۱۳۹۴ فروردین ۱۴, جمعه

انگلستان وجدایی هرات و افغانستان برای همیشه از ایران


پيشگفتار
هرات و جايگاه آن در طول تارخ ايران اهميت زيادي داشته است. بخصوص درتاريخ معاصر اهميت آن چندان است كه قدرتهاي بزرگ روز نظير انگلستان و روسيه در مسايل داخلي آن دخالت داشته اند. انگلستان در تاريخ معاصر زمانی به تشويق ايران براي حمله به هرات مي شود و زمانی نيز بعد از شكست ناپلئون مانع از تسلط ايران بر هرات مي شود. روسيه نيز از ديگر كشورهايي است كه حامي ايران در لشكر كشي به هرات است و مدام به تحريك ايران عليه هرات مي پردازد. در اينجا نيز سعي شده است تا جايگاه هرات در تاريخ معاصر ايران مورد بررسي قرار گيرد.
معرفي شهر هرات: هرات كه از دير باز جزء لاينفك ايران بوده است «نام شهري است در خراسان قديم كه امروز در شمال غربي افغانستان در كنار رود هري (هريرود) واقع است»1 بنا به قول مقدسي هرات «قصبه اي مهم است كه باغستان اين رود و مركز انگورهاي خوب و ميوه هاي گوارا است»2 و هم چنين «هرات آباديهاي مهم و ديدنيهاي زيبادارد»3
پيشينه تاريخي شهر هرات و اهميت آن: در تاريخ نامه هرات آمده است كه هرات يكي از شهر هاي بسيار قديم است كه در زمان اوستا هم وجود داشته است.درباره چگونگي پيدايش آن نه داستان بيان شده كه هر چند باور كردني نيست امّا روي هم رفته باستاني بودن شهر هرات را نشان مي دهد. هرات به خاطر موقع جغرافيايي كه چند كشور رابه هم مرتبط مي سازد و هم چين به خاطر خوبي آب و هواي آن از ابتدا مورد توجه پادشاهان بوده است. هيچ شهري در آن حدود به اندازه هرات اهميت نظامي و تجاري ندارد.4 و بر اساس نظر استخري «هرات بزرگترين شهر خراسان است.  درتمام خراسان و ماوراء النهر و مرو، سجستان و جبال شهري به اين بزرگي يافت نمي شود »5
هرات همواره در تاريخ ايران به عنوان يك شهر مهم به شمار مي آمد چنانكه «چهار شهر معروف خراسان يعني نيشابور، بلخ، مرو و هرات به عنوان چهار ربع خراسان شناخته شدند»6 هم چنانكه درزمان طاهريان به عنوان يكي از مراكز ضرب سكه بوده است و اين شهر در زمان سامانيان نيز اهميت داشت حكومتهاي غزنويان و غوريان نيز از توابع هرات برخاسته و در خراسان به حكومت پرداخته اند. در زمان ايلخانان مغول هم حكومت محلي آل كرت در اين شهر وجود داشته كه به مقابله با دولت شيعي مذهب سربداران پرداختند. حتي در زمان تيمور نيز ما شاهد مكتب ادبي هرات هستيم.
شهر هرات كه بيشتر اهالي آن سني مذهب بودند بر اثر اقدامات شاه اسماعيل و قزلباشان، رنگ يك شهر شيعه رابه خودگرفت و به علت لشكر كشي هاي ازبكان به پايگاه سياسي بزرگ حكومت صفويه در شرق ايران تبديل شدو چون بعدها محل استقرار وليعهدان صفويه قرارگرفت به «دارالسلطنه هرات» معروف گرديد.7 در دوره افشاريه اين منطقه تحت حاكميت خاندان دراني بود و نادرشاه افشار نيز به اين منطقه لشكر كشي نمود.
هرات كه در طول تاريخ، يكي از مهمترين شهرهاي ايران و دروازه ورودبه هندوستان به شمار مي رفته، به علت ضعف حكومت قاجار از يك سو و تلاش ماموران انگليسي از سوي ديگر ، همواره مورد منازعه دولت قاجار و حكام محلي بوده است8 و در «نقشه دفاعي افغانستان هرات كليد تسخير آن بود؛ پس مي بايستي از خراسان منتزع گردد و باقندهار و كابل هيئت مجموع واحدي رابسازند و داخل دفاعي حريم دفاعي هندوستان قرار گيرند. جنگ ايران و انگليس در 54- 1253 از پديده هاي همان سياست بود- محمّد  شاه مجبور به عقب نشيني از هرات گشت، و اين شكست زخمي بردل او نهاد كه تا زنده بود از ياد نبرد»9 و «افغانستان اهميت دفاعي و سياسي خاصي داشت از آنكه متصل به خاك ايران و روس بود، و تنگه خيبر در آن واقع شده- تنگه اي كه مهمترين معابر تاريخي هجوم به هند به شمار مي رفت»10
هرات در عصر آقا محمّد  خان: آقا ممحمد خان پس از تاجگذاري عزم خراسان كرد. تصرف خراسان و بدست آوردن بقاياي جواهرات نادر شاهي و مسجل كردن حاكميت قاجاريه بر شهرهاي همچون هرات ميمنه و بلخ از مهمترين انگيزه هاي آقا محمدخان براي حركت به سمت خراسان در سال 1210 بود.11
ابونصر عضد قاجار نيز مي گويد كه : آقا محمّد  خان در سال 1210 ه.ق. وارد مشهد شد و چند ماه در آن شهر مقام كرد و گويا قصد بعدي او تصرف هرات بود كه مدتي زير سلطه خاندان دراني قرار گرفته بود. هرات چون از دير باز جزئي از ايران بوده و حتي در زمان صفويه نيز قسمتي از خاك ايران بوده بنابراين حق حكومت بر هرات را از آن خاندان قاجار مي دانست.12 پس ازدريافت تصميم مبني بر تصرف هرات، محمود حاكم هرات نيز بااظهار اطاعت از آقا محمّد  خان تصميم به همكاري با وي گرفت و دستور داد تا در هرات خطبه به نام پادشاه ايران بخوانند و سكه به نام او ضرب كنند.13
امّا پس از مرگ آقا محمّد خان، محمود درهرات دم از استقلال زد و بر ضد زمان شاه برادر خود شورش كرد كه با واكنش زمان شاه مواجه شدزمان شاه پس ازتسلط برهرات و بيرون راندن محمود حكومت اين شهر را به فرزندش قيصر ميرزا سپرد. محمودنيز وارد پايتخت ايران شده و براي تسلط دوباره بر هرات از فتحعلي شاه پادشاه ايران ياري خواست. امّا فتحعلي شاه به دليل مشكلات داخلي در تصرف هرات ناكام ماند و آن شهر همچنان در دست زمان شاه باقي ماند.14
انگلستان و هرات: هرات براي انگلستان امري مهم تلقي مي شد. زيرا «انگليسها هرات را كليد هندوستان مي دانستند و معتقد بودند كه سقوط هرات ناقوس مرگ هندوستان خواهد بود»15 چرا كه هرات معبري بود كه از طريق آن حملات متعددي مي توان به هندوستان نمود. دولت ايران هرات را جزو خاك خود مي دانست مي كوشيد از روسها ياري بگيرد و نگذارد كه هرات بدست افغانهاو در حقيقت دست انگليسها بيفتد. سر زمين هرات تا آن زمان هميشه جزو خاك ايران بوده و نفوذ ايران در آنجا انگليسها را همواره نگران مي كرد. انگليسها در سراسر دوره قاجار، كوشيده اند ايران را كاملاً نا توان كنند تا نه ياراي ياوري با روسها راداشته باشند و نه بتواند از نفوذ خود در افغانستان بهره مند گردد وناحيه هرات رانگاه بدارد.16
در كليه پيمانهاي كه در فاصله سالهاي 1229- 1215 ميان ايران و انگلستان منعقد گرديد، انگليسها همواره هرات را جزء لاينفك ايران شناختند. امّا همينكه ناپلئون شكست خورد و انگليسها توانستند پس از بيست سال نفس راحتي بكشند، سياست خود را تغيير دادند و تصميم گرفتند هرات و بلوچستان را از ايران جدا سازند و حريم امنيت جديدي براي هندوستان فراهم كند و از آن پس به تحريك افغانها عليه ايران نمودند.17 يكي از اهداف نخست وزيران، وزيران امور خارجه و سفير انگلستان در ايران جدا كردن هرات از ايران بود.18 و به طور كلي جدايي هرات از ايران نقشه انگلس بوده است.
«سياسيون انگليس در آنروز عقيده داشتند اگر هرات بدست دولت ايران افتد نه تنها افغانستان، پنجاب و سند را دولت ايران تصرف خواهد نمودبلكه هندوستان انگليس نيز دچار خطر خواهد گرديد،بنابراین انگلیس ،افغان و سیکها باید بر ضد دشمن عمومی یعنی ایران متحدشوند.»19 مخالفت رسمي و آشكار دولت انگلستان نسبت به حمله ايران به هرات حداقل سه دليل داشت: اول آنكه، اقدام دولت ايران براي تصرف هرات به تحريك روسها انجام مي گيرد. دوم، آنكه چون ايران بادولت روسيه معاهده سياسي و تجاري دارد و هر گاه كه دولت ايران، هرات و يا هر قسمت ديگري از افغانستان رامتصرف شود، دولت روس نيز در آْن قلمروها از امتياز ات مندرج درعهدنامه تركمانچاي بر خورد ار خواهند شد. سوم اينكه دولت ايران به خواهش انگليسها در زمينه دادن امتيازها در همان زمينه هايي كه به روسها واگذار شده، پاسخ منفي داده است.20
از اوائل سلطنت فتحعلي شاه به بعد، انگليسي ها در تعقيب برنامه اي بلندمدت براي حفظ و حراست از هندوستان در پي جداسازي افغانستان از ايران بودند كه يكي از كانونهاي مهم تحريكات شهر هرات بود. زيرا با جداشدن اين شهر از ايران، به عنوان يك دژ محكم بر سر راه هندوستان بوجودمي آمد.21 كار گزاران دولت انگليس كه سقوط هرات را ناقوس مرگ هندوستان مي دانستند قبل از حركت عباس ميرزا به خراسان مخالفتهاي خودرا اعلام داشتند و حتي كار شكني هايي نيز انجام دادند. زيرا هدف دولت ايران گسترش مرزهاي ايران به حد سابق خود بود كه درزمان نادر شاه تا رود سند بود و از آنجايي كه لشكر كشي عباس ميرزا به خراسان ممكن بود اين قسمتها را جزو خاك ايران كند به طور جدي به مخالفت با آن بر خاستند.22
در دوره محمّد  شاه نيز مهمترين مسئله در روابط دو كشور ايران و انگليس، قضيه هرات بودكه هر كدام نظر كاملا متفاوتي به آن داشتند. زيرا «انگليس هرات را منطقه حايل بين هندوستان و ايران مي دانست بر استقلال آن تاكيد مي كرد. قاجار ها نيز از آنجايي كه خود راوارث تاج و تخت صفويه مي دانستند، هرات را جزوي از قلمرو خود تلقي مي كردند و هيچ وقت از فكر تصرف آن غافل نبودند.»23 دخالت روسها نيز بي تاثير نبود « در جنگ هرات نمايندگان روس ها و انگليسها دولت ايران رادر جهت مخالف هدايت مي كردند. در حالي كه روسيه ايران رابه اشغال هرات تشويق مي كرد، انگليسي ها بر عكس محمّد  شاه را از اين كار بر حذر مي داشتند»24
بر همين اساس بودكه پس از لشكر كشي محمّد  شاه به هرات در سال 1254 و محاصره آن، عاقبت از طرف دولت برينانيا به پادشاه ايران اعلام شد كه اگر هرات را در محاصره نگهدارد، دولت انگليس ناگزير به ايران اعلان جنگ خواهد داد. كه در پي اين تهديد، دولت ايران دست از محاصره هرات كشيد.25 دولت انگليس بعد از عقب نشيني محمدشاه و رفع محاصره هرات كم كم به داخل افغانستان نفوذ كرده و به عنوان حمايت از حكام افغانستان در برابر تهديدهاي ايران و روسيه، زمينه انجام مقاصد استعماري خودرا دراين سرزمين فراهم كردند.26 و درنهايت در زمان ناصرالدين شاه در سال 1273 در عهد نامه اي با عنوان معاهده پاريس هرات و افغانستان را از ايران جدا كردند.
به موجب فصول پنجم و ششم و هفتم اين معاهده شوم دولت ايران تعهد كرد كه هرات و تمام خاك افغانستان را از قشون ایران تخلیه کند و از هر نوع ادعایی نسبت به سلطنت خود در هرات و تمامی خاک افغانستان   بگذرد و هيچگونه علامت اطاعت مطالبه ننمايد و افغانستان را مستقل بداند.27
هرات در زمان فتحعلي شاه و عباس ميرزا: فتحعلي شاه گر چه شاه لايقي نبود امّا «هيچگاه حكام وامراي افغانستان را راحت نمي گذاشت و چون هرات و قند هار رامتعلق به ايران مي دانست، تسخير افغانستان و قطع نفوذ و قدرت امراي محلي را لازم مي شمرد.»28
نويسنده مآثر السلطانيه نيز معتقد است كه شاه ايران بنا به اصول شرافت قصد داشت تامحمود ميرزا را كه برادر بزرگتر زمان شاه است به حكومت هرات برساند نه آنك فقط حكومت كابل را به او دهد.29 بنابراين «محمود ميرزا پس از كسب اجازه از طرف فتحعلي شاه برا ي عزيمت به هرات، سر انجام، دراوايل رجب 1213، همراه برادر و پسرش راهي خراسان شد تا از آنجا عازم هرات شود.»30
«چون حدود 20 روز از محاصره هرات توسط محمود ميرزا سپري شده، زمان خان در اني تصميم گرفت تا با حيله اي محمود ميرزا را وادار به عقب نشيني از هرات كند. پس با همين انديشه، نامه اي خطاب به علي خان قايني كه در اردوي محمود بود نوشت و از او خواست تا همانطور كه خود او مايل بوده است، محمود را دستگير كرده و تحويل اولياي دولت دهد، تا مقام امير الامرايي به او داده شود. زمان خان اين نامه راتوسط يكي از افراد خودبه اردوي محمود فرستاد. فرستاده در كنار پل مالان درنزديكي اردوي محمود ميرزا دستگير شد و نامه مذكور نيز به دست محمود ميرزا افتاد. چون محمود ميرزا از مضمون نامه مطلع گشت، دچار وحشت شده، مصلحت خود را در ترك هرات ديد. پس در همان شب، يعني 3 رمضان 1213 همراه برادر و پسرش به جانب بوزه كبوتر خان در يك و نيم كيلومتري هرات فرار كرد.»31
در سال 1215 زمان شاه طی نامه ای از فتحعلی شاه خواسته بود دست از حمایت محمود برادر خود بردارد و خراسان را نیز به او واگذارد که این درخواست باعث خشم فتحعلی شاه شده و ادعای خود را بر خراسان و ملحقات آن را یاد آور شده که مرو، بلخ، میمنه، هرات سبزوار و بست و نیشابور ، طبس، قندهار و حتی بلوچستان و سایر مفاضات خراسان همواره جزئی از ایران بوده و اکنون نیز این مُلک محروسه و موروثه اوست. این مسئله سبب خصومت بین طرفین شد و شاه ایران نیز مصمم به باز پس گیری خراسان و هرات گردید. دولت انگلیس نیز به حمایت ایران پرداخت. اما حاج ابراهیم خان کلانتر مانع از حملۀ ایران به هرات بود. اما با قتل کلانتر که شاید تحریکات انگلیسی ها در آن دخیل بود، این مانع از سر راه برداشته شد و فتحعلی شاه و محمود به تحریک انگلیسی ها آماده حمله به هرات شدند که در نهایت، زمان شاه دستگیر و به دستور محمود از هر دو چشم نابینا گردید.32 البته در مورد تحریک ایران توسط انگلیسیها در این زمان باید گفت که به خاطر حملات زمان شاه به هندوستان بود. زیرا حملات زمان شاه سبب به مخاطره افتادن منافع دولت انگلیس در هند بود که با از بین رفتن حاکمیت زمان شاه، انگلستان را از یک خطر جدی برای هندوستان آسوده کرد.
در زمان حکومت فیروزالدین میرزا به دلیل اینکه در سال 1222 پس از شکست در نبرد شکیبان متعهد به پرداخت خراج سالانه شده بود. اما از پرداخت آن خودداری کرده بود بنابراین محمد ولی میرزا حاکم خراسان، به دستور فحتعلی شاه، موظف شد تا روانۀ هرات شده و حاکم طاغی آنجا را سرکوب کند. که این امر سبب شد فیروزالدین میرزا با تقدیم هدایا و مالیات عقب افتاده مجدداً اظهار اطاعت کند.33 براساس قرار دادهای مجمل و مفصل نیز که بین ایران و انگلیس بسته شده بود، همواره انگلیس دولت ایران را تحریک به حمله به افغانستان می کرد و از طرف دیگر نیز حاکم هرات  به مقابله با ایران فرا می خواند که این امر سبب چندین درگیری بین فیروزالدین حاکم هرات و دولت ایران می شد. اما در پی هر درگیری و نبرد حاکم هرات شکست خورده و تعهد نسبت به خطبه خواندن به نام شاه ایران و ضرب سکه به نام وی منجر می شد. در نهایت در سال 1241 کامران میرزا با کمک شجاع السلطنه توانست هرات را به طور کامل فتح کند.34
 کامران میرزا فرزند شاه محمود که حکومت هرات را داشت. خود از دست
نشانده های دولت ایران بود. بواسطه دسایس بیگانگان عَلَم طغیان در برج و باروی هرات برافراشته بود و از طرف دولت و عمال خارجی تقویت و تشویق می شد كه در مقابل دولت ایران مقاومت کند.35 در این بین نیز روسها برخلاف انگلیسی ها که مخالف ادامۀ عملیات نظامی عباس میرزا به خراسان بود، همچنان به تشویق عباس میرزا به ادامۀ عملیات در خراسان ادامه دادند. زیرا از نظر روسها، لشکر کشی عباس میرزا به هرات در واقع، طرحی آزمایشی برای حمله به هندوستان بود.36 «باروفسکی که نفوذی بر روی عباس میرزا داشت، اصرار می کرد، چون هرات از دیرباز متعلق به ایران بوده، انگلیسی ها برای تسلط بر شرق به آن احتیاج دارند.»37 که سبب تحریک عباس میرزا شد. «عباس میرزا بعد از حمله به سرخس و قتل عام مخالفان و ویران کردن دژ آن و همچنین آزاد ساختن اسرای ایرانی از دست ترکمانان، مصمم به تسخیر هرات شد.»38
نایب السلطنه وقتی فراغتی بدست آورد و از امور انتظامی و آرامش بخشیدن به خراسان آسوده شده بود، تصمیم گرفت تا کامران میرزا را که راه تمرد و خودخواهی در پیش گرفته بود، باز دارد به او پیغام داد که هر گاه دست از اَعمال خود بر ندارد و به اطاعت از پایتخت گوش فرا ندهد، ناچار به عزم گوشمالی دادن او به تسخیر شهر هرات به آنجا حرکت خواهد کرد. چون کامران میرزا جواب تندی را برای او نوشت، نایب السلطنه به هرات لشکر کشید.39 عباس میرزا به فرزند خود محمد میرزا دستور حرکت به سمت هرات را داد. محمد میرزا نیز با سپاهان خود از آذربایجان به طرف هرات روانه شد و تصمیم گرفت به هر کیفیتی که شده این شهر را متصرف شده و جریان پیروزی و تسخیر هرات را برای پدرش به پایتخت بفرستد.40
محمد میرزا وقتی به قلعۀ هرات نزدیک می شود، خود با اردو به طرف دروازۀ قلعه خوش که یکی از دوازه های هرات بود، حمله ور شد. وی پس از یک نبرد شدید مدافعین این دروازه را متفرق و جمع زیادی را نابود ساخت.41 محمد میرزا که در زمان ولیعهدی پدر خود عباس میرزا مأمور فتح هرات شده بود، در حین محاصرۀ هرات، به علت فوت پدر، هرات را رها کرد و به مشهد رفت و از آنجا به دستور فتحعلی شاه عازم پایتخت گردید.42
هرات در زمان سلطنت محمد شاه: پس از مرگ فتحعلی شاه در سال 1250 محمد شاه به سلطنت رسید که «در زمان حکومت محمد شاه قاجار نیز، هرات در همۀ نقشه های دفاعی هندوستان در مقام اول قرار گرفت. سیاستمداران انگلستان معتقد بودند که باید هرات را مستقل نگهداشت؛ چون اگر ایران بر آن مسلط گردد. بدون شک سعی خواهد نمود که به نقاط دیگر افغانستان نیز دست یابد. به علاوه آنها معتقد بودند که دولت ایران، در اثر تشویق روسها به هرات نظر دوخته است و بر این باور بودند که سپاهیان روس به آسانی می توانند از راه هرات به هندوستان حمله کنند.»43 به همین علت افسران انگلیسی تلاش می کردند که شاه جوان ایران را به هر ترتیبی که است از قشون کشی به هرات منصرف نمایند. ولی کنت سمونیچ وزیر مختار روس به پادشاه ایران توصیه کرد که در تجهیز قوای خود اقدام فوری به عمل آورد و خاطر نشان کرد که تسخیر هرات که فعلاً با ده هزار مرد جنگی امکان پذیر می باشد، به طور قطع بعدها با چندین برابر این عده هم امکان پذیر نخواهد بود.44
محمد شاه که همانند پدر خود مصمم به تسخیر هرات بود، خود را برای حرکت به سوی هرات آماده کرده بود. پیمان شکنی های کامران میرزا و سرکشی های او، دعوت برخی از بزرگان افغانی از محمد شاه برای حمله به هرات و تشویق ها و تحریکات نیکلای اول، تزار روسیه برای حمله  ایران به افغانستان که چندین بار بوسیلۀ سفیر روسیه در تهران گوشزد شده بود، از مهمترین انگیزه های محمد شاه برای حمله به هرات بود.45
در اواخر سال 1252 دولت ایران بار دیگر به هرات لشکرکشی نمود که سبب شد کامران میرزا، محمد خان را برای حل قضایا به طور دوستانه به تهران بفرستد و از مستر مکنیل نیز برای حضور در مذاکرات دعوت به عمل آورد که قرار داد ذیل را به امضا رساند:1-حاکم هرات تعهد می کند که عملیات خصمانه و دست اندازی به خاک ایران را ترک کند.2- اگر شاهنشاه ایران قصد حمله به ترکستان را داشته باشد کامران شاه متعهد می شود که به ایران کمک کند.3- کامران شاه متعهد می شود که مبلغی پول به عنوان خراج سالیانه به پادشاه ایران دهد.4- یکی از بستگان کامران شاه و یکی از منصوبین نزدیک، یار محمد خان و شیر محمد خان به طور گروگان در مشهد اقامت کنند.5- یک نفر وکیل از طرف کامران شاه در دربار شاهنشاهی ایران اقامت کند.
 اجرای این تعهدات منوط به اجرای تعهدات ذیل از طرف دولت ایران می باشد: 1- شاهنشاه ایران، کامران شاه را محترم شمارد.2- حکام و مأمورین ایران در موضوع جانشینی کامران شاه دخالت نکنند.3- شاهنشاه ایران به مستملکات کامران شاه قشون کشی نکند.4- دولت انگلیس واسطه و شاهد بین طرفین باشد. اما این معاهده از طرف دولت ایران پذیرفته نشد.46 زیرا اعتقاد داشت که هرات و توابع آن یکی از ایالات ایران است.
در سال 1252 [ه.ق] که محمد شاه عازم تسخیر هرات بود آصف الدوله به اشارۀ بیگانگان که بسط و تعمیم نفوذ دولت ایران را در افغانستان مخالف مصالح هندوستان تلقی می کردند، عریضه ای به مقام سلطنت تقدیم و تقاضا کرد که چون بیماری وبا در منطقۀ خراسان شایع گردیده است فعلاً از اجرای تصمیم خود منصرف شود و به این ترتیب عزیمت شاه را به طرف هرات به مدت یک سال به تأخیر انداخت.47 از طرف دیگر نیز، کامران میرزا که از حرکت شاه ایران به هرات آگاه شده بود یکی از بزرگان افغان به نام فتح محمد خان را با هدایایی نزد محمد شاه فرستاد و قول داد که ضمن ضرب سکه و خواندن خطبه به نام شاه ایران، دیگر خود را شاه خطاب نکرده و فرمانبردار ایران خواهد شد.48
یار محمد خان وزیر کامران میرزا نیز از شورش که در سراسر افغانستان علیه انگلیسیها ایجاد شده و شکستهای فاحشی که به نیروهای انگلیسی وارد شده بود استفاده کرده و هیأتی را به مشهد فرستاده وی در نامه ای به محمد شاه نوشت تمام امیدهای ما به شهریار جهان پناه است و اگر با انگلیس ها همراه شده ایم به اقتضای زمان و مصلحت روزگار بوده است. و هم چنین از وضع نامساعد نظامی انگلیسیها در شرق افغانستان استفاده کرد و کامران میرزا را دستگیر و مقتول ساخت و خود بر مسند امارت هرات جلوس نمود. اولین اقدام او اخراج هیأت نظامی انگلیس بود و سپس به نام محمد شاه سکه ضرب نمود و دستور داد تا در مساجد خطبه به نام پادشاه ایران خوانده شود.49
انگلیسیها نیز بعد از اینکه نتوانستند دولت ایران را از حمله به هرات منصرف کنند، تهدید کردند که هر گونه اقدام خصومت آمیزی که به زیان هرات باشد، دشمنی با انگلستان تلقی خواهد شد. اما این تهدیدها مانع از حرکت محمد شاه به سوی هرات نشد.50 محمد شاه تصمیم به فتح هرات گرفت و در رجب سال 1253 هجری وارد مشهد شد و از آنجا مقدمات حمله به هرات را آماده نمود و به جانب غوریان حرکت کرد. وی پس از بیست روز قلعۀ غوریان را تصرف نمود. تصرف غوریان از نظر تأمین پیشرفتهای بعدی ایران برای تسخیر هرات بسیار مفید بود.51
دوست محمد خان بارکزایی به کمک محمد شاه برخاست. و برادر خود کهندل خان را مأمور جنگ در جبهۀ هرات کرد. سرانجام در حملۀ شدیدی که به هرات شد و پس از وارد کردن تلفات سنگین، چند دسته از سپاه ایران وارد شهر شدند. اما دخالت انگلیس و تهدید ایران سبب شد تا فتح هرات به انجام نرسد. زیرا کشتی های جنگی انگلیس، جزیرۀ خارک را تصرف کرده و به بندر بوشهر نزدیک شدند. محمد شاه که از مساعدت تزار روس نا امید شده بود و جنگ با انگلستان را صلاح نمی دید، از تصرف هرات منصرف شد. دخالت انگلستان بدین سبب بود که یک حکومت پوشالی دست نشاند، در افغانستان فراهم کند و از این طریق راه نفوذ روسیه به هندوستان را ببندد.52 دخالت انگلیس و اعلان جنگ و تهدید ایران سبب شد تا محمد شاه نتواند بر هرات تسلط یابد و تا زمان مرگ نیز تلاشهای او بی نتیجه ماند.
امیر کبیر و هرات: با به سلطنت نشستن ناصرالدین شاه در سال 1246، میرزا تقی خان فراهانی با لقب امیرکبیر به صدارت رسید و یار محمد خان با آگاهی از جلوس ناصرالدین شاه به تخت سلطنت، میرزا بزرگ قرایی، را به منظور ابراز اطاعت روانۀ تهران کرد. قرار گرفتن امیرکبیر بر مسند صدارت و سر و سامان بخشیدن به اوضاع داخلی، دوران طلایی ایران در عصر قاجار را بوجود آورد.53سیاست امیرکبیر در هرات از درخشا نترین فصول زندگانی اوست. زیرا حاکمیت ایران بر هرات را تثبیت کرد و از نظر نظام سیاسی، هرات را داخل تشکیلات خراسان قرار داد، سپاه هرات را به سبک نظام لشکری ایران در آورد و اسلحه و مهمات به آنجا فرستاد. حکمران هرات فرمانبردار مطلق دربار ایران گشت.54
امیر کبیر مصمم بود، حاکمیت ایران بر هرات که از لحاظ پیوندهای تاریخی و فرهنگی و اجتماعی بخشی از خراسان بوده است. مسلم گرداند. و برای رسیدن به هدف تدبیری ویژه برگزید.ناصرالدین شاه به خواست وی در نامه ای مهرآمیز و در عین حال با لحن فرمانهایی که به حکام داخلی ایران نوشته می شد، او را صاحب اختیار دارالسلام هرات خطاب کرد و شمشیری مرصع را برای وی فرستاد و از او خواست که تلاش بیشتری برای نظم دادن به آن منطقه کند. امیرکبیر برای تداوم پیوستگی هرات با ایران علاوه بر ارسال نامه، از یک سو برای اعمال حاکمیت کامل ایران بر هرات و از سوی دیگر تقویت نیروهای این شهر، برای استفاده از آنها در عملیات نظامی، چندین افسر و مقداری تجهیزات به هرات فرستاد. که در پی این اقدام یار محمدخان به دستور دولت ایران مأموریت لشکرکشی به سیستان و بلوچستان برای دفع اشرار گردید.55
مهمترین و با معنی ترین جنبۀ سیاست امیرکبیر اجرای حقوق حاکمیت ایران است. وی منشور حکومتی هرات را به یارمحمدخان تفویض کرده؛ و او نیز خود را فرمانبردار مطلق ایران اعلام کرد و هرات امنیت سیاسی یافت، که همۀ این کارها را امیرکبیر با تدبیر پیش برد. «سیاست امیرکبیر در شرق ایران باعث شد در اوایل عهد ناصری هرات و قندهار و کابل که در عهد فتحعلی شاه و محمد شاه  با قشون کشی مطیع نشده بودند، دم از اطاعت از دربار ایران بزنند.56» پیروزی سیاست ایران در هرات و قندهار با شکست انگلیس برابر بود و به همین خاطر شیل، سفیر انگلیس در تهران تلاش می کرد تا از امیرکبیر نوشته ای رسمی بگیرد که دولت ایران در هیچ موقع و به هیچ بهانه قشون به سمت هرات روانه نکند که تلاش انگلیس تا زمانی که امیرکبیر زنده بود، بی نتیجه ماند.57انگلیس مخالف قائم مقام بود و یکی از دلایل مخالفت انگلیسیها ارتباط مستقیم به مسئله هرات داشت.
اما با مرگ امیرکبیر و تکیه زدن میرزا آقاخان نوری بر مسند صدارت قاجار، تمامی تلاشهای امیرکبیر برای اِعمال حاکمیت ایران بر شهرهایی چون هرات و قندهار بی نتیجه ماند. چرا که نوری هم جهت با سیاست انگلیس حرکت می کرد. حتی به کهندل خان حاکم قندهار این جرأت را بخشید که به هرات لشکر کشی کند در سال 1268، اما هجوم او به هرات نتیجه ای در بر نداشت و در سال 1269، از صید محمدخان حاکم هرات شکست خورد.58
هرات در زمان ناصرالدین شاه و جدایی هرات: همانطور که گفته شد محمد شاه در سال 1264، فوت نمود و فرزندش ناصرالدین شاه به سلطنت رسید و او نیز با سیاست امیرکبیر به راحتی بر هرات تسلط یافت. به دستور ناصرالدین شاه در سال 1265 مراد میرزا ملقب به «حسام السلطنه به حکومت خراسان و یار محمد خان افغان با لقب ظهیر الدوله به حکومت هرات منصوب شدند.59» اما مرگ ناگهانی یار محمد خان در سال 1267 در حالی که از مأموریت موفقیت آمیز خود از سیستان به هرات بر می گشت ضربة بزرگی بر سیاست خارجی امیر کبیر دراوایل حکومت ناصرالدین شاه وارد کرد.60 پس از او فرزندش صید محمد خان جانشین وی شد که نسبت به پادشاه ایران اظهار اطاعت نمود. دولت انگلیس که از روابط نزدیک صید محمد خان با دولت ایران ناراضی بود، درصدد بر انداختن امیر هرات برآمد و مدعیانی برای او درست کرد. در شورشی که در اوایل سال 1272 رخ داد صید محمد خان کشته شد و نیروی دوست محمد خان به حوالی آن شهر رسید. ناصر الدین شاه درصدد برآمد قبل از آنکه هرات به دست دوست محمد خان بیفتد آن شهر را نجات دهد. بنابراین به سلطان مراد میرزا حسام السلطنه والی خراسان دستور حمله به هرات را داد.61
ابونصرعضد قاجار در مورد صید محمد خان نظر دیگری دارد و می گوید: پس از مرگ یار محمدخان درسال 1268 ه.ق، فرزندش صید محمد خان بر جای وی نشست. اما چون مردی بی رحم و ستمکار بود اهالی هرات در سال 1272 هنگامی که وی در هرات نبود، محمد یوسف میرزا را که در مشهد اقامت داشت و در واقع یک ایرانی بود به آنجا طلبیدند و وی را به عنوان حاکم هرات به امارت منصوب کردند و او نیز بعد از بدست گرفتن قدرت در هرات، اعلام اطاعت از دربار ایران کرد.62 میرزا شیبانی نیز در منتخب التواریخ بر همین نظر است.63
اما محمد یوسف بعدها سر از اطاعت ایران پیچید و هنگامی که خبر خیانت او به حسام السلطنه رسید شخصاً به سوی هرات حرکت کرد و شهر را محاصره کرد. هرات از رمضان تا صفر1273 در محاصره سپاه ایران بود. حسام السلطنه با وجود تهدیدهای انگلستان، به محاصره شهر ادامه داد تا اینکه توانست شهر هرات را فتح کند.64 حسام السلطنه در ربیع الاول همان سال در هرات به نام ناصرالدین شاه خطبه خواند و فرمان شاه را مبنی بر الحاق مجدد هرات به حکومت مرکزی ایران اعلام نمود.65
سپاه حسام السلطنه پس از فتح هرات چون به عنوان فاتح وارد هرات شده بودند رفتار غرور آمیزی نسبت به اهالی شهر داشتند. در پی این فتح انگلیس که منافع خود را در خطر دید به دولت ایران اعلان جنگ داد و ناوگان انگلیسی مرکب از هشت کشتی جنگی وارد خلیج فارس شده و جزیره خارک را متصرف گردید و سپس از طریق بوشهر وارد خاک ایران شد و بعد از آن نیز به خوزستان حمله نمود. ناصرالدین شاه که دید توان مقابله با انگلیسیها را ندارد، صلح نمود و دستور تخلیة هرات را داد.66 اما حسام السلطنه مصمم به حفظ هرات بود و حاضر به تخلیة آن نشد و با دسیسه های میرزا آقاخان نوری روبرو شد. «میرزا آقاخان، صدر اعظم که تصمیم گرفته بود هرات را به دولت انگلیس واگذارکند  در جواب حسام السلطنه مینویسد؛ معلوم میشود شما را خیال سلطنت و پادشاهی بسر افتاده که بهرات مانده جواب تعلیقة دولت را اینطور داده اید، اگر خود را جزءِ دولت ایران و خیرخواه پادشاه میدانید بزودی هرات را تخلیه نموده بمشهد برگردید.67»
این فتح در صورتی انجام گرفت که در سال 1269 میرزا آقا نوری با انگلستان معاهده ای را به امضا رسانیده بود که طی آن، دولت ایران پذیرفته بود که از هر نوع دخالتی در امور داخلی هرات دوری کند و از ادعای حاکمیت بر آن دست بردارد.68«میرزا آقا خان نوری، «قرارنامه» 1269 را در سلب حاکمیت ایران بر هرات و ابطال تمام حقوق ایران را مهر کرد.69» مسئله بارز و قابل توجه خیانت میرزا آقا خان نوری است، چرا که «در جدایی هرات از ایران نیز میرزا آقاخان نوری نقش مستقیم داشت. تا زمانی که امیر کبیر زنده بود، انگلیسی ها از جدا کردن هرات از پیکره ایران عاجز بودند و جستین شل مطمئن بود که این کار زمانی میسر خواهد شد که امیر کبیر از صحنه سیاست ایران کنار زده شود. دیری نگذشت که چنین شد و میرزا آقاخان فقط سیزده ماه پس از قتل امیر، مُهر خود را بر پای تعهد نامة هرات زد و بر ادعاهای چند ساله ایران خط بُطلان کشید.70»
در پی فتح هرات توسط حسام السلطنه در سال 1237 معاهده ای بین ایران و انگلیس با وساطت فرانسه  در پاریس، در پانزده فصل به امضای نمایندگان طرفین رسید که به معاهدة پاریس مشهور شده است. در این معاهده به موجب فصول پنجم، ششم و هفتم، دولت ایران تعهد کرد که هرات و تمام خاک افغانستان را از قشون خود خالی کند و هیچ ادعای  نسبت به هرات و تمامی خاک افغانستان نداشته باشد و هیچگونه علامت اطاعت از قبیل سکه و خواندن خطبه به نام شاه مطالبه ننماید و هرات را مستقل بشناسد. عهدنامه پاریس ضربت شدید دیگری بود که بر پیکر استقلال سیاسی و اقتصادی ایران وارد آمد. چنانکه به موجب این عهدنامه به کلی از ایران مجزا گردید و افغانستان هم به اسم استقلال از تحت حاکمیت ایران بیرون رفت.71
پس از عهد نامة پاریس،‌ سردار سلطان احمد خان در رمضان 1273، وارد هرات شد و همین که حکومت را در دست گرفت. خطبه به نام ناصرالدین شاه خواند و یک نفر ایرانی به نام سید ابوالحسن شاه را به وزارت خود برگزید. انگلیسی ها با فرستادن هیأتی سعی در رام کردن او را داشتند اما احمد خان چون از انگلیسی ها متنفر بود. از برقراری هر گونه رابطه با آنها خودداری کرده و هیأت مزبور را برگرداند. سلطان احمدخان در سال 1277، فراه را به تصرف خود درآورد و درصدد اشغال قندهار بود و قصد داشت تا سلطنت افغانستان را از تصرف، دوست محمدخان خارج کند و جزو دولت ایران کند. با توجه به این اهداف احمد خان، انگلیسی ها مصمم شدند تا با تحریک و تشویق دوست محمدخان، جلو توسعه طلبی های او را بگیرد. دوست محمدخان نیز با حمایت انگلیسی ها نخست در سال 1279، فراه را متصرف شد. احمد خان از ناصرالدین شاه تقاضای مساعدت کرد، اما انگلیسی ها متذکر شدند که براساس معاهدة پاریس، دولت ایران حق مداخله ندارند. و مانع کمک ایران به سلطان احمدخان شد.73
تا روزی که سردار سلطان احمدخان زنده بود، مانع دست یابی دوست محمد خان به هرات بود و تنها بعد از درگیریهای فراوان مجبور به پرداخت مالیات به کابل شد. اما با مرگ وی در سال 1279 و جانشینی شهنوازخان بجای پدر، زمینه برای تصرف هرات بوسیله دوست محمدخان فراهم شد و توانست در سال 1280 هرات را فتح کرده و جدایی کامل هرات از ایران را رقم زد.74 این فتح به طور کل هرات و افغانستان را برای همیشه از خاک ایران جدا نمود.
 بر این اساس می توان گفت که در تاریخ معاصر ایران از سال 1210 تا 1280 تنها چند مرد جنگی و سیاستمدار وجود داشت که تلاشهای بی شماری برای اقتدار و حفظ قلمرو ایران انجام دادند. که از جملة آنان می توان از آقامحمدخان قاجار نام برد که البته شجاعت و دلیری او در حفظ حریم ایران قابل ستایش است. سپس عباس میرزا دیگر مرد لایق و نامی دورة قاجاریه است که برای تسلط ایران به هرات و افغانستان تلاشهای بی وقفه ای انجام داد،‌ هر چند که به نتیجة دلخواه خود نرسید و قبل فتح کامل هرات فوت نمود. پس از او فرزندش محمد شاه تلاشهای بیشماری برای تسلط بر هرات انجام داد که زحمات او با دخالت انگلستان بی نتیجه ماند اما در این میان امیر کبیر که یکی دیگر از شخصیتهای لایق در دورة قاجار است با سیاست و تدبیر و بدون جنگ توانست به راحتی بر هرات تسلط یابد. اما با مرگ او و صدرات میرزا آقاخان نوری دوباره هرات از دست ایران خارج شد وآن یی تنها شجاعت و دلاوریهای حسام السلطنه عموی ناصرالدین شاه بود که منجر به فتح هرات شد. اما باز هم با نفوذ انگلیس بر نوری و خیانت آشکار وی، هرات در معاهدة پاریس از ایران جدا گردید. ولی با همة اینها هیچگاه استقلال آن از طرف ایران به رسمیت شناخته نشد. چرا که پس از عهدنامة پاریس سردار سلطان احمد خان حکومت هرات را در دست گرفت، و دوباره خطبه به نام شاه ایران خواند. اما پس از مرگ وی فتح هرات توسط دوست محمد خان بود. که هرات و افغانستان برای همیشه از تاریخ ایران جدا شده و مستقل اعلام شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر