۱۳۹۴ فروردین ۴, سه‌شنبه

قتل عام بنی قریظه


قتل عام بنی قریظه

قضیه ازین قرار است:

در جنگ خیبر بنا به گفته تاریخ نویسان مسلمان یهودیان بنی قریظه نقض عهد کردند و به دشمنان محمد کمک کردند,
همین امر باعث شد که یاران محمد مشقات زیادی در این راه ببینند, وقتی تیر به دست سعد بن معاذ می خورد و او مجروح می شود, سعد عاملش را بنی قریظه می داند و دعا می کند که خداوند او را زنده بدارد تا انتقامش را از قوم بنی قریظه بگیرد,
محمد هم سعد بن معاذ را در حالی که از شدت درد نمی توانست راه برود برای قضاوت فرا می خواند( اینقدر اوضاعش خراب بوده که او را با خری می آوردند)

وقتی سعد پیش پیغمبر رسید. پیغمبر گفت: برای بهترین مرد خوبان به پا خیزید، قوم(همراه خود محمد) به پا خاستند و گفتند: ای ابوعمرو! پیغمبر حکمیت را به تو واگذار نموده است.
سعد گفت: به قید سوگند پیمان می‌کنید که به حکم من رضایت دهید؟
گفتند: آری!
گفت: و آنکه اینجا نشسته رضایت دارد؟ به سوی جای پیغمبر اشاره نمود، اما از روی احترام بدو ننگریست.
پیغمبر گفت: آری.

سعد گفت: حکم من این است که مردان را بکشند و اموال تقسیم شود و زن و فرزند را اسیر کنند(مغازي الواقدي- سنن بيهقي.)

ملاک را برای تشخیص بالغی از نابالغی، روئین مو در پشت آلت تناسلی پسران قرار داد( مغازي الواقدي-؛ مسند أحمد ابن حنبل- سنن نسائي - مستدرك حاكم نیشابوری.)

پیغمبر گفت: حکم تو درباره‌ی یهودیان همان است که الله از بالای هفت آسمان حکم می‌کند.(مغازي الواقدي - تفسير طبري - سيره ابن هشام )

آنگاه یهودیان را از قلعه‌ها بیرون آوردند و پیغمبر آنها را در خانه‌ی بنت حارث یکی از زنان بنی‌نجار محبوس کرد،

پس از آن به بازار مدینه که هم‌اکنون به جاست رفت و دستور داد تا چند گودال بکندند و یهودیان را بیاوردند و در آن گودال‌ها گردنشان را بزدند.

و او هم وقت را مغتنم شمرده و عهدش را ( که انتقام از بنی قریظه بود ) وفا میکند و دستور می دهد تمام مردان قتل عام شوند و تمام زنان و کودکان به اسیری گرفته شوند. سر انجام هم به خاطر همان زخمی که در جنگ خیبر دیده بود وفات می کند.

شمار (مردان) یهودیان ششصد تا هفتصد بود و آنکه بیشتر گوید هشتصد تا نهصد باشد.


اینچنین بود داستان قتل عام بنی قریظه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر