلی حضور بادیه نشینان در جنگهای محمد در صدر اسلام بوده است. این انگیزش را به سهولت می توانیم در راهزنی بدر در سال دوم هجری ببینیم.
"محمد شنید که یک کاروان بزرگ قریش دارای ثروت فراوانی است. با احتمال زیاد خدا آنها را به عنوان غنیمت به شما ببخشد"
منبع: ابن سعد. صفحه 90. برگرفته از کتاب محمد. رابرت اسپنسر. صفحه 124.
...
"ثروت فراوان" این عامل اصلی جنگ و راهزنی بدر بوده است. محمد در مدینه مشکلات مالی از بابت تهیه غذا و آذوقه برای مهاجرین گرسنه را داشت. این دزدی و غنیمت گیری 50 هزار دیناری بازرگانان مکه می توانست کلی از مسائل مالی او را بر طرف نماید. بعضی از تازیان علاقمند به شرکت در این راهزنی نبودند. آنان خواستار آیه ای در باب جهاد بودند تا مطمئن باشند الله از آنان جهاد خواسته است. تازیان دل در گرو آیات بهشت و جنت و خوردن گوشت مرغان و نوشیدن شراب و هم آغوشی با زنان شوهر دوست در بهشت داشتند. پس اگر نزاع رنگ و بوی اسلامی و شرعی می داشت در صورت کشته شدن از آن نعمات خیالی بهره مند می شدند. پس الله نهان در ذهن و ضمیر محمد در بینش خود خدابینی آیین سیاسی اسلام ،آستین بالا زده و بر محمد این آیه را نازل نمود.
محمد(20) و مومنان می گویند چه شده که سوره ای در حکم جهاد کفار نازل نشد؟
با ارائه این آیه مهاجرین و انصارمطمئن شدند که در صورت کشته شدن دربهای ورودی بهشت بر روی آنان باز است و متحد شدند که در راهزنی بدر شرکت نمایند. منتها محمد از آنان می خواست که شدت خشونت را در بالاترین حد با مکیان اعمال دارند.
انفال(12) همانا من ترس در دل کافران می افکنم تا گردنهایشان بزنید و همه انگشتشان را قطع نماید.
این همه شدت عمل و خشونت برای کاروانی که در صدد امرار معاش و کسب و معیشت از شام عازم مکه بود؟ آیا واقعا نیازی بر این همه ترویج خشونت بود؟
کاروانی از تجار مکه از سوی شام بطرف مکه در حرکت است. عده ای سر گردنه بگیر و راهزن در صدد دستبرد به مال و ثروت حلال بازرگانان هستند. این کاروان بازرگانی بود نه یک کاروان نظامی. این مسلمانان بودند که جلوی این کاروان را به قصد دستبرد سد نمودند. چگونه است که الله این قدر بی انصاف و بی رحم بگردد و آیاتی از نوع انفال(12)- محمد(4) با این درجه از شقاوت قلب از خودش بروز بدهد؟
این است الله با 99 صفت و کمالات والای و اعلی؟
فاتحه(1) الرحمان.
بقره(225) الحلیم بمعنای بخشاینده.
فاطر(28) العفو بمعنای بخشنده ی با گذشت.
بقره(257) العلی بمعنای متعال و با جلال.
هود(73) المجید به معنای شریف و گرامی.
آیا شما هیچکدام از این صفات والای انسانی را در الله نازل کننده انفال(12) بر یکعده بازرگان که از راه مشروع و شرعی در حال تجارت و کسب و کار هستند می بینید؟
مگر محمد در مدینه مستقل از مکیان زندگی نمی نمود؟
او که دیگر رنجی از مکیان نمی دید. چرا بر اساس فاطر(28)- بقره (225- 157) بخشنده و بخشاینده و متعال ظاهر نگشت؟
پس کجا رفت آن حجم عدیده آیات مکی در باب شرح وظایف پیامبری؟
رعد(7) که تنها وظیفه تو اندرز و ترسانیدن خلق از نافرمانی خداست.
انعام(107) ما تو را نگهبان ایشان نکردیم.تو وکیل آنها نخواهی بود.
راهزنی بدر در سال دوم هجری پنجمین غزه از جنگهای محمد در مدینه بود.غزه های دیگر او قبل از بدر بدین شرح اند:
1- غزه ودان یا غزه ابواء.
2- غزه بواط.
3- غزه عشیره.
4- غزه سفوان.
5- غزه بدر.
او همچنین چهار سریه و نزاع که خود در آنها مشارکت نداشت ایجاد نموده بود.
1- سریه عبیده بن حارث.
2- سریه حمزه بن عبدالمطلب.
3- سریه سعد بن ابی وقاص.
4- سریه نخله .
آیا این حجم وسیع سریه و غزه تا فقط سال دوم با آن آیات فوق مکی در رعد(7)- انعام(107) تناسبی دارند؟
محمد در کنار نومسلمانان مهاجر و انصار در مدینه که مورد تعرض مکیان واقع نشده بود. زندگی 13 ساله مکه تمام شده بود. همه چیز را می توانست در مدینه با تکیه بر آیات صلح جوی مکی ادامه بدهد. این نومسلمانان بودند که بعلت طمع و حرص غنائم و بیکاری و نبود شغل در مدینه شروع کننده این حملات تحت عنوان جهاد بودند.
آیا این است جهاد تدافعی مسلمانان؟ مگر از جانب کسی مورد تعرض نظامی قرار گرفته بودند؟
این است اندیشه خود خدا بینی محمد در ارائه الله در ضمیر و نهان خود و انتساب او به عالم آسمان و ماوراء. هر آنچه که از این راهزنی می بینیم فقط یک دزدی و سرقت زمینی است با اهداف سیر نمودن شکم گرسنگان مهاجرین در مدینه. این همه عصبانیت و غصب در آیات فوق قطعا نماینگر عوارض طبیعی بشری در عصبانیت و قوه قهریه آدمی است وکل قضیه راهزنی بدر هم نشات گرفته از طمع و حرص آدمی.
امثال همین آیات در صدر اسلام است که امروزه مسلمانان را مقید می نماید که براحتی آب خوردن گردن مخالف و دگراندیش را قطع نمایند.
این ترویج خشونت و مجوز شرعی صادر نمودن برای این قبیل اعمال غیر انسانی در مدینه بود که عامل پیشرفت و گسترش اسلام را فراهم نمود. در برخورد با یکی از اسیران راهزنی بدر بنام" عقبه ابن ابی محیط" که در پی نجات جان خویش بر می آید و از محمد استمداد کمک می نماید. جوابیه محمد بر این اسیر دست و پا بسته به هیچ وجه در شان و منزلت یک پیامبر و همچنین یک انسان معمولی نمی باشد.
بو و حس انتقام شخصی بخاطر اعمال عقبه ابن ابی محیط در مکه بر محمد شدیدا از این عمل می آید.
این اسیر راهزنی بدر هر استهزاء و تمسخر و تعرضی که در مکه بر محمد روا نموده بود، سزاور اینچنین عقوبت وحشتناکی نبود. در تمامی دوران مدینه و ترورهای یکصد گانه محمد هیچگاه رابطه معقول و متعارفی بین جرم و کیفر مجازت دیده نمی گردد. تمامی آیات مدنی و قتال برگرفته از حس انتقام شخصی و عارضه عصبانیت آدمی است. این در شان و رفعت جایگاه پیامبری نمی گنجد.
جوابیه محمد بر این اسیر بدین نحو است:
" ای محمد پس چه کسی بعد از مرگ من از فرزندانم مراقبت خواهد کرد؟"
منبع: صحیح البخاری.جلد اول. بخش هشتم. حدیث 520. برگرفته از کتاب محمد. رابرت اسپنسر. صفحه 126.
" محمد پاسخ داد: جهنم و دستور قتل عقبه را صادر نمود."
منبع: ابن اسحاق. صفحه 308. همانجا.
طمع و خشونت در راهزنی بدر اولین نمونه عمل از آنچیزی بود که آموزه اسلامی جهاد شناخته میگردد. این آموزه اسلامی و جهاد در تمامی تاریخ اسلام بمدت 1400 سال همیشه توام با خشونت شدید و تجاوز بر حریم و آب و خاک سایرین و طمع و دزدی اموال دیگران بوده است. نمونه بارز آن حمله بی دلیل و بدون موجه به ایران باستان و غارت و کشتار چندین سده ایرانیان و حمله مشابه به بیزانس بوده است.
طمع و حرص دستیابی بر غنائم عامل اصلی حضور بادیه نشینان در جنگهای محمد در صدر اسلام بوده است. این انگیزش را به سهولت می توانیم در راهزنی بدر در سال دوم هجری ببینیم.
"محمد شنید که یک کاروان بزرگ قریش دارای ثروت فراوانی است. با احتمال زیاد خدا آنها را به عنوان غنیمت به شما ببخشد"
منبع: ابن سعد. صفحه 90. برگرفته از کتاب محمد. رابرت اسپنسر. صفحه 124.
...
"ثروت فراوان" این عامل اصلی جنگ و راهزنی بدر بوده است. محمد در مدینه مشکلات مالی از بابت تهیه غذا و آذوقه برای مهاجرین گرسنه را داشت. این دزدی و غنیمت گیری 50 هزار دیناری بازرگانان مکه می توانست کلی از مسائل مالی او را بر طرف نماید. بعضی از تازیان علاقمند به شرکت در این راهزنی نبودند. آنان خواستار آیه ای در باب جهاد بودند تا مطمئن باشند الله از آنان جهاد خواسته است. تازیان دل در گرو آیات بهشت و جنت و خوردن گوشت مرغان و نوشیدن شراب و هم آغوشی با زنان شوهر دوست در بهشت داشتند. پس اگر نزاع رنگ و بوی اسلامی و شرعی می داشت در صورت کشته شدن از آن نعمات خیالی بهره مند می شدند. پس الله نهان در ذهن و ضمیر محمد در بینش خود خدابینی آیین سیاسی اسلام ،آستین بالا زده و بر محمد این آیه را نازل نمود.
محمد(20) و مومنان می گویند چه شده که سوره ای در حکم جهاد کفار نازل نشد؟
با ارائه این آیه مهاجرین و انصارمطمئن شدند که در صورت کشته شدن دربهای ورودی بهشت بر روی آنان باز است و متحد شدند که در راهزنی بدر شرکت نمایند. منتها محمد از آنان می خواست که شدت خشونت را در بالاترین حد با مکیان اعمال دارند.
انفال(12) همانا من ترس در دل کافران می افکنم تا گردنهایشان بزنید و همه انگشتشان را قطع نماید.
این همه شدت عمل و خشونت برای کاروانی که در صدد امرار معاش و کسب و معیشت از شام عازم مکه بود؟ آیا واقعا نیازی بر این همه ترویج خشونت بود؟
کاروانی از تجار مکه از سوی شام بطرف مکه در حرکت است. عده ای سر گردنه بگیر و راهزن در صدد دستبرد به مال و ثروت حلال بازرگانان هستند. این کاروان بازرگانی بود نه یک کاروان نظامی. این مسلمانان بودند که جلوی این کاروان را به قصد دستبرد سد نمودند. چگونه است که الله این قدر بی انصاف و بی رحم بگردد و آیاتی از نوع انفال(12)- محمد(4) با این درجه از شقاوت قلب از خودش بروز بدهد؟
این است الله با 99 صفت و کمالات والای و اعلی؟
فاتحه(1) الرحمان.
بقره(225) الحلیم بمعنای بخشاینده.
فاطر(28) العفو بمعنای بخشنده ی با گذشت.
بقره(257) العلی بمعنای متعال و با جلال.
هود(73) المجید به معنای شریف و گرامی.
آیا شما هیچکدام از این صفات والای انسانی را در الله نازل کننده انفال(12) بر یکعده بازرگان که از راه مشروع و شرعی در حال تجارت و کسب و کار هستند می بینید؟
مگر محمد در مدینه مستقل از مکیان زندگی نمی نمود؟
او که دیگر رنجی از مکیان نمی دید. چرا بر اساس فاطر(28)- بقره (225- 157) بخشنده و بخشاینده و متعال ظاهر نگشت؟
پس کجا رفت آن حجم عدیده آیات مکی در باب شرح وظایف پیامبری؟
رعد(7) که تنها وظیفه تو اندرز و ترسانیدن خلق از نافرمانی خداست.
انعام(107) ما تو را نگهبان ایشان نکردیم.تو وکیل آنها نخواهی بود.
راهزنی بدر در سال دوم هجری پنجمین غزه از جنگهای محمد در مدینه بود.غزه های دیگر او قبل از بدر بدین شرح اند:
1- غزه ودان یا غزه ابواء.
2- غزه بواط.
3- غزه عشیره.
4- غزه سفوان.
5- غزه بدر.
او همچنین چهار سریه و نزاع که خود در آنها مشارکت نداشت ایجاد نموده بود.
1- سریه عبیده بن حارث.
2- سریه حمزه بن عبدالمطلب.
3- سریه سعد بن ابی وقاص.
4- سریه نخله .
آیا این حجم وسیع سریه و غزه تا فقط سال دوم با آن آیات فوق مکی در رعد(7)- انعام(107) تناسبی دارند؟
محمد در کنار نومسلمانان مهاجر و انصار در مدینه که مورد تعرض مکیان واقع نشده بود. زندگی 13 ساله مکه تمام شده بود. همه چیز را می توانست در مدینه با تکیه بر آیات صلح جوی مکی ادامه بدهد. این نومسلمانان بودند که بعلت طمع و حرص غنائم و بیکاری و نبود شغل در مدینه شروع کننده این حملات تحت عنوان جهاد بودند.
آیا این است جهاد تدافعی مسلمانان؟ مگر از جانب کسی مورد تعرض نظامی قرار گرفته بودند؟
این است اندیشه خود خدا بینی محمد در ارائه الله در ضمیر و نهان خود و انتساب او به عالم آسمان و ماوراء. هر آنچه که از این راهزنی می بینیم فقط یک دزدی و سرقت زمینی است با اهداف سیر نمودن شکم گرسنگان مهاجرین در مدینه. این همه عصبانیت و غصب در آیات فوق قطعا نماینگر عوارض طبیعی بشری در عصبانیت و قوه قهریه آدمی است وکل قضیه راهزنی بدر هم نشات گرفته از طمع و حرص آدمی.
امثال همین آیات در صدر اسلام است که امروزه مسلمانان را مقید می نماید که براحتی آب خوردن گردن مخالف و دگراندیش را قطع نمایند.
این ترویج خشونت و مجوز شرعی صادر نمودن برای این قبیل اعمال غیر انسانی در مدینه بود که عامل پیشرفت و گسترش اسلام را فراهم نمود. در برخورد با یکی از اسیران راهزنی بدر بنام" عقبه ابن ابی محیط" که در پی نجات جان خویش بر می آید و از محمد استمداد کمک می نماید. جوابیه محمد بر این اسیر دست و پا بسته به هیچ وجه در شان و منزلت یک پیامبر و همچنین یک انسان معمولی نمی باشد.
بو و حس انتقام شخصی بخاطر اعمال عقبه ابن ابی محیط در مکه بر محمد شدیدا از این عمل می آید.
این اسیر راهزنی بدر هر استهزاء و تمسخر و تعرضی که در مکه بر محمد روا نموده بود، سزاور اینچنین عقوبت وحشتناکی نبود. در تمامی دوران مدینه و ترورهای یکصد گانه محمد هیچگاه رابطه معقول و متعارفی بین جرم و کیفر مجازت دیده نمی گردد. تمامی آیات مدنی و قتال برگرفته از حس انتقام شخصی و عارضه عصبانیت آدمی است. این در شان و رفعت جایگاه پیامبری نمی گنجد.
جوابیه محمد بر این اسیر بدین نحو است:
" ای محمد پس چه کسی بعد از مرگ من از فرزندانم مراقبت خواهد کرد؟"
منبع: صحیح البخاری.جلد اول. بخش هشتم. حدیث 520. برگرفته از کتاب محمد. رابرت اسپنسر. صفحه 126.
" محمد پاسخ داد: جهنم و دستور قتل عقبه را صادر نمود."
منبع: ابن اسحاق. صفحه 308. همانجا.
طمع و خشونت در راهزنی بدر اولین نمونه عمل از آنچیزی بود که آموزه اسلامی جهاد شناخته میگردد. این آموزه اسلامی و جهاد در تمامی تاریخ اسلام بمدت 1400 سال همیشه توام با خشونت شدید و تجاوز بر حریم و آب و خاک سایرین و طمع و دزدی اموال دیگران بوده است. نمونه بارز آن حمله بی دلیل و بدون موجه به ایران باستان و غارت و کشتار چندین سده ایرانیان و حمله مشابه به بیزانس بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر