مجموعه آیات الهی الله در خصوص غنائم و اموال مسروقه یا عنصر طمع و حرص آدمی.
بخش نخست
نساء(94) انفال(26- 41- 68- 69)احزاب(27) فتح(15- 19تا 21)توبه(29) حشر(5 تا 9) صف(13) = 7 سوره و 17 آیه:
این آیات الهی درباب غنائم و اموال مسروقه یکی از ارکان تشکیل هسته اصلی دولت در مدینه بود. اندیشه تشکیل ارتشی متشکل از قبایل و جنگجویان بادیه نشین نیازمند مخارج و بودجه بود. ولی آن یکصد و اندی که از... مکه فرار و یا به قول مسلمانان مهاجرت نموده بودند در کنار سایر نومسلمانان جدید از قبائل اوس و خزرج که مهارت و تجربه ای در کسب و معاش وتجارت نداشتند و یا نقدینه گی و پس اندازی نداشتند که با آن به شغل و یا مهارتی رو آورند.آنان فقط شمشیر زنان خوبی بودند.
صف (13) و باز تجارتی دیگر که آنرا دوست می دارید نصرت و یاری خدا(درجنگ) و فتح(سپاه اسلام) بشارت رحمت به اهل ایمان است
صف(13) خیلی هویدا و روشن از تجارتی که تازیان دوست دارند صحبت می نماید. تجارت در مفاد این آیه نه بمعنای امروزین و کسب و کار آزاد است که به معنای تازی آن برخواسته ازعنصر طمع و آز تازیان در مدینه 1500 سال قبل فقط جنگ و قتال و چپاول می باشد.
آیات تایید ماههای حرام پرده از این مسئله در قرآن بر میدارد. تازیان سالی هشت ماه از کشتار و چپاول یکدیگر ارتزاق می نمودند.این اشاره به تجارت برگرفته ازروحیه همان تجارت هشت ماه در سال است که در همین آیه الهی الله تایید شده است.
سیر روند و شکل گیری تاریخ اسلام در مدینه و بعدها خارج از شبه جزیره عربستان تایید کننده این مطلب است.
تازیان هیچگاه به هیچ نوع کار و تلاش برای معیشت بخصوص کشاورزی و باور نمودن زمین و فلاحت علاقه نشان نمی دادند.
درست است که زمین کویر و شنزار شبه جزیره عربستان مناسب کشاورزی نمی باشد ولی همان منطقه خوب و مستعد خیبر که در شمال مدینه بود هم بدست تازیان آباد نگردیده بود. خیبر با همت و تلاش قوم یهود بصورت مزرعه آباد و پر محصولی درآمده بود.اقتصاد تازیان تنها بر پایه شمشیرو قتال بود.آین آیات بر خواسته از روحیات و روانشاسی تازیان در حرص و طمع دنیوی است.
علیرغم حضور دهها آیات مبتنی بر قتال و جهاد و غنائم ما در قرآن به تک آیه ای در باب موضوع بسیار پر اهمیت آب و حرفه کشاورزی و یا درختکاری و باغبانی و یا هر نوع حرفه و شغلی نمی بینیم.
هیج اشاره ای بر حفر چاه و کانال کشی و آبادانی زمین و برداشت محصول و دامداری و اساسا بر کار و تلاش برای معاش نکردیده است. همه چیز در در لبه تیز شمشیر خلاصه میگردد. آیات زیادی در قرآن مثل آیات فوق این لبه تیز شمشیر را تیزتر نمودند. زندگی در کویر نیازمند یهای خاص خود را در صدر اسلام از محمد طلب می نمود. این نیازمندی نشات گرفته از روحیات تازیان بود که در آیات غنائم به وضوح با آن برخورد می نمایم.
آیات غنائم را میتوان پایه اصلی اقتصاد اسلامی دولت مدینه دانست که با بقره(217- 218) یعنی اولین خونی که در واقعه دزدی نخله و غافله زنی ریخته شد و اولین اسیر و اولین غنیمت گیری در تاریخ اسلام که با این آیه مشروعیت داده شد. این آیه صرفا توجیه ای بعد از عمل بود. بعد از بقره(217- 218) که مقدمه شروع همین تجارت اسلامی مورد بحث است،اصل و پایه تجارت تازیان بوسیله صف(13) و امثال این آیه در شبه جزیره عرب توسعه یافت و بعدها این تجارت و غارت بین المللی گشت و به ملل دیگری که کوچکترین اطلاعی از مفاد این آیین خشن بیابانی نداشتند امتداد پیدا نمود. عنصر طمع و حرص بادیه نشینی عامل انحطاط فرهنگی ملل دیگر شد. محمد با مشروعیت بخشیدن و ارائه آیاتی بر این نقیصه ذاتی و دنیوی تازیان نقش بسیار مهم و فعالی در این تخریب فرهنگی ملل همسایه ایفا نمود.
حیث المجوع تازیان را با کار و سازندگی رابطه ای نبود و بدین دلیل محمد هم اشاره ای به کار و به ناخشنودی تازیان در قرآن ننموده است.
کشاورزی و باغبانی و زراعت و قوت و خوراک مردمان مدینه از قوم صاحب کار و اقتصاد یهود تامین می شد. حتی صنعتکاران و طلاسازان و زرگران بازار مدینه هم یهودی بودند. جمعیت یهودیان مدینه بیشتر از پنجاه و پنج درصد % کل جمعیت نبود ولی عملا تمام اقتصاد و کشاورزی و تجارت مدینه را در دست خود داشتند. همین ثروتمند بودن از لحاظ مالی و دنیوی در کنار داشتن کتاب و ادعای قوم برتر در نهایت هزینه بسیار گرانی را برای آنان به ارمغان آورد.
قوم یهود در ابتدای ورود محمد به مدینه در پیمان دوستی "موادعده" متعهد به نکاتی با محمد شده بودند. ولی زود بعد از شروع راهزنی محمد که با بقره(217- 218) در واقعه نخله شروع گردید وبعد سریعاُ به تعداد شش فقره غزه وشش فقره سریه و ترور داخلی در مدینه تا قبل از سال دوم در غارت قوم بنی قینقاع انجامید. این قوم پولدار و صاحب زمین را نگران نموده که مبادا آنان در لیست هدف این کارنامه خشن و بلندپروازانه نظامی محمد که فقط صرف دو سال سکونت در مدینه شکل گرفته بود،واقع بگردند.عملی که با گذشت تقویم زمانی روز به روز به آن نزدیک و نزدیکتر می شدند.
بعدها طمع کشتن هر کسی بنام کافر و مصادره اموال مقتول( کافر) یا مشرک و ادعای فرضیه جهاد به قدری رواج و منزلت پیدا نمود که باعث هرج و مرج و خونریزیهای بی جهت گشت. بدین صورت که عشق دستیابی به مال و اموال مقتولی که بوسیله مجاهدی کشته شده بود به حدی عمومیت پیدا کرده بود که هر مجاهدی به راحتی می توانست شخص دیگری را بنام کافر و مشرک کشته و اموال او را تصاحب بگردد. آیه نساء(94) اشاره مستقیم به همین برچسب زدنها و کشتن ها و غارت اموال مردم مدینه را دارد. در اصل نساء(94) اوج هرج و مرج و طمع و حرص مجاهدین صدر اسلام را در حق یکدیگر نشان میدهد. باید پرسیده شود که این غارتگران با ملل دیگر چکار نمودند؟ مللی مثل ایران باستان و بیزانس که هم ثزوتمند بودند و هم آب و رودخانه های پرآب داشتند و صد البته هم کافر بودند.
نساء(94) به آن کس که اظهار اسلام کند نسبت کفر میدهید تا به بهانه ای مال و جانش را بر خود حلال کنید و از متاع ناچیز دنیا چیزی غنیمت برید.
نساء(94) دارای چهار حدیث برای شان نزول می باشد. یکی از آن اشاره بر نومسلمانی بنام مرداس از طایفه غطفان دارد که علیرغم مسلمان بودنش کشته گردید و اموال او به غنیمت رفت.
حال خود مجسم کنید بادیه نشینانی که در صحرای سوزان و فقیر کویر برای یکعدد خرما و یا چاقو شکسته ای همدیگر را سر می بریدند و سرشار از اختلافات قبیله ای و فرقه ای بودند که به تشنه لبی قبل از اینکه نام و اسم قبیله اش را نمی پرسیدند از دادن آب نوشیدن خودداری میکردند به این سلاح خطرناک عقیدتی مجهز گردند که چه بکشند و چه کشته بشوند در هر دو صورت به بهشت خواهند رفت چه میزان این سلاح عقیدتی عامل اتحاد و فضل و قوت الهی آنان خواهد شد؟
عامل اتحاد تازیان نه تنها در کسب فراوان غنائم در آیین اسلام بود بلکه نحوه تقسیم و عدالت توزیع این اموال مسروقه هم برای آنان رضایت بخش بود.
آن عدل و عدالت اسلامی گفته شده به ما از صدر اسلام یقینا همان عدل و عدالت درتقسیم غنائم و اموال مسروقه از قوم یهود و بعدها از ایرانیان است. بعدها عمرابن خطاب سعی فراوان داشت که به تمام رزمندگان بطور مساوی غنیمت برسد. مهم نبود که مال و منال متعلق به کی بوده و از کجا چپاول شده است. مهم مشروعیت بخشیدن به دزدی در آیات غنائم بود که الله این زحمت را در آیات فوق کشیده بود. این شیرینی اخذ قانونی و شرعی اموال دزدی دیگران تبدیل به انجام یک فریضه و وظیفه دینی و پاداش دنیوی برای هرتازی گرسنه ای شده بود.
حالا شخصی آمده است و ادعای پیامبری می نماید. همان اعمال شنیع و قبلی آنان را کلاسه شده در غالب شرع و شرعیت بصورت سوره و آیه آسمانی بر آنان مجاز و قانونی مینماید. در ضمن مال و منال این راهزنی و دزدی به هیچ وجه با دزدی و راهزنی قبلی خودشان قابل مقایسه نمی باشد. تازیان خوب از ثروت و مکنت قوم یهود مطلع بودند. زنان زیبا رو و دختران و پسران جوان هم در کار و در لیست غنیمتها چشمان این گرسنگان کویر را خیره تر نموده بود. در ضمن کار گروهی هم بود و خطر کشته شدن بمراتب کمتر بود. اموال غنیمتی هم بنحو احسن و با عدل وعدالت اسلام بین همه تفسیم می شد. از همه مهمتر آیات جنت و بهشت هم ادامه همین عیش و نوش و دستیابی بر زنان شوهر دوست و همیشه باکره را بر آنان نوید و قول داده بود. تازیان زمزمه کنان بهمدیگر می گفتند:براستی عجب دین و آیین خوبی است.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر